سلام اسم رضا هست و این داستان بر میگرد به زمانی که من کارمند شرکت حمل نقل بودم شرکت ما زیاد بزرگ نبود یه شرکت کوچیک با یه منشی بود که همکارا بدشون نمی امد که ترتیب اینو بدن خانومه ۳۰ سالش بود منم ۲۸ سالم بود باید بگم منم ادمی که تو کف سکس بودم تا اون روز خودمو به دخترا یا زنانی خوشگل میچسبوندم بگذریم یه روز که به طور اتفاقی برخرود تن به تن داشتم دیدم بدش نمیاد از سکس چون این خانوم چادری بود و خیلی محرم نامحرم سرش میشد راستی اسمش میترا بود بد اون روز با من خیلی راحت تر شده بود به هر بهانه ای زنگ میزد پیام میاد تا این که یه روز گفت کیر کلفتی داشتی اون روز دلم خواست بزاری تو کسم وقتی رفتم خونه رضا به یاد تو کیر کلفت خود ارضایی کردم منم هنگ کردم که چی جواب بدم که خودش گفت اگه بخوای و قول بدی به کسی چیزی نگی حاضرم باهات سکس داشته باشم من که از هنگی در نیامده بودم که گفت بیخیال تو این کار نیستی که به خودم اومدم و قبول کردم تا این قرار شد فردا که روز جمعه بود و کلید شرکت دسته من بود اخه صاحب شرکت دوست من بود خلاصه به خودم رسیدم اندازه یه نخود تریاک تو چایی حل کردم رفتم بالا میترا و من جفتمون ساعت ۷ صبح رفتیم تو شرکت هوام گرم بود وای برای اولین بار داشتم سکس میکردم ولی فیلم زیاد دیدم که یه طوری حرفه ای هستم تو کار شروع کردم به کس شعر گفتن و شربت خوردن تو شربت میترا شراب ریختم و برای خودم نریختم چون میدونم تریاک و مشروب باهم که استفاده بشه طرف سنکوپ میکنه شربت که میترا خورد دیدم سرش داره گیج میره فهمیدم تا حالا مست نکرده بوده شروع کردم به لب گرفتن اونم که نای حرف زدن نداشت خودشو در اختیار من گذاشت بعد ۲۰ دقیقه لب بازی لختش کردم وای سینه گرد سفت سفید یه کوس خوشگل کوچیک صورتی بی مو ادم می خواست فقط تماشا کنه نکندش شروع به کار شدم چوچل کسش خوردم نفس نفس میزد اه نالش در اومده بود می خواست جیق بزنه که گفتم اولین جیق تو با به خاک رفتن هردومون یکی است. دستشو گذاشت جلوی دهنش خواستم کیرم بزارم تو کسش که گفتم راه باز یا نه گفت اره بازه شوهرم که مرده بعد اون دیگه کسی باهم سکس نداشت کیرم کردم تو کسش اخ چقدر تنگ بود سرکیرم تو کسش بود با یه فشار تا ته کیرم کردم تو کسش اخ که چقدر داغ تنگ بود دوستان جقی برید جقتون بزنید با این داستان خالی بندی
نوشته: رضا
فقط یه سری چیزا از مصرف مواد و مشروب شنیدی!
میخواین توی ذهنتون با یکی سکس کنید و قهرمان باشید مشکلی نیست ، لطفاً اینجا برای ادمین نفرستید ، همه داستانها شده گی و تابو ، بقیه هم که اینجوری کسشعر ، ریده شده به قسمت داستان
داشتم چرت پرتات میخوندم تو فکر این بودم که نویسنده خیلی بچست یا هیچی از نویسندگی حالیش نیست که رسیدم به اخر . خودت اعتراف کردی
مشخصه شل کمری
تا اومدی ببینی چی شد ابت اومد داستان تموم شد
دیوث
تریاک از موتوری گرفتی قاطی بهت داد بجای اینکه راست کنی کونت خارش گرفت حالا موندی خارش کونتو با چی بندازی
اصل داستان:
رضا که واسه پیدا کردن کار، به هر دری زده بود، اتفاقی یکی از دوستاش رو میبینه که شرکت کوچیکی راه انداخته و دنبال نیرو بود؛ باهاش قرار میذاره و وقتی میره اونجا، میبینه کریم سگاخلاق، مجید قالپاق، علی داشّاق و سعید قالتاق منتظرشن و میفهمه از شروط استخدامه.
شاد و گشاد، استخدام میشه.
ولی این داستان راست بود!
تمام بشکههای قیر حوالهت بادا ابله گشاد الدنگ متوهّم خالیبند!
جانی کی بودی تو . آخه بچه جون بزار شاشت کف کنه یا کارت به کونت برسه این چیزایی که قبلش و حینش انجام دادی توی گروههای موادمخدر مکزیک هم قفله
حاجی کصخلی طرف مییشینه فکر میکنه داستان مینویسه البته منظورم داستان سکسی نیس مطلب مینویسه اونوقت توهم وقت گذاشتی خودتو پاره با این جمله بندی کیریت ک نشون از بیسوادیت میده اومدی داستان کص شعر نوشتی
اینجا ایران است 😳
تمام برگه های املایی که تا به امروز تولید شده و اونایی که در اینده تولید خواهد شد تو کونت جقی جان
شهوانی هم ی زمانی ابهت داشت
الان شهوانی عین اوضاع جامعهمون شده کی مشت بچه دهه هشتادی نودی ک تازه سر از تخم بیرون اوردن و عین تازه ب دوران رسیده ها رفتار میکنن
البته عین تازه ب دوران رسیدها نه
تازه ب
صاحب شرکت دوست تو بود و کلید داده بود؟
کصشعر ها رو ولش چرا به تو کلید داده؟🤔
تریاک هنوز نپریده برو هوای ازاد بهتر بشی…ساقی بده جنس هم از موتوری نگیر
جاکش این چه کص شعری بود قشنگ معلوم بود داستان اندازه تایم ارضا شدنت بود
ای ریدن تو داستانت کونی جنده هم بود باید یه حرکت تومیکردی ن اون بیاد بگه
معلومه شوهر محجبه ها کونت گذاشته ک کس نوشتی
هر چی خواستم بگذرم و چیزی نگم دیدم نمیشه ! آلت بوشوِگ از پهنا تو ماتحتت .
تریاکو تو چای " هل " کردی یا " حَل " کردی ؟!
سنگ کوپ !! اسهالی ریدم به مغز نداشتت دیوث .
شربت میترا رو خورد یا میترا شربت رو خورد ؟
ببخشید دوستان من آدم بی ادبی نیستم اما می بینید که یه سری از این چُستان نویسان نمیذارن دیگه . خلاصه به بزرگی خودتون عفو کنید .
فقط کسی که روی شیشه باشه این کسشعر میتونه بنویسه
فحشا رو نثار امین جاکش کنین که هر گوه نوشته ای رو نخونده،نذاره تو سایت.
کسکش تا ۲۸ سالگی سکس نداشتی من تو ۲۸ سالگی رن دومو طلاق دادم
خواهرتو گاییدم بخاطر وقتی که گذاشتم این کچسشعر و خوندم
کس شعر مزخرفی بود