دایی و زنم مریم

1395/04/21

سلام خدمت دستان گلم این داستان پارسال برای ما اتفاق افتاد. من و زنم حدود شش ساله که ازدواج کردیم زنم مریم که 30 سالشه و سینه های 80 و اندام عالی با رونهای توپری داره. مریم یه دایی داشت که 80 سالش بود و مقیم آلمان بود و بسیار پولدار سالی یه بار میمومد ایران برای دیدن اقوام و خوش گذرانی که هر بار که میمود ایران به خونه ما هم میومد. در مورد دایی زنم بگم با اینکه 80 سالش بود ولی آدم فوق العاده حشری و هیز و سرحالی بود. دایی مریم که میمومد خونمون همیشه احساس میکردم که مریمو میخواد با چشمامش بخوره منم بدم نمیمود که کسی زنمو دید بزنه راستش خوششم میمومد بعد از این اتفاقات یه بار که تازه دایی مریم اومده بود ایران و میخواست بیاد خونه ما من به مریم قضیه رو گفتم که داییت خیلی تو نخته و از حرفها که گفت نه امکان نداره داییم به من نظر داشته باشه منم باهاش شرط بستم گفتم که این دفعه که میخواد بیاد خونمون خوب به خودت برس ببین عکس العما داییت چیه و این شد که با مریم شرط بستیم و قرار شد دایی رو روز پنچ شنبه خونه خودمون دعوتش کنیم و من غذا از بیرون سفارش بدم تا مریم بتونه خوب به خودش برسه و خسته نشه. روز موعد رسید و مریم صبح اول رفت حموم و قشنگ همه موهای بدنشو زد و بعد از کلی آرایش یه شورت و سوتین مشکی پوشید که خیلی بهش میمود چون بدنش سفیده و بعد یه دامن کوتاه که وقتی خم میشد قشنگ کونش شورتش دیده میشد و با تاپ سفید نازک بدن نما که قشنگ سوتین مشکیشو توش نشون میداد و یه کفش پاشنه بلند منتظر دایی شدیم راس ساعت 8 شب بود که زنگو زدن و دایی مریم تشریف اودن که مریم رفت به استقبالش که وقتی دایی مریمو دید نزدیک بود از پله ها بیفته که من به چشمک به مریم زدم و فهموندم قضیه چیه وقتی دایی رسید خوب مریمو بغلش کرد و صورتشو بوسید که البته که خجالت نمیکشید ازش لبم میگرفت و خوب مریمو برنداز کرد و گفت چقدر خوشگل شدی ماشاالله و بعد دایی رو تعارف کردیم که بشینه و من و مریم روبروی دایی نشستیم و مریم پاهاشو انداخت رو پاهاش و من رفتم که چایی بیارم دیدم بله قشنگ تا خط شورت مریم مشخصه و دایی هم داره رونهای خوشکل و لخت مریمو برنداز میکنه و اصلاً حواسش به حرفهای مریم نیست و منم خودمم از دیدن این صحنه خیلی حشری شدم وقتی که چاییها رو رختم مریمو صدا کردم و گفتم بیا تو چایی ها رو بریز و بشین پیش دایی و مریم اومد و چایی ها رو برد و وقتی داشت واسه دایی چایی تعارف میکرد تا تونست دایی لفطش داد تا خوب سینه های مریمو که بیشتر از نصفشون بیرون بودو خوب ببینه و منم از پشت قشنگ شورتشو میدیم و وقتی که نوبت من رسید منم زیاد معطل کردم که خوب دایی بتونه کون خوشگل زنمو ببینه و دیدم که دایی یه مقدار کیرشو جابجا کرد که تا تابلو نشه و بعد از اینکه چایی ها رو گرفت مریم رفت و نشست پیش دایی و دستشو انداخت گردن دایی و دایی هم داشت به شدت لذت میبرد از این صحنه و البته منم خیلی حشری شده بود که من کم کم صحبتها رو بردم به سمت استخرهای تمام لختی در آلمان که دایی خودش میگفت که اونقدر رفته اونجا که کارت ویژه عضویت داره و بعد از این حرفها دیدم یه مقدار هم مریم تحریک شده و میگفت که دوست داره بره تو اون استخرها که همه لخت لختن که دایی خیلی خوشش اومد و گفت که دوست داری همه بدن لختتو ببینن که مریم خیلی عادی گفت آره و یه مقدار جو سنگین شد که دیدم دایی دستشو گذاشت روی رونهای مریم و گفت مریم جون اومدی آلمان من خودم میبرمت استخر که دیدم مریم با عشوه گری خاصی میگه اخه من از شما خجالت میکشم که دایی گفت مریم جون خجالت نداره یه بار که بری کم کم خودت خوشت میاد و لذت میبری از اینکه لخت و آزاد جلوی همه میگردی و در حین حرف زدن هم قشنگ داشت رونها مریمو ماساژ میداد که مریم فوق العاده حشری شده بود که دیدم الان وقتشه و گفتم مریم جون میخوایی جای دایی رو بندازی که دایی استراحت کنه و دایی هم گفت اره کم کم وقت خوابه و مریم یه لباس خواب و راحتی داد به دایی و جاشو انداخت که بخوابه که دایی گفت مریم تو خودت لباس خواب نمیپوشی که مریم گفت چرا ولی چون مهمون داریم و لباسمم خیلی لختی نه که دایی ناراحت شد و گفت با من میخوایی بیای بریم استخر تمام لخت بعد از من خجالت میکشی که همین حرف کافی بود تا مریم شروع کنه لباساشو درآوردن که اول تابشو درآورد و بعد دامشنو با آرامش سوتینشو باز کرد که دیدم دایی دستش به کیرشو و داره میماله و بعد شورتشو درآورد و بعد از تو کمد به لباس تمام توری رو درآورد و پوشید که تمام بدن و لخت و سفیدشو خوب تو اون لباس نشون میداد و بعد اومد که بره از اتاق بیرون دایی دستشو گرفت و گفت مریم میشه یه چیزی ازت بپرسم که مریم گفت دایی بپرس بعد دایی گرفت که مریم شوهرت دوست داره که تو رو لخت با یه مرد دیگه ببینه و نذاشت مریم جوابشو بده و لباشو گذاشت رو لبای مریم و چنان لباشو میخورد که انگار اصلاً تا حالا سکس نکرده و بعد لباس توری مریمو درآورد و داشت قربون صدقه مریم میرفت که منم کم کم وارد اتاق شدم که دایی گفت پسر عجب زنی داری یعنی ارزوی من بود که یه بار هم که شده زنتو بکنم و شروع کردن به خوردن سینه های مریم و منم کیرمو درآودم و گذاشتم تو دهن مریم و کم کم داشت برام ساک میزد که دایی رفت سراغ کوس مریم و تا میتونست کوسشو خورد که دیدم مریم داره از حال میره و حالا دایی شروع به لخت شدن کرد که دیدن وای عجب کیری گنده ایی داره و تا مریم کیر دایی رو دید خیلی متجب شد و با تمام ولع شروع به ساک زدن به دایی شد که من رفتم سراغ کوس مریم و شروع به تلمبه زدن کردن و بعد نوبت دایی شد که کیر کوندشو بکنه تو کوس زنم که با مشقت توسط کیرشو تو کوس مریم جا بده و شروع کرد به تلمبه زدن که اصلاً باورم نمیشد این مرد 80 سالش باشه چنان تلمبه میزد تو کوس مریم که مریم داشت از حال میرفت و بعد دیدم که دایی داره با کون مریم بازی میکنه و داره کم کم کونشو باز میکنه چون قبلاً مریم از کون سکس داشت خیلی زود کونش باز شد و منم اومد و کیرمو گذاشتم تو کون مریم که یه مقدار بیشتر باز بشه که مریم زیاد درد نکشه و بعد از چند دقیقه تلمبه زدن همزمان در کون و کوس مریم جاهامونو عوض کردیم که دایی با اشتیاق تمام کیرشو آروم آروم کرد تو کون مریم و مریمم داشت و شروع کرد به تلمبه زدن که مریم چنان آه و ناله میکرد که فکر کنم همه همسایه ها صدامونو داشتین میشنیدن و تو این مدت هم مریم دو بار ارضا شد و کم کم دایی گفت که آبم داره میاد کجا بریزم که مریم گفت میخوام مال هر دوتونه بخورم که اول دایی با تمام فشار ابشو ریخت دهن مریم و همشو خورد و بعد من آبمو ریختم دهن مریم و بعد مریم بغل دایی خوابید و من رفتم تو حال خوابیدم و در طی شب هم فکر کنم دو بار دیگه هم مریم به دایی از کون و کوس داد و بعد صبح فردا دیگه همون لخت لخت بودیم و هیشکی لباس تنش نکرده بود

