لیسیدن پاهای زنداییم

1402/03/25

درود بر شما من ایمان هستم و 22 سالمه و عاشق اینم که پاهای زیبای خانوما رو بلیسم (من علاقه ایی به بردگی ندارم و فقط فوت فتیشم) .
.
.
هفت سال پیش تو یه روز تابستونی همه فامیل باهم رفته بودیم خونه مادر بزرگم و قرار بود چند روزی رو اونجا بمونیم. چون من با پسر داییم که یک سال از من کوچیکتره خیلی دوستم شب که شد من گفتم میرم خونه دایی حمید و شب رو اونجا میخوابم (خونه داییم و مادر بزرگم دقیقا بغل هم هستن) و مادرم قبول کرد. خلاصه من و رادین (پسر داییم) رفتیم اونجا و دیدیم داییم و زنداییم خوابن، رفتیم بالا تو اتاق و شروع کردیم بازی و چرتو پرت گفت😂. ساعت نزدیک 4 صبح بود که پسر داییم خوابش برد.(من عاشق پاهای زن داییم بودم! خیلی پاهاش خوب بود، پاهای سفید و کشیده…) من که مطمئن شدم رادین خوابه خیلی آروم از پله ها اومدم پایین و چون داییم موقع تلویزیون دیدن خوابش برده بود و تلویزیون رو خاموش نکرده بود من میتونستم با نور تلویزیون همه جارو ببینم. خلاصه انقدر استرس داشتم و آروم راه میرفتم فکر کنم 2 دقیقه طول کشید تا به پاهای زن داییم برسم. چون وسط تابستون بود نه داییم و نه زنداییم رو خودشون پتو ننداخته بودن و من راحت به پاهای زنداییم دسترسی داشتم. دراز کشیدم رو زمین و خودمو خیلی آروم به پاهاش نزدیک کردم، یه حس عجیبی بهم دست داده بود انگار کل خونه داشت میچرخید دور سرم و قلبم تند میزد! اولین باری بود که به پاهاش اینقدر نزدیک میشدم. خلاصه رفتم جرو و یه نفس از پاهاش کشیدم، واییییییییییی بوی بهشت میداد! چون هوا گرم بود عرق کرده بود و من دلم میخواست کل شبو زیر پاهاش بخوابم… همینجور داشتم پاهاشو بو میکردم و کیف میکردم دلم میخواست پاهای خوشگل شو بلیسم ولی می ترسیدم بیدار بشه، بعد چند دقیقه بوییدن پاهای خوشبو و عرقیش زبونمو درآوردم و نوکشو زدم به پاشنه پاش، واییییییییییی می خواستم پرواز کنم خیلی خوشمزه بود! لیس کامل نمیزدم که یه وقت بیدار نشه ولی همینجور زبونمو به پاشنه پاهاش و شصت پاهاش میزدم و کیف میکردم…
بعد چند دقیقه بوییدن و زبون زدن پاهاش دلمو زدم به دریا و زبونمو پهن کردم و از پاشنه پای چپش یه لیس حسابه تا شصتش زدم کی دیدم داره پاشو تکون میده سریع بلند شدم و رفتم کنار که زنداییم پرسید: چیه ایمان جان؟ گفتم:هیچی زندایی میخواستم برم دستشویی اونم گفت باشه و خوابید. منم که هنوز مزه پاهاش تو دهنم بود رفتم دستشویی و جق زدم بعدش خوابیدم.
.
.
.
(این اولین باری بود که پاهاشو لیسیدم ولی متاسفانه دفعات بعدیش هم توی خواب بود)

نوشته: ایمان


👍 21
👎 11
65101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

933268
2023-06-16 00:42:00 +0330 +0330

خاطرات بعدی رو هم تعریف کن🦶🏻

0 ❤️

933288
2023-06-16 01:24:02 +0330 +0330

اممم نوش جونت کاش بیای بچتیم

1 ❤️

933297
2023-06-16 01:47:53 +0330 +0330

نوش جونت تجربه بی نظیریه
من خودم امتحانش کردم

1 ❤️

933306
2023-06-16 02:51:34 +0330 +0330

خاطرات خود را به عنوان داستان منتشر نکنید لطفا
با اینا نمیشه جق زد 🥴😹😹

1 ❤️

933334
2023-06-16 09:08:43 +0330 +0330

کوس شعر محض…

2 ❤️

933356
2023-06-16 13:05:38 +0330 +0330

خیلی کوتاه بود…

0 ❤️

933382
2023-06-16 17:40:16 +0330 +0330

من خیلی علاقه دارم ب زنداییم چیکار کنم

0 ❤️

933404
2023-06-16 22:57:03 +0330 +0330

داداش یه کم کشش بده الکی ابو تاب بده اشکالی نداره خب ما الان چکار کنیم

0 ❤️

933432
2023-06-17 01:42:48 +0330 +0330

کیریییی

1 ❤️

933645
2023-06-18 10:11:50 +0330 +0330

خاک بر سرت بدبخت

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها