سکس با خانم برادر زنم عاطفه (۳)

1402/06/04

...قسمت قبل

سلام دوستان تا اونجا براتون تعریف کردم که بار دوم هم با عاطفه قرار گذاشتم و باهاش سکس داشتم و اونم کم کم راه افتاده بود و فهمیده بود شوهرش با فیلم سکس زنش لذت می بره و روشون باز شده بود باهم فیلم پورن نگاه می کردن و سکس داشتن و عاطفه جون برای پوزیشنهای جدید آماده بود من هم تصمیم گرفتن اگه خودش دوست داست تجربه های جدید باهم داشته باشیم بعد دوسه روز تو تلگرام براش پیام دادم چه خبر چی کار کردی فیلم جدیدت رو به مسعود نشون دادی یا نه اونم جواب داد آره اول زمینه شو آماده کردم باهم شب چنتا فیلم دیدیم بعد توسکس ازش پرسیدم کیف می کنی کس و کون زنت رو یکی دیگه بکنه تو حال کنی دیدم حشری ترشد گفتن دوست داری باز فیلم کون دادنم رو ببینی گفت آره فیلم قبلی رو گذاشتم اونم هی نگاه میکرد هی کونم رو لیس می زد می خورد گفتم بر ات سورپرایز دارم گفت چیه گفتم می خوام فیلم کس دادن جدیدم رو برات بزارم بعدشم می زارم از کون منو بکنی برات ساکم می زنم یخورده گیج شده بود گفتم مگه از کرده شدنم لذت نمی بری گفت آره گفتم نترس اون شخص مطمعن هست همون قبلیه نگران نباش گفت باشه بعد فیلم جدید رو نشون دادم وقتی من رو با ماسک دید و تو کونم گذاشتی و بعد ساک زدنم رو دید وحشتناک حشری شده بود منم دیگه دسته خودم نبود بعد گفتم بیا برات ساک بزنم براش برای اولین بار ساک زدم و خیلی کیف کردو بعد بهش یاد دادم چجوری کونم رو با انگشت گشاد کنه و با کرم توکونم بزاره تلمبه بزنه و با حرفای سکسی هر دو ارضا شدیم و دوبار دیگه منم رو گایید دهن سرویس منو کونی کردی قربون کیر کلفتت برم منم گفتم قربون کس و کون و لب و دهنت بشم من خیلی خندیدیم و حرفای سکسی که منم خیلی حشری شده بودم شب موقع خواب مهرانه رو بغل کرده بودم و به یاده عاطفه دودست از کون وکس زنم رو کردم اونم با حرفای سکسی و حشری که گفت خیلی مدت مریم و مصطفی رو دعوت نکردیم یه ضربدری داشته باشیم گفتم به وقتش سر مصطفی الان خیلی شلوغه بعد خوابدیم من بعد یه چند روز دو باره به عاطفه پیام دادم چه خبر زندگی بر وقف مراده گفت آره من پرویی کردم بهش گفتم خیلی هوست رو کردم می خوام در پوزیشنهای جدیید بکنمت اون گفت خیلی پررو شدی ها من خواهش و اون ناز می گفت خواهر شوهرم رو بکن دیگه (مهرانه زنم) گفتم هر کدوم یه لذتی دارین اون جای خودش توی جیگر جای خودت بعد گفت باشه ببینم چیکار میتونم واسه کیرت بکنم بعد چند روز هم پیام داد فردا اوکی هستم منم صبح رفتم خونشون اونم با میوه ازم پذیرایی کرد و بعد شروع کردم به خوردن لب ولوچه و سینه های نازش چون عجله داشتیم که زود به کس و کون و کیر برسیم سریع لباسای هم رو در آوردیم من خیلی عطش کردنشو داشتم و کم کم بعد یکم خوردن کون و کس و اونم کمی ساک زد و افتادم به جون کس تپولش و هی تلمبه بزن اونم با چوچولش ور می رفت که یه فکری به سرم زد از رو دیس میوه ها یه موز درشت رو ورداشتم همینجور که تلمبه می زدم بهش گفتم بکن دهنت در بیار قشنگ بکن تو حلقت اوننم این کار رو می کرد بعد داگ استایلش کردم کیرم رو فرستادم توکونش و موز رو کردم تو کسش و آروم تلمبه می زدم اونم همرای می کرد موز رو ازمن گرفت خودش می کرد تو کسش و در می آورد بعد یه مدت لرزید و ارضا شد گفت عجب تجربه ای گفتن اره گفت ای کاش مسعود اینجا بود دوتایی منو از عقب و جلو می کردین گفتم که نمیشه اگه میشد چی میشد اگه مسعود منو ببینه به خواهرش بگه و آبروریزی و طلاق و طلاق کشی اینا پیش می یاد می خوام یه اعترافی برات بکنم این یه راز بین من و تو گفت چه رازی گفتم من و مهرانه و مریم برادر زاده شوهرت و مصطفی یه مدت باهم رابطه
داریم و تجربه ضربدری هم داشتیم داشت شاخ در می آورد گفت واقعا پس من تنها نیستم مهرانه و مریمم پس به نامحرم میدن گفتم تفاوقی هست وما خیلی کیف میکنیم و فقط خودمونیم یه برقی توچشماش زده شد گفتم تو چه فکری فکر احمقانه نکنی به کسی حرف نزنی آبروی خانواده بره بزار پیش هم این راز بمونه اگه دوست داشتی بدون اینکه مهرانه و مریم بفهمن می تونم مصطفی رو اوکی کنم باهم سه نفری یه تجربه داشته باشیم توهم که مصطفی رو میشناسی اینم بگم این تجربه دو به یک کردن رو مهرانه و مریم دارن ما دوتایی جدا جدا از عقب و جلو کردیمشون و خیلی هم خوششون اومده گفت به من فرصت بده دوباره افتادم به جونش و خودم خوابیدم اون نشست رو کیرم و بالا پایین می شد و چشماش بسته بود منم پستوناش رو فشار می دادم و می خوردم‌ گفتم تو چه فکری گفت فکر مصطفی اون موز رو بده من من موز رو دوباره دادم دستش اونم بلند شد روبه بالا نشست سوراخ کونش رو تنظیم کرد کیرم رو کرد تو کونش و موز رو کرد تو کسش و رو کیرم بالا پایین می کرد منم تند تند تو کونش تلمبه می زدم کمی بعد خسته شد یه ور شد دوباره کردم تو کونش و اونم موز توکسش که بعد یه مدت هردوتا ارضا شدیم و باز خیلی سفارش کردم و تو گوشیم که یه عکس تو پروفایل مخفی داشتم که من داشتم از مریم لب می گرفتم و مصطفی از مهرانه بهش نشون دادم بعد گفتم خودت رو آماده کن و به من خبر بده