این داستان ادامه دارد …

نوشته: ؟


👍 6
👎 7
113716 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

548573
2016-07-11 21:47:58 +0430 +0430

کیرم دهنت بی غیرت

0 ❤️

548581
2016-07-11 22:20:19 +0430 +0430
NA

man shart mibandam ke off boy nazar mideh.
age dad ooon zaneto mikone.
age nadad man.

avazi

0 ❤️

548582
2016-07-11 22:27:25 +0430 +0430

حمال اون ذهن کرم خوردتو گاییدم

تو اصا پیرمرد 80 ساله دیدی کونی ؟ فک کنم این دایی زنت همونیه که از شب اول ازدواجتون هر شب جمعه درمالیت میکرد ، الانم که از بس گشاد شدی و دیگه بهش حال لازمرو نمیدی تورو معرفی کرده رفقاش 6-7 تایی تونلتو آسفالتش کنن

بیخودم توهم نزن که زن داری برو کونتو آب بکش

تو سگ ماده هم از سرت زیاده

4 ❤️

548583
2016-07-11 22:27:58 +0430 +0430

مادر جن ده خارکسده

0 ❤️

548587
2016-07-11 22:45:24 +0430 +0430

همچنین کیر ناقابل بنده بعلاوه کیر بقیه دوستایی که اینجا نظر دادن توی دهان مبارک شما و همسر لاشیتون ، که ظاهرا اصلا ندارین

0 ❤️

548588
2016-07-11 23:13:17 +0430 +0430

نه به زنت که وقتی مهمون میاد تو خونه کفش مجلسی می پوشه نه به لحاف تشک انداختنتون واسه مهمون.آخرش شما های کلاسید یا چادر نشین که یه اتاق خواب برای مهمون ندارید و درازش میکنید وسط هال زیر مبلا!!!
بعد داییه خیلی طبیعی بدون تردید داشت زنتو می مالوند 1% هم به این فکر نکرد شاید غیرتی بشی بزنی کیونشو پاره کنی!!!
اصن اینا هیچی پیرمرد 80 ساله به زور نفس میکشه قاچاقی زنده اس،باس چوب تو کیونش کنی کیرش راست شه بعد همون آدم زنتو به چند روش گایید اونم 3 راند؟!!!
به هر حال تابلوه دوست داری زنت جلوت بده.از اون پیرمرد گوزو که بکن در نمیاد منم که اصن حرفشو نزن به زن شوهر دار نگاه هم نمیکنم ولی اینجا هستن زنتو جلوت بالا پایین کنن.به جای کس شر نوشتن تاپیک بزن زودتر نتیجه میگیری.در آخر هم کیرم تو غیرتت حمال…


548613
2016-07-12 08:04:27 +0430 +0430

لاتکسشر سولاخ مادر…

0 ❤️

548616
2016-07-12 09:11:23 +0430 +0430

کیری بود عجیییییییب

0 ❤️

548619
2016-07-12 09:17:03 +0430 +0430

هییییییی حرومزادها این بی غیرتی رو به جوونای این مملکت هییی یاد بدین کیرم تو تخیلتون که خیلی از بی جنبه ها هم فک میکنن حقیقت داره و عملی هم میکننش

0 ❤️

548630
2016-07-12 10:58:12 +0430 +0430

پیامبر اکرم (ص) فرمود: هر کس با زن مسلمان یا یهــودى و نصـرانى و مجوسى یا کنیــزى که آزاد باشـد زنا کـند و بدون توبه و با اصرار بر این گــناه از دنیا برود، خداوند متعال سـیصد در عذاب را در قبرش باز مى کند که از هر درى مارها، عقــرب ها، افعى ها و اژدهاهایى از آتش بیرون آیند و او را نیش زنند که در اثر آن ، بدنش آتش گیرد و تا روز قیامت بسوزد

ــــــــ

0 ❤️

548637
2016-07-12 11:09:50 +0430 +0430

کیرم تو حلق خودتو داستانت کونی جاکش
کیر تو مغز جقیت
تخمی تخیلی تر به ذهنت نرسید بنویسی؟
کیر همه پیرمرد 80 سالها تو حلقت

0 ❤️

548639
2016-07-12 11:17:11 +0430 +0430

یعنی کیروم تو کس خواهر مادرت با این داستان تخمیت خوار کونی پیرمرد 80 ساله جون داره راه بره که بخواد کوص بکنه

0 ❤️

548642
2016-07-12 11:50:34 +0430 +0430
NA

خب دیگه وقتی حس میکنم حتی به اندازه یه نظر هم ارزش نداری چیزی راجب خودتو و داستانت بنویسم …باید به این احساسم اعتماد کنم …و بحرفش گوش بدم و چیزی ننویسم …واگر هم بنویسم سایت اتوماتیک قبول زحمت میکنه و بجای شما تمام نظراتی رو که نیم ساعت براش وقت گذاشتی و بر خلاف احساست عمل کردی .جلوی انتشارش گرفته میشه و میگه بچه بد دیگه بر خلاف احساست عمل نکن …!
چشم.

