خاطره من و دوستم کرشمه و کون دادنم به دوست پسرم

1401/11/12

دو بار کونم کرد!!!
(فرستنده٬ تابنده٬ از شهر کابل!!!
(داستان کوتاه سکسی )
این داستان سکسی را تا پایان بخوانید٬ چون خیلی جالب٬ معلوماتی و مزه‌دار است٬ این داستان را یک دختر به‌نام (تابنده) از شهر کابل برایم فرستاده است که٬ او خیلی یک راز جالب زنده‌گی‌اش را فاش کرده است.
بروَیید داستان را از زبان خود تابنده بخوانید که او برای‌تان چه قصه می‌کند.
نامم تابنده است٬ سنم ۲۲ ساله شده است٬ در شهر کابل تولد شده‌ام اما٬ اصلاً از ولایت بلخ می‌باشیم٬ بدن معمولی دارم٬ اما خیلی سفید هستم و هم‌چنان خیلی شهوتی می‌باشم٬ شاید این شدت شهوت را از مادرم به‌ارث برده باشم٬ چون او هم خیلی شهوتی است و زمانی که با پدرم سکس می‌کند٬ ناله‌های مادرم را از اتاق‌شان می‌شنوم٬ مکتب را تمام کرده‌ام و اکنون در خانه هستم٬ چون زمانی که نامزد شدم٬ نامزدم مرا نگذاشت که دانشگاه بروم٬ دو تا برادر دارم و دو تا خواهر٬ یک برادرم در کشور ایران می‌باشد و یک برادر دیگرم زن‌دار است که جدا از ما زنده‌گی می‌کند و کار سبزی فروشی (ترکاری فروشی) می‌کند٬ خواهر بزرگم عروسی کرده است و خواهر کوچکم سنش هشت ساله می‌باشد٬ پدرم در یکی از ادارات دولتی کارمند است و مادرم هم خیلی یک زن ساده‌دل می‌باشد که خانم خانه می‌باشد و کم‌تر مرا زیر فشار می‌گذارد٬ یعنی٬ خیلی در کارهایم دخالت نمی‌کند و او همه فرزندانش را نازدانه کرده است٬ اما مادرم خیلی زیاد مرا از پرده‌ی بکارتم و از پسرهای بد هُشدار داده است.
این داستان از زمانی شروع شد که٬ من صنف دهم در مکتب بودم و در همین زمان بود که برادرم از ایران برایم پول فرستاد و من از آن پول‌ها٬ یک تا موبایل و یک تا هم کُمپیوتر خریدم چون٬ خیلی به‌این دو چیز علاقه دارم٬ بعد از خریدن این دو چیز٬ من به فیس‌بوک هم دست‌رسی پیدا کردم؛ خلاصه با این دو چیز٬ زنده‌گی‌ام خیلی غنی شد و تغییر کرد.
درست به‌یادم است که٬ در راه مکتب ما یک پسر به‌نام پرویز کُمپیوتر کار بود و از طریق کُمپیوترش به‌مردم آهنگ‌‌ها و فایل‌های کُمپیوتری می‌فروخت٬ یعنی٬ ثبت موسیقی در موبایل‌ها و در فلش‌ها می‌کرد.
پرویز خیلی یک پسر شهوتی و دخترباز بود٬ یعنی او معتاد کُس کردن٬ کون کردن٬ لب چوشیدن٬ لب‌شق زدن٬ سینه‌مالی و لیسیدن دخترها و زنان شده بود٬ پرویز خیلی یک روش جالب را برای فریب دادن دخترها یاد داشت٬ یعنی٬ اگر کدام دختر پیشش می‌رفت تا در فلشش آهنگ کُپی کند٬ او در فلش همان دختر٬ در بین آهنگ‌ها٬ چند تا فیلم سکسی هم می‌انداخت و دخترهای بی‌چاره بعد از دیدن آن‌ فیلم‌ها دیوانه می‌شدند و مشتری دایمی‌اش می‌شدند٬ یعنی٬ خیلی پول‌های زیاد دخترها را می‌گرفت و اگر کدام دختر هم خیلی زیاد شهوتی می‌شد٬ پرویز جای هم داشت تا آن دختر بی‌چاره را تا بیخ کون کند.
من یک دوست دارم به‌نام کرشمه٬ که همسایه‌ی ما است و او یک سال پایین‌تر از من در مکتب بود٬ یعنی٬ من صنف ده بودم و او صنف نُه٬ اما هر دوی ما باهم به‌مکتب می‌رفتیم٬ من خیلی زیاد علاقه به‌آهنگ‌های هندی جدید دارم٬ چون خیلی عشق می‌کنند و در آهنگ‌های نو هندی لب‌چوشی خیلی زیاد است٬ بعد از این که من کُمپیوتر خردیم٬ خیلی زیاد علاقه‌مند شدم تا آهنگ‌های هندی عشقی را به‌دست بیاورم٬ خلاصه٬ از هر کس و ناکس و از هر هم‌صنفی‌ام خیلی آهنگ‌های خوب داخلی و خارجی را پیدا کردم و خیلی از دیدن و از شنیدن‌شان کیف می‌کردم و برخی روزها کرشمه را هم به خانه‌ی ما می‌آوردم و با هم لذت می‌بردیم و گاهی هم٬ درس می‌خواندیم.
داستان کوتاه؛ یک روز من همراه کرشمه در راه مکتب بودیم که٬ ناگهان یک چیز خوب به‌کله‌ام آمد٬ یعنی٬ به کرشمه گفتم٬ بیا که برویم پیش یک کُمپیوتر کار و آهنگ‌های هندی بخریم٬ کرشمه٬ اول گفت٬ خوب است٬ اما بعداً پشیمان شد و گفت٬ اگر پدرم و یا برادرانم مرا ببیند که پیش آن گونه پسرها رفته‌ام٬ می‌کشندم؛ من خیلی زیاد به‌او عذر و زاری کردم٬ اما نشد٬ خلاصه٬ بعد از یک هفته٬ خودم تنها رفتم پیش پرویز که قبلاً او را نمی‌شناختم٬ بعد از سلام دادن گفتم٬ فلشم را از آهنگ‌های نو هندی پُر کن٬ او بعد از این که جواب سلام را داد با لب‌خند گفت٬ درست است دخترک نمکی٬ او فلشم را مکمل از آهنگ‌های عشقی هندی پُر کرد و در بین آهنگ‌ها٬ هفت تا فیلم سکسی گل‌چین‌ آمریکایی را نیز انداخته بود٬ اما من متوجه‌‌‌ی‌شان نشده بودم؛ پرویز فلش هشت جی بی را فقط در بدل ۵۰ روپیه پُر کرد٬ من فلشم را گرفتم و او با لب‌خند با من خدا حافظی کرد و من به‌خانه آمدم.
من خیلی خوش بودم٬ چون خیلی از آهنگ‌های هندی کیف می‌کنم٬ بعد از این که به‌خانه آمدم نان چاشتم را که خوردم رفتم به‌اتاقم و فلشم را وا کردم و آهنگ‌ها را بررسی و گل‌چین می‌کردم که ناگهان به یک چیز بسیار عالی روبه‌رو شدم و کاملاً خشک شده بودم و فکر نمی‌کردم که زنده باشم٬ یعنی من هفت تا فیلم سکسی آمریکایی را در فلشم پیدا کردم٬ اول خیلی ترسیدم٬ دوم خیلی هیجانی شدم و به‌سرعت رفتم دروازه‌ی اتاقم را بسته کردم تا کسی داخل نشود٬ بعد از این٬ همه هفت تا فیلم را مکمل دیدم؛ آن گونه احساس داشتم که گفتن آن یک کتاب را دربر می‌گیرد٬ آن زمان سنم تازه هفده ساله شده بود و کُسم برای خوردن هر نوع کیر٬ آماده‌گی صد در صدی داشت و دلم می‌شد که یک کیر اسب کُسم را پاره کند٬ خلاصه٬ آن فیلم‌ها مرا دربه‌در و خاک‌به‌سر کرد٬ خیلی برایم لذت بخش بودند و تمام بدنم را آتش گرفته بود و کُسم کاملاً در آتش می‌سوخت و فکر می‌کردم که در تیزآب غرق شده باشد٬ ضربان قلبم تا حد زیاد می‌زد٬ بدنم داغ آمده بود، جلدم سرخ شده بود٬ حتا چشمانم سرخ شده بودند و از سوراخ کُسم آب لیز و لشم روان بود و نیکرم را کاملاً تر و خیس کرده بود٬ یعنی٬ نیکر در آب کُسم غرق شده بود؛ داستان کوتاه؛ دلم به‌خاطر شوهر می‌تپید و به‌خاطر کیر دیوانه شده بودم٬ چون در آن فیلم‌ها٬ زنان آب کیر مردان را می‌خوردند٬ دل من هم خیلی برای خوردن آب کیر تنگ شده بود.
خلاصه؛ من آن فیلم‌ها را هر شب برای یک هفته می‌دیدم و کُس‌مالی نیز می‌کردم٬ این گپ را برای یک هفته از کرشمه پنهان کردم٬ آخر او دوست نزدیکم است٬ نمی‌شد که برایش نگویم؛ یک روز درست به‌یادم است که روز پنجشنبه بود٬ در راه آمدن از مکتب من برایش گفتم که٬ من رفته بودم پیش پرویز و او به‌من با آهنگ‌ها٬ هفت تا فیلم سکس هم داده است٬ با شنیدن این گپ٬ چشمان کرشمه از کاسه‌ی چشمانش برآمد٬ اول باورش نمی‌شد و همین که قسم خوردم باور کرد٬ خلاصه٬ کرشمه قبلاً فیلم سکس ندیده بود٬ او خیلی کنج‌کاو شد که آن فیلم‌ها را باید یک بار ببیند٬ من هم خواهشش را پذیرفتم و وعده گذاشتیم که٬ فردا روز جمعه است٬ ساعت ۲ بعد از چاشت بیا به‌خانه ما و به‌بهانه درس خواندن آن‌ها را باهم می‌بینیم.
کرشمه بی‌صبرانه منتظر ساعت ۲ بود٬ سرانجام ساعت ۲ شد و او به‌خانه ما همراه مادرش آمد، چون خانه کرشمه شان در کوچه ما است و مادرش با مادرم خیلی صمیمی هستند و من بعد از این که به‌مادرش چای آوردم و مادرش با مادر من مصروف قصه شدند ما رفتیم به‌اتاقم و به دیدن‌شان پرداختیم٬ اگر فیلم‌های سکسی دو نفره دیده شوند خیلی کیف می‌کند٬ ما خیلی از دیدن‌شان کیف می‌کردیم٬ اما حال کرشمه نسبت به‌من بیش‌تر خراب شده بود٬ یعنی٬ من فکر می‌کردم که تنها کُسم را آتش گرفته است اما٬ تمام بدن کرشمه را آتش گرفته بود و در تیز‌آب غرق شده بود٬ یا اگر بهتر بگویم٬ از من تنها کُسم می‌سوخت اما٬ از کرشمه همه بدنش می‌سوخت و به‌خاطر کیر ناله می‌کرد٬ چون من عادت کرده بودم و فکر ‌کردم که کرشمه ما را پیش مادرهای ما رسوا می‌کند٬ به‌سرعت کُمپیوترم را خاموش کردم و از اتاقم بیرون شدیم و رفتیم به‌روی هویلی تا نفس تازه بگیریم و هیجان ما کم شود٬ چون ما مکمل به جوش آمده بودیم و اگر با آن حالت کسی به‌ویژه مادران ما٬ ما را می‌دیدند می‌دانستند که ما به‌جوش آمده‌ایم و کُس‌های ما گوشت کیر می‌خواهد٬ یعنی٬ کرشمه‌ی بی‌چاره٬ بیش‌تر از من دربه‌در و خاک‌به‌سر شده بود، چون بار اولش بود، آن گونه که، من بار اول شده بودم.
داستان کوتاه؛ نزدیک یک ماه٬ ما آن فیلم‌ها را می‌دیدیم٬ یعنی٬ من در کُمپیوترم و کرشمه در موبایلش.
آخر آن فیلم‌ها دلم را زد و این بار دو نفره رفتیم پیش پرویز لعنتی و خدا زده و برایش گفتیم که٬ فلش ما را از آهنگ‌های نو هندی پُر کن٬ اما من برای پرویز لب‌خند زدم و او مکمل دانست که من چه می‌خواهم و پرویز لعنتی از ما ۵۰ روپیه گرفت و فلش را تا دهن مکمل از فیلم‌های سکسی پُر کرد.
باورتان نخواهد شود که٬ من و کرشمه دیوانه شده بودیم٬ اصلاً زمین و زمان را نمی‌شناختیم٬ از شما چه پنهان که٬ حتا یک روز بعد از این که خود ما را با آن فیلم‌ها نشه کردیم باهم به ‌هم‌جنس بازی پرداختیم٬ یعنی او مرا لیسید و من او را٬ حتا لب‌ها و درزهای کُس‌های هم‌دیگر را لیسیدیم و می چوشیدیم و خود را دربه‌در کردیم٬ چون ما این کارها را از فیلم‌ها یاد گرفته بودیم.
داستان کوتاه؛ من و کرشمه در فیس‌بوک با پرویز نیز دوست شدیم و یک شب من و یک شب دیگر کرشمه با پرویز چت‌های سکسی می‌کردیم و پرویز بچه سگ حتا عکس‌های کیر و خایه‌هایش را به‌ما می‌فرستاد.
من و کرشمه خیلی دخترهای زیرک هستیم و درباره‌ی پسرهای بد خوب می‌دانستیم که چه‌گونه هستند و از سوی دیگر٬ مادران ما به‌ما این معلومات را داده بودند که پسرهای هستند که نام دخترها را خیلی خوب بد می‌توانند و ما خیلی خوب از دور عشق پرویز را می‌کردیم٬ چون زمانی که دخترها فیلم سکس دیدند بعد از گذر زمان به‌جای فیلم سکس٬ پشت سکس واقعی را می‌گیرند و پرویز هم این موضوع را خوب می‌دانست و ما خیلی با احتیاط از دور با پرویز عشق می‌کردیم و از دیدن عکس‌های کیرش کیف می‌کردیم و حتا با دستش آب کیرش را بیرون می‌کرد و آب کیرش را به‌ما نشان می‌داد و ما خوب می‌دانستیم که پرویز از همان پسرهای دخترباز است و در فکر این هم نبودیم با او دوست واقعی شویم و یکی از ما با او عروسی کنیم.
خلاصه‌٬ زنده‌گی سکسی ما خیلی خوب به‌پیش می‌رفت و هر هفته فیلم‌های جدید را از پرویز خر٬ می‌گرفتیم و خود را خاک‌به‌سر می‌کردیم.
من صنف ۱۲ شدم و کرشمه صنف ۱۱ که در این زمان دوستی ما با پرویز خیلی عمیق شد٬ چون ما معتاد فیلم‌ها بودیم و پرویز معتاد خنده و قصه‌های سکسی با ما بود و نقشه داشت که، ما را کون کند.
یک شب من با پرویز چت می‌کردم که٬ ناگهان یک فکر شیطانی به‌ذهنم رسید٬ یعنی٬ به‌خود گفتم که٬ تابنده٬ بیا مزه کیر را در سوراخ کونت حس کن و یا خوردن آب کیر چه‌گونه مزه‌ خواهد داشت؟ یعنی٬ من زمانی که می‌دیدم در فیلم‌ها مردان زنان را کون می‌کنند و آب کیرشان را به‌دهن زنان پاش می‌دهند٬ حتماً لذت دارد؟! و هم‌چنان به‌خود می‌گفتم وقتی که این کارها بد است چرا آمریکایی‌ها با آن دنیای پیش‌رفته‌ی که دارند٬ می‌کنند٬ چرا ما نکنیم و از زنده‌گی ما کیف نبریم٬ یعنی٬ دلم می‌شد که به‌پرویز کُس بدهم اما٬ از پاره شده پرده‌ی بکارتم می‌ترسیدم و راضی بودم که٬ به‌پرویز تنها کون بدهم و لذت کون دادن را حس کنم و هم‌چنان خیلی دوست داشتم که کیرش را بچوشم و آب کیرش را بخورم٬ این گپم را آن کسی درک می‌کند که خیلی زیاد شهوتی شده باشد.
داستان کوتاه، منتظر روز جمعه بودم تا به پرویز زنگ بزنم.
روز جمعه شده بود و پنهان از کرشمه به پرویز زنگ زدم که، بیا امروز به چکر و گردش برویم، پرویز با شنیدن این گپ خیلی خوش شد و جواب مثبت داد، من خیلی به سختی مادرم را راضی کردم تا مرا به بهانه رفتن به خانه کرشمه شان اجازه بیرون رفتن بدهد تا با پرویز بروم.
آن روز من و پرویز اول رفتیم به باغ بابر بعد نان چاشت را در شهر خوردیم و بعد از آن، رفتیم به جاده میوند، در جاده میوند خیلی هُتل ها است که اتاق های کرایی دارند و ما یک اتاق را تا آفتاب نشست به کرایه گرفتیم.
وقتی که وارد اتاق شدیم من خیلی یک حس عجیب داشتم که، پیش از آن در همه زنده گی ام نداشتم، پرویز هر چه بود خوب بود، چون به پرده ام زیانی نزد.
آن روز او مرا دو بار کون کرد که خیلی درد را دیدم اما، همراه با درد لذت هم دیدم و خیلی کارهای عشقی مانند، بوسیدن، چوشیدن، در بغل گرفتن و غیره کارها را نیز کردیم، آن روز برعلاوه کون دادن، من نیم قطره از آب کیرش را نیز سر زبانم گذاشتم تا بدانم چه مزه ی دارد، تجربه خوبی بود چون، مزه اش کمی نمکی بود و بوی گندم تر شده در آب را نیز می داد، یعنی، بوی آن مشابه به ریشه گندمی که برای سمنک آماده می کنند می داد، پس من آن نیم قطره آب کیر را از کجا کردم؟ برای تان می گویم، پرویز مرا دوباره کون کرده بود و آب کیرش را داخل کونم ریختانده بود و من برای این که مزه آب کیر را بچَشَم کیرش را با دستم به سختی بیدار کردم و با دستم آب کیرش را بیرون کردم.
بعد از این همه کارها، ما از هُتل بیرون شدیم و هنگام بیرون شدن از هُتل پرویز با خنده یک گپ را زد که، مرا خیلی تکان داد یعنی، او گفت، تابنده جان، در همین هُتل کرشمه را نیز کون کرده ام، اما کرشمه این گپ را از من پنهان کرده بود.
بعد از این که، پرویز من و کرشمه را کون کرد ناگهان غبیش زد و نزدیک یک ماه از او خبری نداشتیم، سرانجام از طریق دوستان فیس بوکی اش فهمیدیم که، او در یک حمله انتحاری در شهر کابل کشته شده است.
پایان
تابستان سال ۱۳۹۲
*
کُمنت و لایک از یاد تان نرود**************

نوشته: تابنده


👍 17
👎 2
76901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

913105
2023-02-01 02:06:31 +0330 +0330

خوب بود

0 ❤️

913111
2023-02-01 02:16:52 +0330 +0330

داستان قشنگی بود ولی من تازه فهمیدم هرچی درمورد افغانستان میگن دروغه!!! مثلاً قبلاً فکر میکردم واحد پول افغانستان اسمش افغانیه ولی امشب فهمیدم روپیه اس!!!یا شایدم نویسنده هندی بوده خودش رو افغان جا زده!!!
جناب فکر نکنم حتی قبل حکومت دوباره طالبان از ترس افراد طالبان کسی خایه داشته باشه این کارها که تو میگی رو بکنه و فیلم سکسی بندازه تو فلش دختر مردم.البته خودت رو ناراحت نکن، اینجا شهوانیه و خالی بندی هم آزاده😂😂😂😂

4 ❤️

913125
2023-02-01 02:50:21 +0330 +0330

تا همونجا خوندم که واحد پول رو روپیه نوشتی.
به نکته جالبی پی بردم . احتمال میدم چون اهنگ هندی بوده روپیه باید میدادی.
اگر اهنگ انگلیسی بوده باید پونده انگلیسی میدادی.
اگه اهنگ امریکایی تو فلش میریخت با دلار محاسبه میشد.
اگه اهنگ ترکی یا سریال ترکی باشه لیر.
و همینجور الی اخر .

4 ❤️

913151
2023-02-01 04:15:43 +0330 +0330

یهود

2 ❤️

913154
2023-02-01 04:25:23 +0330 +0330

خاک بر سر شدیم😂😂

2 ❤️

913237
2023-02-01 22:42:12 +0330 +0330

خیلی زیبا بود❤️

0 ❤️

913352
2023-02-02 15:28:08 +0330 +0330

به اطلاع سایر دوستان شهوانی برسانم که قبل از سال ۲۰۰۰ میلادی واحد پولی افغانستان روپیه بوده اما بعد از حمله آمریکا و تشکلیل دولت جدید واحد پولی رسمی جدید به اسم افغانی به وجود میاد اما در دخالت شهر و به طور عرفی مردم اسم روپیه رو بگار می‌گیرند نه افغانی مثل اینکه واحد پولی ایران ریاله ولی همه از تومان استفاده می‌کنند.
و در مورد ارسال موزیک و فیلم هم کاملا درسته یه چیز کاملا رایجی بوده البته فیلم های سکسی و اینا آشکارا نبوده ولی همچنان وجود داشته

2 ❤️

913387
2023-02-02 20:11:01 +0330 +0330

خاطره وتجربه خوبی داشتی نوش جان.به کامنت های مزخرف هم توجه نکن یه تعدادی هستن زیرهرداستانی چرت وپرت هایی تکراری مینویسن

0 ❤️