سلام من امیرم ۲۱ ساله تپلم و سفید
داستان ارضا شدنم زیر پسر خالم رضا رو خوندین اومدم ادامشو بنویسم
وقتی شب اون اتفاقا افتادو رضا ابشو لام خالی کرد شبو خوابیدیم…
صبح که بیدار شدم دیدم بیداره ولی به روی خودمون نیاوردیم دیدم شلوارم تمام اب کیریه بدو بدو لباس ورداشتمو رفتم به سمت حموم که توی حیاط بود خودمو لباسامو شستم…
بعد صبحونه خوردیم اون روز گذشت همش منتظر بودم تا شب بشه…
شب موقع خواب شد بازم رفتیم توی همون اتاق و جا انداختیم…
نصفه شب بود گفت بیا بازم سوپر ببینیم یه چن تایی گذاشت و دیدیم
هر دومون حشری بودیم و اماده ولی بازم اون کاری نمیکرد…
دلو زدم به دریا و شلوارمو در اوردم گفتم گرمه قشنگ یادمه پاییز بود ولی هوا خیلی سرد نبود قشنگ کونمو کردم طرفشو مثلا میخام بخوابم…دو سه دیقه نشد دیدم گوشیشو قفل کرد چسبید از پشت بهم منم به روی خودم نمی آوردم مثلا خوابم در گوشم میگفت آخ چقدر تو سفیدی رفته رفته پر رو تر میشد شورتمو داده بود پایین دست میکشید لای کونم تو اوج حشر بودم دوباره…
قشنگ از پشت بغلم کرده بودو دست میزد به کونم…
از جلو رونامو فشار میداد
نمیدونم یهو چی شد رفت پایین شروع میکرد به خوردن کونم دیوونه کننده بود اصلا فکرشم نمیکردم اینکاره باشه…
دیگه داشتم دیوونه میشدم لای کونمو باز کرده بودو سوراخمو زبون میکشید دوباره بدون خوردن دست به کیرم ارضا شدم ایندفعه شدید تر از قبل
ولی اون ول کن نبود یکم از فازم خوابید همچنان میخورد و ملچ مولوچ میکرد یه پنج دیقه ای خورد دوباره داشتم راست میکردم…
یه دفعه بیخیال شد اومد بغلم دراز کشید
رونامو فشار میداد دست کرد زیر تی شرتم شکممو میمالوند بدون اینکه حرفی رد و بدل بشه…
یهو گفت یه ذره برام بخور برقا خاموش بود…همونحوری مثل برق گرفته ها از جام بلند شدم رفتم سمت کیرش پشتم بهش بود شلوارو شورتشو دادم پایین کیرشو گرفتم دستم تاریک بود ولی یه حاله نوری میزد کیرش یکمی پشم داشت نمیدونستم باید چیکار کنم ولی دهنمو بردم روش یکم سرشو لیس زدم گفت آخخخخ دستشو دوباره برد رو کونم لای کونم یه انگشتشو کرد تومیسوخت ولی مدام عقب جلو میکرد
منم ادامه میدادم هر از گاهی تا ته میکردم تو گلوم خیلی دراز و کلفت نبود ولی داغیش محشر بود
من ساک میزدم و اون انگشتم میکرد هر از گاهی تخمامو میمالوند خیلی حس خوبی داشتم هر از گاهی احساس میکردم بخاطر بلد نبودنم دردش میگرفت یهو گفت بسه ولش کن نمیخاد بخوری …
بیا بخواب…
خوابیدم دوباره به بغل پشتمو کردم بهش اصلا نگاش نمیکردم…
منو یکم چرخوند روی شکم خوابوندم اومد پشتم زیر کونم روی رونام نشست کیرش دستش بود یه تفی انداخت لای کونم کیرم عین سنگ شده بود دوباره کیرشو گذاشت دم سوراخ کونم سرشو یکم مالوند یک دقیقه ای اینکارو تکرار کرد دوباره حس کردم دارم ارضا میشم شورتم زیر خایه هام بود به زور از زیرم کشیدم روی کیرمو ارضا شدم تا تشک کثیف نشه…گفت چیکار میکنی گفتم هیچی
بکن تو کونم تا ته بکن این حرفو که شنید یه تف انداخت سر کیرش صداشو میشنیدم گذاشت دم سوراخم یه فشار داد نمیرفت گفت شل کن خودمو شل کردم دوباره فشار داد این دفعه رفت ولی با سوزش گفتم آخخخخ گفت نترس گفتم خوبه ادامه بده یه آن کل وزنشو انداخت روم گفتم اووووی همونجوری خوابیدی درد عجیبی داشتم پاهام سر شده بود اثری از شهوت نبود و فقط درد بود…
ولی دردشو دوس داشتم نمیدونم چرا
یه دقیقه ای حرکتی نمیکرد فقط کیرشو تا ته تو سوراخم حس میکردم گفتم بکن تلمبه بزن
گفت باشه عجله نکن…
بعد اروم شروع کرد به تلمبه زدن درد داشتم ولی شیرین بود همراه با لذت کمرشو بالا پایین میکرد و کیرش انگار داشت کونمو روغن کاری میکرد انگار چرب بود یا نمیدونم پیش ابش بود ولی روون بود صدای برخورد تخماش به کونم دیوونم میکرد هیچوقت فکر نمیکردم از کون دادن اینقدر لذت ببرم که هیچ که بخاد ارضامم بکنه حس عالیی بود
دو دقیقه شاید شد اون داشت تو کون تنگم تلمبه میزد منم یکم ناخود آگاه کمرمو داده بودم بالا درد اولیه به لذت تبدیل شده بود
شاید دو سه دیقه دیگه تو همین حالت برای بار سوم ارضا میشدم…
ولی کیرشو از کونم کشید بیرون و چند تا آخ گفت و ارضا شد وسط کونم سرشو گذاشته بود روی شونم
بعد از یکی دو دقیقه بیحال شده بود از روم بلند شد شورتمو کشید بالا و پام کرد دوباره از ابش خیس شده بودم…
ولی ضدحال بود چون میتونستم باز ارضا شمو چیزی نمیتونستم بهش بگم…دراز کشیدم و چیزی نگفتم
گفت دمت گرم خیلی حال دادی چیزی نگفتم
گفت صبح بازم میری حموم؟گفتم نمیدونم چطور
گفت میخای دوتایی بریم؟گفتم یکی بیاد چی؟
گفت صبح زود میریم همه خوابن
گفتم خطری نیست گفت نه نترس با من
گفتم باشه…بعد تا صبح کونمو با شورت قرمزم بغل کرد و خوابید…
صبحش یه بار دیگه بهش کون دادم البته تو حموم با ترس و لرز
یکم خجالت بینمون ریخته شده بود ازشب دوم
اگه دوست داشته باشین داستان حمومم مینویسم…
مرسی

نوشته: امیر