خاطرات مهدی (۲)

1402/11/08

...قسمت قبل

سلام دوستانی که گفتن خسته نباشی مام نفهمیدم اسمت مهدیه اسمم من مهدی نیست اسم مهم ترین آدمی که در آینده وارد داستان میشه مهدیه در مواقع داستان زندگی من هنوز شروع نشده این دو قسمت اول فقط یه جورایی خلاصه نویسیه . امیدوارم از قسمت قبلی خوشتون اومده باشه .
بعد از اون اتفاقات من یه آدم دیگه شده بودم
من حالا به دادن علاقه پیدا کرده بودم و فقط دوست داشتم زیر پسر داییم بخوابم زیر اون کیر بزرگ زیر اون اندام لاغر تو همین روزا یه روز غروب بم زنگ زد و گفت بیا خونه ما خیلی وقته همو ندیدیم و دلم برات تنگ شده و این حرفا منم از مامانم اینا اجازه گرفتم و رفتم ساعت ۶ اینا بود رسیدم اونجا طبق عادت گذشته با هم روبوسی کردیم اما این دفعه لبش که میخورد به پوست صورتم بدنم مور مور میشد رفتم داخل یکم نشستیم گفت بریم بیرون یه چرخی بزنیم رفتیم بیرون همش منتظر بودم سر حرفو باز کنه در مورد اتفاقای قبلی اما هیچی نگفت و عادی برخورد کرد انگار که اصن اتفاقی بین ما نیفتاده یکی دو ساعت چرخیدیم بیرون و اومدیم خونه شام خوردیم و بعد شامم کشتی کج نگاه کردیم تا ساعت ۱۲ اینا که دیگه گفتن بخوابیم مام رفتیم تو اتاق و دراز کشیدیم رو رخت خواب . من هی منتظر بودم بیاد بچسبه بهم و بکنه منو اما اون داشت با گوشیش بازی میکرد و خبری از فیلم سوپر هم نبود خیلی ناراحت بودم حشریتم رو هزار بود و کیر میخواستم یه کیر داغ بین پاهام یا حتی داخل سولاخم تصمیم گرفتم خودم بهش پیشنهاد بدم اما غرورم اجازه نمیداد یه نیم ساعتی با خودم کلنجار رفتم تا اینکه دیدم گوشیشو گذاشت گرفت و گرفت خوابیدم بالخره دلو زدم به دریا نذاشتم بخوابه گفتم فیلم سوپر داری ببینیم گفت آره رمز گوشی رو باز کرد فیلم هارو آوردم گفت خودت ببین من حوصله ندارم خورد تو ذوقم گوشی رو گرفتم شروع کردم دیدن به بغل خوابیدم جوری که کونم طرف اون بود و کونمو قمبل کردم و داشتم فیلم میدیدم که یه دفعه از پشت چسبوند بهم انگار دنیارو بهم داده بودن اون لحظه که از پشت بغلم کرد در گوشم گفت می خواری ؟ منم آروم و با خجالت گفتم آره گفت کیر میخوای گفتم آره بعد ولم کرد گفت نه بهت دست نمیزنم برگشتم سمتش گفتم چرا گفت لاپایی حال نمیده بهم باید بزاری بکنم تو کونت من بدون مکث گفتم باشه فقط بزار خودم کیرتو بکنم تو کونم قبول کرد . کیرشو در آورد و یکم یا دست مالیدمش و اونم ممه هامو میمالید گفت حالا برو بخورش منم خیلی حشری بودم رفتم بین پاهاش و سرشو کردم دهنم اولش حس خوبی داشت اما کم کم خیلی لیز شد کیرش و حالم داشت بهم میخورد که سرمو فشار داد رو کیرش و تا ته رفت تو حلقم یه لحظه نزدیک بود عق بزنم که زود خودمو پس کشیدم و اشک از چشام اومد. گفت حالا داگی شو میخوام بکنمت منم حشرم رو هزار سریع داگی شدم شروع کرد کیرشو در کونم مالیدن خیلی حال میداد خیلی حشری شدم دوس داشتم بکنه تو خودم آروم گفتم بکن تو خم شد در گوشم گفت باز نکنم توت داد و بیداد کنی و آبرومون بره گفتم آروم بکن تو قول میدم صدام در نیاد فقط بکن دارم میمیرم گفت پس باید یه دستمالی چیزی ببندم در دهنت که یوقت صدات در نیاد گفتم باشه رفت یه پارچه آورد بست در دهنم بعد رفت پشتم و یه تف انداخت سر کیرش و شروع کرد آروم آروم فشار دادن چند تا فشار ریز داد قلقلکم اومد و واقعن خوشم اومد کیرشو هی آروم آروم فشار میداد در سولاخم که یه فشار نسبتا محکم داد و سرش رفت تو یه دردی تو بدنم پیچید واقعن دردم اومد اما دوس داشتم ادامه بدم پس هیچ تکونی نخوردم و سرش یه یکی دو دیقه ای توم بود آروم آروم شروع کرد فشار دادن و همزمان در گوشم میگفت فقط شل کن تا لذت ببری و گوشمو میخورد و لپمو از پشت بوس میکرد و گردنمو لیس میزد یکم از کیرش که رفت تو یهو یه فشار محکم داد و کل کیرشو تا ته داد داخل سولاخم و خواستم بپرم جلو که سریع روم خوابید و نزاشت کیرش در بیاد داشتم میمردم از درد کاملا روم خوابیده بود و تکون نمیخورد و فقط قربون صدقم میرفت و بوسم میکرد حالا که همه بدنش خورده بود به بدنم و منم لخت زیر بدن لختش بودم خیلی زود دردم آروم شد و داشتم لذت میبردم و دوس داشتم تا آخر عمر همینجوری زیرش بخوابم بوسه هاش واقعن دردمو از بین میبرد

نوشته: عاشق


👍 18
👎 7
39001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

968792
2024-01-29 18:11:01 +0330 +0330

خواهر کجاش بود

1 ❤️

969036
2024-01-31 22:52:35 +0330 +0330

خوب بود

0 ❤️

969455
2024-02-03 23:08:02 +0330 +0330

یه مفعول مثل خودت میخام

0 ❤️

970759
2024-02-12 21:35:56 +0330 +0330

خواهرت کجای خر سوار هست الان؟

1 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها