سیروس پنجه طلا (۲)

1401/10/26

...قسمت قبل

مادرم آیفون رو جواب داد و گفت که :حامد بیا اوستا ته . آقا سیروس.جلوی دره کارت داره.
منو میگی رنگم پرید . و با استرس رفتم جلو در .
آقا سیروس جلوی در بود . با هام دست داد و گفت :اینورا بودن گفتم دارم بپذیرم با ماشین ،تو رو هم بیام ببرم . زود آماده شو بریم .
_دهنم خشک شده بود و چیزی نگفتم .
و میدونستم که . حتما مامانم داره از آیفون گوش میکنه.
اومدم خونه و آماده شدم و گفتم . اوستا میگه مسیرش اینور بوده . اومده منم با ماشینش ببره.
خدا حافظی کردم و غذا مو برداشتم . و رفتم و باسیروس رفتیم سر کوچه .
که من سوار ماشین نشدم و اون اصرار کرد و گفت :بیا فقط باهات حرف دارم.
بعد نخواستی دیگه نیا.
نشستم تو ماشین و راه افتاد و توراه گفت :
آقای مرادی تو این چند روز ۲ تا شاگرد آورد. و من شب اونارو جواب کردم . و به مرادی گفتم . به درد نمیخورن و بچه های خنگی هستن.
و با مرادی صحبت کردم و قانع کردمش که تو کارگر خوب و زرنگی هستی . و از تو کلی تعریف کردم.
و گفتم که حقوقت ببره بالا. و اونم به اسرار من حقوقتو . یه نصفه گداشت روش.
و منم نصفه دیگه حقوقتو میدم . و اونوقت حقوقت میشه ۲ برابر.
کلی هیجان زده شدم و اون گفت خوبه . و من دوباره حرفی نزدم .
بعد گفت . حامد جان میدونم متوجه شدی . اون شب کیرمو بهت مالیدم و ابمو ریختم لای پات.
بهت قول میدم . که یک ساله همه چی رو بهت یاد بدم . و تو رو اوستای برشکاری کنم .
فقط هوای منو داشته باش .منم تو رو کاری میکنم که هم درامدت بره بالا و هم مادر و پدرت بهت افتخار کنن .که چه زود اوستا شدی و بین دوستانم. مثال زدنی بشی.
ودستشو دراز کرد و منم دستم رو زوری دراز کردم و قبول کردم . و اونم ماشینو زد بقل و از لپم یه بوس کرد.
و گفت : حامد تا حالا خودتو تو آینه لخت نگاه کردی .
ببینی که چه کون خوشگلی داری .
دقیقا مثل دو تا طالبی خوشگل و گرد میمونه و خیلی خوش فرمه و دل آدمو میبره.
منم که دمیدونستم چی میگه و همش تو رویای خودم بودم و از حقوق خوب و قول کار یاد گرفتن . داشتم ذوق می‌کردم.
اومدیم کارگاه و من رفتم پیش مرادی و سلام دادم و اونم تحویل گرفت و گفت که سیروس ازت راضی است و اونم رو حقوقت گذاشته. و گفت برو بچسب به کار ت . آفرین.
اومدم بالا و لباس کار پوشیدن و کارو با سیروس شروع کردم و پارچه انداختیم و اون برید. و قت ناهار شد و بعد صرف غذا و آوردن چای .
سیروس گفت بشین پیشه من و چای بخور .
منم نشستم زیر میزو اونم دراز کشیده بود و کیر شو می‌مالند.و دستشو دراز کرد و گذاشت روی رون پام و شروع کرد مالیدن و از کارایی که میخاد برام انجام بده و پیشرفت من تو زندگی می‌گفت و منم تو اوج هیجان پیشرفت .
تو رویای خودم بودم .
و بعد دستشو کشید رو باستنم و کونمو مالید .و هی از کونم تعریف کرد .
بعد چای رو خورد و گفت برو یه چای دیگه بیار. من هم اومدم رفتن اشپزخانه و چای اوردم‌. و اون روز هرموقع که رد میشد یه دست به کون من میزد.
