یک مورد حوصله سر بر

1394/06/21

“باید اعتراف میکردم از کیر خوشم میاد . "
زن موهای کوتاهش را بالای سرش غنچه میکند .قدم های سبک اش را تا آشپزخانه تند میکند . در یخچال را باز میکند . یک ظرف شیشه ای با مایع ای کدر را بیرون می اورد . لیوان را پر میکند. کمی میخورد .
" بهش افتخار نکن . "
" افتخار نمیکنم . "
" تو همین الان گفتی از کیر دوستت خوشت میاد . گفتی وقتی توی مجلس داشته بامن می رقصیده منتظر بودی یجوری کیرش بلند بشه "
" خب … "
زن مایع را تا ته سر میکشد . لیوان خالی را توی ظرف شویی میگذارد . سرش را بلند نمیکند.
" این افتخاره ؟ "
" من گفتم افتخار نکردم . "
" چرا کردی . تو خدای افتخار کردنی "
مرد روی کاناپه جابجا می شود . لباس هایش را در نیاورده . " از اون در هم که اومدی تو . اول دست زدی به کیر خودت . "
مرد جاخورده میگوید که چی ؟!
" که چی … ؟! واقعا اینقدر احمقی ؟ تو اولین کاری که توی سکس میکنی رفتن به سمت " کیر ه” .
نه کس من حتی . "

“خب اون کیر خودمه . "
" اوه گه بگیرن تورو با این احمقیت "
مرد سرجایش تکان میخورد . پیراهنش را در می آورد . سرش را میخاراند .
" من مطمعنم داری به کیر دوستت فکر میکنی .”
نه اینطوری نیست .
زن لب هایش را رژ میزند . موهایش را باز میکند. بعد کمی شلخته اش میکند .
" تو یبار گفتی عاشق صدای دوستتی ."
" من نگفتم عاشق صداشم . گفتم صدای خوبی داره "
زن مشت محکمی روی اوپن میکوبد. بعد دست در موهای خودش فرو می برد. " خفه شو …تو یک بند از صداش حرف می زدی . تو پاک مرده ی این پسره هستی . "
" من میگم اون پسر خوب و جذابیه و دوست خوب منه . خیلی دوستش دارم . آره . " بعد بلند میشود و لباس هایش را بیرون می آورد . شرت را در نمیاورد .
" اما نگفتم عاشق صداشم . آره صدای قشنگی داره ."
زن صورتی استخوانی دارد با لب های برجسته .
رژ قرمز بر زمینه ی پوست سبزه .
" نه . تو بی شک دوست داری اون مثل ی سگ حسابی بکنت "
مرد چیزی نمیگوید. زن تا روبروی مرد می آید . مینشیند . شرت مرد را پایین میکشد . کیر مرد را میمالد و بعد روی زبانش فرو میدهد .
" الان چی ؟ دوست نداری اون برات ساک بزنه ؟ "
مرد صورت زن را دست می کشد .
" بخور… "
زن کیر مرد را میان لب هایش فرو میدهد.
" من اونم . "
کیر را بیرون آورده روی صورتش میکوبد. من خودشم . میخوای بکنمت ؟!
" بعد چیزی را روی زبانش برمیدارد .
" یادته یبار گفتی اون میتونه هر زنی رو بکنه ؟ ! "
مرد سرش را تند تند تکان میدهد .
" حتی من ؟ ! "
مرد میگوید " حتی تو . حتی خود من رو "
زن بلند می شود. لب های مرد را توی دهان خودش فرو میکند . لب های زن سرخ و صورتش در تقابل با صورت سفید مرد و لب های کوچک او ، تصویر یک تجاوز را القا میکند . لب های زن جدا می شوند .
" من همونم که میخوای . من با یک انگشت تو و زنت رو میکنم "
مرد ناگهان زبانش بیرون می افتد . انگار تمام هوای شش هایش خالی شده . سینه های زن را چنگ میزند .
" من همونم و کیرم انقدر کلفته که تو و زنت رو میکنم و ارضا نمیشم . "
زن دست میزند کیر مرد را روی کسش سر میدهد .
مرد دهانش را میبندد بعد صدای مثل یک خس خس بیرون میدهد . از روی خس خس کلماتش را بیرون میریزد .
" من تو و شوهرت رو میکنم . شوهرت کونی منه "
زن سینه هایش را توی صورت مرد فرو میبرد . چشم هایش خمار شده و دهانش تا انتها باز است
. " ای کیرش کلفته . "
مرد زن را هل میدهد روی مبل . لنگ هایش را روی شانه میگذارد و فرو میکند .
" آره . باید تورو که کرد . من رو هم بگاد . "
یک ساعت دیگر . زن سیگار به لب روی کاناپه لمیده و چشم هایش به سختی باز هستند . مرد روی صندلی تکی لب پنجره نشسته. سیگار نمیکشد . بیرون را تماشا میکند .
زن نجوا میکند " گفت کی میاد ؟ !
"چی ؟ "
" گفتی کی میاد . چه موقع میرسه اینجا ؟! "
" آها. فردا ظهر . "

نوشته: koyoga


👍 1
👎 0
20149 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

469275
2015-09-12 21:00:11 +0430 +0430

???What the fuck crazy

1 ❤️

469276
2015-09-12 21:01:40 +0430 +0430

ننویس!
چقد آرایه ادبی به کار گرفتی آخه…یه کس کردنه دیگه شاتل نیست دیگه!
اونجایی که گفتی مرد ناگهان زبانش بیرون می افتد فک کردی خیلی هیجانی هست؟
خدایی چه فکری کردی با این شوق اون جمله رو نوشتی…
ولی ایول عنوان داستان واقعااا حوصله سر بر…
جملات ناقص و بی مفهوم!؟
یعنی چی…سعی داشتی با گفتگوی بین زن و مرد شخص سوم و توصیف کنی که متاسفانه خیلی ضعیف بود…
سبک نگارشم جذاب نیس…
منتظر داستان بعدیت هستم

0 ❤️

469277
2015-09-13 03:02:59 +0430 +0430
NA

این دیگه چه کسه شعری بود ؟؟؟؟!!!

0 ❤️

469279
2015-09-13 06:28:04 +0430 +0430
NA

نظری ندارم کیرم تو مخت و داستانت

0 ❤️

469280
2015-09-13 07:14:33 +0430 +0430
NA

یه کس کردنه دیگه شاتل نیست دیگه!!! همین مرادخانیا مطلقه رو میشه 3 صوته کردش

0 ❤️

469281
2015-09-13 07:23:46 +0430 +0430

گیر دادی به اون مرادخانیا ها… bad

0 ❤️

469282
2015-11-26 02:02:15 +0330 +0330

خیلی عالی بود.آفرین

0 ❤️

559700
2016-10-08 12:49:31 +0330 +0330

زنده باشید :))

0 ❤️

576246
2017-01-27 01:26:29 +0330 +0330

برداشت من از داستان این بود که یه مرد از مرد دیگه ای خوشش میاد که باهاش سکس داشته باشه و این مورد رو به زنش هم گفته…زن و مرد در تردید قبول این مسئله هستن که ایا با اون مرد مورد نظر یه رابطه داشته باشن یا نه!!!
در این داستان همون گنگی مخصوص نوشته هاتون به چشم میخوره…
و مسئله دیگه ای که من با نوشته هاتون دارم اینه که من نمیتونم تو مکالمات تشخیص بدم کی چی میگه…
بازم میگم استعداد نوشتن خوبی دارین…ولی یه مقدار آشفتگی شخصیتون تاثیر میزاره رو نوشتنتون.
ممنون .

1 ❤️

576343
2017-01-27 11:33:35 +0330 +0330

رز هاتِ عزیزم داستان های من غالبا سرپایی و توی وقت‌های آزاد بین کارم نوشته‌میشن . موقع سیگار کشیدن تو پارک یا دروقت انتظار برای گرم شدن غذا توی خونه تو ساعات آخر شب حتی نصفه‌شب . و‌این آشفتگی خواه ناخواه وارد میشه به داستان،تا روزی که جزیی از داستان بشه مثل یک موتیف.
ممنونم که می‌خونی . مکالمه‌ها از قصد این شکلی هستند عزیزم .

0 ❤️

679572
2018-03-29 21:21:17 +0430 +0430

حال کردم با خوندنش. با تموم وجود.

1 ❤️

680269
2018-04-03 22:48:15 +0430 +0430

لیتل هورنی فدات:). خوشحالم خوشت اومده جیگر

1 ❤️