روغن خراطین

1397/09/05

سلام اسم من زینب 36 سالمه دوفرزند دارم , همسرم بخاطر شغلش كمتر همدیگرو میبینیم وقت هایی هم كه میاد معمولا استراحت میكنه منم به این شرایط عادت كرده بودم مثل یه پیرزن وقتمو با بچه هام و خونه داری میگزروندم ، همسرم هیچ تمایلی به رابطه زناشویی نداشت و بعضی وقتا هم كه با درخواست خودم وارد رابطه میشدیم همسرم آنقدر یخ و خشك رفتار میكرد مثل یه ربات نه عشقی نه عشق بازی بعضی وقتا هنگام نزدیكی بغض گلومو میگرفت كه باید هربار ازش بخوام كه باهام نزدیكی كنه مگه من ازش چی میخواستم مردای دیگه دوساعت وعده وعید میدن قربون صدقه و ناز خانوماشونو میكشن ،
با نسرین یكی از دوستای دبیرستان كه مشاور زناشویی بود قرار گزاشتم محل كارش بعد از كلی سلام احوالپرسی جریان رو براش گفتم ، كه گفت چقدر بهش اعتماد داری ’ من به اندازه ی چشمام بهش اعتماد داشتم نسرین گفت كه نمیخوام مشكوك بشیا ولی آمار میگه كه كسانی كه شغلشون اینه معمولا یه صیغه دارن سر كار (اخوند نیست ببخشید ك نمیتونم بگم) چهار شنبه همسرم اومد غذایی كه دوست داشت رو درست كردم براش ، همچی اونشب باب میل همسرم گذشت تلویزیون شبكه خبر فردا هم گذاشتم تا لنگ ظهر خوابید
خلاصه هرچی كوفتی كه میدونستم خوشش میاد براش تهیه كردم بابچه ها رفتیم بیرون غذا رو بیرون خوردیم
و بچه هارو بردیم شهر بازی , برا خواب برگشتیم خونه یه لیوان شیر به بچه ها دادم رفتن تو اتاقشون باباشون گفت كه به من شیر نمیدی , گفتم كه جدی میخوری برات بیارم یه نگاه به سینه ام كرد و گفتم مگه شوخی دارم باهات خوشكل خانوم یكم خجالت كشیدم ولی دوست داشتم اینجوری حرف زدنشو دستاشو به نشونه اینكه بیا بغلم باز كرد و پریدم تو بغلش یه بوسه به لبام زد و لباشو گذاشت رو لبام انگاری رو ابرا بودم در حالی كه تو بقلش بودم خودشو انداخت روی تخت و من روی بدنش داشتم طعم لباشو میچشیدم با دستم بدنشو لمس میكردم بعد از چند دقیقه اجازه لباسامو ازم گرفت و داشت دونه دونه لباسارو از تنم درمیاورد رسید به لباس زیر یكم عشوه براش رفتم اونم مثل ی مرد واقعی انقدر نازمو كشید و قربون صدقم رفت كه میخواستم جونمو فداش كنم حالا نوبت من بود لباساشو از تنش درارم دكمه های پیرهنشو باز كردم ساعت و كراواتشو باز كرده بودم بوی ادكلن میداد داشتم با موهای سینه اش ور میرفتم كه دستمو از رو شروال گزاشت رو آلتش سفت و بزرگ شده بود یكم ماساژش دادم شروالشو كشیدم پایین ازم خواست براش ساك بزنم اما از اینكار خوشم نمیاد آلتش شل شده بود یكم چربش كردم سفت سفت كه شد نشستم روش و تند تند بالا و پایین میكردم نفسم دیگه بند اومده بود كه منو انداخت زیر خودش برعكس همیشه كه تند تند بالا پایین میكرد اینبار خیلی آروم و منظم انجام میداد بعد از چند دقیقه بهش گفتم دارم ارضا میشم یكم حركاتشو تند تر كرد و گفت كه آبمو كجا بریزم بهش گفتم بریزه تو یه چشمك بهم زدو بعد از یك دقیقه ارضا شد و با مایع منی داغش كه تو بدنم رو میسوزوند منم ارضا شدم فردا صبح رفت سركار و منم رفتم ماجرارو برای نسرین تعریف كردم كه گفت 60 درصد من مقصرم چون بهش گیر میدادم اونم میخواسته جبرانش كنه با نزدیكی نكردن و همش سر لج بوده ، خداروشكر منم خوشحال واسه ی خودم برگشتم خونه قراره دوشنبه بیاد بهش قول دادم كه براش بخورمش ( همیشه تو هرگونه رابطه زن و شوهری پدر پسر برادر خواهری اول ببینید مشكل از كدومتونه بعد انتظار درست شدن داشته باشین

نوشته: زینب


👍 6
👎 13
36653 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

732363
2018-11-26 20:42:48 +0330 +0330
NA

Ajab!!!@

0 ❤️

732364
2018-11-26 20:47:22 +0330 +0330

مسخره چه ربطی داشت به روغن
نمیکرد کرد
شروال

0 ❤️

732365
2018-11-26 20:47:43 +0330 +0330

این الان ربطی ب روغن خراطین داش ن اخه ربطی داش ن اخه ربطی بخراطین داش؟!!!؟؟!؟!؟!؟!??

2 ❤️

732382
2018-11-26 21:12:56 +0330 +0330

فرا تر از کسشعر…

0 ❤️

732388
2018-11-26 21:24:14 +0330 +0330

تنها کسی که من میشناسم با کراوات میخوابید بارنی استینسون بود خبر نداشتم زن گرفته!!! ? زمان چه زود میگذره!!! ?

6 ❤️

732392
2018-11-26 21:30:31 +0330 +0330
NA

مردی که با کروات می‌خوابه کیونیه

3 ❤️

732398
2018-11-26 21:47:22 +0330 +0330

داستان عالی بود به کس شرای این بچه کونیا گوش نده.همین که داستان راجب بی غیرتی و خیانت نبود خوبه

0 ❤️

732415
2018-11-26 22:52:38 +0330 +0330

همین که رابطه تون خوب شده عالی،خوب و خوش باشد

0 ❤️

732436
2018-11-27 03:27:41 +0330 +0330
NA

خواستم فحش ندم ولی نشد همون روغن خراطین با ظرفش توکس خواهر و مادرت

0 ❤️

732453
2018-11-27 07:29:51 +0330 +0330

باروغن خراطین کردعایا؟

0 ❤️

732457
2018-11-27 07:50:16 +0330 +0330

سلام علیکم حاج آقا قرائتی

0 ❤️

732468
2018-11-27 09:11:26 +0330 +0330

شروال؟؟؟اهل كجايي؟؟؟؟ريدي گرمي حاليت نيست

0 ❤️

732496
2018-11-27 14:42:33 +0330 +0330

عنوان داستانت که کلا بی ربط و چرت بود. احتمالا مال یه داستان دیگه تو ذهنت بوده که یکی روغن خراطین رو جای وازلین مالیده در کونت آقا پسر. واسه ما هم منبر نرو همون زیر بمون و …

1 ❤️

732503
2018-11-27 16:19:33 +0330 +0330

افزایش قیمت دلار کصشو خل کرده(اقتصاد مقاومتی)

0 ❤️

732512
2018-11-27 17:48:30 +0330 +0330

تیتر چه ربطی به متن داشت؟!! ننویس عامو

0 ❤️

732575
2018-11-28 03:43:57 +0330 +0330

هم شروار داشت هم کراوات و ساعت کسخل مجلق (dash)

0 ❤️

732611
2018-11-28 10:57:52 +0330 +0330

ببخشید یه سوال داشتم…جنس شروالش چی بود اونوقت؟؟

0 ❤️

732630
2018-11-28 14:48:34 +0330 +0330

کُشتی مارو جناب شروال . وای یه دور کامنتارو بخونید از خنده میپوکین خخخ . این تبلیغ خارجیا دیدین ک یه زن میاد کون تکون و سینه هاشو بالا و پایین میکنه؟؟؟ بعد یهو از پشتش یه صابون در میاره و تبلیغ صابون میکنه . احتمالن این خانوم هم روغن خراطین شده اسپاسرس (dash)

0 ❤️

732634
2018-11-28 15:15:32 +0330 +0330
NA

به من بدبخت بیچاره یه خانم خشکل بیاد بامن رفاقت کنه منو ببره اتاق خوابش با روغن خراطین حسابی ماساژش بدم بعد کسشو بخورم

0 ❤️

732635
2018-11-28 15:24:03 +0330 +0330

شروال

0 ❤️

732644
2018-11-28 17:34:53 +0330 +0330

شوهرش تو مترو خط کلاهدوز دستفروشه
شششششرررررروالکککککککک در طرح ها و رنگ های مختلف فقط ۱۰ هزاره آقا

1 ❤️

770926
2019-06-02 05:08:51 +0430 +0430

پسر جلغی کم یود دخترام جلغی شدن با این جفنگیاتش
شوهر و بچه هات یا همون روغن تو کونت زینب جون

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها