مادرم یه بار رفته بود چک آپ کامل. یکی از آزمایشهاش مربوط بود به آلرژی. بهش یه دستگاهی داده بودند که بایستی شب تا صبح به بدنش وصل میکرد. دستگاه عبارت بود از یک کمربند که روش یک قطعه الکترونیکی که مثل ساعت مچی کامپیوتری بود. به این قطعه شلنگی وصل بود که باید از رو شکم رد میشد و وقتی به بالا میرسید به دو قسمت تقسیم میشد که هرکدام بایستی تو یکی از سوراخای بینی قرار میگرفت.یه بسته چسب بیمارستانی هم بود که شلنگ رو باهاش میچسبوندن رو بدن که شل و ول نباشه . شب ساعت 1 بود تقریبا مامانم اومد تو اطاق گفت بابات خوابیده بیا اینو وصل کن فردا باید ببرمش آزمایشگاه. یه لحظه بدنم سرد شد. به جون عزیزم صدای قلبم از ته گلوی خشک شدم میومد. منم کمربندو دور کمرش بستم. بعد گفتم خوب اینو الان از زیر تی شرتت باید رد کنم. گفت باشه تی شرت رو کمی داد بالا اوفففف دیدم سوتین نبسسته. معمولا موقع خواب سوتین نمیبنده. بعد شلنگو رد کردم از بالا دست برد از وسط ممه هاش کشید بیرون. اومدم چسب بزنم دیدم سخته اینجوری گفتم کمی تیشرتو بزن بالا اولش خجالت کشید ولی داد بالا وای دوتا ممه 85 قلپی افتادن بیرون. شل بودن کمی ولی گنده. من دستم میلرزید. دیدم شلنگ درازه گفتم از زیر سینت ردش میکنم . اووووووووفففففففففف با دست راستم ممه چپشو دادم بالا وایییییییییی چه حسی بود داشتم از شهوت و استرس و هیجان میمردم. یه تیکه شلنگو اونجا حلقه کردم چسب زدم. بدنش کمی عرق کرده بود. تا اومدم از وسط سینش بدم بالا خوشبختانه شلنگ زیر سینش باز شد. دیگه شد بهونه واسه من که سینه سمت راستشم بدم بالا. بهم گفت صبر کن تی شرتمو کامل در بیارم. میخواست مثلا من به ممه هاش دست نزنم . منم گفتم نه نیاز نیست الان تموم میشه به بهونه بستن شلنگ اینبار دودستی ممه هاشو دادم بالا وایییییییییییییی دیگه تابلو شده بود. دقیقا نوک ممه هاش سفت شده بود. چسبهارو زدم. گفتم پاشو کمربندتم اوکی کنم. میخواستم به بهونه کمربند آروم شرتو شلوارشو یه کم بدم کنار از بالا کسشو ببینم دیدم خیلی ضایس. دیگه تموم شد سریع رفتم دستشویی جلق بزنم تا کشیدم پایین دیدم خودمو خیس کردم. جالب بود اون همه پیش آب اومده بود من نفهمیده بودم. خلاصه یه جلق مشتی زدم.
نوشته: ابن حشر
من واقعا متعجب سطح عقل کامنت اولم که گفته ارضا کننده بود … تا این حد یعنیییییییی?!?
داستانتو نخوندم ولي حيوونم اين كارو نميكنه يعني. تويي كه اين فانتزيته از حيوونم كمتري همين
خوب ننویس مگه مجبوری؟؟
مگه جشنواره فجره آخه…؟
به شر و ورات جایزه بدیم؟؟
بزاریم بحساب بی حالی بابات یا بی خیالی مامانت که قبل اینکه شوهرش بخوابه ، ازش نخواست اینکارو بکنه . یا بابات قبل اینکه بخوابه چرا نخواسته دستگاه رو نصب کنه تا اینکه گل پسر کس خلش از سر (ناچاری و کلی خجالت کشیدن) ممه های مامانش رو که اندازه کله خودش بود نماله و برای ختم قائله به توالت پناهنده نشه .
اقا کاری ندارم ولی ناموسا به دهه فجر رحم کنیم
دقت کنید نگفتم رحم کنید گفتم رحم کنیم
عاشق نقره ای تصوری برا جق اگرتا ثریا باشد تو جقی دنبالش میری
نویسنده گل ننویس من پول تو و مادر خوبتو میدم
konii jaghii mayobol maghz malome espermeto az ro farsh jam kardan
اون که برا ننه خودش راست کنه ابن الحشر نیس بنت الحشره
البته غیرت بعضی دخترا از امثال تو خیلی بیشتره
تبریک میگم.اگه داستانت واقعی باشه اینجایی که تو هستی ته خط بی غیرتیه!
پسر خوب تو هر کسی هستی زیر 15 سالته… چون اگه بالاتر از 15 بودی حداقل تو زیست شناسی دبیرستان می دیدی که همچین دستگاهی برای چکاپ نیست…
این ممه ها هموناییه که توی پدر سگو شیر دادن تا کیر در آری
خاک تو اون سرت بکنن بیغیرت پست
معلومه از تخمه بابات نیستی وگرنه کسی تو این شرایط با ممه های مامانش جق نمیزنه
چند وقت پیش تو شهر ما یکی از بچه ها کلیه خودش رو به مادرش اهداء کرد آخه مادرش بیماری کلیوی داشت,اونوقت تو برای مادرت راست میکنی میری میجلقی
دستـگاه چکـاپ تـو کیـونت بـا ایـن کُصنـوشتـه ات ?
این داستان حداقل واسه صد سال دیگه است چون همچین دستگاهی و همچین ازمایشی رو هنوز علم پزشکی هنوز بهش دست پیدا نکرده
نظر شما چیه؟
خاک توسرت که با لمس کردن سینه مامانت ارضاشدی بدبخت ندید بدید بی جنبه
من فکر کنم شما اگه یک خانم برهنه رو ببینی سریعا یاتاقان میزنی و دیسک و صفحه میسوزونی
نظر شما چیه؟
بدبختانه جدیدا شهوانی شده کودکستان یکی میاد جریان ختنه شدنشو تعریف میکنه یکی میاد از لمس کردن قسمتی از بدن مامانش رو میگه یکی هم از سکس با خر مش حسن تو روستا میگه باعثتاسفه
آخه آدم واسه مريض كه راست نميكنه. حالا مادرت باشه يا يكي ديگه. مثلا من از آدمهاي كه به خانمهاي كه بچه شير ميدن نگاه ميكنن و شهوتي ميشن، حالم بهم ميخوره.
کس خواهرت با ای داستانت کسکش