و منم به خاطر که میخام پیشرفت کنم . چیزی نمیگفتم و هیچ حسی هم نداشتم .
اونروز تمام شد و اومدیم خونه . من رفتم تو اتاق خواب . و یه اینه رو طاقچه بود . اون رو گذاشتم زمین و در رو قفل کردم . و شلوارمو کشیدم پایین .
که کونمو ببینم . و ببینم چه شکلی است . که اینقدر . آقا سیروس تعریف میکنه. تو آینه که نگاه کردم . دیدم . راست میگه کونم عین دو تا طالبی است .
و گرد و خوش فرمه .و یه کم هم خودم مالیدم و کیرمم سیخ شد و اونجا جغ زدم و آبم ریخت رو آینه.
سریع آینه رو پاک کردم و گذاشتم روی طاقچه. و درو باز کردم . که مامانم شک نکنه.
خیلی تو خونه مورد توجه و کنجکاوی مادرم بودم.
فردا رفتم سر کار و طبق معمول اق سیروس هی موقع کار . یه ضربه به کونم میزد. و رد میشد.
و یه بارم که اومد قسمت من و از پشتم رد شد و پارچه رو صاف کرد.بعد بقلم کرد و بهم چسبوند و سینه هامو گرفت تو دستش و لپمو بوسید و گفت تو چقدر خوبی . پسر.
موقع ناهار شد و بعد صرف غذا و چای .
آقا سیروس کنارم زیر میز دراز کشیده بود و دست منو گرفت . و گفت :الان یه چیزی بهت نشون میدم . نظرتو بگو.
و دست منو گذاشت رو کیرش .و شروع کرد مالیدن و کیرش سیخ شد .
منم خجالت میکشیدم و ‌نگاه نمیکردم و حس میکردم که قرمز شدم .
و گفت که :،یادته که بهت چه قولی دادم . گفتم آره.
من رو حرفم هستم . … تو هم هوای منو داشته باش .
بعد خودتم آروم آروم خوشت میاد.
دستمو کرد تو شرتش و گفت بگیرش . کیرشو گرفتم تو دستم و مالیدم .
کیر بزرگی داشت و خیلی هم گرم بود .
و ناخودآگاه منم کمی تحریک شدم . تا حالا کیر کسی رو نگرفته بودم دستم .
و لمس نکرده بودم و فقط با کیر خودم بازی کرده بودم .
و تپش قلبم رفت بالا و کیر خودمم سیخ شد .
.سیروس دستشو انداخت و کیرمو گرفت و خندید و گفت ؛خوشت اومده ها . کیرت سیخ شده.
و کیرمو مالید .
و گفت :میخای در بیارم ببینی.
چیزی نگفتم .
اونم کیرشو از تو شلوارش در آورد.
آب دهنمو قورت دادم و کیرشو گرفتم دستم . احساس خوبی بهم دست داد و
من کیر به اون خوبی فقط تو مدرسه تو عکس سوپر ، که یکی از هم کلاسی هام آورده بود دیده بودم.
سیروس گفت پاشو مترو بیار .
بلند شدم و از رو میز برش متر رو برداشتم و دادم بهش.
گفت کیرمو اندازه بزن ببین چقدره.
مترو گرفتم و اندازه زدم . گفتن ۲۳ سانت . گفت نه از پشت کیر اندازه بزن .
کیرشو خوابوند به طرف پایین و منم از پشت کیرش اندازه زدم . ۲۱ سانت بود . و دورشم خودش گرفت. ۱۲ سانت محیط دور کیرش بود .
کیرش دراز بود . اما کلفت نبود معمولی بود . کلفتیش اندازه کیر خودم بود .
بعد شلوار منو کشید پایین و سانت زد . وکیرم ۱۱ سانت بود و دورشم ۱۱.۵ سانت بود.
خلاصه ساعت ناهارمون تمام شد و پا شدیم کار کردن .
و بعد تعطیلی از کارگاه . که اومدنم خونه .
رفتم حمام و با صابون جق زدم . و اومدم بیرون و فردا هم رفتم سر کار .
و باز طبق روز بعد .
موقع کار و هر زمان ممکن .
آقا سیروس خودشو به من میمالید .
و بعد ناهار که دراز میکشید . باید کیرشو میمالیدم .
و اونم ازم تعریف می‌کرد و یا سیگار میکشید.
منم حقیقتش . خوشم اومده بود از کیر مالی .
و بهم حس خوبی میداد. و هر روز صبح با شوق سر کار میامدم .
چون هم حقوقم خوب بود و هم کیر بازی می‌کردم و داشتم کار هم یاد میگرفتم.
روز چهارشنبه شد و باید شب کاری میموندیم.
کار رو شروع کردیم و آقا سیروس یکی دو بار بقلم کرد. حین کارکردن.و یه دو و سه بار هم انگشتم کرد .
و منم به کیرش دست زدم.
ساعت ناهار شد و بعد صرف ناهار . سیروس دراز کشید زیر میز و من هم چای آوردم و زیر میز نشستم .
و سیروس گفت :بمال عزیزم .
منم کیرشو دست گرفتم و مالیدم .
گفت ":حامد بنداز بیرون ببین چی کار کردم.
کیر سیخ شده رو از تو شلوار کشیدم بیرون . و دیدم کلا پشم کیر و خایشو زده و سفید و تمیز شده بدنش.
چون قبلا پر پشم بود و پشماشم بلند بو د .
اینجوری فکر کنم کیرش دراز تر دیده می‌شد و تخمای آویزونشم . خوشگلتر و بامزه تر بود .
گفتم ؛چه تمیز شدی اوستا. آدم خوشش میاد. نگاهش کنه .
خندید و گفت : حامد شب میخام بدم بخوریش . این تیکه گوشتو .
گفتم :اصلا حرفشو نزن.
اصلا این کارو نمیکنم .
منم که کیرم همیشه موقع مالیدن کیر سیروس سیخ میشد و هر شب که میرفتم خونه . یا تو حمام ویا تو توالت . چون حشری میشدم به کیر سیروس فکر میکردم و جق میزدم.
وقت ناهار تمام شد و پا شدیم کار کردن و کارای برش خورده رو جمع کردن .
آقا سیروس یه اخلاق خوب که داشت . موقع کار حواسش کاملا به کارش بود که خراب نشه . و کاملا جدی بود تو کارش و اگه یه موقع اشتباه می‌کردم.
سرم داد میزد و فحش هم میداد.
که من هم سوئ استفاده نکنم . و فکر نکنم چون دارم بهش حال میدم . از کار اشتباهم بگذره.
و این جدی بودن و دقیق بودن تو کارشو دوست داشتم.و حواسمو جمع می‌کردم. که خوب کارمو یاد بگیرم و زود اوستا بشم.
شب شد ساعت ۸ بود که آقای مرادی با ۲تا غذا و نوشابه اومد بالا و زنگ بالا رو زد و من در رو باز کردم.و غذا رو گرفتم و خسته نباشید گفت و رفت .
ما هم بعد شام . شروع کردیم پارچه پهن کردن و بعد آقا سیروس برید و بعدشم با هم کارای برش خورده رو جمع کردیم .
ساعت نزدیکای ۳ بود ‌ که تمام شد.
و بعد چای خوردین و من جارو زیر میز برش انداختم و سیروس شلوارشو در آورد و منم در اوردم و با شرت دو تایی دراز کشیدیم رو پتو .و سرمو نو گذاشتیم رو بالش.
آقا سیروس بلند شد و لبم بوس کرد و خسته نباشید گفت ،و دوباره لبمو بوس کرد و شروع کرد لبمو خوردن .و بعد زبونشو کرد تو دهنم . و بازی میداد و سیبیلاشم هی صورتمو قلقلک میداد.
زبونش خیلی خوشمزه و شیرین بود و بهم حال داد . طوری که کیرم سیخ شد .
و سیروس متوجه شد و همینطور که لبمو می‌خورد. کیرمم میمالید .
چند دقیقه ای که خور د. دراز کشید سر جاش و شورتشو در آورد.
کیرش خواب بود .
بهم گفت "؛حامد جان دوست دارم . سرت روی رون پام باشه .و صورتت نزدیک کیر و خایم باشه و اونجا بخوابی .
منم رفتم لای پاش و سرمو گذاشتم رو ی کشاله رونش . طوری که کیر و خایش دم دهن و دماقم بود .
بوی خوبی میداد و اصلا بوی عرق نمی‌داد.
و اونم شروع کرد سیگار کشیدن.
نمیدونم . شاید الان نتونم اون حس رو بیان کنم . اما به قدری حس و حال خوبی داشتم و یه شوقی درونم بود . که نمیدونم چی بود . خودم که کیرم شق بود .
نمیدونم ناخودآگاه بدون اینکه آقا سیروس چیزی بگه . و یا حرکتی بکنه .
خودم شروروع کردم خایشو لیسیدن و تخمی که طرفم بود رو با زبون بازی دادن.
خیلی طعمش برای خوشمزه میومد. نه اینکه فکر کنید مزه شور ،شیرین،تلخ،ویا ترش بود .
نه اینو نمیگم .(طعمش تو اون حسی که درونم بود )خوشمزه بود.
دیگه خجالت گذاشتم کنار و شروع کردم با اشتها خایها شو خوردن .
و کیر سیروس هم سیخ شده بود . و کیرشو گرفتم دستم و از رو رونش سرمو بلند کردم و شروع کردم کیرشو لیسیدن و از پایین زبون میکشیدم و تا بالای سر کیرش لیس میزدم.
که آقا سیروس صدای آه و مالش بلند شد و هی حون می‌گفت.
و من هم با صدای آه ش حشری تر میشدم.
واز از سر کیرشم آب بی رنگش ترشح کرده بود و می‌آمد بیرون.
سر کیرشو با دستم پاک کردم و شروع کردم براش ساک زدن .و کیرشو می‌کردم تو دهنم .
لذت وصف نا شدنی ای بهم دست داده بود و از خوردنش سیر نمی‌شدم.
و تا حلقم می‌کردم تو .
نمیدونم چقدر خوردم . و چه زمانی طول کشید .
که آقا سیروس . سرمو گرفت و بلند کرد و کیرشو کرفت و آبش یه دفعه پاشید بیرون .و چند قطره هم رو لپ من افتاد .
یه دفعه اوق زدم و اما سیروس با یه تیکه پارچه لپمو پاک کرد و دراز کشید و منو کشید رو خودش و شروع کرد لبمو خوردن. و چه حالی میداد اون لبای سیبیلو یی سیروس. بهم.
دست انداخت کیرمو گرفت . گفت بزا بمالم آبت بیاد . گفتم نمیخاد.
بلند شدم رفتم دستشویی . و اونجا جق زدم و آبم اومد و بعد صورت و دهنمو شستم و اومدم بیرون .
سیروس گفت یه چای بریز بیار .
چای رو آوردم و خوردیم و دراز کشیدم.
و اونم بقلم کرد و تو بقل سیروس خوابم برد.
و صبح شد و ما با صدای زنگ بیدار شدیم .و سریع لباس و شلوارمونو پوشیدیم و مت رفتم درو باز کردم .
آقای مرادی بود و گفت :
معلومه خیلی خسته بودین . یه ساعته دارم زنگ میزنم .
و اومد داخل و با ما نشست روی زمین و ۳ نفری صبحانه خوردیم .
وتا ساعت ۲ هم کار کردیم و رفتیم خونه .
و من شب همش خوردن ویر سیروس رو و اون مزه خاصی که بهم داده بود رو تو ذهنم مرور می‌کردم. و ۲ بارم جق زدم…

ادامه...

نوشته: حامد


👍 21
👎 3
16501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

910918
2023-01-16 08:08:23 +0330 +0330

دور کیرش ۱۲ سانت بود؟ کصکش مگه لوله بخاریه؟ اول یکم فکر کن بعدش کصشعر تفت بده , ازینجای داستانت رو نخوندم دیگه , اولین دیسلایک

1 ❤️

910925
2023-01-16 08:18:59 +0330 +0330

خیلی ام عالی واقعا قشنگ بود

1 ❤️

910951
2023-01-16 13:25:08 +0330 +0330

جووووونننن شونزده ساله

0 ❤️

911143
2023-01-17 17:08:49 +0330 +0330

راست کردم

0 ❤️

911650
2023-01-21 11:14:42 +0330 +0330

دهن سرویس تو چطور این جزئیات رو بعد از صد سال یادت میاد 😒

0 ❤️

977136
2024-03-28 11:09:04 +0330 +0330

❤️

0 ❤️