مالیدن ممه های مامانم

1395/11/21

مادرم یه بار رفته بود چک آپ کامل. یکی از آزمایشهاش مربوط بود به آلرژی. بهش یه دستگاهی داده بودند که بایستی شب تا صبح به بدنش وصل میکرد. دستگاه عبارت بود از یک کمربند که روش یک قطعه الکترونیکی که مثل ساعت مچی کامپیوتری بود. به این قطعه شلنگی وصل بود که باید از رو شکم رد میشد و وقتی به بالا میرسید به دو قسمت تقسیم میشد که هرکدام بایستی تو یکی از سوراخای بینی قرار میگرفت.یه بسته چسب بیمارستانی هم بود که شلنگ رو باهاش میچسبوندن رو بدن که شل و ول نباشه . شب ساعت 1 بود تقریبا مامانم اومد تو اطاق گفت بابات خوابیده بیا اینو وصل کن فردا باید ببرمش آزمایشگاه. یه لحظه بدنم سرد شد. به جون عزیزم صدای قلبم از ته گلوی خشک شدم میومد. منم کمربندو دور کمرش بستم. بعد گفتم خوب اینو الان از زیر تی شرتت باید رد کنم. گفت باشه تی شرت رو کمی داد بالا اوفففف دیدم سوتین نبسسته. معمولا موقع خواب سوتین نمیبنده. بعد شلنگو رد کردم از بالا دست برد از وسط ممه هاش کشید بیرون. اومدم چسب بزنم دیدم سخته اینجوری گفتم کمی تیشرتو بزن بالا اولش خجالت کشید ولی داد بالا وای دوتا ممه 85 قلپی افتادن بیرون. شل بودن کمی ولی گنده. من دستم میلرزید. دیدم شلنگ درازه گفتم از زیر سینت ردش میکنم . اووووووووفففففففففف با دست راستم ممه چپشو دادم بالا وایییییییییی چه حسی بود داشتم از شهوت و استرس و هیجان میمردم. یه تیکه شلنگو اونجا حلقه کردم چسب زدم. بدنش کمی عرق کرده بود. تا اومدم از وسط سینش بدم بالا خوشبختانه شلنگ زیر سینش باز شد. دیگه شد بهونه واسه من که سینه سمت راستشم بدم بالا. بهم گفت صبر کن تی شرتمو کامل در بیارم. میخواست مثلا من به ممه هاش دست نزنم . منم گفتم نه نیاز نیست الان تموم میشه به بهونه بستن شلنگ اینبار دودستی ممه هاشو دادم بالا وایییییییییییییی دیگه تابلو شده بود. دقیقا نوک ممه هاش سفت شده بود. چسبهارو زدم. گفتم پاشو کمربندتم اوکی کنم. میخواستم به بهونه کمربند آروم شرتو شلوارشو یه کم بدم کنار از بالا کسشو ببینم دیدم خیلی ضایس. دیگه تموم شد سریع رفتم دستشویی جلق بزنم تا کشیدم پایین دیدم خودمو خیس کردم. جالب بود اون همه پیش آب اومده بود من نفهمیده بودم. خلاصه یه جلق مشتی زدم.

نوشته: ابن حشر


👍 6
👎 26
192066 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

578411
2017-02-09 21:11:39 +0330 +0330
NA

کس خواهرت با ای داستانت کسکش

1 ❤️

578416
2017-02-09 21:15:51 +0330 +0330
NA

mme haye 85sh az arzo tolsh to kionet ba ib dastant

0 ❤️

578421
2017-02-09 21:21:02 +0330 +0330

من واقعا متعجب سطح عقل کامنت اولم که گفته ارضا کننده بود … تا این حد یعنیییییییی?!?

1 ❤️

578438
2017-02-09 21:53:48 +0330 +0330

داستانتو نخوندم ولي حيوونم اين كارو نميكنه يعني. تويي كه اين فانتزيته از حيوونم كمتري همين

0 ❤️

578459
2017-02-09 23:01:38 +0330 +0330

خوب ننویس مگه مجبوری؟؟
مگه جشنواره فجره آخه…؟
به شر و ورات جایزه بدیم؟؟

0 ❤️

578472
2017-02-10 00:09:09 +0330 +0330
NA

هههههه

0 ❤️

578492
2017-02-10 04:34:31 +0330 +0330
NA

بزاریم بحساب بی حالی بابات یا بی خیالی مامانت که قبل اینکه شوهرش بخوابه ، ازش نخواست اینکارو بکنه . یا بابات قبل اینکه بخوابه چرا نخواسته دستگاه رو نصب کنه تا اینکه گل پسر کس خلش از سر (ناچاری و کلی خجالت کشیدن) ممه های مامانش رو که اندازه کله خودش بود نماله و برای ختم قائله به توالت پناهنده نشه .

0 ❤️

578512
2017-02-10 06:38:47 +0330 +0330

اقا کاری ندارم ولی ناموسا به دهه فجر رحم کنیم

دقت کنید نگفتم رحم کنید گفتم رحم کنیم

عاشق نقره ای تصوری برا جق اگر‌تا ثریا باشد تو جقی دنبالش میری

نویسنده‌ گل ننویس من پول تو و مادر خوبتو میدم

0 ❤️

578539
2017-02-10 09:21:56 +0330 +0330

konii jaghii mayobol maghz malome espermeto az ro farsh jam kardan

0 ❤️

578552
2017-02-10 10:12:34 +0330 +0330

اون که برا ننه خودش راست کنه ابن الحشر نیس بنت الحشره
البته غیرت بعضی دخترا از امثال تو خیلی بیشتره

0 ❤️

578553
2017-02-10 10:17:34 +0330 +0330

تبریک میگم.اگه داستانت واقعی باشه اینجایی که تو هستی ته خط بی غیرتیه!

0 ❤️

578561
2017-02-10 11:23:47 +0330 +0330

خخخخخخ خیلی باحالی

0 ❤️

578566
2017-02-10 11:59:42 +0330 +0330

پسر خوب تو هر کسی هستی زیر 15 سالته… چون اگه بالاتر از 15 بودی حداقل تو زیست شناسی دبیرستان می دیدی که همچین دستگاهی برای چکاپ نیست…

0 ❤️

578574
2017-02-10 13:14:41 +0330 +0330

این ممه ها هموناییه که توی پدر سگو شیر دادن تا کیر در آری
خاک تو اون سرت بکنن بیغیرت پست

1 ❤️

578589
2017-02-10 16:28:08 +0330 +0330
NA

معلومه از تخمه بابات نیستی وگرنه کسی تو این شرایط با ممه های مامانش جق نمیزنه

0 ❤️

578594
2017-02-10 16:48:03 +0330 +0330

چند وقت پیش تو شهر ما یکی از بچه ها کلیه خودش رو به مادرش اهداء کرد آخه مادرش بیماری کلیوی داشت,اونوقت تو برای مادرت راست میکنی میری میجلقی

1 ❤️

578599
2017-02-10 17:22:59 +0330 +0330

دستـگاه چکـاپ تـو کیـونت بـا ایـن کُصنـوشتـه ات ?

0 ❤️

578606
2017-02-10 18:09:28 +0330 +0330

این داستان حداقل واسه صد سال دیگه است چون همچین دستگاهی و همچین ازمایشی رو هنوز علم پزشکی هنوز بهش دست پیدا نکرده

0 ❤️

578611
2017-02-10 19:01:14 +0330 +0330

نظر شما چیه؟
خاک توسرت که با لمس کردن سینه مامانت ارضاشدی بدبخت ندید بدید بی جنبه
من فکر کنم شما اگه یک خانم برهنه رو ببینی سریعا یاتاقان میزنی و دیسک و صفحه میسوزونی

0 ❤️

578612
2017-02-10 19:03:31 +0330 +0330

نظر شما چیه؟

بدبختانه جدیدا شهوانی شده کودکستان یکی میاد جریان ختنه شدنشو تعریف میکنه یکی میاد از لمس کردن قسمتی از بدن مامانش رو میگه یکی هم از سکس با خر مش حسن تو روستا میگه باعثتاسفه

1 ❤️

578706
2017-02-11 07:56:22 +0330 +0330

مرسی قشنگ بو با احساس

0 ❤️

578889
2017-02-12 01:34:58 +0330 +0330

آخه آدم واسه مريض كه راست نميكنه. حالا مادرت باشه يا يكي ديگه. مثلا من از آدمهاي كه به خانمهاي كه بچه شير ميدن نگاه ميكنن و شهوتي ميشن، حالم بهم ميخوره.

0 ❤️

616866
2017-06-10 01:42:52 +0430 +0430

جلل عجیب :( :(

0 ❤️

681594
2018-04-12 23:23:02 +0430 +0430

اوففففففففففففف کیر تو عزیزت

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها