اتفاقی که خواهر کوچیکمو جنده کرد (۴)

1402/04/29

...قسمت قبل

با هماهنگی امیر آقا ما اسنپ گرفتیم و پشت سرشون راه افتادیم سمت ویلا … تو راه از هیجان هیچ حرفی نمیزدیم و منتظر بودیم برسیم … وقتی رسیدیم در ویلا روی هم گذاشته شده بود … منتظر پیام امیر آقا بودیم که بدونیم تو ویلا هستن … پیام رسید و ما وارد ویلا شدیم … فوری خودمونو به پشت پنجره رسوندیم … به خاطر تاریکی هوا از داخل خونه چیزی معلوم نبود و راحت میتونستیم داخل رو ببینیم بدون اینکه کسی ما رو ببینه … مامانم رو نمیدیدم … احتمالا رفته بود که هم لباس عوض کنه هم آرایش کنه …ربع ساعتی معطل شدیم و این وسط به امیر آقا پیام میدادم که جایی سکس کنید که حتی ما صداتونو بشنویم … امیر آقا هم با خنده زد با سایز من هر تو استخر هم باشید صدای مارو از تو خونه میشنوی… بعدم یکی از پنجره های کنار کاناپه رو باز کرد و منتظر مامانم نشت … بالاخره مامانم از تو اتاق اومد بیرون … آیدا گفت وااااای مامانو ببین چه خفن شده لعنتی … واقعا خوشگل شده بود یه لباس مجلسی سورمه ای تا زیر کونش که اگه خم میشد کونش میزد بیرون و خط سینه های خوشگلش که از بالای لباس آدمو دیوونه میکرد با کفش پاشنه بلند… موهای بلندش رو باز گذاشته بود،آرایششم که حرف نداشت و با زیباییش دل هر کسی رو میبرد … امیر آقا رفت جلوش دستشو گرفت و یه موزیک پلی کردو شروع کردن آروم رقصیدن … دستش پشت کمر مامانم واقعا لذت بخش بود … گوشیمو برداشتم وشروع کردم فیلم گرفتن … گاهی بهم میچسبیدن و گاهی فاصله میگرفتن … بعد از کمی رقصیدن بالاخره با خیره شدن تو چشمای همدیگه لباشون رو هم قفل شد و همو بقل کردن و شروع کردن لب همدیگه رو خوردن … کفش پاشنه بلندی که مامانم پوشیده بود باعث شده بود قوس عجیبی به کونشو کمرش بده طوری که تو اولین قدم امیر آقا موقع لب گرفتن دستشو برد سمت کون مامانم و کونشو چنگ میزد … مامانم دست امیر آقا رو گرفت و آورد بالاتر … امیر آقا گفت چرا ؟ مامانم با یه لبخند موزیانه و شیطنت برانگیزگفت چون من قرار نیست باهات سکس کنم … امیر آقا هم دستشو دوباره برد سمت کون مامانم و گفت یه درصد فک کن بدون دادن از اینجا بری و کونشو دوباره تو دست گرفت … مامانم گفت فانتزیم که یادت نرفته و دست امیر آقا رو برداشت و گذاشت بالا تر … امیر آقا هم با اینحرف انگار بهش شوک بدن دست انداخت زیر کونش و گفت امشب که جرت دادم میفهمی … مامانم با ناز گفت ولی تو گفتی فقط آشنا بشیم … امیر آقا لبشو گذاشت رو لب مامانم و گفت آره دیگه آشنا میشی ولی با کیرم …و یه دست دیگشو برد تو سینه مامانم و وحشیانه شروع کرد مالیدن
… دهنم باز مونده بود از لوندی مامانم و اینکه چطور داشت امیر اقا رو دیوونه میکرد کیرم شق شده بود و به آیدا گفتم منم باید مامانو بکنم هر طور شده
امیر آقا همچنان در حال مالیدن مامانم بود و مامانم با بی میلی و فاز معذب بودن داشت پیش میرفت و هر کی نمیدونست فکرمیکرد داره زوری لب میده و مالیده میشه … به امیر آقا گفت … من نمیخوام خب … امیر آقا گفت مگه دست تویه که نخوای …وقتی اومدی اینجا باید گشاد بری خونه و مامانمو کشون کشون آورد نزدیک ما و انداختش رو کاناپه و خودشم افتاد روش و شروع کرد خوردن … چشمای مامانم خمار شده بود و یباره به امیر آقا گفت تمام زوزت همین بود … امیر آقا هم نامردی نکرد و یه سیلی محکم زد تو صورت مامانم و گفت دهنتو باز کن تا با کیرم آشنات کنم … شلوارشو در آورد و با شرت نشست رو سینه مامانم … یکم کیرشو مالید رو سینه ش و کیرشو از تو شرت در آورد و انداخت جلوی مامانم … مامانم چشماش گرد شده بودو گفت یاخدااا کیرت چقدر بزرگه …باورش نمیشد که همچین کیری به پستش بخوره … وقتی امیر آقا روی سینش بود نوک کیرش تا وسطای دهنش میرفت … امیر آقا یه سیلی دیگه خوابوند تو صورت مامانم و گفت دهنتو باز نکردی جنده خانوم …مامانم گفت امیر این خیلی بزرگه من واقعا نمیتونم … امیر آقا هم گفت واسه پشیمونی دیگه خیلی دیره و کیرشو هل داد تو حلق مامانم و شروع کرد یواش تلمبه زدن … مامانم گاهی سرفه میکرد گاهی عق میزد … وقتی دستشو میاوردکه کیر امیر آقا رو بیاره بیرون امیر آقا داد میزد اگه دست زدی بهش تا ته میکنم تو حلقت … تا کیرشو میکشید بیرون میگفت امیررررر نمیتونم ولی امیر آقا رحم نمیکرد و میزاشت یه نفس بگیره و دوباره کیرشو میکرد تو دهن مامانم …بدون اینکه جق بزنم یا کاری کنم داشتم از حشری بودن دیونه میشدم …کافی بود فقط یبار دست به کیرم بزنم تا آبم بپاشه بیرون … آیدا هم که کلا مست بود و دستش تو شلوارش میچرخید و مدام زیر لب میگفت جووون چه حالی میکنن و دست منو فشار میداد … امیر آقا از رو مامانم بلند شده بود و مامانمو کشید لبه مبل و لاپاشو باز کرد دماغشو کرد لای کص مامانم و یه بو از کص مامانم کرد و با دندون شروع کرد یواش کاز گرفتن کصش از روی شرت میخورد … مامانم سر امیر آقا رو گرفت عقب و با لحنی حشری آمیز گفت نکنننن امیر … امیر آقا گفت یباردیگه نزاری کارمو بکنم کصتو جر میدم… و محکم بادندون کصشو گاز گرفت جوری که مامانم گفت آییییی امیر درد داره یواش … چند دقیقه ای از رو شرت کص لیسی ادامه داشت و مامانم مث آدمای مست چشماش خمار شده بود و امیر آقا هم به طرز وحشیانه ای داشت کص مامانمو میخورد و گاهی سینشو چنگ مینداخت و میمالید …
امیر آقا بلند شد و مامانمو چرخوند و شروع کرد لخت کردن مامانم …دوباره مامانم گفت امیر دوست ندارم لخت بشم همینجوری بکن … با این حرف مامانم کافی بود تا امیر آقا بره سر کشو میز و یه شلاق که مثل شلاق اسب بود با خودش آورد و گفت الان رامت میکنم که وقتی میگم لخت شو خودت لخت شی… از روی همون شرت یه دونه زد رو کص مامانم و مامانم یه آیییی بلند گفت و گفت دردم اومد امیرررر و … امیر آقا گفت ازاین به بعد باید به این شلاق رو تنت عادت کنی…حرف گوش نکنی شلاق میخوری و یکی دیگه دوباره زد رو کصش … مامانم دوباره یه آیییی گفت و بلند شد که لباسشو در بیاره … امیر آقا گفت دیدی بدون اینکه اصرار کنم خودت داری لخت میشی …
وقتی مامانم با شرت و سوتین شد واقعا داشتم دیوونه میشدم … بدن سفید مثل برف سینه 85 و کمر باریک و یه قوس خوشگل کمر و کون قلمبه … امیر آقا یواش شلاق رو رو تن مامانم میکشید و گفت یه دور بزن ببینم … دهنش آب افتاده بود از شکاری که زده بود و کیرش داشت از زیر شرتش منفجر میشد … پیرهنشودر آورد و گفت التماسم کن تا بزارم کیرمو بخوری … مامانم گفت تو باید التماسم کنی تا بزارم کصمو بخوری … امیر آقا هم یه دونه با شلاق زد رو کون مامانم … قشنگ درد رو تو صورتش میدیدم و پشتش گفت امیر یواش بزن خیلی درد داره … امیرم گفت حرفمو گوش کن که شلاق نخوری … مامانمم یواش گفت بزار کیرتو بخورم … امیر آقا شلاقو یواش زد در کون مامانم و گفت بلند التماسم کن … مامانم گفت تروخدا بزار کیرتو بخورم امیر … دلم کیر میخواد … تورو خدا … امیر آقا هم گفت بیا واسم ساک بزن وای به حالت دندونت بخوره به کیرم … دندوناتو دونه دونه میکنم … مامانم نشست جلو امیر آقا و شرتشو داد پایین و شروع کرد لیس زدن کیر امیر آقا و ساک زدن … امیر آقا گفت کیرمو بکن تو حلقت و نگه دار ولی مامانم نمیتونست واسه همین یه شلاق دیگه خورد … مامانم بعد هر شلاق جاشو میمالید و میگفت آیییی یواش بزن دردم میاد … ولی امیر آقا اصلا واسش مهم نبود… دوباره مامانم نتونست کیر امیر آقا رو تو حلقش نگه داره و عق زد و درش آورد …امیر آقا یه شلاق دیگه زد رو کون مامانم و گفت مگه نمیگم هر موقع من گفتم بکش بیرون … مامانم با ناله و درد گفت خب نمیتونم دارم خفه میشم امیر چرا زور میگی…امیر آقا سر مامانمو گرفت و فشار داد تا نصف کیرش رفت تو حلقش … چند ثانیه نشد که مامانم شروع کرد دست و پا زدن و امیر آقا گفت اینجوری فایده نداره … طاق باز بخواب لبه کاناپه و سرتو از لبه کاناپه آویزون کن … مامانم خوابید و برعکس شد و سرشو از لبه مبل آویزون کرد … امیر آقا گفت اگه بهم هر بار دست زدی پنج ضربه شلاق رو کونت میزنم که گریه ت در بیاد و دهن مامانمو باز کرد یه تف انداخت تو دهن مامانم و نصف کیرشو فرستاد تو حلقش و نگه داشت … چند ثانیه ای نگذشته بود که مامانم امیر اقا رو هل داد عقب تا کیرش در بیاد …امیر آقا هم گفت خب بلند شو … خودشنشست رو کاناپه و مثل تنبیه باسن امریکایی ها مامانمو گذاشت رو پاش … مامانم گفت امیر ترو خدا درد داره ببخشید دیگه دست نمیزنم … امیر آقا هم گفت بخواب تا بیشترش نکردم … اونم یکم مظلومانه نگاه امیر آقا کرد ولی امیر آقا با جدیت گفت بخواب … مامانم خوابید رو پای مامانم و کونشو داد بالا … امیر آقا هم گفت هر دونه ای که میزنم خودت بشمار اگه نشماری حساب نمیشه و اولین شلاقو زد رو کون مامانم … مامانم پرید جلو و گفت واااای امیر سوختم … امیر آقا گفت خب این حساب نشد و یکی دیگه زد …مامانم یه جیغی زد و گفت یک …امیر آقا گفت دیدی گفتم شلاق آدمو رام میکنه و بعدی رو زد …مامانم باز پرید جلو و با جیغ گفت دو … امیر آقا سومی رو محکم تر زد مامانم گفت سه و گفت امیر نزن ترو خدا درد داره …امیر اقا بعدی رو زد و بعدی و مامانم دونه دونه شمرد … وقتی بلند شد قشنگ جای شلاق رو کون مامانم معلوم بود و حسابی قرمز شده بود … بهش گفت بخواب و وای به حالت دست بزنی بهم …
باورم نمیشد این مامانمه که اینجوری داره گاییده میشه … دلم واسش میسوخت ولی این انتخاب خود مامانم بود و باید پاش میایستاد… گاهی نگاه آیدا میکردم، با هیجان و استرس نگاه مامان میکرد و گفت خشن هم باحاله هم جذابه فک کنم تا الان یبار ارضا شدم با دیدنش…و دستشو از تو شلوارش در آورد…نشونم داد ، خیس خیس بود و دوباره کرد تو شلوارش … نگاه به کیر من کرد وبه خنده گفت کیرت داره شلوارتو پاره میکنه …
با صدای عق زدن مامان دوتامون نگاه به داخل ویلا کردیم … امیر آقا کیرشو تا نصفه توحلق مامان نگه داشته بود و داشت یواش تو حلقش تلمبه میزد که مامانم بالا آورد … دهن مامانمو به معنای واقعی سرویس کرده بود مامانمم حسابی قرمز شده بود و التماس میکرد امیر تروخدا بسه نمیتونم دیگه گه خوردم … بیا کصمو پاره کن … ترو خدا …الان میمیرم …بیا ترو خدا بکن تو کصم
امیر آقا گفت امروز یا میمیری یا قشنگ سرویس میشی عشقم میخوام امتحان کنم چقدر حلقت جا داره کیرمو تا چقدر میتونی جا کنی … الانم برو صورتتو بشور و باز بیا تا ادامه بدیم… مامانم رفت و امیر اقا اومد سمت ما …بهش گفتم یکم زیاده روی نمیکنی … گفت نه اگه ناراضی باشه لباس میپوشه و میره منم کاری باهاش ندارم … الانم ازش میپرسم که دوست داره یا نه… صدای عق زدن مامانم از تو دستشویی میومد … بعد چند دقیقه مامانم اومد بیرون … حالش بهتر به نظر میومد…امیر آقا رفت و کنارش نشست و گفت تا اینجا چطور بود … گفت دهنمو سرویس کردی میگی چطور بود … تا حالا تو عمرم کسی اینطوریم نکرده بود … همیشه فانتزیشو داشتم و الان واقعا بهش رسیدم …امیر آقا گفت پس ادامه بدیم یعنی … مامانم گفت آره ولی شلاقت خیلی درد داره و جاش هنوزم میسوزه …گفت پس یعنی نزنم … مامانم با خنده گفت تو قرار بود بی رحم باشی و خشن و منو زوری بکنی و یه سیلی آروم زد تو صورت امیر آقا … گفت تمام زورت همینه امیرجون و لب امیر آقا رو خورد … جلوی امیر آقا ایستاد و سر امیر آقا رو گرفت و دهن امیر آقا روگذاشت روی کصش و گفت میخوای خشن بودنو یادت بدم و یه سیلی دیگه زد تو صورت امیر آقا … باورم نمیشد مامانم علنا دوست داشت گاییده بشه و از گاییده شدن لذت میبرد … گفت این که غر میزنم و ناله میکنم واکنش غریزی من نسبت به درده تو زیاد اهمیت نده … من یه پدر داشتم که وقتی میخواست مامانموبکنه ما رو میفرستاد خونه خالم یا عمم …یجوری مامانمو میکرد که وقتی برمیگشتیم بیهوش بود و حال نداشت … یبار یواشکی برگشتم خونه تا نگاشون کنم … مامانمو اول بست بعد با کمربند زدش بعد حسابی میکردش یه چیزی تو کونش میکرد و خودشم تو کصش وحشتناک تلمبه میزد … منم همیشه دوست داشتم اینجوری سکس کنم ولی یه شوهر پخمه و بی بخار که حتی کیرش زورکی 14 سانت میشه گیرم اومد و همیشه داغش به دلم موند … همیشه فیلم سوپر زورکی و خشن میدیدم و خودمو جای اونا تجسم میکردم و ارضا میشدم … الانم یکی پیدا شده که کل زورش همینه و زد زیر خنده … امیر آقا نزاشت حرف مامانم تموم بشه ویکی محکم زد تو صورت مامانم … جوریکه ما هم از پشت پنجره جا خوردیم … امیر آقا گفت الان جرت که دادم میفهمی کل زورم چقدره …مامانم واقعا شوکه شده بود و صورتشو گرفت و گفت دیوونه چرا اینجوری میزنی پرده گوشم پاره شد … اشک تو چشماش حلقه زده بود … امیر آقا مامانمو گرفت و بی اهمیت به اشکش هلش داد رو کاناپه و مثل حالت قبل برعکسش کرد و کیرشو تو دست گرفت و گفت دهنتو باز کن تا یکی دیگه حرومت نکردم … مامانم دهنشو باز کرد و امیر آقا کیرشو تا ته کرد تو حلق مامانم و نگه داشت … باور کردنی نبود اون حجم از کیر تو دهن مامانم گم شده بود … تو گلوش مشد برآمدگی کیر امیر آقا رو دید … مامانم هر چی تقلا کرد امیر آقا رو لند کنه تا کیرش بیرون بیاد نتونست و شروع کرده بود به امیر اقا مشت زدن … امیر اقا هم دستشو گرفت و کیرشو کشید بیرون … مامانم تا کیر امیر آقا دراومد … عق زد و با ناله گفت گه خوردم و اومد بلند شه که امیر آقا دوباره سرشو گرفت و کیرشو کرد تو حلقش و شروع کرد تلمبه زدن … مامانم انقدر عق زد و به غلط کردن افتاده بود که تا کیر امیر آقا در میومد میگفت گه خوردم امیر کصمو بکن … احساس میکردم امیر آقا داره زیاده روی میکنه اما مامانم خودش گفت رحمش نکنه … تو حین تلمبه زدن امیر آقا شلاقشو دست گرفته بود و گاهی با شلاق از رو ی شرت روی کص مامانم میزد… با هر ضربه مامانم خودشو جمع میکرد و سعی میکرد بلند بشه… امیر اقا گفت اگه بلند شی سی تا ضربه شلاق میخوری … یجوری میزنم که خون بیاد…مامانم از ترسش خوابید و امیر آقا هم تلمبه میزد هم رو شکم و کص مامانم شلاق میزد …گاهی هم کیرشو تا ته تو حلق مامانم میکرد و نگه میداشت و میکشید بیرون … چند دقیقه ای همینطوری گذشت تا مامانم گفت امیر ترو خدا بسه …نمیتونم …بسه…الان میمیرم … ترو خدا کصمو بکن …کصمو جربده… و التماس میکرد که کصشو بکنه
امیر اقا بدون توجه به حرفاش گفت سی تا شلاق میخوری بعد کصتو میگام … میل با خودته…
مامانم گفت درد داره تورو خدا …بیست تا بزن کصمم جربده امیر… امیر آقا گفت چون رو حرفم حرف زدی سی و پنج تا …
مامانم با نا امیدی گفت امیررررر درد داره خب… گفت اگه یک کلمه دیگه اعتراض کنی پنجاه تا میشه … کاری میکنم نتونی بشینی رو زمین …از این به بعد تنبیهت که میکنم باید خودت بری شلاقو بیاری کونتو لخت کنی و بخوابی روی پام و منتظر باشی بزنم کونتو سرخ کنم…
هیجان کل وجودمونو گرفته بود و منتظر بودیم مامانم شرتشو بده پایین و شلاقشو بخوره …مامانم یکم با حالت مظلوم تو چشم امیر آقا نگاه کرد و یواش یواش شرتشو با ناز داد پایین …
چیزی که میدیدیم باور کردنی نبود … یه کص صورتی بدون حتی یه ذره مو … شرتشو کاملا خیس کرده بود … از پاش در آورد و انداخت رو کاناپه… امیر آقا با دیدن کص مامانم چشماش گرد شده بود و گفت وااااای مهسا تو عالی هستی لعنتی … یه جوری بکنمت که زمین رو گاز بزنی… گفت بخاطر اینکه کص خوبی هستی دوتا دیگه هم به شلاقت اضافه میکنم …مامانم شلاق رو آورد و داد دست امیر آقا و خوابید روی پای امیر اقا و زیر لب گفت ترو خدا یواششش… امیر اقا هم با صدای بلند گفت چی ؟نشنیدم … مامانم گفت هیچی
امیر آقا شروع کرد اولین ضربه رو زد و مامانم ناله کنان آخخخ گفت… دومی … سومی… و چهارمی رو محکم تر زد تا اینکه مامانم گفت آیییی امیر درد داره … امیر آقا گفت تا موقعی که نشمردی کلا هیچ حساب میشه …مامانم باصدای بلند گفت امیرررررر یعنی چی الان، چهارتا زدی خب …امیر آقا یکی دیگه زد و گفت هنوزم هیچ … مامانم دوباره گفت امیرررر … بعدی رو محکم تر زد و مامانم یه آخ بلند گفت و گفت یک … ضربه ها پشت سر هم میخوردن رو کون مامانم و صدای آییی مامانم قطع نمیشد و شمردن همراه غر زدن و ناله ادامه داشت … کون مامانم یه تیکه قرمز بود و اصن نای بلند شدن نداشت … امیر آقا مامانمو بلند کرد و از تو کشوی میز یه بسته رو آوردو یه ظرف روغنم از رو میز همراهش آورد و گفت یه هدیه واست دارم …مامانم با تعجب گفت یا خدا چه هدیه ای ؟؟؟
دوباره همونطوری نشست و به مامانم گفت همونطوری بخواب روی پام و کونتو بزار جلوم … مامانم گفت امیر،،، جون هر کی دوست داری من از پشت تا حالا ندادم … نمیتونمم بدم … دور این یکی رو خط بکش …
امیر آقا گفت نترس امروز شانس آوردی کاری با کونت ندارم ولی باید واسه آینده امتحانش کنم…مامانم روی پای امیر آقا خوابید و کونشو گذاشت جلوی امیر آقا …امیر آقا هم کادوی مامانمو داد بهش و روغن ریخت رو کون مامانم و گفت حسابی سرخ شده فقط روغن کم داره و شروع کرد ماساژ دادن کون مامانم … مامانمم کادو رو باز کرد و یه بات پلاگ رو از جعبه درآورد … سایزش بزرگ بود و مامانم گفت وای این درد داره من میدونم اینا رو میکنن تو کون … و با لحنی التماس کننده گفت امیر بیخیال کونم بشو …امیر آقا گفت قول میدم کونتو باز کنم بدون درد نمیشه ولی حسابی حال کنی و به مامانم گفت پلاگ رو بده بهم تا بکنمش تو کونت …مامانم دوباره اومد بگه امیر که امیر آقا با دست روغنی محکم زد رو کونش و داد زد بده اون کوفتی رو تا بلند نشدم خشک و خشک کونتو خون بندازم… مامانم پلاگ رو داد به امیر آقا و امیر آقا یکم پلاگ رو چرب کرد و رو سوراخ کون مامانم بازیش داد و مدام فشار میداد تا پلاگ رو بتونه تو کونش کنه … یکم باهاش ور رفت و ما تقریبا چیزی نمیدیدم ولی از تعریفایی که امیر آقا از کون مامانم مییکرد معلوم بود حسابی تو کف کونشه … مدام میگفت مهسا قشنگ معلومه کونت فابریکه … آدم دلش میخواد همینجا یه راست کیرشو تا ته بکنه تو سوراخت از بس صورتی و قشنگه … حیف جر میخوری و حوصله دکتر رو ندارم …ولی امروزکص واست نمیزارم …و پلاگ رو روسوراخ مامانم بازی میداد …تا نصفه میبرد و برمیگردوند…مامانم آخ و اوخش کل پذیرایی رو گرفته بود که امیر آقا یه تف انداخت رو سوراخ مامانم و یباره صدای جیغ مامانم هوا رفت و از جاش بلند شد … امیر آقا محکم گرفته بودش و میگفت تموم شد تموم شد مهسا … رفت تو … آروم باش … مث مار شروع کرد با خودش پیچیدن و جیغ میزد میگفت درش بیار …
باورم نمیشد اون پلاگ تو کون فابریک مامانم رفته باشه … با اصرارش بلند شد و کونشو گرفته بودو میگفت جر خوردم امیررررر… امیر آقا گفت اگه درش بیارم دوباره همون درد رو داره … باید موقع سکسمون درش بیارم که حشرت بالا باشه ودرد نفهمی…
وقتی از پشت نگاش میکردیم یه الماس دم کون مامانم بود و خیلی باحال بود … مامانم نمیتونست درست بشینه و حسابی جر خورده بود …
امیر آقا بلند شد و رفت کنارش و بغلش کرد و شروع کرد ازش لب گرفتن … مامانم با ناز گفت امیر خیلی دردم اومد … من تا حالا انگشتمم تو کونمم نرفته بعد تو اینو یهو کردی تو کونم … الان احساس میکنم یه توپ تو کونمه و نمیتونم حتی بشینم باید یه وری بشینم … امیر آقا گفت من آمادت میکنم … مامانم یهو صداشو بلند کرد گفت امیر نه… همون اول گفتم دور کونمو خط بکش … امیر آقا هم گفت مهسا من اصن بخاطر کونت میخوامت … بعد تو میگی نمیشه …
مامانم تو حالت قهر رفت گفت من نمیتونم امیر بخدا میمیرم … کیر تو ده برابر این پلاگه بزرگتره … جر میخورم …باید ببریم دکتر تو دردسر میفتیا … امیر آقا هم گفت دیگه رو حرفم حرف نزن … من از کون میکنمت … دردم زیاد نمیکشی …از درد زایمان که بیشتر نیست … بعدم یکاری میکنم جر نخوری … فقط باید تا چند وقت این بات پلاگ تو کونت باشه تا عادت کنه … بعد مرحله مرحله بازش میکنیم بعدم میندازمت بالا و با کون میفتی رو کیرم و تموم و زد زیر خنده … مامانم بازم اومد بهونه بیاره که امیر آقا گفت مث که بازم دلت شلاق میخواد نه؟
مامانم گفت نه غلط کردم … فقط چجوری برم دستشویی آخه … گفت درش میاری دستشویتو میکنی و دوباره میزاری سرجاش به همین راحتی… هر موقع هم بهت گفتم از کونت عکس میفرستی تا بدونم درش نیاوردی … هر باری که تو کونت نبود صد ضربه شلاق تنبیه میشی بهت گفته باشم.
قشنگ معلوم بود مامانم استرس گرفته بود … امیر آقا هم گفت خب لوس بازی بسه … بلند شو که نوبت گاییدنه … مامانم گفت مگه تا الان چکار میکردی… امیرآقا گفت هیچی داشتم سعی میکردم آموزشت بدم اونم با شلاق…الانم بیا ببینم چی یاد گرفتی…
