خواهرم هنگامه

1391/05/26

حدود سه سال بود که در سن پترز بورگ مشغول تحصیل بودم و در این سه سال تنها دو بار به دیدن خوانواده ام در ایران رفته بودم امروز 10 نوامبر بود و هفته بعد فرصتی یک هفته ای داشتم تا به ایران برگردم و لااقل یک هفته از سرمای استخوان سوز روسیه دور باشم تصمیمم را گرفته بودم به خصوص که تمام تابستان را در اینجا به تحقیق راجع به پایان نامه ام گذشته بود ومن سخت دلتنگ خوانواده ام بودم مادرم ، پدرم و خواهرم هنگامه ی دوستداشتنی من همینطور نگران هنگامه بودم که گویا در تابستان از شوهرش جدا شده بود و وضعیت روحی خوبی نداشت و من تنها یک بار تلفنی با او صحبت کرده بودم باید میرفتم ساعت 7 بود و کم کم تمام شهر به جز بعضی بارها و کلوپ هاس شبانه تعطیل می شد و قرار بود امشب در آپارتمانم با دوست دخترم کاتیا شام بخورم آپارتمانم کمی شلخته بود این روزها حوصله هیچ چیز و هیچ کسی را نداشتم سرمای اینجا گذشته از اینکه تا استخوانت نفوذ میکند روحت را هم افسرده و سرد میکند نمی دانم اگر گرمی آغوش کاتیا نبود چگونه غربت سنگین اینجا را تاب می آوردم ، کاتیا دختر خونگرمی بود با قدی بلند و موی بلوندی که به استخوانی میزد اندام باریک و خوش فرم لبهای نازک و چشم کم و بیش ریز و دماغ کوچک سر بالا به طور کلی از لحاظ فیزیکی یک روس اصیل بود ساعت 9 کاتیا آمد کمی بابت شلخته بودنم غرغر کرد دستی به سر رو روی خانه کشید و غذا را آماده کرد سر میز شام به من گفت : +که باید برای مدتی به کشورت برگردی هرچند کوتاه به نظر افسرده میرسی - هفته آینده میروم وبعد احوال هنگامه را پرسید قبلا در مورد هنگامه و جدایی اش به کاتیا گفته بودم کاتیا می گفت تا همین حالا هم که به دیدنش نرفته ای اشتباه کرده ای خواهر به محبت برادرش نیاز دارد کاتیا ساعت 12 رفت چون شبها باید از مادر بزرگش مراقبت میکرد قبل از رفتن لبهای نازکش را بوسیدم و چند دقیقه سرم را روی سینه اش گذاشتم امروز 18 نوامبر بود و من برای پرواز به تهران به مسکو آمده بودم تا 4 ساعت دیگر در تهران دوست داشتنی بودم یعنی حدود ساعت 10 شب به تهران میرسیدم
بعد از یک سال و نیم از آخرین باری که شب تهران را میدیدم باز چشمانم تهران را میدیدند که در شب سیاهی فرو رفته وای چه احساسی داشتم حس میکردم وجب به وجبش متعلق به من است در فرودگاه پدر و مادرم ، هنگامه و احسان دوست بسیار نزدیکم منتظرم بودند بعد از سلام و احوالپرسی و در آغوش گرفتنهای سفت و سخت به سمت خانه رفتیم حدود 11:30 به خانه رسیدیم چون حوصله دید و بازدید نداشتم فقط به خوانواده و احسان گفته بودم که می آیم احسان ساعت 1 رفت و پدر و مادرم هم برای خواب به اتاقشان رفتند هنگامه بیدار بود من هم خوابم نمی آمد به اتاق من رفتیم هنگامه کمی افسرده بود و زیاد حرف نمیزد جلو رفتم و بغلش کردم و سرش را روی شانه ام گذاشتم گفتم متاسفم که نتوانستم زودتر به دیدنت بیایم هنگامه دختر زیبایی بود با قد حدود 170 و بدن توپر و هیکل متناسب چشمانی بزرگ ، مورب و سیاه گونه های برجسته و لبهای غنچه ، سینه های متوسط و انحنای زیبای کمرو باسنش از او یک فرشته ساخته بود از همان روزهای بلوغش زمزمه زیبایی فوق العاده اش در تمام فامیل بود شاید همین زیبایی فوق العاده اش باعث میشد همیشه محتاط تر و تنهاتر باشد حال که 27 سالش بود این زیبایی اش جا افتاده تر و پخته تر به نظر میرسید هنگامه گفت تابستان از شوهرش بعد از 3 سال جدا شده زیرا با وجود وضعیت خوب مالی افشین معتاد بوده و نمیتوانست نیازهایش را برطرف کند هنگامه دختر راحتی بود و چون اختلاف سنی کمی داشتیم از بچگی همه ی مسائلمان را به هم میگفتیم (فراموش کردم که بگویم مهران 29 ساله هستم) مثلا معمولا دوست دختر هایم را میشناخت و در این موارد راهنمایی ام میکرد و من نیز در مواردی که میتوانستم کمکش میکردم آن شب گذشت و فردا هنگامه به خانه خودش رفت و من به دیدار دوستانم که مدتها ندیده بودمشان رفتم و به مادرم گفتم که شب به خانه هنگامه میروم بعد از دیدار دوستان ساعت 8 شب به خانه هنگامه رسیدم وارد خانه شدم هنگامه با لبخند مهربان همیشگی اش پذیرای من بود حس کردم از همیشه زیباتر شده موهای سیاهش را بسته بود یک تاپ سبز خوش رنگ و دامن قهوه ای کوتاهی پوشیده بود که تا بالای زانویش میرسیددر آغوش گرفتمش و سینه هایش را به سینه ام چسباندم و گونه هایش را بوسیدم هنگامه برای من یک فرشته بود که درد دلهایم را از کودکی با او در میان می گذاشتم کنار هم روی کاناپه نشستیم و از او خواستم از ناگفته های سالهای قبل بگوید مثل گذشته ها از این گفت که افشین خواسته های جنسی اش را براورده نمیکرده تنهایش میگذاشته و تنها به اعتیادش میپرداخته و اینکه در این مدت چقدر تنها بوده در میان صحبتهایش احساس کردم بغض گلویش را گرفته به آشپزخانه رفتم تا برایش نوشیدنی بیاورم و نیز فکر کردم به کاتیا تلفن بزنم تا از او برای آرام کردن و کمک به هنگامه مشورت بگیرم به اتاق رفتم و به کاتیا تلفن زدم و کل جریان را به او گفتم کاتیا گفت خواهرت از لحاظ جنسی ارضا نیست و باید بتوانی ارضائش کنی با حالت تمسخر گفتم منظورت چیست که من ارضائش کنم گفت خواهرت الان نمیتواند به غریبه اعتماد کند و آمادگی ارتباط با یک غریبه را ندارد و تو باید کمکش کنی ممنوعیت ارتباط با محارم تابویی است که خود انسانها به وجود آورده اند نباید اعتقادات پوچ سد راهت شوند و… .با کاتیا خداحافظی کردم و به حرفهایش فکر کردم من انسان مذهبی نبودم به چیزی هم اعتقاد نداشتم اما این مسئله کمی برایم عجیب بود اما حق با کاتیا بود این حصاری بود که انسان به دور خودش کشیده بود و تابویی بود که اصالت نداشت تصمیم گرفتم به حرف کاتیا عمل کنم بعد از یک ربع از اتاق بیرون آمدم و سر صحبت را با هنگامه باز کردم گفتم از مشکلات جنسی ات بگو آیا تا این حد جدی بود که باعث طلاق شود؟ هنگامه گفت تا روز جدایی اش حدود 6 ماه میشده که هیچ همخوابگی با افشین نداشته از او پرسیدم بعد از جدایی ات با کسی رابطه داشتی ؟ هنگامه گفت نه ، کنارش نشستم گفتم من نیازهایت را میفهمم حق داشتی دست چپم را دور گردنش انداختم و دست راستم را روی رانهای لختش گذاشتم لرزش خفیفی در بدنش احساس کردم و در همین حال به صورتش زل زدم که آرام بود و با لبخندی محو به من نگاه میکرد همینطور نگاهش میکردم دستم را بیشتر بین رانهای توپرش یردم و آرام نوازش کردم چشمهایش را بست و به کاناپه تکیه داد بلند شدم لبهای غنچه اش را بوسیدم گرم بود و شیرین آنقدر لذت میبردم که نمیخواستم لبهایم از لبهایش جدا شود گویی یک فرشته را میبوسیدم نمیدانم چقدر گذشته بود لبهایم را جدا کردم سینه هایش را از روی لباسش نوازش کردم و کم کم تاپش را در آوردم ، سوتین مشکی اش در تضاد با پوست سفید بدنش یک دختر اثیری را تداعی میکرد سینه های گرد و خوش فرمش را مالیدم و سعی کردم تمام بدنش را با دستم لمس کنم سینه ها ، شکم ، کمرباریک وگردنش را غرق در بوسه کردم ، لباسسم را درآوردم و در آغوش کشیدمش گرمای تنش داشت آتشم میزد بغلش کردم و رو تخت خواباندمش تنها لباسش همان دامن کوتاه و شورت توری مشکی زیر آن بود در حالی که رانهای سفید و نرمش را میمالیدم دامنش را بالا میزدم آرام دستم را روی شرتش می کشیدم و هر از چندی رانها و شکمش را میبوسیدم گویی گرمای تنش دوچندان شده بود هنگامه گه گاهی ناله هایی از سر شوق میکرد اما کلا آرام بود دامنش را کاملا بالا زدم و کنارش خوابیدم و در حالی که لب پایینش را کاملا در دهانم کرده بودم با دست راستم کس هنگامه را از روی شرتش که کاملا خیس شده بود میمالیدم و حدود 10 دقیقه این کا را همراه با مالش سینه های سفتش ادامه دادم حس کردم کاملا آماده ی سکس است همانطور که خوابیده بود بلند شدم سرم را نزدیک شرتش بردم و دهانم را روی کس هنگامه گذاشتم بوی عطر تنش را میداد همان بوی مست کننده ای که وقتی سرم را لای پستانهایش کرده بودم از بدنش متساعد میشد دوست داشتم که این حالت تا ابد ادامه داشته باشد . شرتش را تا بالای زانو پایین آوردم کسش نه لاغر و نه خیلی تپل بود و چچوله صورتی اش کمی از لای لبه های کسش بیرون آمده بود ، کاملا تمیز بود داغ ، ملتهب و خیس از عشق بازی نیم ساعته مان دهانم را کاملا روی کس هنگامه گذاشتم و آرام شروع به لیس زدن همه جایش کردم زبانم را بین لبه های کسش بالا و پایین میکردم و هنگامه آرام و قرار نداشت تخت را چنگ میزد و ملایم ناله میکرد و بدنش میلرزید در این هنگام انگشت میانی ام را داخل کسش میچرخاندم و کم کم دو انگشتم را و کماکان مابین کسش را با زبانم لمس میکردم گاهی چوچوله اش را با دندانهایم آرام میگرفتم و بعد با زبانم میک میزدم هنگامه در اوج بود حال لرزش بدنش بیشتر شده بود دوباره بلند شدم و کنارش خوابیدم و همانطور که کسش را میمالیدم با سینه اش بازی میکردم حس کردم که به ارگاسم نزدیک میشود اشاره کردم که بلند شود و روی کاناپه کنار تخت برود پشتش به من بود خم شد و دستش را روی کاناپه گذاشت از پشت نزدیکش شدم و کیرم را آرام داخل کسش کردم همینطور که کیرم بیشتر داخل میشد گردنش را می بوسیدم و همینطور پشتش را و سوراخ عقبش را که کپلهای سفید و شهوت انگیز و نرمش احاطه کرده بود مالیدم و انگشت کوچکم را کمی داخلش کردم حس کردم با این کار به شدت تحریک شد بعد درحالی که با دستانم پستانهایش را میمالیدم عقب و جلومیکردم از کس هنگامه آب میچکید چیزی نمانده بود ارگاسم شود چون نمیتوانست روی پایش بایستد ، از پشت با دو دستم محکم بغلش کردم به طوری که دست راستم روی سینه ها و دست چپم روی کسش بود در همان حال عقب عقب رفتم و ری تخت گذاشتمش و شدت تلمبه هایم را بیشتر کردم 1 دقیقه بعد آبی با شدت از کس هنگامه خارج شد و در حالی بدنش به شدت میلرزید و کمرش تاب میخورد و چشمان درشتش را بسته بود بی حال در بغلم آرام گرفت . تمام تلاشم را کرده بودم که زود ارضا نشوم ، در حالی که روی هنگامه خوابیده بودم و کیرم را روی کس و شکمش می مالیدم و لبهایش را در دهانم حس میکردم آبم با فشار خارج شد و روی شکم هنگامه ریخت… دستش را گرفتم و کنارش خوابیدم و به چشمهای خمار ولبهای زیبایش خیره شدم .

نوشته: sisi


👍 1
👎 2
303976 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

330230
2012-08-16 06:21:09 +0430 +0430
NA

بازهم محارم لعنتی ننویس
اخه یابو ننویس
پست فطرت

0 ❤️

330231
2012-08-16 06:24:16 +0430 +0430
NA

چه اصراری دارید این اراجیف مسخره ادبیاتی باشه
تا حالا گی آپ میشد جدیدا سکس محارم هم بیشتر شده
که اعتقاد نداری؟
غلط میکنی اینجا ترویج میکنی
دیگه نبینمت این طرفا

0 ❤️

330232
2012-08-16 06:29:31 +0430 +0430
NA

قسمتای سکست یه کم با بقیه فرق داشت زیبا نوشته بودی ولی چطور بخودت اجازه دادی سکس کنی باهاش
اونقد حالمو گرفتی که نمیدونم چطوری فحشت بدم!
تخم لرمانتف
تخم تورگنیف
تخم شولوخوف
کیرم تو کاتیا

دلم شکست

0 ❤️

330233
2012-08-16 06:37:32 +0430 +0430
NA

با شیر جوان شدیدا موافقم
کثیف ترین داستان سکسی،داستان سکس با محارمه
کثیف ترین داستان سکس با محارم،داستان سکس با خواهره

0 ❤️

330234
2012-08-16 07:04:29 +0430 +0430
NA

اصلا فکر کردن بهش هم سخته!!

0 ❤️

330235
2012-08-16 08:18:30 +0430 +0430
NA

که اينطور…
کاتيا گفت تو هم قبول کردی
ميدونی چيه جدا از حرمت سکس با محارم به نظر من اين کار کاملا پستيه…
از خوندن اين داستانا لذت نميبرم…

0 ❤️

330236
2012-08-16 08:39:08 +0430 +0430
NA

Hodude 1 mahe umadam to in site, ruzaye aval ba dastana kheily hal mikardam. ama alan az bas sex ba maharem va gay khundam halam az zendegi va inja be ham mikhure. akhe haminkar haro mikonid k hichvaght pishraft nemikonim. toro khoda base dg. akhe in hame dastan khub. ey baba. np…

0 ❤️

330238
2012-08-16 09:48:27 +0430 +0430
NA

بدون شک تو حروم زاده ای
فکر کنم تو بچه ناپلئون باشی
زود باش اعتراف کن

0 ❤️

330239
2012-08-16 10:15:46 +0430 +0430

آشغال عوضي اين مزخرفات چيه؟
يعني چي كه “اين حصاريه كه خود آدما دور خودشون ميكشن”؟
تو انقد كسافتو بي شرفي كه به هم خون خودتم رحم نميكني
مسلمه كه حلال زاييده نشدي
بچه ها اين نوشته ها هدف دارنا
تروخدا هوشيار باشيد

0 ❤️

330240
2012-08-16 10:20:46 +0430 +0430
NA

آخه لاشی تواگه روسیه رفته بودی دیگه کیرت وواسه آبجیت تیزنمیکردی
آنکه باخواهرخودزناکند
بادیگران چه هاکند؟

0 ❤️

330241
2012-08-16 10:50:39 +0430 +0430
NA

سلام بر مهندس عزیز
خوب راستش منم از همون اول گفتم قضیه بوی سیاست میده
راستی نقدات هنوزم حرف اولو میزنه ایول
ولی با اجازه ت بگم کثافت درسته نه کسافت هرچند میدونستم اونقد عصبانی هستی که کنترلت دست خودت نبود و بهت حق میدم
خطاب به نویسنده
همون حساری که گفتی تو کونت بیشعور کسافت نه ببخشید کثافت عقده ای جلقی دیگه ننویس کونی…

0 ❤️

330242
2012-08-16 13:23:49 +0430 +0430

سکس با محارم بود ننویس. . . . . . . . . . .
جاکش دیوث، از کی پول میگیری این اراجیف رو مینویسی؟ بچه کونی ابله برو تو سن پترز بورگ کونت رو بده دیگه این طرفا نیا. کله کیری دیگه ننویس. سگ رو صورتت برینه دیگه ننویس. کیر خر تو ماتحتت دیگه ننویس. ریدم به فکر و ذهن و روح و روانت دیگه ننویس آشغال کله عوضی.

0 ❤️

330243
2012-08-16 14:20:02 +0430 +0430
NA

خیلی بی شرفی دیوثی
هر خری که میگه : " ممنوعیت ارتباط با محارم تابویی است که خود انسانها به وجود آورده اند " ؛ گوه خورده و نشان دهنده جاکشیشه .
سگ با این همه پستیش تو حرومزادگی و کثافتکاری پیش تو آشغال لنگ پهن می کنه ، استاد!!

0 ❤️

330244
2012-08-16 14:20:21 +0430 +0430
NA

ای بابا عجب ادم مشنگی هستی
پاشو بچه یه آب بزن صورتت از خواب بلندشو

خاک بر سرت با این چرت و پرتهایی که نوشتی

0 ❤️

330245
2012-08-16 14:52:59 +0430 +0430
NA

داستانت از نظر ادبي و نكارش خوب بود ولي از نظر سكس تخمي بود…آخه كونكش آدم با خواهرش سكس ميكنه

0 ❤️

330247
2012-08-16 15:24:54 +0430 +0430
NA

به گمونم توبه جای شیرمادرت شیرخرخوردی کیرخرتوکونت…

0 ❤️

330248
2012-08-16 15:48:39 +0430 +0430
NA

خرطوم فيل تو سوراخ كونت با اين نوشتنت…
كير تمام بجه ها تو كس دختر عمت
مردك تو كمبود داري
تو عقده اي هستي
تو كونت ميخاره
كس كش آخه تو كجا روسيه كجا?
كس كفتي آي كس كفتي

0 ❤️

330249
2012-08-16 16:11:09 +0430 +0430
NA

سلام .من تازه عضو شدم
نمیدونم چرا هر کی هر چی دوست داره میگه
کاش می‌تونستیم نظرات مون رو بدون فحش دادن. به هم بگیم

0 ❤️

330250
2012-08-16 16:11:51 +0430 +0430
NA

اعتقادات پوچ؟
آخه بی شعورکودن کله توپوچه
بروگمشودیگه این جاهاپیدات نشه
اشغال کله کیری

0 ❤️

330251
2012-08-16 17:02:52 +0430 +0430

آخه دزد عوضى فكر كردى خيلى زرنگى؟
اين داستان رو خيلى وقت پيش خوندم البته داستان سكسى نيست فقط ايشون اسم هارو عوض كرده وچند خط سكسى حال بهم زن بهش اضافه كرده به اسم خودشم گذاشته چاقال كيردزدك فرهنگ سازيم ميكنه در كل ميشه بهت گفت
گه اضافى خوردى چون معدت بزرگه

0 ❤️

330252
2012-08-16 17:10:23 +0430 +0430

ماني جان
بخدا املام خوبه ولي نميدونم چرا موقع تايپ بعضي وقتا غلط دارم
ممنونم بابت تذكرت داداش
mr gayande
قابلي نداره!بذا پيشت باشه ها،عجله اي ندارما!

0 ❤️

330253
2012-08-16 17:41:47 +0430 +0430
NA

هوی کیری آگه راست میگی داستانتو با کاتیا بنویس.

0 ❤️

330254
2012-08-16 18:04:06 +0430 +0430
NA

اخه مادر قحبه ي زن جنده،بي اعتقاد ترين ادم ها هم سكس با محارم رو منع ميكنند اونموقع توي بچه كوني اومدي ميگي حصاريه كه خودمون كشيديم!
من موندم از كي تا حالا كون سولاخايي مثل توي ديوث حصارشناسو جامعه شناس شدن؟!
بينم اصلا خواهر داري؟خواهر بيچارت ميدونه چه كسشعرايي گفتي؟
واقعا در عجبم…چطور يه نفر ميتونه انقدر پست باشه…به چه قيمتي ميشه غيرته يه نفرو خريد…اصلا به چه قيمتي يه نفر راضي ميشه اين نوع سكس رو كه شرم اورترين نوع سكس هست و تقريبا هيچ مذهب و ضد مذهبي اونرو قبول نداره رو رواج بده…
ختم كلام اينكه اول واسه خودم متاسفم كه هموطنايي مثل اين اشغال هم دارم دوم واسه ادمين كه همچين داستان هايي رو اينجا اپ ميكنه…
از اون روزي ميترسم كه بچه هاي كم سن و سالي كه تو اين سايتا ميان بخاطر خوندن اين مزخرفات نگاهشون به ناموسشون عوض شه…
دوستان بي ادبي من و طولاني شدن كامنتمو به بزرگي خودتون ببخشيد

0 ❤️

330255
2012-08-16 18:09:26 +0430 +0430
NA

آخه مرتيكه خر…
به چه زبوني بگيم سكس با محارم ننويس
آخه اين كاري كه تو نوشتي حيوانات هم نمي كنن
اوبليسك(obelisk) مسكو تو كونت سكس محارم ننويس…
كير گورباچف تو كونت
كير تزار روسيه تو دماغت ديگه ننويس

0 ❤️

330256
2012-08-16 19:01:42 +0430 +0430

خاک تو سرت
خودت میخوای بی ناموس باشی باش
ولی چرا رواجش میدی؟؟؟

کون کلنگی
کون آفتابه ای
کون سوسماری
کون تلفنی

دیگه ننویس وگرنه خودم میام بالای سر تو و همه کسایی که ازت حمایت میکنن!!!

0 ❤️

330261
2012-08-16 19:10:48 +0430 +0430

خاک تو سرت
خودت میخوای بی ناموس باشی باش
ولی چرا رواجش میدی؟؟؟

کون کلنگی
کون آفتابه ای
کون سوسماری
کون تلفنی

دیگه ننویس وگرنه خودم میام بالای سر تو و همه کسایی که ازت حمایت میکنن!!!

0 ❤️

330262
2012-08-16 21:17:53 +0430 +0430
NA

واقعا متاسفم همین

0 ❤️

330263
2012-08-16 22:07:29 +0430 +0430
NA

دكل ايرانسل توكون هركي كه سكس محارم و مشروب دارمينويسه؛تخم عابربانك توشست پات

0 ❤️

330265
2012-08-17 00:13:56 +0430 +0430
NA

دمتون گرم بچه ها . واقعا که همتون جانانه جواب این احمقو دادین.
به نظر من این نمونه داستانها سازماندهی شده هست و اصلا اتفاق نیفتاده و همه هم این موضوع رو میدونیم.
فقط باید همینطوری برخورد کنیم تا این احمق و امثال اون به اهدافشون نرسن.

0 ❤️

330266
2012-08-17 01:26:10 +0430 +0430
NA

کیر تو کس جدو اباد حرومزادت کس کششششششششششششششششششش کیر پتر کبیر بات لوله تانکt79با دو خشاب کامل توب32 میلیمتری دو لول با دهان اسب ابی وقتی که دهنشو باز کرده همه و همه تو کونه تو و جد و اباد تو مادر سگ حرومزاده کس کش کونی زاده کونی اون کس کش روس که بهت پیشنهاد سکس با خواهرتو داده بود نگفته بود که ننشو کل ملت روس گاییدن که حالا اینجوری فکرش خراب بوده در ضمن یک عمری فکر روسا در زمان قدیم ملتو گایید الانم فکر یه جنده روس خواهر تو رو گایید.ایشاللا از همون روس های کس کش ایدز بگیری مثل سگ جون بدی حرومزاده که با ساختن داستانای کیری سکس با محارم میخوای این حرمتا رو بشکنی و بعضی ادمای ضعیف تر رو تحریک کنی کس کش. خجالت بکش.

0 ❤️

330268
2012-08-17 06:13:13 +0430 +0430

جنده هر کی میاد اینجا اونایی رو میکنه که خودشون میخان بدن.ناموس واسشون حرمت داره…

0 ❤️

330269
2012-08-17 07:58:27 +0430 +0430
NA

آبی با فشار از کوسش زد بیرون !!! عجب !!!
مگه کوس آبجیت فواره است

0 ❤️

330271
2012-08-17 08:06:32 +0430 +0430
NA

انقدر داستان سكس با محارم زياد شده كه گفتم غيرت ايراني جماعتو صاعقه زده ولي الان با خوندن كامنتاي بچه هاي غيور هميشه در صحنه ي شهواني چه پاستيل خورا چه بقيه دوستان ديدم غيرت ايراني رو،ديدم غيرت اريايي رو،ديدم غيرت نوادگان كوروش كبير و داريوش بزرگو…پس تو هم ببين و عبرت بگيرو ديگه از اين كسشعرا ننويس

0 ❤️

330272
2012-08-17 10:18:39 +0430 +0430

“هه هه”

كيرو هه هه

0 ❤️

330273
2012-08-17 17:13:18 +0430 +0430
NA

یعنی شرف سگ اونی که با خر سکس کرده بود ( بعضی از بچه ها میدونن کدوم داستان رو میگم) از شرفت بیشتره…

0 ❤️

330275
2012-08-17 17:46:56 +0430 +0430
NA

من هم ننه ی شما را از کمر تا کردم به گونه ای که قمبل شود‌.بعد هم به قول گفتنی به شدت گاییدم.ریدم تو لفظ قلم حرفیدنت

0 ❤️

330276
2012-08-17 18:05:13 +0430 +0430
NA

یعنی ببین من تاحالافحش ندادم تواین سایتم میام فقط بخاطرداستاناش ولی الان میخوام فحش بدم ولی متاسفانه تواونقدآشغالی اونقدپوچی ارزش فحش دادنم نداری چیومیخوای ثابت کنی آخه!اون موقعکه دوست دخترت بهت پیشنهادسکس باخواهرتومیداده خودشم داشتم ازکون میکردن خودشم نه یه نفرکل کشورروسیه عوضیه حروم زاده جوابتم گرفتی دیگه

0 ❤️

330281
2012-08-18 03:24:15 +0430 +0430
NA

شنیدستی که مهرانی ز روسی
بیامد خواهرش گائید اینجا
یه شب پوتین وی را هی تلمبید
به زیر آن فشار شاشید بر جا
کوسی روسی تبارو استخوانی
که او مینمودش لیدی گاگا
زبس در سر برایش دست مشت میکرد
برفته پوست آن دستان زیبا
برو کونی بزن جلقت و کمتر
بکن اندر خیال هنگامه ها را

0 ❤️

330282
2012-08-18 03:29:08 +0430 +0430
NA

اكر دين نداريد حداقل آزاد مرد باشيد

0 ❤️

330283
2012-08-20 04:51:30 +0430 +0430
NA

اگه روسیه زندگی کردی بهت حق میدم
ولی لطف کن توهمات مالیخولیایی تو همونجا بذار بمونه کسکش

0 ❤️

330284
2012-08-21 18:50:04 +0430 +0430
NA

من واقعا به خودم میبالم که برادرای وطن انقدر غیورند.همتونو دوست دارم

0 ❤️

330285
2012-08-23 16:46:19 +0430 +0430
NA

کس کش ایرانیا اینقدر بی غیرت نیستن خواهر خودشونو بکن 3ساله رفتی روس اداب سوم وطن خودتو فراموش کردی باید امثال شما رو هنمم راه ندن لابد بعدم نوبت مادرت نه!!!

0 ❤️

330286
2012-08-23 16:47:17 +0430 +0430
NA

کس کش ایرانیا اینقدر بی غیرت نیستن خواهر خودشونو بکنن 3ساله رفتی روس اداب سوم وطن خودتو فراموش کردی باید امثال شما رو هنمم راه ندن لابد بعدم نوبت مادرت نه!!!

0 ❤️

330287
2012-08-23 17:33:24 +0430 +0430
NA

خار کسده تو کسکش مادر جنده را باید کشت مگه گیرت نیارم چه داستانت دروغ باشه چه راست میارمت تو اصفهان کونتو پاره میکنم کسکش این کسو شعر و چه جوری روت شد بنویسی کس ننت کیر تو کس ننه جاکشت که تو آشغال رو پس انداخت
ککککککککککککککککککککککککسسسسسسسسسسسککککککککککششششششششششش.

0 ❤️

330288
2012-08-24 17:55:14 +0430 +0430
NA

دروغ محض بود .ولي براي احتياط كير جماعت كثيري از سياهپوستهاي آفريقايي توو كون خودت و مادرت.نقشه ي روسيه به صورت رفت و برگشتي توو كون خواهرت

0 ❤️

330289
2012-08-29 12:39:16 +0430 +0430
NA

داستان نویس فوق العاده ی هستی واقعا قشنگ بود;)
همه می گن کارت زشت بوده(منظورم سکس با خواهرته) اما شاید همشون اگه جای تو بود همین کارو می کردن:(

0 ❤️

330290
2012-09-11 12:17:28 +0430 +0430
NA

دهن سرویسا عنوانشو میبینین تا ته مخونین جلقتونم میزنین بعد که آبتون اومد میاین فحش میدین و ایراد میگیرین؟

0 ❤️

330291
2012-09-28 08:40:22 +0330 +0330
NA

pif pif bouye gandet khafamoun kard dige lotfan maharem nanevis

0 ❤️

330292
2012-10-13 16:05:05 +0330 +0330
NA

واسم سوال شده که چرا بعضی از دوستان که از سکس با محارم ناراحتند ،میان تمام داستان رو میخونند و ارضا میشن،ولی آخرش فحش هم میدن!!؟؟؟؟
نخونید خب!چه کاریه؟؟

0 ❤️

330294
2012-12-24 02:24:33 +0330 +0330
NA

من اینجاشو نفهمیدم کسی میتونه توضیح بده چطور کاتیا 12 رفته بعد این 10 خونه بوده از مسکوس یا کس موس تا تهران چند ساعت باید تو هواپیما میشیننکاتیا ساعت 12 رفت چون شبها باید از مادر بزرگش مراقبت میکرد قبل از رفتن لبهای نازکش را بوسیدم و چند دقیقه سرم را روی سینه اش گذاشتم امروز 18 نوامبر بود و من برای پرواز به تهران به مسکو آمده بودم تا 4 ساعت دیگر در تهران دوست داشتنی بودم یعنی حدود ساعت 10 شب به تهران میرسیدم

0 ❤️

330295
2013-02-03 10:29:14 +0330 +0330
NA

همه فحشا رو که با غیرتا نثارت کردن
منم همونا(البته غیر از خانوادت) …
آخه جونور تک بعدی عقده ای!
خدا وکیلی خجالت نمیکشی ؟
چطور روت میشه خودتو آدم فرض کنی؟
تاپاله ها!!!

0 ❤️

330296
2013-02-05 15:15:03 +0330 +0330
NA

واقعا برا خودم ک ی پسرم متاسفم ک اشغال هایی مثل این جوان های منا بد نام میکنه

0 ❤️

330297
2014-11-24 01:26:23 +0330 +0330
NA

کس شعری بیش نبود در ضمن من اینهمه سکس دارم چرا از هیچکدومشون اب بیرن نمیپاشه بعد شماها اینجوری بیرون میزنه بشدت ابی ازش بیرون پاشید کس کش نکه ماشین اتش نشانی بوده عوضی که غیرت یوف نداری

0 ❤️

558429
2016-09-30 01:33:34 +0330 +0330

باهر کس کشی تو فامیلت میخوای سکس کنی بکن ولی بی ناموس با خواهر و مادر دیگه نه :| کیرم تو مغز فندقیت که عقل پوچت و دادی دست یه دختر خارکسده
تو نمونه ی کامل یه ادم حرومزاده ای رفیق ننویس جون عمت
استخون مرده هات تو کون زنده هات ننوسش (dash)

0 ❤️

729950
2018-11-12 22:14:18 +0330 +0330
NA

از سنپرزبورگ فقط اومدی خواهرتو بگایی و بری بچه کونی

0 ❤️

832340
2021-09-15 02:44:08 +0430 +0430

دست کاتیا درد نکنه،کاتیا قربونت دیگه ب کسی مشورت نده.
آقای سن پترزبورگ اگه کاتیا میگفت کرایه خونه آبجیت عقب افتاده میرفتی بدی؟

0 ❤️