من و زن داداش دوست دخترم

1393/12/22

سلام این داستانی ک میخوام بگم حقیقته نه مث خیلیا بیام بگم قدم انقدر و قد زنه اونقدره داستان از اینجا شروع میشه من اسمم امیر هست و22سال بچه شهرکرد تابستون91برج6 پامو عمل کردم وشبا میرفتم داخل چت میگشتم طراحی میکردم تا اینکه یشب رفتم تبلیغ بیاید عروس چت سکسی دیدم دختری ب اسم سارا اومد و گفت میشه واسم عکسو فیلم میل کنی من17سالمه از اراک بعد از اشنایی باهاش دیدم پدر مادرش فوت کردن و پیش داداشش زندگی میکنه داداششم ترانزیت داره گفت من میخوام فیلمو را ببینم با زن داداشم رها لز انجام بدم بعد از اون شماره دختره را گرفتم و تصمییم گرفتم برم خواستگاریش چون گفت پدر بزرگش شهرکرده واسه عید میام میبینمت عکسشو داد تا گذشت من فیلم براش فرستادم از همین سایت شهوانی چنتا گرفته بودم تا گذشت دیدم برج9بعد محرم زن داداشش با ایمیلش اومد گفت سارا رفته اهواز خونه داییش و من تنها خونم من اسمم رهاس و26سالشه دوست دارم با یکی ارضا بشم چون اکبر شوهرش بار برده گمرک مشهد ی هفته نیومده زنگ زده بهم گفته دوروز دیگه میام ماشینو میفروشم و میرم با شوهر خالم شهرکرد ی گاوداری میخرم من اون شب با زنه حرف زدم و ذوق کردم ک میخوان بیان شهرکرد واکثر شبا تو یاهو باش میچتم دیدم بچه دار نمیشه و هاته و گفت بیام شهرکرد واسه عید ی حال بهت میدم ک جبران کنم گفتم باشه دیدم عید شد و من انتظار رها رو میکشیدم دیدم ی شماره ناشناس زنگ زد از کیوسک (در ضمن شوهرش میگفت بهش یا کامپیوتر یا موبایل شوهرش خیلی خشک بود) کسی خونه نبود برداشتم گفتم بفرمایید گفت محمد گفتم شما گفت رها شکه شدم گفتم عیدت مبارک گفت بیا سراه سینما منتظرم بدو ساعت 9 لباسمو پوشیدم و پریدم پشت ماشین رفتم دنبالش دیدمش با ی تیپ داغ ساپورت چسبون و مانتو قرمز و شال سفید سوار شد گفتم بریم گفت کجا من تا شب در اختیارتم اول بریم ی کافی شاپ رفتیم کافی شاپ 2000همون نزدیکی حرف زدیم گفت که میرآباد غربی ی خونه خریدن و برج4خونه خالی میشه و میان شهرکرد بعدازصحبت رفتیم خونه ما خالی بود چون پدر مادرم با داداشم رفته بودن مسافرت من بخاطر رها باهاشون نرفتم گفتم بیاد نباشم زشته رسیدیم خونه اومد داخل حال گفت چقدر ریختو پاش کردی نمیتونستی مرتب کنی اینجا را گفتم ولش بیا بشین اومد نشسیت رو کاناپه کمی تخمه و شیرینی براش اوردم پذیرایی کردم شد ساعت 1 گفتم بهش تا کی اینجایی گفت تا8شب به اکبر گفتم میرم خونه دوستم ک شک نکنه گفتم بپر برو تو اتاق بابا اینا امادشو من برم ی شیشه آب بیارم در زدم رفتم داخل دیدم برکت کرده یه ساپورت توری شکل و یه دامن کوتاه لی و یه سوتین جکدار پوشیده چشام مات شد بهش دیدم صدا زد گفت امیر رفتی هپروت گفتم نه برکت کرده رفتم نشستم کنارش رو تخت دیدم صورتشو به من کردو یدفعه مث این روانیا لباشو گذاشت رو لبامو شروع کرد خوردن گفت بکنمشون شروع کرد اوم اوم کردن تا اینکه همونجوری خوابوندمش رو تخت و اومدم گوشو گردن و خوردم سوتینشو دادم بالا شروع کردم خوردن دیدم اوه اوهش در اومد دوتا سینش تو دستم بود نکشونا گاز میگرفتم دیدم با دودست کلمه میبره روبه پایین میگه بخور کسمو جون رها برو بخور اذیتش کردم داشت گریه میفتاد بلند شدم اومدم روتخت 69شدیم گفتم بخور کیرمو گذاشتم تودهنش دیدم اوه انگار اینکارس حرفه ای ساک میزد رفتم کلمو پایین شروع کردم کسشو خوردن انگشت کوچیکمو فرو کردم داخل دیدم ای اییییییییییییییییییییییییییییش در اومد اوووووهه کرد انگشت وستو کردمو لبهای کسشو میخوردم ااااوووممممممممممممممممممممممممش در اومد که منم کیرمو فشار دادم تا ته تو دهنشو و بلند شدم کاندم دادم دسش گفتم بکش روش کشید روش لب تخت خوابوندمش پاشو گرفتم بالا اومدم بکنم داخل دیدم گفت نه یکم بمال در کسم کیر تو از کیر اکبر بلند تره دردم میاد گفتم بتمرگ جنده خوابوندمش تا شد کیرمو جا کردم تو کسش دیدم دردش اومد اشک اومد توچشاش شرو کردم و یه اییییییییییییییییییی بلندی کشید اروم اروم تلمبه زدن تند ترش کردم و بعد برش گردوندم و سگی کردمش دیدم ای ای ایییششش داره در میا و میگه اروم بکن من نزدیکم منم ک قبلا تو یاهو گفت بود زود ارضا میشم ارومش کردم دیدم بدنش داره میلرزه کمی حوصله کردم شروعک ردم به تلمبه زدن دیدم التماس میکنه میگه از زاییدن بتره درش بیار بزار اروم شم منم گفتم دراز بکش رو تخت خوابیدم رو کمرش گذاشتم کمی تو کس دیدم داره اذیت میشه کاندوم درآوردم گذاشتم کیرمو تو کونش دیدم داره میره جلو میگه درش بیار التماس داشت میکرد بهم منم تلمبمو بیشتر کردمو دستمو گذاشتم دم دهنش تا ارضا شدم ابمو خالی کردم تو کونش در اوردم کیرمو افتادم کنارش روتخت گفت بهم نامرد اکبر انقدر بد نمیکرد دیگه بهت نمیدم . یکم خوابیدیم شد ساعت5 بلند شدیم رفتیم حمام تو حمام یبار باهاش داشتم اگه خواستین بگین تا بقیه داستان هامو با رها بگم این اولیش بود امید وارم طولانی و کسل کننده نبوده باشه

نوشته: محمد


👍 2
👎 1
200895 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

455900
2015-03-13 17:25:35 +0330 +0330
NA

کیرم به هیکلت بااین داستان نوشتنت بچه کونی ابروی هرچه کونی بودو بردی

0 ❤️

455901
2015-03-13 20:17:38 +0330 +0330
NA

بابا اینکه چارلزدیکنز نیست بدبخت دهاتی!
فحشش ندید

2 ❤️

455902
2015-03-13 21:30:41 +0330 +0330
NA

فرازهایی از تراوشات ذهنی یک پریودمغزی بالذات و مجلوقی بالفطره :
‏- - - - -

  1. …تابستون91برج6 پامو عمل کردم وشبا میرفتم داخل چت میگشتم طراحی میکردم…
  2. …تا اینکه یشب رفتم تبلیغ بیاید عروس چت سکسی دیدم دختری ب اسم سارا اومد و گفت میشه واسم عکسو فیلم میل کنی…
  3. …از اون شماره دختره را گرفتم و تصمییم گرفتم برم خواستگاریش چون گفت پدر بزرگش شهرکرده واسه عید میام میبینمت عکسشو داد…
  4. …گفت بیام شهرکرد واسه عید ی حال بهت میدم ک جبران کنم گفتم باشه…
  5. …در ضمن شوهرش میگفت بهش یا کامپیوتر یا موبایل شوهرش خیلی خشک بود…
  6. …گفتم بفرمایید گفت محمد گفتم شما گفت رها شکه شدم گفتم عیدت مبارک گفت بیا سراه سینما منتظرم بدو…
  7. …رفتیم کافی شاپ 2000همون نزدیکی حرف زدیم گفت که میرآباد غربی ی خونه خریدن و برج4 خونه خالی میشه…
  8. …نشستم کنارش رو تخت دیدم صورتشو به من کردو یدفعه مث این روانیا لباشو گذاشت رو لبامو شروع کرد خوردن گفت بکنمشون… . . .
    ‏ - - - - - - - -
    پ.ن. :
    کمتر جق بزن بیچاره جقجقو خب داری کور میشی، به جوونیت رحم کن لااقل جقول جقول جقول! ‎:-|‎
2 ❤️