نوشته: محسن

ادامه...


👍 25
👎 2
44101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

944430
2023-08-27 00:27:00 +0330 +0330

زن پایه به این میگن

0 ❤️

944455
2023-08-27 02:01:58 +0330 +0330

تو که نوشتی لااقل درست و خوب می نوشتی نگارش و دقت صفر چون خودت راضی زنتو دیگران بگان پس دیگه فحشی نیست که به تو اثر کنه .فحش دادن به زنت یعنی تشویق تو به نوشتن اراجیف

0 ❤️

944489
2023-08-27 07:35:38 +0330 +0330

عالي بود

0 ❤️

944502
2023-08-27 11:07:22 +0330 +0330

هرچی که به ذهنت میرسه مینویسی 🤣🤣🤣🤣🤣🤣

0 ❤️

944506
2023-08-27 11:38:16 +0330 +0330

خوب هرچی جلو می‌ره ایده های جدید و فیلم های جدید میبینی داستان هم بروز رسانی با ورژن جدید میشه ، آخر داستان مراقب باش لااقل چند نفر آدم نرمال و حسابی مونده باشه تو فامیل ، تمام فامیل هرزه نکنی بشر .
دادا فیلمت ببین جلقتم بزن رویا و خیالبافی هم بکن تو داستان ،
خوش باش .
خوشم اومد دادا بچه حرف گوش کنی هستی از آب قند کشیدی بیرون ، بابتش لایک میدم تشویق شی کمتر … بزنی .

0 ❤️

944507
2023-08-27 11:56:34 +0330 +0330

هیچ قسمتی رو نخوندم ، کامنت هم برای موضوعی دیگه و کلی میزارم، دقت کردین طرف میاد در مورد خواهر مادر دوست دختر زن خودش داستان میزاره خیلی عادی اسمشون رو میگه اعظم اقدس منیژه… اما خدا نکنه بخواد داستان خیانت یا تریسام، یا زن نمیدونم کی بزاره، از اولش تا آخرش ع ن جون، سگ جون ، الاغ جون، عامو جوری داری دست به سینه ادای احترام میکنی انگار برده هست ی و کنارت نشسته حالا بماند داستان اصلا وجود خارجی نداره . 😂

0 ❤️

944515
2023-08-27 13:21:47 +0330 +0330

انقددددددد کس داره

0 ❤️