0 ❤️

548643
2016-07-12 11:54:42 +0430 +0430

خخخخخخ ای مادرتو…

0 ❤️

548644
2016-07-12 12:19:46 +0430 +0430

خخخخ Master_Fucker و off_boy خیییلی باحال بود کامتتون کلی خندیدم 🙄 🙄
خدارو شکر شماها هستین مچ اینارو رو کنین 🙄 :-*

0 ❤️

548664
2016-07-12 17:31:08 +0430 +0430

آخه دایی تنهای اومد شام خونتون؟

0 ❤️

548668
2016-07-12 18:43:10 +0430 +0430

نویسنده ک س ک ش کونت میخاره واسه فحش خوردن؟؟اخهعن آقا به دایی دیوث شام نداده خوابوندینش؟؟؟خیلی جاکشی…کیرم تا خرتناق تو کس آبجی خوشگلتَ

0 ❤️

548672
2016-07-12 19:34:44 +0430 +0430

🙄cm aa

0 ❤️

548680
2016-07-12 20:51:03 +0430 +0430
NA

خاک بر سر بی غیرتت

0 ❤️

548710
2016-07-12 22:24:07 +0430 +0430

حالا دایی رفت آلمان یا هنوز داره تلمبه میزنه . راستی به داییت بگو الان وقته اینه که تلمبه بزنی تو دیوار مجلوقات

0 ❤️

548739
2016-07-13 06:11:56 +0430 +0430

کیر هر چی پیرمرده توکونت ?

0 ❤️

548772
2016-07-13 10:57:42 +0430 +0430
NA

یه پسر میخام پایه سکس چت کسی هست؟

0 ❤️

548842
2016-07-14 01:38:45 +0430 +0430

ببین هشتاد سال هشتاد تا خر روزی هشتاد بار اون مغز ناقصت اون افکارمعیوبت و اون ذوق داستان پردازیت رو بگان که دیگه از این گه های زیادی نخوری ،آخه خار کسه نفهم اگه هم میخوای همه بفهمن که آرزوت اینه که وقتی بزرگ شدی دوست داری تو هم شغل آباواجدادت کسکشی رو داشته باشی خوب حداقل یکم بیشتر سعی کن

0 ❤️

548857
2016-07-14 07:13:32 +0430 +0430

خدایا ازت خواهش میکنم اینارو شفا بده چی آفریدی آخه از کجا در میارن این اراجیفو لااقل ی چیزی بنویسین به عقل آدم جور در بیاد

0 ❤️

548909
2016-07-14 13:22:04 +0430 +0430

ادامه چیه… ؟قضیه اون غذایی که از بیرون سفارش داده بودی چی شد

1 ❤️

548924
2016-07-14 16:12:12 +0430 +0430
NA

کلا شام چی داشتین حالا؟

1 ❤️

548925
2016-07-14 16:26:17 +0430 +0430

یه پیرمرد هفتاد و سه ساله تو محلمون بود آلزایمر داشت آب مرواریدم گرفته بود ، سرطان روده و لوزالمعده هم اومده بود سراغش دکترا کلا جوابش کرده بودن و به خانوادش گفته بودن کاری به کارش نداشته باشن . میومد تو کوچه میگفت میخوام برم مدرسه ، هر یه قدم ورمیداشت دوبار میگوزید ، آخرشم میرفت در نونوایی همونجا مینشست تا خونوادش بیان سراغش ببرنش خونه . . با احترام به همه پیرمردای هشتادساله که کیرشون هنوزم راست میشه ظاهرا !!!

1 ❤️

548926
2016-07-14 16:28:10 +0430 +0430
NA

به عنوان اخرین نظر خدمت همه ی دوستان عرض میکنم نزارید این چرندیات شخصیتتون رو تغییر بده هر جور دوس دارید زندگی کنید ولی تا قبل از ازدواج وقتی ازدواج کردید خانوادتون همه چیزتون باشه قبل از ازدواج هم سراغ زن شوهر دار نرید به قول گاد فادر( Godfather )مردی که به خونوادش اهمیت نده هرگز نمیتونه یه مرد واقعی باشه نوکر همه ی دوستای گلم در اخر فقط همین با غیرت باشید!!!

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها