زن داداش خوشگل رضا

1389/11/16

سلام به طرفداران سایت شهوانی من تازه عضو سایت شدم وتصمیم گرفتم ماجرای اولین سکس خودم رو براتون بگم . مربوط میشه 3سال پیش که من 19سالم بود که برادرم تازه ازدواج کرده بود ووقتی من برای اولین بار زن داداشم دیدم با خودم گفتم باید یه جوری با هاش رابطه داشته باشم اینم براتون بگم که بهاره(زن داداشم )خیلی شوخ طبع وخون گرمی بود واز همون روز اول تقریبا صمیمی شده بودم تا اینکه از ازدواجشون یکسالی گذشته بود که اون لحظه فراموش نشدنی داشت می رسید اینم براتون بگم که بهاره هیکل لاغر با پوست سفید وسینه های سایز 70 داشت که هر جونیی رو حشری می کرد.

تو این مدت یکسال انقدر صمیمی شده بودیم که حرفهای سکسی با هم می زدیم وهمیشه بهاره اینا می امدند شب خونه ما همیشه یه کاری می کردم که شب پیش اون باشم چون بهاره همیشه عادت داشت موقع خواب دست یکی رو می گرفت و من هم سر همین ماجرا شبا پیش او بودم یه شب از قصد دستشو مالیدم که دیدم یه جورایی خودشم هم از اینکار لذت می بره برای همین از دستش شروع کردم مالیدن تا به گردنش رسیدم که دیدم خودشم دوست داره برای همین جراتم بیشتر شود کم کم رفتم طرف سینه های نازش رو مالیدن ووقتی دیدم هیچ مخالفتی نمی کنه شروع کردم به خوردن سینه هاش وای نمی دونید چه حالی می کردم انگار تو فضا بودم اصلا سینه هاش یه لکه یا خالی هم نداشت برای همین دوست داشتم همینطوری بخورمشون بعدش یه گاز از سینه هاش گرفتم یه جیغی کشید که نزدیک بود همون لحظه ابم بیاد کم کم می خواستم برم طرف کسش دیدم نمی ذاره برای همین من هم دیگه اصرار نکردم چون ترسیدم داداشم بیاد شبش به هزار زور و زحمتی بود خوابیدم تا صبح که همگی بیدار شده بودن می خواستن برن سرکار که دیدم مادرم داره میره خونه دوستش و پدر وداداشم هم دارن میرن سر کار و بهاره هم داشت صبحانه می خورد بره سرکارش و وقتی من رو دید یه خنده ای کرد و رفتم پیشش در حین صبحانه خوردن دیدم خودشو نزدیکم می کنه من هم دیگه روم باز شده بود رفتم جلو لبامونو رو هم گذاشتیم وای گه تو اون لحظه چه حالی می کردیم دیگه هیچ کس تو خونه نبود می خواستم برم طرف کوسش که نزاشت گفت که الان باید بره سرکار بعدا.

از این ماجرا گذشت تا بعد از سه چهار روز رفتم خونه داداشه ولی دعا می کردم که داداشه خونه نباشه رفتم ودیدم اره خونه نیستش وبهاره جونم خونست رفتم تو یکمی خوش بش کردیم تا اینکه دیگه داشتم از شق درد می مردم ورفتم جلو لبم گذاشتم رو لباش شروع کردم به خوردن لبهاش که اون هم داشت با من هم را هی می کرد ودستم رو بردم طرف لباسش رو پاره کردم و اون بدن سفید نازش افتاد بیرون ومن هم مثل قحطی زده ها داشتم از گردنش شروع کردم به سینه هاش رسیدم مه دیدم صدای عشقم داره در میاد بعد از یه ربع سینه هاشو خوردم کم کم رفتم طرف کوسش شرتشو که کشیدم پایین وای عجب کس تپلو داشت ومن هم که این صحنه رو دیدم شروع کردم به خوردن چوچولوش مه چه مزه خوبی داشت می خوردم سرمو فشار می داد تو کسش دیگه صورتم از اب کسش خیس خالی بود دیگه صدای اه و ناله اش همه جارو برداشته بود که دیدم یه لرزش شدیدی کرد فهمیدم به اورگاسم رسید ومن بهش گفتم حالا نوبته توئه بلند شد کیر مو گذاشت تو دهنش مثل قحطی زده ها می خورد انقدر خورد دیگه داشت ابم می اومد بهش گفتم بسه اما ول کن نبود که ابم با فشار پاچید تو دهنش وابمو تا تهش خورد اما کیرم هنوز سیخ مونده بود که در ش اوردم و گذاشتم دم کوسش ولی نمی کردم تو انقدر این کار کردم که گفت بکن دیگه توش مردم ومن نا مردی نکردم تا ته فشار دادم تو که جیغش داشت گوشمو کر می کرد کم کم شروع کردم به تلمبه زدن دیگه صداهاش از رو لذت بود یه ریبعی داشتم از کس می کردمش درش اوردم که گفتم حالا برگرد سگی بشین نشست کیرم گذاشتم دم کونش میخواستم فشار بدم تو که نذاشت گفت از کون نمی دم گفتم عزیزم یه جوری می کنمت که دردت نیاد تازه بیشتر حال کنی تا اینکه بزور راضی شد من یه کرم ازش گرفتم زدم سر کونش اول یه انگشتمو فشار دادم تو که یه ذره جا باز کرد ایندفعه دو انگشتی کردم تو وبعد سه تایی که دیدم قشنگ جا باز کرده کیرم سانت به سانت کردم تو تا اینکه کل کیرم جا شد توش داشتم تلمبه می زدم که التماس می کرد ترو خدا درش بیار مردم از درد اما کو گوش شنوا دیگه تند تند تلمبه می زدم که داره می گه اخ جون کیر تو تا ته بکن توش جرم بده که دیگه احساس کردم داره ابم میاد کیرم سریع در اوردم گذاشتم تو کسش بعد از چند تا تلمبه زدن ابم تا ته ریختم تو کسش یه چند دقیقه ای همینطوری روش افتادم بعد حالمون جا اومدش یه لب اساسی از هم گرفتیم رفتیم حموم تو حموم انقدر دست به کیرم زد که دوباره راست شد بعد یه حال جانانه تو حمام کردید اومدیم بیرون یه چیزی خوردیم و کلی شوخی با هم کردیم دیگه از اون روز به بعد هفته ای یکی دوبار به هم سکس داشتیم الان هم که هنوزه با همیم مثل همون سکس اولی که با هم داشتیم بهم حال می ده اگه از داستانم خوشتان امد لطفا نظر بدید تا داستان های بعدیم روبراتون بنویسم.


👍 1
👎 1
95060 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

272666
2011-02-06 04:25:06 +0330 +0330
NA

bishtar khande dar bood

1 ❤️

272667
2011-02-06 06:15:36 +0330 +0330
NA

koso shere besh nabod. Akhe kos kesh ke zanesho shab pesh dadashesh mekhabone

0 ❤️

272669
2011-02-06 07:19:40 +0330 +0330
NA

manam be in fkr mik0nam mage inke dadashet biqeirat bode ke to khabidi pishesh, kamar nist engar shir falakast 2bar abesh umad taze abeto rikhti to kosesh alan baiad hamele bashe jende khan0m

0 ❤️

272670
2011-02-06 11:29:54 +0330 +0330
NA

كير تو دهن قحطي زده خودت واون داداش كس كشت با اين داستان كيريت اگه داداشت يه روز سوار زنت بشه خوشت مياد قحطي زده اين همه كس چرا زن داداش اخه

1 ❤️

272671
2011-02-06 11:57:51 +0330 +0330
NA

akhe bache koni az ro lebas sinehasho khordi???mage zan dadashet jendast ke shaba be jaie inke kenare shoharesh bekhabe kenare to bekhabe kiram dahanet ba in dastan copy kardan har tikasho az ye dastani neveshte budi gidam toro ba dastan neveshtanet .

0 ❤️

272672
2011-02-06 12:48:11 +0330 +0330
NA

آخر نفهميديم مگه ميشه زن شب پيش شوهرش نخوابه بره پيش برادر شوهرش؟
كسكش خر خودتي.
Admin كيرم تو كونت از ارا داستان بزار

0 ❤️

272673
2011-02-06 13:04:43 +0330 +0330
NA

حامله نشد؟؟!!!
کیرم تو این داستان!
حامله اش میکردی خالی بندیات دیگه کامل میشد!!!

0 ❤️

272674
2011-02-06 22:49:27 +0330 +0330
NA

فقط میتونم بگم مادرتا گاییدم بااین خالی بندیهات

0 ❤️

272675
2011-02-06 23:41:18 +0330 +0330
NA

boro madareto bokon
jaghi
ki zanesho pishe dadashesh mikhaboone?

0 ❤️

272676
2011-02-07 04:58:59 +0330 +0330
NA

کس ننه آدم دروغگو کس کش چرا اینقدر دروغ می نویسی آبتو توکس زن برادرت ریختی یا زنداداشت پستون کونت کرد.

0 ❤️

272677
2011-02-07 15:58:30 +0330 +0330
NA

ya zan dadashet jendast ya dadashet bigheyrate, akhe kiram tu kose nanat mage bahare junet shohar nadare k pishe to mikhabe! Akhe kopi ham balad nisti!!!

0 ❤️

272678
2011-02-07 20:58:59 +0330 +0330
NA

Ahay haker,u poshtet mikhare fek konam,na?
Alish,u mage hang kardi k chapo ras nazar mizari,onam in modeli?nakone taz camp kharidi,are?
WANTED
harki adrese yozarsifo bede-500$-jayezashe

0 ❤️

272679
2011-02-08 03:54:02 +0330 +0330
NA

من فکرنکنم ازنزدیک یه کس دیده باشی فقط بادیدن فیلم توی ذهن خرابت تجسم کردی داری کس میکنی .ولی اگه داستان کس دادن ابجیت به پسرهمسایه روتعریف میکردی همه باورمیکردند

0 ❤️

272680
2011-02-08 18:49:46 +0330 +0330
NA

دوستان لطفا کمتر نظرای کس شعر بزارین اون بالا نوشته داستان!!! داستان هم میتونه خیالی باشه هم واقعی حالا اینکه شما واقعی دوست داری مشکل شماهاست به نویسنده ربطی نداره در ثانی اجازه بدین چندتا داستان بد بنویسن که بعد راهشو یاد بیگرن لطفا خانومایی هم که میان نظر میدن یا می خوان انتفاد کنن از چیزی که دارن حرف بزنن

0 ❤️

272682
2012-12-23 16:17:01 +0330 +0330
NA

هی هی هی هی … منتطر داستان (کردن رن داداش کوچیکه)در آینده باشید… البته ازاون داداشه که زنش عادت داشت شبها یکی دستشو بگیره… ه ه…ه

0 ❤️

272683
2012-12-23 16:25:59 +0330 +0330
NA
هی هی .. هر وقت زن بگیری داداشتم یه همچین داستانی برامون مینویسه...... آقا رضا.......
0 ❤️




آخرین بازدیدها