455903
2015-03-14 00:40:09 +0330 +0330
NA

kos sher mahz bod to ro khoda dg nanevis halam be ham khord

0 ❤️

455904
2015-03-14 03:28:59 +0330 +0330
NA

باکتریای اشیریاشیریا کلای توکونت biggrin

1 ❤️

455905
2015-03-14 09:01:27 +0330 +0330
NA

خدا شفات بده … همه اهل دهات شما اینجورین ؟ یا نوددرصدشون ؟ یعنی هیچ راهی نیست

خوب بشی ؟؟؟؟ جدی قابل ترحمی …

0 ❤️

455907
2015-03-14 11:13:59 +0330 +0330
NA

هویج خار دار تو کونت خالی بند.

0 ❤️

455908
2015-03-14 11:49:58 +0330 +0330

چرت بود خیلی

0 ❤️

455910
2015-03-15 02:34:53 +0330 +0330
NA

بالاخره محمد یا امیر؟ تا همینجاش که اسمتو سوتی دادی خوندم
اسکللللل

1 ❤️

455911
2015-03-15 04:21:41 +0330 +0330
NA

مال هر قبرستونی هستی باش
دهاتی کیری
ببین کسکش جان آدم دختری رو که میخواد بهش خیانت نمیکنه و اینکه آدم طرف زن شوهر دار نمیره خیلی کسکشی جلاق کیری.
خیلی کثافت و رزل و چلغوزی عمو تورو چه به زید بازی برو کفتر بازیتو کن.
زیادم جلق نزن عقیم میشی اونوقت دوستان باید زحمت بچه دار شدن رو واست بکشند
خاک عالم بر سرت
کیر بردی بر درت

0 ❤️

455912
2015-03-15 04:32:04 +0330 +0330
NA

خيلي گشادي كه داستان نوشتي اونم تخمي تخيلي lol

0 ❤️

455915
2015-03-15 14:32:04 +0330 +0330
NA

آفرین بر تو که کیر شوهرش هم با کونت آزمایش کردی و فهمیدی که چقدر خشکه

0 ❤️

455916
2015-03-15 16:20:34 +0330 +0330
NA

چرا چرت مینویسی جا خالی

0 ❤️

455918
2015-03-15 21:56:32 +0330 +0330
NA

فوق العاده تخمی ^_^

1 ❤️

455919
2015-03-16 04:37:19 +0330 +0330
NA

گرز رستم تو کونت

0 ❤️

455920
2015-03-16 14:31:54 +0330 +0330
NA

اخه کسکش دهاتى مجبورى دروغ بگى

1 ❤️

455921
2015-03-18 05:11:18 +0330 +0330
NA

لوبیا سحر امیز رشد کنه تو ما تحتت
هرز گرده سر کیرت خرابه کونی با این داستانت
مونگول تو بلدی 69 هم بشی؟؟؟ biggrin

0 ❤️

558649
2016-10-01 16:01:34 +0330 +0330
NA

ایــــــن دیگه چیه !!!؟؟؟؟
همه جام تو سواد و جمله بندیت که از بس تخمی بود هیچی نفهمیدم از موضوع و اتفاقاتِ رخ داده در داستان !
یکی باید بشینه فقط جمله بندی ها و کلماتت رو تفسیر کنه !
لااقل سیکل رو بگیرید بعد نویسندگی کنید .
چه اعتماد بنفسی دارید که بدونِ سواد داستان هم مینویسید !
مثل این میمونه که کـــیرت سه سانت باشه ولی بخوای الکسیز رو بکنی !

0 ❤️

675401
2018-02-27 12:10:35 +0330 +0330

عزیز نوشکفته آدم توی شهر شما باید دقت کنه تا متوجه حرفاتون بشه اونوقت شما برداشتی با لحجه نوشته که چی ؟
از دروازه سامان تا چهارراه فصیحی تو کونت با این نثر افتضاحت .
خاطره برا بچه های دانشسرا تعریف میکنی مگه که از الفاظ سخیف استفاده میکنی ؟!!! خدا برکتت بده یعنی چی پسرم !!!

0 ❤️

737422
2018-12-25 21:37:42 +0330 +0330

مثل کیر اکبر کییییییییری بود
کیر سگ تو کون تو رها کوسکش جقی

0 ❤️




آخرین بازدیدها