خرید

1400/09/09

رفته بودم خرید تا یه کم حال و هوام عوض بشه. چیز خاصی نمیخواستم، اما بدم نمیومد اگه یه شلوار جین مشکی که جذب باشه پیدا کنم. تو پاساژ برای خودم میگشتم. پشت یه ویترین یه شال گردن پر از رنگای شاد دیدم. با اینکه نمیخواستم بی اختیار رفتم تو. بدون اینکه به صاحب مغازه نگاه کنم پرسیدم این شال پشت ویترین چند؟ چند لحظه طول کشید و جوابی نشنیدم. نگاه کردم و دیدم تو مغازه یه پسر حدود بیست ساله، لاغر با موهای مرتب، تیشرت آبی گشاد و یه شلوار طوسی که چسبیده بود به رونهاش و سر زانوش هم از زارپ شلوارش بیرون بود  و لبخندش تا گوشاش باز شده، داره با موبایلش تایپ میکنه. دوباره سوالم رو تکرار کردم. ایندفعه سرش رو بلند کرد و پرسید کدوم شال؟
حس شوخیم گل کرد، گفتم اینجوری که تو مواظب مغازه ای، من اشتباه کردم قیمت پرسیدم، باید ور میداشتم میرفتم. اینو که گفتم تازه خوب منو ورانداز کرد ببینه کی داره این حرف رو میزنه؟ بعدش خندید و گفت آخه مخی که دارم میزنم به کل مغازه میارزه. با خنده گفتم کجاش؟ اول شوک شد، بعد به خودش اومد و گفت هنوز همه جاش رو ندیدم. گفتم پس داداش داری اشتباه میزنی. خندید و گفت ای بابا، تو با این هیکل ورزشکاری و تیپ و قیافه لابد هر کیسی رو بخوای میزنی، نمیفهمی ما واسه یه لاپایی ساده باید چه جونی بکنیم. گفتم چند سالته؟ گفت هیجده. گفتم فکر کردم بزرگتری، خودت رو دست کم نگیر، یاد که بگیری دیگه لازم نیست جون بکنی. پرسید تو چند سالته؟ گفتم بیست شیش. گفت جانم داداش در خدمتم. گفتم داشتم نگاه میکردم.
خلاصه قیمت چندتا جنس رو پرسیدم و همینطور با خنده و شوخی گپ میزدیم. تا اینکه داشتم شورت ها رو نگاه میکردم. من کلا علاقه خاصی به شورت دارم و همیشه دنبال یه شرت جذاب و متفاوت ام. دید دارم شورتها رو با دقت نگاه میکنم گفت، اینا ترکه، جنسشون عالیه. گفتم معلومه،  فقط حس میکنم تو تن شل وامیسته. گفت نه بابا، اتفاقا کاملا کشیه و میچسبه به تن. دید باز نگاهم با شکه، گفت باور نمیکنی؟ من خودم هم ازینا میپوشم، با اینکه لاغرم کامل تو تنم جذبه، شما که ماشالا… حرفش رو خورد. با شوخی گفتم اره همه فروشنده ها  همه اجناس رو یا خودشون استفاده کردن یا داداششون. اونم خندید و گفت باور نمیکنی؟ گفتم نه. گفت میخوای نشونت بدم؟ یه لحظه مکث کردم و تحلیل کردم که داره چی میگه، دوباره سرتا پاش رو نگاه کردم پسر جذابی بود. یه پسر هیجده ساله لاغر خوشتپ که بهش میمومد حسابی حشری باشه. من دنبال کیس نبودم اما انگار از آسمون برام افتاده بود. نباید کفران نعمت میکردم. با خودم گفتم خودت خواستی، از اینجا به بعدش دیگه دست خودت نیست. بهش گفتم اره میخوام ببینم. خندید و فکر کرد با خندیدن شوخیش تموم شده. یه ذره مکث کرد و دید نه، من هنوز منتظر جلوش وایسادم. گفتم جدی اگه تنته میخوام ببینم. مونده بود چیکار کنه، یا شاید اون هم مثل چند لحظه قبل من دلشت ایندفعه من رو با دید خریدار نگاه میکرد، نمیدونم. هرچی بود چند لحظه صبر کرد و بدون حرف دیگه، یه نگاه به در مغازه کرد که کسی نیاد، تیشرتش رو داد بالا و دکمه و زیپ شلوارش رو باز کرد و ِدو تا لبه شلوارش رو باز کرد. بالای شرتش معلوم بود اما هنوز کیرش تو شلوار بود. گفتم، این بالا که برای همه شرتها صاف وامیسته. پایینش رو ببینم. ایندفعه زودتر عکس العمل نشون داد. شلوارش رو یه کم کشید پایینتر. معلوم بود مجموعه کیر و تخمش روی هم درست و حسابیه. واقعا شورته کشی بود و یه برجستگی بزرگ رو اون پایین نشون میداد. پسره داشت با دقت منو نگاه میکرد و منم با دقت برجستگی زیر شورتش رو. گفتم ولی اینکه پشتش چطور وایسه مهمتره. انتظار داشتم برگرده و کونش رو هم ببینم. اما پسره بدون هیچ حرکتی گفت اون بستگی داره به سایز باسن، باید تو بدن خودتون ببینیم چطوره. و شلوارش رو بالا کشید و دکمه هاش رو بست. گفتم حیف که پرو نداره تو بدن خودم ببینیم. عمدا فعل جمع “ببینیم” رو استفاده کردم. باز یه مکث کوتاه کرد و گفت واسه شما پرو هم داره. با این حرفش مطمئن شدم که دارم درست میرم جلو. خلاصه برداشتم شرت رو و رفتم تو اتاق پرو.اتاق پروش نسبتا بزرگ بود. لخت شدم، بلوز و شلوارم رو در آوردم، تو آینه خودم رو نگاه کردم، قدم متوسط بود اما بدنم پر ماهیچه. صورتم از از نظر خودم لااقل جذاب بود.  شرتم روعوض کردم. با شرت جدید واقعا سکسی شده بودم. کیرم رو توش مرتب کردم  که حسابی برجسته باشه اما اصلا شبیه راست شده نباشه. کونم رو هم نگاه کردم، خوش فرم و مرتب. در اتاق پرو رو باز کردم و گفتم بیا ببین. با دهن باز اومد جلو. پشتم رو بهش کردم. تو آینه میدیدمش. با ولع کونم رو نگاه میکرد. پرسیدم: خوب نشسته تو تنم؟ صداش در نمیومد، به زور گفت آره.
برگشتم و نگاش کردم، پر از تعجب و شهوت بود. تو چشاش نگاه کردم و گفتم: دوس داری؟ سرش رو تکون داد یعنی آره. گفتم لازم نیست براش مغازه رو بدی، فقط کافیه در مغازه رو ببندی. نگام کرد و سریع پرید در مغازه رو قفل کرد. گفتم بیا تو. اومد تو اتاق پرو و در رو بستم که از ویترین مغازه معلوم نباشه.
وایساده بود و نمیدونست چیکار کنه. نشستم جلوش و شروع کردم دکمه و زیپ شلوارش رو باز کردم. تا زانوش دادم پایین. ایندفعه برجستگی جلوی شرتش بزرگتر بود. نگاش کردم و با خنده گفتم مزه شورت هم مهمه، باید امتحان کنم. شروع کردم از رو شرت لیسیدن. کیرش هی بزگتر میشد و جا نداشت. تو همون شرت جابجاش کردم رو به بغل، مثل سنگ سفت شده بود و به نظر هجده سانتی میشد. با لبام گاز گرفتم کیرش رو از رو شرت. دیدم پسره اولین حرکت رو کرد، دستش رو آورد جلو و رو گونه ام دست کشید. وقتی دید هنوز دارم با دهنم با شرتش ور میرم، خیلی آروم یه ضربه کوچیک با دستش به گونه ام زد. داشت منو امتحان میکرد. همه چی رو درست حدس زده بودم، از این تین ایجرهای ریزه میزه کیر گنده ی حشری خشن بود. همونجور که زبونم رو از رو شرت زیر تخمش میکشیدم با نگاهم بهش فهموندم اوکیه، برو جلوتر. سیلی دوم رو محکم تر زد و من در عوضش سر کیرش رو از بالای کش شورت آوردم بیرون و شروع کردم به لیسیدن. بعد با دندونم شرتش رو کشیدم پایین . پسره پشت سرم رو گرفت و خودش رو چسبوند به صورتم و کیرش رو روی گونه ها و دماغم فشار میداد. نمیفهمیدم اینکار دیگه چیه، اما میدونستم این تین ایجر ها گاهی خودشون هم نمیفهمن چیکار میکنن.
یه کم خودش رو فشار داد و خسته شد. بعد شروع کرد با کیرش روی صورت من ضربه زدن. اینو دوست داشتم. خلاصه سر کیرش رو گرفت و گذاشت رو لبهام. بوسیدم سرش رو و لبام رو باز کردم که بره تو، یه سره تا ته حلقم. نفسش برید. سریع کیرش رو درآورد. یه کم صبر کردم و دوباره تکرار کردم.
از پایین که نگاهش میکردم، اول یه کیر سفت و جذاب میدیدم، بعد در بکگراند یه صورت جذاب جوون هیجان زده. راستش کیسهای با سن کم رو برای همین زیاد دوست دارم. با یه ساک ساده تا سر حد مرگ هیجان زده و تحریک میشن.
کیرش رو خوردم تا جایی که آبش نیاد. هر  از گاهی یه سیلی میزد یا پشت سرم رو میگرفت و فشار میداد. بعد یهو بلندم کرد. برم گردوند. فهمیده بود چیکار میتونه بکنه. شرتم رو با کمی خشونت کشید پایین. گفت میخوام جرت بدم. لبخند زدم، با خودم فکر کردم فانتزیای بچه رو ببین. فکر میکنه الان میتونه بکنه. همیناش برام شیرین بود. بهش گفتم پسر خوب، نه کاندوم داریم نه لوبریکانت نه من تمیز کردم. خودت بیشتر اذیت میشی. هرکار دوس داری بکن.
بچه باهوشی بود، فوری گرفت چی میگم. یه ضربه زد در کونم و سرم رو چسبوند به آینه جلوم گفت خفه شو، خودم میدونم. کیرش رو گذاشت لای چاک کونم و چسبید بهم. خودش رو میمالید بهم و پشتم رو گاز میگرفت. بعد گذاشت لای پام و عقب جلو میکرد. تو آینه صورتش رو میدیدم که قرمز شده و از حشر داره میترکه. چند دقیقه باهام ور رفت و بعد گفت میخوام بریزم رو صورتت. نشستم جلوش و باز براش خوردم. نزدیک که شد، خودش یه کم کیرش رو مالید و آبش رو خالی کرد رو صورتم. من فقط داشتم صورتش رو وقت ارضا شدن نگاه میکردم. جذاب ترین لحظه. بعد زیر کیر و تخماش رو لیسیدم. داشت نگاهم میکرد. تو آینه نگاه کردم آبش رو صورتم بود و اون خوشش میومد از این تصویر.
بالاخره بدون هیچ حرفی شلوار و شرتش رو کشید بالا، سیلی آخر رو به صورتم زد و رفت بیرون.
منم خودم رو جمع و جور کردم، شرت خودم رو پوشیدم، لباسهام و زدم بیرون. در مغازه رو باز کرده بود، شرت نو رو گذاشتم رو میز، میخواست بگه برش دار، یا شاید میخواست ازم شماره بگیره، یا بگه باز کجا میبینمت. اما من قبل از اینکه حرف بزنه از مغازه ش زدم بیرون.

م.م

نوشته: م.م


👍 42
👎 2
41501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

845272
2021-11-30 02:06:01 +0330 +0330

اولش فکر کردم دختری چند بار رفتم تگ بالا رو خوندم
از گی بودن مطمئن شم 😐😂

0 ❤️

845319
2021-11-30 08:24:53 +0330 +0330

عاشق یه همچین موقعیت هایی هستم هر چند که برای خودم پیش نیومده

0 ❤️

845409
2021-11-30 21:39:40 +0330 +0330

خوب بود حال داد

0 ❤️

845415
2021-11-30 22:59:31 +0330 +0330

شما نیم ساعت همو کردید کسی نیومد تو مغازه

0 ❤️

845751
2021-12-02 21:08:54 +0330 +0330

قشنگ بود

وقتی یه نفر بدون برنامه ریزی تو خیابون یا مغازه مخت و میزنه و میاد سمتت حس خوبیه

0 ❤️

848008
2021-12-15 04:43:34 +0330 +0330

داستان عالی بود خیلی وقت بود داستان بدردبخوری نخونده بودم.
منم علاقه خیلی زیادی به شورت های فانتزی دارم. 😘

0 ❤️

848009
2021-12-15 04:53:32 +0330 +0330

راستی چرا آبش رو نخوردی؟آب این تین ایجر خوردن داره😛😛😛

0 ❤️




آخرین بازدیدها