لز بهار با یه سیاه پوست

1390/03/04

سلام
بهار باز اومد
اینبار یکی دیگه از خاطراتم رو براتون تعریف میکنم
امید وارم اگر مثل دفعه قبل میخواهید فحش بهم بدهید فحش های جدید بدهید تا من خوشحال بشوم

این خاطره من بر میگرده به اقامت من در ترکیه اونجا برای اینکه ثابت کنم یه لزبین ایرانیم تا کارهای مخارج واقامتم توسط یه گروه لزبین بین المللی درست شود.

برای ثابت کردن اینکه لزبینم تست های زیادی انجام دادم یعنی از من گرفتند یکی از این تستها لز من در هتل با یکی از لزبینهای گروه بود .

دم دمای عصر بود که رییس گروه به من گفت که امشب توی اتاقت مهمون داری وباید نشون بدی که اینکاره ای من هم قبول کردم وبعد از یه گردش کوتاه به هتل رفتم یکم اتاقمو جع وجور کردم ونشستن تا یکم بی بی سی فارسی ببینم
ساعت نزدیک به 9شب بود صدای در اتاق رو شنیدم پیش خودم فکر میکردم که الان یه لزبین زیبا روی اروپایی است در رو که باز کردم یهو جا خوردم راستش ترسیدم.
یه دختر قد بلند با اندامی درشت که یه بیست سانتی از من بلند تر بودپشت در ایستاده وسلام کرد نکته جالبش اینکه گفتم ترسیدم اینبود که سیاه بوست بود ولی با نمک

زبان هم دیگه رو نمیفهمیدیم ولی خوب میدونستیم برای چی اینجا هستیم .

راهنمایی کردم تا بیاد داخل اون یکم انگلیسی بلد بود ولی من زیاد خوب بلد نبودم یکم دست وپا شکسته بعضی جملاتش رو میفهمیدم اهل کشور مصر بود اینو بعدا فهمیدم.
نشست روی کاناپه من هم و تا لیوان شربت آوردم وبا هم شروع به خوردن کردیم.
چشم توی چشم همدیگرو نگاه میکردیم راستش من یکم دلشوره داشتم با خودم فکر میکردم من الان باید با این سیاه پوست لز کنم اه چطوری بخورمش یکم بد دل هستم وخودتون جای من قرار باشه کس وبدن یه سیاه پوست رو بلیسید تجربه اش رو نداشتم ونگران بودم .ومیبایست این امتحان سخت رو برای آینده خودم پشت سر بگذارم.نگاهش مهربون بود وبا اشاره به ساعت دستش بهم فهموند زود باید تموم کنیم وقتش کمه باید برود.

من رفتم لباسمو در بیاورم آخه یه بلوس شلوار تنم بود اون هم شروع به لخت کردن کرد.باورتون نمیشه فکر میکردم بدنش خیلی بد ریخت باشه ولی وقتی لخت کرد اندام ورزشی وخوش تراش سیاهش هر چشمی رو خیره میکرد . البته اینو بگویم که هیچ سیاهی پارسی کولا نمیشه.اندام من هم که تازه موهای بدنم رو صفا داده بودم خیلی سکس بود وچشمش رو گرفته بود هردو رفتیم به طرف تخت خواب من منو کشید توی آغوشش قلبم هنوز تند تند میزد من جرئت خوردن بدنشو نداشتم شروع کرد منو بوسیدن وآروم روی تخت خواباند .معلوم بود از چشاش که خیلی حشری شده لباشو احساس کردم روی لبام با ولع تمام میخورد لبای منو ولی من نمیتونستم بخورم بدم میومد چون خیلی سیاه بود ومن تا حالا انسان سیاه پوست اونم به این سیاهی ندیده بودم بنظرم متوجه شده بودرفت پایینتر وشروع به خوردن گردنم ولیسیدن سینهام شد حالا من هم یواش یواش داشتم شهوتی می شدم وآخ واوخم بلند شده بود وبی اختیار موهایش رو گرفته وونوازش میکردم خداییش خیلی حرفه ای میخورد منوهمزمان که سینهامو میخورد گاز هم میگرفت وبا دستش کسمو میمالیددستمو روی بدنش ککشیدم مثل پر قو نرم بود پوستش خیلی لطیف بود تر سم داشت میریخت وشهوتم بر بد دلین داشت غلبه میکردیه لحظه به خودم اومدم دیدم دارم از دست سیاهش که جلوی دهنم بود بوسه میکنم ومیخورم انگشتهاشو بد نبوبا مزه بود حلا رسیده بود به کسم با شدت میخورد کسمو وبا انگشت چوچولمو میمالید اختیارم دست خودم نبود چند تا جیغ کوچک زدم ولی شدت خوردنش رو زیاد تر میکرد با انگشت داخل کسم میکرد خیلی دوست داشتم یواش یواش انگشت دومش رو هم توی کسم کرد وشروع به عقب جلو کردن کرد دیگه داشتم ارضا میشدم که دستشو زدم کنار گفتم کافیه بلند شدم وانداختمش رو تخت گفتم حالا نوبت منه که نشون بدم یه لزبین ایرانی چیکاره است شهوت چشامو کور کرده بود دور از رنگ ونژادش شروع کردم انگشت شصت پاشو خوردن وهمزمان رونهای پاشو نوازش کردن وای درست سیاه پوست بو ولی بدنش خیلی لطیف بو ودوست داشتم هرچه بیشتر نوازشش کنم خیلی از خوردن شصت پایش استقبال میکرد خوخودش داشت کسشو وسینهاشو میمالید شصتش رو رها کردم وخودموانداختم روش وشروع کردم به لب گرفتن ازش بنظرم تعجب کرده بود چمن بار اول که ازم لب میگرفت من هیچ حرکتی انجام نمیدادم ولی حالا از روی عشق به همجنس وشهوت زیاد زبان وآب دهنشو میخوردم خیلی با حال بود هردو خیلی داغ ودیوانه وار با هم لز میکردیم که من رفتم سراغ سینه های سفتش که قهوه ای رنگ بود وشروع به خوردن ولیسیدن کردمطوری آه وناله میکرد که منو بیشتر شوت فرا میگرفت رفتم سراغ کسش توی راه یه سر هم به ناف کوچلوش زدم ویه دهن هم اونو خوردم یه کس تنک سیاه جلوی چشام بود که خیس از اب بود خیلی کسش تنگ بد وسفت با یه چوچول کوچولو که به سختی یر زبون میومد مثل دیوونه ها از همه کسش گاز میگرفتم ولیس میزدمو میخوردم انگشتمو کردم توی کسش وشروع با دستکاری وجلو عقب کردن کردم انگشت دومم به سختی رفت توی کسش حلا داشت جیغ میکشید که من قطع کردم جون خودم هم حالم خیلی حشری بودکسهایمون رو با پای باز روی هم گذاشتیم وشروع به مالیدن کردیم ولب گرفتن تا اینکه بعد از چند دقیقه اول من وبعد اون ارضا شدیم وتوی بغل هم روی تخت بیحال افتادیم وشروع به خندیدن کردیم .خیلی بهم حال داد ولی از اون زمان تا العان دیگه با هیچ سیاه پوست دیگه ای لز نداشتم امید وارم توی یه فرصت دیگه بتوانم با یه سیاه پوست با نمک وخوشگل لز کنم امید وارم خوشتون اومده باشه از خاطره من واگر هم مورد پسند شما نبوده بهار رو ببخشید دوست دار همه جوونهای شهوتی شهوانی

نوشته: بهار لزبین


👍 0
👎 0
52162 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

283288
2011-05-26 00:08:16 +0430 +0430
NA

gashang bud afarin

0 ❤️

283289
2011-05-26 00:58:16 +0430 +0430
NA

من کاری به کارت ندارم و فحش هم نمی دم هر کس یه عقیده ای داره من به شخصه از لز متنفرم ولی داستانت پره غلط املایی بود و خوندنش خستم کرد داستانتو یه بار میخوندی ضرر نداشت / من هم و تا لیوان شربت آوردم منظورت دو بوده دیگه /بلوس غلطه عزیزم فارسیتم مشکل داره بلوز/ حلا رسیده بود منظورت حالا بوده یا اینکه اسمش حلا بوده /دنش خیلی لطیف بو ودوست داشتم لطیف بود / لکنت زبان داری ؟ خوخودش مگه تو نوشتن هم تاثیر داره ؟؟؟چمن بار اول یعنی چی؟؟/لیسیدن کردمطوری به نظر خودت این کلمت دو قسمت میشد بهتر نبود؟؟؟/ منو بیشتر شوت فرا میگرفت دوستای گلم به نظرتون منظورش از شوت چی بوده؟؟/کوچلوش این اشتباهه کوچولو درسته /به نافش یه سلام هم میرسوندی/ برام سوال شده چطوری دونستی کسش تنگه؟؟؟/خیلی کسش تنگ بد درست نیست تنگ بود /فکر کنم اسمش حلا بوده چون بازم تکرار کردی حلا داشت جیغ میکشید /خودم هم حالم خیلی حشری بود این جملتو یه بار باید معنی کرد تا به منظورت پی برد/ کسهایمون دیگه چیه خب بگو کسهامون /روی تخت بیحال افتادیم وشروع به خندیدن کردیم نکته خنده دارشو بگو ما هم بخندیم فعلا که با خوندن داستانت گریمون گرفت/ العان غلطه الان / راحت باش عزیزم کتاب که نمی خونی تو همون بتونم بگی ما قبول میکنیم /

0 ❤️

283290
2011-05-26 01:31:31 +0430 +0430
NA

saina j0n nazaret jaleb bud:-))
dar zemn maryam jon man halam beham khord:-&
akhe angoshte shast khordan dare:-&
kari be rasto doroghish nadaram aberuye iraniaro bordi ishshsh…

0 ❤️

283291
2011-05-26 01:36:08 +0430 +0430
NA

نازنین جون لطف داری عزیزم

0 ❤️

283292
2011-05-26 02:50:14 +0430 +0430
NA

سلام به بچه های گل من علیم (تازه واردم)

0 ❤️

283293
2011-05-26 02:51:16 +0430 +0430
NA

چیه اخه لز و گیو …

0 ❤️

283294
2011-05-26 03:17:44 +0430 +0430
NA

خوب خدارو شکر که به هموطن داره به آرزوش می رسه. اشک شادی تو چشام جمع شد و قتی دیدم این امتحان مهمت لز بوده گفتم شاید ممکنه بجاش یه چندتا سیاه پوست مرد رو بندازن بجونت تا مطمئن بشن که تو واقعا لزبین هستی البته با این توصیفات محشر از پوست سیاه پوستا فکر کنم خوردن کیر سیاه هم برات خالی از لطف نبود. تو یه قسمت از داستان که گفتی: حالا نوبت منه که نشون بدم یه لزبین ایرانی چیکاره است … اشک شوق ریختم و احساس غرور ملی همه وجودمو فرا گرفت دست خوش ایول داری.

0 ❤️

283295
2011-05-26 03:46:32 +0430 +0430
NA

این داستانت یک کم بهتر از قبلیه اما در کا اینم تخمیه
تو که سیاه دوست داری کیر عرب رو بهت پیشنهاد میکنم , اگر هم عرب در دست رس نبود از شیشه نوشابه پــــارســـی کولا استفاده کن
از اونجایی که فحش جدید درخواست دادی باید بگم :
نافم تو چشت ( اگه نفهمی منظور فهش رو بگو تا توجیهت کنم )

0 ❤️

283297
2011-05-26 07:08:05 +0430 +0430
NA

سلام ساینا
یه سوال دارم تو کردی؟ یا احیانا اهل همدان نیستی یه تیکه کلام تو نظراتت برام جالب بود گفتی که (چطور دونستی)آخه من اینو از کردها زیاد شنیدم البته خانوماشون؟؟؟؟؟

بهارجان فحش جدید میخای
الهی با کروکدیل ماده لز کنی بادمش بکنه تو کست جربخوری

0 ❤️

283298
2011-05-26 08:58:33 +0430 +0430
NA

دستت درد نکنه عالی بوددددددد
من که با خوندنش حال کردم
بچه این بهار جون زحمت میکشه خاطراتشو برا ما
مینویسه به جای اینکه تشکر کنید میاید فحش میدید
همش هم میگید دروغه من این بهار لزبین رو میشناسم یعنی
هر روز تو چت روم شهوانی میبینمش بهار جون ایول دارییی
منتظر بعدی هم هستیمممممممممممم

0 ❤️

283299
2011-05-26 11:16:01 +0430 +0430
NA

فردی به نام یدا…ه در جمعی نشسته‎ ‎بود‎ ‎ناگهان بادی صدا دار از او خارج شد و جماعت به او خندیدند،یدا…ه بسیار خجالت کشیدواز خدا خواست او را چون اصحاب کهف به خواب هزار ساله ببرد،ودعایش مستجاب شد…بعد از هزار سال از خواب بیدار شد وچون احساس گرسنگی میکرد به نانوایی رفت وسکه ای به نانواداد،نانوا نگاهی به سکه کرد و گفت سکه ی گرانبهایست باید مال دوران یدا…ه گوزو باشد.

0 ❤️

283300
2011-05-26 14:24:25 +0430 +0430
NA

Lori shoma !!! Fohshe jadid nadaram ama jne azizet dg nanevis,baw ridin to site dg

0 ❤️

283301
2011-05-26 16:55:46 +0430 +0430
NA

دو سه پارگراف اول خودش به حد کافی مورد داشت دیگه خوندن بقیش لازم نبود! فعلا فش جدیدی تو ذهنم نیس ولی یکی طلبت.

0 ❤️

283302
2011-05-27 02:41:44 +0430 +0430
NA

بهار جان اميدوارم تحصيلات عالي هرزگي رو با گرايش لز در يه كالج معتبر به پايان برسوني اگر خواستگار هم اومد رد كن بگو من ميخوام درسمو ادامه بدم :لول

0 ❤️

283303
2011-05-27 02:53:33 +0430 +0430
NA

خواب دیدی بهارجان؟

0 ❤️

283304
2011-05-28 04:28:32 +0430 +0430
NA

alfaone خدا بهمون رحم کرد تو داستان ننوشتی دو خط نظر دادی 20 تا غلط داشتی

0 ❤️

283305
2011-05-28 12:38:15 +0430 +0430
NA

افرین بهار!! قشنگ بود ولی خوشبحال این سیاه پوسته که کوس خیس دختر ایرونی را خورده!
من از گی بدم میاد ولی به نظر من لز بد نیست
البته فکر می کنم سکس کاملی نیست و به پای سکس مردو زن نمیرسه ولی فکر میکینم یه جور تفریح و شیطنت جالب برای خانوما باشه و اشکالی هم نداره که هراز گاهی از این تفریحا بکنن من حتی به دوست دخترم گفتم اگه دوست داشته باشه می تونه با هر دختری که خواست بره لز کنه حتی من اگه بتونم براشون مکانم اماده میکنم!
ولی بهار 1 چیزی جا انداختی!!
اونم قرمزی خیره کننده داخل کس سیاه پوستاس!! راستش من که با دیدنش اب از دهنم راه میفته ! تو چطور!؟

0 ❤️

283306
2011-05-28 12:42:56 +0430 +0430
NA

به به معلم املاء انشاع هم داریم !!!
چیه ساینا همش باید به همه گیر بدی؟ مشکلت چیه؟ بگو شاید تو بچه ها یه روانکاو یا روانشناس باشه تا بهت کمک کنه عقده های درونیتو بر طرف کنی و از این اسکلی نجاتت بده ها!! ما برو بچم قول میدیم برات دعا کنیم

0 ❤️

283307
2011-05-29 08:51:50 +0430 +0430
NA

lalfaOne.111 من به کی گیر دادم بابا برو جملتو بخون ببین چقد غلط داری در ضمن اگه حالمم بد باشه واسه خوب شدنش به دعای تو و بچه های جلقی احتیاجی ندارم

0 ❤️

283308
2011-06-14 05:17:38 +0430 +0430
NA

كلا كه از هم جنس بازي بدم مياد ولي خندشو مي دونم چيه، منم بعد از سكس با دوس پسرم هميشه از سر و صداها و حرفايي كه زديم كلي مي‌خنديم ولي اينا كه هم زبون نبودن به چي خنديدن؟

0 ❤️

283309
2011-06-17 03:18:32 +0430 +0430
NA

از جوابيه هايي كه دادي انگار واقعا لزي .ولي بهتره خيال بافي بزاري كنار و دست بكار شي.اگه كمك خواستي بهار جان خجالت نكش

0 ❤️

283310
2011-08-19 03:27:58 +0430 +0430
NA

سلام
بهار خانوم تو کدوم کشور بود؟
خیلی عالی بود ((در مورد پیامی که دادم به فکرم باش))

0 ❤️