مامانم بلند شد ونشست تو بغل امیر اقا سوتینشو در آورد و گفت اول دوس دارم یکم سینمو بخوری … سینه های مامانم واقعا سفید و شق ایستاده بودن … دهنم آب افتاده بود …انقدر جذاببودن که حتی آیدا هم گفت وااای سینه های مامانو ببین چه سربالا ایستادن … کاشکی منم سینه هام همینجوری بشه …
خلاصه مامانم یکم سینشو مالید و سینشو گذاشت تو دهن امیر آقا و کصشو شروع کرد به صورت رفت و برگشتی مالیدن رو کیر امیر آقا… سر امیر آقا رو هم گرفته بود و فشار میداد به سینش … امیر اقا رو جدا کرد و یه سیلی زد تو گوش امیر اقا وگفت گاز نگیر و دوباره سینشو گذاشت دهن امیر اقا …امیر آقا هم داشت با تمام وجود سینه های مامانمو میخورد و گاهی محکم میزد رو کون مامانم و مدام دستش رو بات پلاگ بود و باهاش ور میرفت … چیزی نگذشته بودکه دوباره جیغ مامانم رفت هوا و خودشو انداخت کنار و گفت امیییییر سوختم … الان درش نیار …و کونشو گرفته بود و میمالید … امیر آقا علنا داشت مامانمو میگایید با این کارش …
خوابید کنارش و دستشو گذاشت رو سوراخش و شروع کرد مالیدن سوراخ کونش … مامانم یکم غر زد و امیر آقا اومدروی مامانم خوابید و شروع کرد لب گرفتن و کیرشو گذاشت لای پای مامانم … و یواش شروع کرد لاپایی زدن … امیر آقا یه چند دقیقه ای گذشت و به مامانم گفت خب برعکس شو تا کصتو واست جربدم …مامانمگفت نه درد میاد و برنمیگشت … امیر آقا یبار دیگه تکرار کرد ولی مامانم گفت فعلا لاپایی بزن تا یکم استراحت کنم…امیر آقا هم یهو قاطی کرد و مامانمو به زور چرخوند و گفت وقتی میگم بچرخ فوری بچرخ … باید کونتو بگام تا التماسم کنی کصتو جر بدم اونوقت الان ادادر میاری … و محکم زد تو صورت مامانم … مامانم صورتشو گرفت و دمر خوابید …گفت امیر تو رو خدا یواش … من الان ده پونزده ساله بعد از به دنیا آوردن آیدا چیز کلفت نرفته تو کصم … خیلی تنگم … بهم رحم کن …
امیر آقا هم یکم کص مامانمو لیس زد و گفت این کصی که من میبینم مث کص بچه تنگه و هر کاریشم بکنی تنگ میمونه …ولی قول نمیدم درد نکشی چون هر کی زیرم خوابیده با گریه بلند شده … و سر کیرشوگذاشت دم کص مامانم و با یه فشار سر کیرشو کرد تو … مامانم یکم آخو اوخ کردو امیر آقا خوابید رو مامانم و شروع کرد فشار دادن بقیش … یهو مامانم گفت بسه بسه تو رو خدا رسید به ته رحمم … درد دارم خیلی و یهو جیغش رفت هواااا… امیرآقا گردن مامانمو گرفت و گفت زنیکه جنده موقعی که داشتی راستش میکردی فکر اینجاشو نکردی… الان تازه نصفش رفته اینجوری جیغ میزنی …تو یه بچه ده برابر کیر من از کصت در آوردن چیزی نگفتی الان واسه من ادای تنگا رو در میاوردی … مامانم زیر امیر آقا با صدای بلند آخ و اوخ میکرد و یهو جیغ میکشید …
آیدا گفت وای این کیر اگه تا ته بره تو کص مامان رحمشو پاره میکنه … میدونستم امیر آقا تا حالا کیرشو تا ته تو کص یا کون کسی نکرده بود و اگه هم کرده بود طرف یا از حال رفته بود یا خونریزی کرده بود یا وسط کار فرار کرده بود … مامانم دیگه کارش از جیغ گذشته بود و داشت گریه میکرد و فقط امیر میگفت و قسم میداد که بسه ولی امیر آقا گوشش بدهکارنبود و بعد چند دقیقه ای امیر آقا کاملا چسبیده بود به کص و کون مامانم … باور کردنی نبود … یعنی اون کیر بااون سایز که اندازه مچ دست بود و طول عجیب غریب تا ته رفته بود تو کص مامانمو مامانم هنوز زنده بود … صدای جیغش کمتر شده بود و فقط التماس میکرد امیر فک کنم رحمم پاره شده … بکشش بیرون …امیرآقا هم گفت تحمل کن تا جا باز کنه …تموم شد دیگه … همش رفته تو کصت … تحمل کن … مامانم ختی نمیتونست نفس بکشه … با یکم جاجا شدن امیر آقا جیغش دوباره هوا میرفت و التماساش شروع میشد … امیر آقا هم گوش و گردن مامانمو داشت میخورد و تقریبا بعد یه ربع شروع کرده بود بیرون کشیده اون مار خوش خط و خال از کص مامانم … جیغ مامانم کلا قطع نمیشد و گاهی با اشک بود و گریه میکرد و حسابی به غلط کردن افتاده بود …و این چیزی بود که خودش انتخاب کرده بود … دردشو کاملا حس میکردم اما اون سایز تا اون ته بره تو واقعا باید تا شکمش اومده باشه بالا …امیر اقا بالاخره کیرشو کشید بیرون و مامانم قسم میداد نکنه دوباره تو کصش … اما دوباره فروش کرد تو کصش و نشست پشتش …مامانم یکم سعی کرد بلند شه که امیر آقا گفت مهسا اگه بلند شدی شلاق میخوری … مامانم با حالت معصومانه گفت امیر تو رو خداااا رحم کن … حداقل تا نصفه بکن …ولی وسطاش باز جیغش رفت هوا … نیم ساعتی به همین روال گذشت و دیگه نایی واسه مامانم نمونده بود و امیر آقا به طرز عجیبی اون کیر کلفت و درازشو تو کص مامانم تلمبه میزد …جالبش اینجا بود که انگشت شصتشو کرده بود تو کون مامانم و نگه داشته بود … مامانمو بلند کرد و برعکسش کرد و خوابید روش و کیرشو دوباره کرد تو کصشو تا ته هل داد … مامانم دوباره صورتش از درد جمع شد و لبشو گاز گرفت و گفت امیر خارمو گاییدی … نمیدونی چه دردی داره …امیر آقا گفت مهم اینه که موفق شدی کیرمو تا ته تو کصت جا کنی …کاری که هر کسی نمیتونه… الانم نو بت بات پلاگه … مامانم دوباره به التماس افتاد و گفت امیر جون آیدا و اشکان دیگه نمیتونم … امیر آقا هم گفت عشقم امشب فقط پلاگه قول میدم و از کیرم خبری نیست… مامانم گفت امیر من نمیتونم وااای خدا چکار کنم … امیر آقا یه چندتا تلمبه زد و نشست و کیرشو از رو شکم مامانم نگاه کرد و گفت ببین تا کجات اومده … الان فک کن یه بچه تو شکمته و کیرشو در آوردو گفت بچرخ که دو سوراخه باید بگامت … مامانم گفت نمیخوام … امیر آقا هم دست بردو شلاقو آورد و یه دونه زد رو کص مامانم و گفت مقتی میگم بچرخ فوری بچرخ …مامنم خودشو جمع کرد وزد زیر گریه و گفت نمیتونم … امیر آقا یه دونه دیگه زد رو سینش و گفت : میگم بچرخ … مامانم دوباره قسمش دادو امیر آقا سومی رو زد … مامانم چرخید و امیر آقا گفت بزار کونتو حر بدم بعد بخاطر اینکارت درستت میکنم و کیرشو یه ضرب تا تهکرد تو کص مامانم و نشسته شروع کرد تند تند تلمبه زدن … صدای ناله های مامانم همه جا رو گرفته بود که امیر آقا روغن رو از وسط کاناپه برداشت و ریخت رو کون مامانم … و بات پلاگ رو برداشت و با یه فشار کردش تو کون مامانم … مامانم اومد از زیر امیر آقا در بره که امیر آقا سینشو گرفت و خوابید روش و شروع کرد تلمبه زدن … یکساعتی گذشته بودو امیر آقا با چند تا پوزیشن مث فرغونی …داگی … نشسته و تو بغل مامانمو گایید و اخر سرم دوباره خوابوندش و کیرشو تو حلقش کرد و باچند تا تلمبه آب از دهن و دماغ مامانم زد بیرون … مامانم عق میزد و امیر آقا با شلاق میزدش و میگفت قورتش بده… منو آیدا واقعا دهنمون از این همه هیجان و استرس و ناله باز مونده بود… دلم میخواست همونجا جق بزنم ولی میترسیدم بیان بیرون …مامانم خودشو تمیز کرده بود و رو کاناپه تو بغل امیر آقا دراز کشیده بود … تونسته بودم یه فیلم حسابی از سکس مامانم بگیرم و این خودش یه آتو ی خوب بود …
بعد از مدتی امیر آقا دست مامانمو گرفت و برد تو جکوزی یکم نشستن ولی هیچ حرفی نمیزدن انگار مامانم با امیر آقا فهر کرده بود … امیر آقا بلندش کرد و برذش تو سونا و شروع کرد یه ماساژ حسابی بهش دادو بقلش کردو تا خود ویلا تو بغل بردش رو کاناپه … مامانم بلند شد و نشست یباره رفت سمت امیر آقا و یه سیلی محکم زد به صورت امیر آقا …امیر آقا واقعا شوکه شد مامانم یکی دیگه و یکی دیگه زد و امیر آقا چیزی نگفت … مامانم زد زیر گریه و امیر آقا رو بغل کرد و گفت خیلی دردم اومد امیر میفهمی… امیرآقا هم گفت اشکال نداره خوب میشی و محکم بغلش کرد … مامانم با گریه به امیر آقا گفت امیر خیلی دوستت دارم … واقعا لذت بردم … همونی بود که تصورشو داشتم … صحنه انقد باحال بود که آدم گریش میگرفت …
مامانم با گریه و خنده گفت … این لعنتی رو چکارکنم که کردیش تو کونم … امیر آقا گفت صدتا شلاق رو یادت نره …مامانمم گفت امییییییر … لعنتیه خشن … خیلی جذابی وقتی خشن میشی… عاشقتم … داشتم کم کم به احساس مامانم حسودیم میشد … تو دلم گفتم کاشکی میشد آیدا هم یکم خشن میشد اما فقط یکم …
با پیام دادن امیرآقا بهم رفتیم بیرون و اسنپ گرفتیم وبرگشتیم خونه …خودمونو به خواب زدیم تا مامانم برسه…
پایان قسمت 4

نوشته: امین

ادامه…


👍 69
👎 7
146101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

938535
2023-07-20 01:56:03 +0330 +0330

وقتی هم ژانر اکشن دوس داری هم جق زیاد میزنی

1 ❤️

938536
2023-07-20 02:00:20 +0330 +0330

بخش خشنش خوب بود ولی به نظرم روی همون خواهره بیشتر مانور بدی بهتره

4 ❤️

938551
2023-07-20 02:48:59 +0330 +0330

احیاناا مامانت کور بود که شما رو نمیدید؟ ولی شما اینقد واضح اونو میدیدین؟

1 ❤️

938563
2023-07-20 06:00:30 +0330 +0330

الان توهم اون کنار باید خواهرتو میکردی دیگه دلم خواست جفتتونو🥲

1 ❤️

938564
2023-07-20 06:10:44 +0330 +0330

زیادی توهم زدی بچه ، از جلقی کص مغز این تراوش شد از مغز ، تا دیروز که کونت تا دسته و خشن میکرد ، حالا کیرش تو این قسمت نرفته تا دسته تو کص و کون کسی ، میگن دروغگو کم حافظه هست ولی تو که از بس جلق زدی دیگه عقلی نمونده چه برسه حافظه مشنگ خان .
مجلوغ داستان می‌نویسی جوری بنویس که جوری باشد ، امام مرحول گفته .

1 ❤️

938580
2023-07-20 07:25:48 +0330 +0330

عالی بود

0 ❤️

938595
2023-07-20 08:50:33 +0330 +0330

عالی بود تنها ایرادت دیالوگهای کم ایدا بود که بعضی وقتها فکر میکردی الانه که ایدا ی چی باحال میگه یا از حشر زیاد از داداشش کاری میخواد و خلاصه ی حرکت باحالی ازش انتظار میرفت که متاسفانه از دست دادیش و بجاش ادم حس میکرد اصلا حضور نداره یا اصلا برای چی اومد انقدر بی نقش بود تو این قسمت. من فقط اینو ایراد دیدم

ولی در کل داستان خوبو روان و پر هیجان بود و تصویر پردازی هم خالی بود

افرین خسته نباشی

4 ❤️

938614
2023-07-20 12:51:24 +0330 +0330

بقیه اش ؟؟؟

0 ❤️

938615
2023-07-20 13:08:32 +0330 +0330

من همه قسمت‌هایی رو که نوشتی خوندم و با علاقه منتظر قسمت های بعدی بودم ولی واقعیتش این بخش قسمت شلاق رو واقعا گند زدی اصلا جالب نبود، تحریک کننده نبود و کیرمو که با شروع داستانت بلند میشد جوری خوابوند که انگار مرده. امیدوارم قسمت‌های بعدی مثل سه قسمت قبل جذاب باشن

1 ❤️

938642
2023-07-20 17:07:08 +0330 +0330

سوراخ بقا دستت بود توام مشغول میشدی جذاب‌تر می‌شد.

0 ❤️

938645
2023-07-20 17:49:58 +0330 +0330

خب خوندنش لذت داشت فقط میتونم تشکر کنم مثل قسمت قبل فضا سازی و انتقال حس عالی

0 ❤️

938716
2023-07-21 03:10:38 +0330 +0330

👍

0 ❤️

938748
2023-07-21 08:48:07 +0330 +0330

فتیش رو خوب پیاده کرده بودی عالی بود

0 ❤️

938780
2023-07-21 14:20:29 +0330 +0330

قسمت بعدی هم بنویس

0 ❤️

938821
2023-07-21 22:57:45 +0330 +0330

چرا اینقدر کوتاه شده داستانات قسمت بعد رو سریع تر بده

0 ❤️

938951
2023-07-22 22:53:11 +0330 +0330

فیلمشو بفرس تل mob17ib

0 ❤️