سکس اتفاقی با خاله

1401/10/10

این داستانی ک می‌خوام بنویسم مال 1 سال پیشه ک 17 سالم بود من خالم رابطه صمیمی نداشتیم ولی وقتی همو میدیدیم خونه مادربزرگم یا دعوا داشتیم یا اذیت میکردیم تیکه ولی اینجور نبود ک نفرت داشته باشیم
همه ر از سر علاقه بود کل کل هامون.
از خالم بگم ی زن 38 ساله قد155 باسن خوش فرم سینه های 80 ک همیشه ت کفشون بودم ولی اینو بگم مثل کونش ندیدم کون خیلی خاصی داره ن بزرگ ن خیلی کوچیکه ک از نظر خودم خیلی خفنه خاصه
خالم از وقتی یادمه بچه ک بودم شوخیا باهام میکرد چون بچه بودم وقتی ب کیرم دست میزد گارد می‌گرفتم همیشه ی دست میزد میگفت این کی بخوره منم چون بچه بودم در جا داد بیداد میکردم خالم خوشش میومد
ما ب دلیل اینکه چند وقتی از شهر اصلیمون دور بودیم فایمیلامونو نمی‌دیدیم
ولی بعد از چند سال ک برگشتیم خالم خیلی جا افتاده تر خوشگل تر از قبل بود ک منم بزرگ شده بود ولی خالم همون‌جوری باهام رفتار میکرد
ولی اون کل کل قبلی ر داشتیم یادمه دو سال پیش خالم کنار در نشسته بود منم اومدم رد شم ک خالم دست زد ب کیرم گفت چ بزرگ شده منم چون بزرگ شده بودم خجالت کشیدم رد شدم چیزی نگفتم ولی از اون روز ی حس شهوت
از خالم ت ذهنم بود کلا بیشتر جغ هامو ب خاطر و یاد خالم میزدم
داستان از اینجا شروع شد ک ما خونشون شام دعوت بودیم خیلیا بودن منم ی گوشه نشسته بودم ی خاله دیگم کنار من نشسته بود ک خاله سمانم همینه ک باهاش سکس دارم
منم تازه گوشی خریده بودم داشتم ب خالم گوشی مو نشون میدادم ک خاله سمانه ت اتاق روبه رویی شلوارشو کشید پایین داشت شورتشو درست میکرد ک منم چشمم خورد بهش خالم ک کنارم نشسته بود گفت جلو بچه زشته گفت ن بابا خواهر زادمه دیگ منم چشم بر نمی‌داشتم گفت امیر هم ک بدش نیومده من درجا سرمو انداختم ت گوشی ک انگار چیزی ندیدم از اونجا تصور پاهای سفید اون کون خوش فرم خاصش همیشه ت ذهنم موند از اون قضیه چند وقتی گذشت ک بعد چند وقت خونه مادر بزرگم بود ک شب خالم اینا هم بودن بعد شام ک میخاستم برن دوتا پسر خالم کلید کردن ت باید بیای خونمون
ک مادرم گفت اینا هم تنهان ی شبه دیگ منم رفتم شب ک اتفاقی نیفتاد
فرداش پسر خالم ک بزرگ تره ی سال ازم رفت کلاس من موندم پسر خاله کوچیکم شوهرشم ک شرکت بود تا 8غروب
ساعت 9 بود ک گوشی خالم زنگ خورد دوست پسر خالم بود ک میگفت بیاد خونمون پسرخالم میگفت برم مادرش می‌گفت امیر ب خاطر شما اومد شما همه رفتین ک منم از خدا خواسته ک بخام ی حرکت بزنم گفتن
اشکال نداره بزار بره ب خاطر من ک نمیتونه جایی نره اومدن دنبالشو رفت من موندم خالم ک پسر خاله بزرگمم ساعت 3میومد منم باید ی حرکتی میزدم سریع تر خالم بای تاپ شلوارک بود سوتینشم قرمز ک معلوم بود خط سینه هاشم دلمو برده بود خالم گفت من میرم حموم اگه کسی در زد گفت من کجام بگو نیست این پولو بده بهش گفتم باشه
رفت تو حموم منم درجا شلوار کشیدم پایین داشتم کیرمو میمالیدم گفتم اینجوری نمیشه باید سریع تر ی جایی برسونم این قضیه رفتم در رختکن باز کردم دیدم صدای دوش میاد دنبال ی سوراخ بودم ک دید بزنم یجوری هم باید دید میزدم چون درشون شیشه مات داشت سایم میوفتاد دیدم جای دستگیره از جلو کنده شده ی سوراخ بزرگ ایجاد شده سرمو بردم پایین دیدم خالم با ی شرت قرمز ک فقط جلو کسشو گرفته داره زیر دوش خودشو میشوره ک ی دفه زنگ خونه میخوره منم از ترس سریع بلند شدم سرم خورد جای ک لباس آویزون میکنن و دوتا گیرش شکست سر منم خون اومد سریع اومدم بیرون رفتم درو باز کردم با سر گیجه فقط پولو دادم ب طرف اومدم ت خونه ک دیدم خالم سرشو آورده بیرون ی طرف ممه هاشم از کنار در معلوم بود گفت صدای چی بود گفتم هیچی نبود گفتم چرا تیشرتت خونیه جواب ندادم درو بست دو دقیقه بعد اومد بیرون
منم ی دستمال گذاشتم ر سرمو دراز کشیدم و الکی هم داشتم جو میدادم ک خالم بترسه دیدم با حوله اومد بیرون فقط نوک سینهاش ب پایین بشونده بود گفت چی شده امیررر وای سرت ب کجا خورد چرا از تو رختکن صدا اومد منم گفتم اومدم داشتم از سوراخ تورو می‌دیدم سرم خورد ب بالای چوب لباس گفت
بخاطر من داشتی خودتو میکشتی بیا ببین کجا میخای ببینی سینه هاشو درآورد بیرون گفت راضی شدی حالا بیا ببین ببین دیگ نگا کن با خودت چکار کردی منم بی‌توجه فقط داشتم زیر چشمی نگاه میکردم ای ای میکردم گفتم وایسا لباس بپوشم بریم دکتر گفتم ن بابا خراشیده شده فقط رفت همون‌جوری بدون لباس ی باند آورد با چسب اینا بست ب سرم منم ی سره داشتم ب سینه هاشو نگاه میکرد ک هی میخورد ب صورتم
گفتم درد ک‌نداری گفتم ن بابا چیز خاصی نیست گفت واقعا ارزششو داشت ب خاطر ی دید زدن هم اعصاب منو خراب کنی هم سرتو اینجوری گفتم ارزششو داشت ک الان اینجوری پیشمی خندید گفت اصن یادم نبود لباس ندارم داشت می‌رفت ت اتاق فقط باید منظره کونشو نگاه میکردی
پیراهنمو در آوردم خونی شده بود گفتم خاله من برم دوش بگیرم اشکال داره فقط خراشیده شده دیگ گفت عفونت می‌کنه ها گفتم ن بابا چیزی نشده ک گفت پس برو وایسا من بیام ننتو بشورم سرت گیج نره بخوری ب در دیوار
چیزی نگفتم لباسمو کندم ب شورت رفتم ت حموم نشست ر صندلی ابو باز کردم دیدم خالم با ی شورت سوتین اومد داخل منم توجه نمی‌کردم مثلا چیز ندیدم ابو باز کرد من زیر چشمی نگاه میکردم کیرمم ک همینجوری داشت ببند میشد من رومو اونوری کردم پیدا نشه ولی نمیشد گفت اشکال نداره هرکی باشه این سینه هارو ببینه کیرش راست میشه
دیدم خیلی داره باز صحبت می‌کنه گفت شورتتو بکن بشورم گفتم ن خودم می‌شورم گفت ت خودتو نیمتونی بشوری کشیدم پایین ولی روم اونور بود گفت حالا مگه ببینیم چیزی میشه ت که همه جامو دید زدی رومو کردم طرفش گفت خوب شد درآوردی شورتتو وگرنه سوراخ میشد
ب کی رفتی ت انقد بزرگ میخنیدد گفتم خاله میخای توهم دوش بگیری عرق کردی باز گفت اره ی شامپو میزنم میرم بیرون فقط وایسا درو قفل کنم بیام فهمیدم ک تنش میخاره اومد داخل شورت سوتین تنش بود گفتم همینجوری دوش میگیری گفت ن روتو کن اونور مثل خودت خندیدم لباسشو در اورد خودشو میزد ب من می‌گفت یکم اونور برو بچه پرو امروز دیگ روت باز شد گفتم خاله باید مهربون باشه مثل ت خاله جونم
گفت زبون کم نمیاری حالا مواظب باش چیزت ت چیز ما نره گفتم دلش ک میخاد خندید گفت دیگ چی میخاد گفتم خاله جون گفت جانه خاله گفتم میشه بوست کنم بابت اینکه انقد مهربونی گفت چرا ک ن لپشو محکم بوس دادم گفت خاله فدات بشه ک کیرت داره منو سوراخ می‌کنه
گفت نمیخای ی حال بهش بدی گفتم
مثلا چ حالی
گفت ی دست جغ بزن داره میترکه گفتم من ک تا ندارم کی پیدا میشه بزنه جسارتم زیاد شدن بود
گفتم منو ببین بزن خب گفتم ت نمیزنی چرا خودتم لازم داریا گفت تو اول بزن شاید خاله جونم زد ی دفه گفت خاله میشه ماساژت بدم حوصله زدن ندارم گفت شیطون بلا شدی ولی اگه قول بدی کار بدی نکنی باشه خابید منم ابو داغ تر کردم ک یخ نزنیم خابید شامپو ریختم کف دستم مالیدن ب پشتتش شروع کردم گفت دستات چقد نرمه خاله جون یکم فشار بده ک تنم گرفته
همین جوری کیرم روش بالا پایین میشد گفت خاله هواست باشه نره داخل کیرت بد بشه گفتم ن بابا خاله هواسم هست مثلا خالمیا رفتم طرف باسنش کونشو از هم باز میکرد باشو دست میکشیدم ک هم کم رفتم طرف رای پاش داغ بود گفت خاله اونجا نمیخاد ی دفه شیطون می‌ره ت وجودم گفتم هواسم هست اروم لای پاشو میمالیدم تا لب کصش کم کم آب ریختم پشتت شستم کف روی تنش رفت گفتم خاله میشه از پشت بغلت کنم خیلی تنت نرمه گفت یکم برو پایین تر ک کیرت ت جای بدی نره گفتم ن ت خالمی من ک نگاه بد نمیکنم گفت معلومه خندید گفتم خاله ای ک بزاره خواهر زادش روش بخابه اونم لخت ی فرغون لایک داره گفت اهر با زبونت منو قلقلک میدی ک دیگ چیزی نگفت خوابیدم
کیرم رفت لای پاش گفت خاله فدات شه مواظب باش اروم خوابیدم از پشت انکار روی پر قو بودم گفتم خاله میشه عقب جلو کنم گفت حالت نیستم گفتم ب کسی نمیگم ت خاله جون منی گفت باشه فقط سریع تر باش ناهار چیزی درست نکردم
همینجوری عقب جلو میکردم جلو میومدم ک کیرم میخورد ب لبه کصش
گفت خاله تاحالا کسیو کردی گفتم ارع گفتم پاره نشد با این حجم از کیر خندیدم گفتم اروم اروم جا دادم گفت ب نظرت این بره ت چیز من کص منظورمه درد میاد گفتم میخای امتحان کنیم گفت ولش حالا فهمیدم داره له له میرنه واسه کیرم همینجوری سینه هاشو تو دستم بود می‌گفت خاله ر داری دیوونه میکنی میشه بریم بیرون بسه دیگه گفتم زود تموم میشه آروم رفتم جلو سر کیرم رفت تو گفت خالهههههه هواست … چیزی نگفت اروم دادم تو گفت ایییییی خاله اروم باش عقب جلو کردم سینه هاش ت دستم لیز میخورد یکم جلو عقب کردم جا باز کرد داشت نفس زدنش شروع میشد میگفت خاله فدات شه مواظب باش پارم نکنی
منم پشتشو گاز می‌گرفتم اروم جیغ میزد گفتم خاله میخای حرکتو عوض کنیم بلند شد من خوابیدم نشست روم سینه هامو بوسید گفت خیلی برام عزیزی عشق خاله گفتم بیا جلو لبمو گذاشتم روی لبش حرکت ندادم بوسیدم گفتم فدای مهربونیت بشم خاله جونم لبشو گذاشت ر لبم شروع کرد خوردن منم ادامه میدادم گفت خاله جون زود بکن گفتم میخام ی کاری کنم اگه بخای گفتم بخاب گفت چی گفتم بخاب ت خابید لیمو گذاشتم رو کصش ک خیس بود هم لزج زبونمو بردم داخل وای کصش داخلش صورتی کامل بود موهامو میکشید منم کیک میزنم سریع زبون
ک پاهاشو سفت کرد دیدم پاهاش خونی شده فک کردم جاییش پاره شد دیدم سرم باز خون اومده توجه نکردم شهوت ب درد ترجیح دادم گفتم کیرم تو دستش بود گفت نمیخای خالتو بکنی گفتم ت جون بخا گفت سرت ک خونیه گفتم مهم نیست کیرمو بردم لب کصش تف زد ب سوراخش منم ابو بستم اروم بردم تو گفتم ایییی اییی همینجوری عقب جلو کن پدرم در بیاد بردم تو آوردم بیرون تند تر کردم کل حموم صدای تقه زدنم بود کیرم تا آخرش می‌رفت داخل می‌گفت بخدا روده هام داره میشه من گوش ندادم محکم تقه میزدم گفت امیر نریزی داخل
گفتم ن الانا نمیاد گفت پس بکن بکن داشت چوچولشو میمالید منم خم شدم گردنمو گرفت اومد بالا تر لبش ر لبم بود منم تقه میزدم میگفت این لبو ب هیچکس نمیدم فقط خودم میخورم مال نفس منه همین ک داره جر میده منم بد تر تلمبه میزدم ک ی دفه ریختم تو خوابیدم روش گفت ریختی ت گفتم آره گفت اشکال نداره ارزشو داشت گفت آبتو بخورم ب نظرم خوش مزه میاد دست کرد داخل کصش آورد تو دهنش گفت آب عشقم ک حروم نمیکنم
اومدیم بیرون لباس پوشیدیم پیش هم ت بغل هم کلی لاس زدیم ناهار خوردیم قبل اینکه پسر خالم بیاد یکم لب گرفتیمو رفتم خونه مادر بزرگم
از اون روز 1سال میگذره و تا الان خیلی سکس داشتیم اگه خوشتون اومد قسمت دومش ک قرار شد ی نفر بهمون اضافه شده میزارم

نوشته: Amireza


👍 16
👎 19
128401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

908817
2022-12-31 01:29:18 +0330 +0330

اونوقت خاله ی ما جلومون روسری سر میکنه

1 ❤️

908818
2022-12-31 01:30:25 +0330 +0330

دیگ ننویس پر از غلط و سوتی
انقدر جای هردوتاتون نوشتی گفتم ک فکر کردم اون داره تورو میکنه

5 ❤️

908835
2022-12-31 02:37:39 +0330 +0330

اون وقت خالت نگفت کصتان تکراری ننویسی که فحش نخوری

1 ❤️

908843
2022-12-31 03:07:02 +0330 +0330

خب لاشی تو حموم چجوری تف زد خیسش کرد تو که کف مالیش کرده بودی کیرم تو مغزت

6 ❤️

908896
2022-12-31 11:19:53 +0330 +0330

😛 😛 👍

0 ❤️

908997
2023-01-01 04:47:19 +0330 +0330

خار مادر غلط املایی آوردی جلو چشماش بعد از ی طرف هم گفتم و گفت جابجا نوشتی اصلا نفهمیدم ت خالت کردی یا خالت ت رو کص مغز داستان تخیلی مینویسی بنویس ولی یبار دیگ برو از کلاس اول شروع کن درس خوندن املا و انشاء درست یاد بگیری بنویسی بعد بیا داستان تخیلی بنویس کیرم تو مغزت

0 ❤️

909051
2023-01-01 14:54:10 +0330 +0330

اخه‌ این داستان نوشتنه‌ خودت میدونی چی نوشتی هزارتا غلط املایی و دستورزیانی داری بیسواد

0 ❤️

909061
2023-01-01 17:35:20 +0330 +0330

چی نوشتی زبون بسته🙁🙁🙁

0 ❤️

909104
2023-01-02 02:00:59 +0330 +0330

اینقد گفتم گفتی گفت کردی که خداشاهده کوس گیجه گرفتم.دیوث خب یا بعد از جق بنویس یا موقه نوشتن دستت از تو شرتت در بیار.
ریدم تو مغزت

0 ❤️

909129
2023-01-02 05:26:25 +0330 +0330

کص چه ربطی به روده داره اخه جقی! حداقل درست تصور کن جق بزن الاغ

0 ❤️

943004
2023-08-18 17:33:17 +0330 +0330

عجببب😂😂🗿

0 ❤️