اسباب بازی فرشته

1402/02/15

بعد فوت پدرم به همراه نامادریم و دخترشون دارم زندگی میکنم متاسفانه بابام هیچی برام جا نذاشت و همون یه ذره پولی هم که داشت خرج مریضیش کردیم
قبل از هرچیز راجب خانم بگم یه خانم جذاب و مقتدر با قد متوسط و موهای طلایی با ۴۰ سال سن اسمشونم اذینه اسم دخترشونم فرشتس که به قول خودشون باید با اون عین فرشته ها رفتار بشه تو خونه فرشته هم یه دختر برون گرا و فعال با دایره دوستای زیاد و اهل کتاب و ورزش خیلی به خودش اهمیت میده
بعد از فوت بابام اذین صدام زد گفت بشین کارت دارم گفت ببین من مجبور نیسم تو رو نگه دارم باباتم خیلی دوست نداشته که پولی برات جا بذاره و من با اون خرجی تو رو بدم دوست دارم جایگاهتو بدونی و اگه میخوای اینجا بمونی باید به اندازه خرجی خودت برامون مفید باشی اعصاب منو دخترمم خورد نکنی
-بله خانم متوجهم میرم
یه مدت میرفتم سر کار و بیشتر اوقات خونه نبودم وقتایی هم که میومدم جدا ناهارم رو میخوردم رفتارشون یه جوری بود از من بدشون میومد منم میخواسم پولامو جمع کنم و برم ولی از سر کارم اخراج شدم و مجبور شدم بمونم تو خونه آذین بهم گفت که حداقل کارای خونه رو انجام بدم و کمکش کنم رروزای اول با تمیز کردن ظروف و طی زدن تمیز کردن اتاق فرشته شروع شد رفتارشون باهام کم کم عوض شد و من عین نوکر اون خونه بودم یه روز که کارامو انجام داده بود و داشتم استراحت میکردم
اذین از در وارد شد و کفششو در نیاورد و همه خونه رو که طی زده بودم کثیف کرد و من گفتم اذذین چی کار میکنی همه خونه رو کثیف کردی خیلی اروم برگشت نگاه به پایین کرد و خندید و گفت وای اصن حواسم نبود حواس برا ادم نمیذارن و اومد رو مبل نشست یه نگاه بهم کرد و گفت داری چیو نگاه میکنی نکنه میخوای من برم تمیز کنم؟ گفتم خب معلومه که باید تمیز کنی بلند شد اومد جلوم گفت و چی گفتی! ترسیدم گفتم غلط کردم باشه میرم تمیز میکنم گفت باشه پس گمشو تمیز کن داشتم تمیز میکردم اومد وایساد و گفت زود باش
دیگه هر جا رو تمیز میکردم پاشو میذاشت اونجا و میگفت اینجا هنوز تمیز نشده گفتم اخه کفشاتون رو میذارید اونجا باز کثیف میکنه
+آهاااا پس کفشای من کثیفن خب اشکال نداره الان تمیزشون میکنی
هاج و واج نگاهش کردم
+اون روی منو بالا نیار یالا تمیزشون کن همین الان
رفتم دستمال بیارم که
+کجا؟ -میرم دستمال بیارم
+خندید و گفت با لباست میخوام با لباست کفشام تمیز بشن
نشستم جلوی پاشون از بالا نگاه کردم و عظمتشون رو دیدم با غرور داشت نگام میکرد کفششو گذاشت رو پام گفت زود باش یه لحظه منم که هنوز تو فکر این بودم چرا بامن اینجوری میکنه؟ عصبی شد منو خوابوند رو زمین و هی کفششو با خیسی زمین خیس میکرد و با لباسم تمیزش میکرد تند تند بهم ضربه میزد و میگفت از امروز هر روز باید کفشای ما رو تمیز کنی فهمیدی؟ پر رو بازی در بیاری پرتت میکنم تو کوچه بچه پرو !!
کارش که تموم شد پاشو گرفت جلوی صورتم و گفت تمیز شدن؟ گفتم بله یه چند قدم برداشت و باز یه ذره زمین کثیف شد گفت چطور گفتی تمیزن؟ عرضه اینکه بفهمی تمیزن یا نه رو هم نداری ؟ احمق! با زبونت تمیزشون کن تا فرقش رو یاد بگیری زبونم رو در اوردم که تمیز کنم پاشون رو گذاشتن رو سرم و گفتن این جایگاه واقعی توعه دوست دارم همیشه همینجا ببینمت حالا بلند شو برو برام صندلی بیار خسته شدم بلند شدم و یه صندلی براشون اوردم نشستن روی صندلی و اشاره کردن به پاهاشون دیگه جایگاهم رو میدونستم باید زیر پاهاشون میبودم دراز کشیدم زیر پاهاشون و ایشونم یه پا رو گذاشتن رو سینم یه پاشونم با فاصله از صورتم گرفتن و گفتن فقط سریع تمیز کن منم مجبور بودم سرم رو بالا تر بیارم تا کفشو تمیز کنم کف کفششون تقریبا تمیز بود و یه ذره هم خیس بود به خاطر زمین راحت تمیز میشدن مزه ی تلخی داشت ولی از ترس به روی خودم نمیاوردم اخراش بود که پاشون رو اوردن پایین و سرم محکم خورد به زمین گفتن خسته شدم پاهامو بالا نگه داشتم به خاطر توی تن لش یه ذره سرم رو تکون دادم که ته کفشو هم تمیز کنم ولی نمیتونستم چون محکم سرم رو نگه داشته بود میخندید میگفت زود باش یالااا یه چند دقیقه همینجور با من بازی کردن
بدجور داشتم تحقیر میشدم تلفنشون زنگ خورد پاشون رو از سرم برداشتن و گفتن برم یه میز بذارم جلوی مبل داخل هال تماس رو جواب دادن و شروع کردن به صحبت نشستن روی مبل و پاشون رو کذاشتن روی میز با اشاره بهم فهموندن که کارم رو تموم کنم دیگه راحت بودم سریع کفش راستو تموم کردم و کفش چپو هم فقط با چنتا لیس از پایین تا نوک تموم کردم اروم دو زانو کنار همون میز منتظر نشستم تا تلفن خانم تموم بشه

نوشته: اسباب بازی


👍 4
👎 19
47201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

926484
2023-05-05 05:38:20 +0330 +0330

من ماندم ببم الان به شما توهین میشد چجوری ننه طرفه نمیکنید

0 ❤️

926486
2023-05-05 05:48:09 +0330 +0330

خاک بر سرت کنن

0 ❤️

926506
2023-05-05 09:46:34 +0330 +0330

همین الان سیندرلا رو دیدی گفتی بزار منم یه گهی بخورم دیگه

0 ❤️

926507
2023-05-05 09:48:33 +0330 +0330

احمق

0 ❤️

926565
2023-05-06 00:06:03 +0330 +0330

همه جور فانتزی سکسی دیده بودیم ولی اینکه کفش رو با زبون تمیز کنی هم شد گرایش سکسی؟کیرعالم وادم تو اون کونت .بروبچ هرکی باحرفم موافقه یه کیر حواله کنه به این کفش لیس کونی هم حیفه بهش بگیم.

0 ❤️

926600
2023-05-06 02:34:22 +0330 +0330

قشنگ بود👠

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها