مثل یک رویا بود (۱)

1403/02/04

من سامانم .۲۲ سالمه .قدم ۱۸۰ وزنم ۸۰ میخوام یه خاطره براتون بگم که شاید برای شما عادی باشه ولی برای من فوق العاده دلنشین بود.
با یه دختری توی اکباتان آشنا شدم .۱۹ سالش بود .بچه پولدار .چشم‌و‌ابرو مشکی . مامانش مربی باشگاه بود و خودشم داشت سعی میکرد مدرک بین المللی برای رقص عربی بگیره ولی میگفت باید لاغر تر بشم. چاق نبود ولی گوشتی و پُر بود. پوست خیلی سفیدی داشت و‌ همیشه تیپ های مشکی و بنفش دارک‌ میزد .یه روحیه خاصی داشت . عاشق خون آشام‌ها و جادو و این‌چیزا بود. دو هفته بود که با هم دوست بودیم البته دوستای خیلی معمولی و اجتماعی. آخر هفته دعوتش کردم خونه دوستم دورهمی .قبول کرد .
روز مهمونی به من زنگ زد گفت هنرجو خصوصی دارم شما برین من کارم‌تموم شد میام.ادرس بهش دادم و قرار شد ساعت ۸ این طورا بیاد.
اولین برخوردش بود که دوستام و‌دوست دختراشون رو میدید.
امیر دو سال از من بزرگتره و‌ مهمونی خونه امیر بود.تینا دوست دختر امیر هم همسن‌ منه.ایمان و‌ نوید و مهدی و شایان هم با دوست دختراشون بودن.جو خیلی صمیمی و خوب بود .دخترا ساده و‌ معمولی بودن با آرایش های نرمال و‌ دخترونه. تاپ و شلوار و شلوارک جین و اینا پوشیده بودن…هیچکدوم پلنگ‌ یا ژل و بوتاکسی نبودن .منتظر بودیم رویا بیاد تا مشروب بخوریم .
ساعت ۸و‌نیم اومد. یه شلوار کارگو مشکی خیلی شلوغ که کلی بند و زنجیر بهش اویزون بود پوشیده بود با یه کت کوتاه جین مشکی و مینی تاپ مشکی که بعد دیدم پشتش دو تا بند داره و‌کل کمرش پیداست .سوتین هم‌ نبسته بود و ممه های درشتش توی اون لباس خیلی سکسی بود .نافشم یه پیرسینگ نقره ای و بنفش داشت .لاک‌مشکی هم زده بود .موهای مشکیشو که تا زیر سینش بود لخت کرده بود و یه دستمال سر بسته بود دور موهاش .کلا بدون روسری میرفت بیرون .خط چشم‌گربه ای و یه رژ تقریبا بنفش تیره. استایلش خیلی خاص بود و‌فقط به خودش می‌اومد .خیلی تیپش با همه دخترای جمع فرق داشت. با همه خیلی گرم و صمیمی سلام و احوال پرسی کرد.خیلی خونگرم و دوست داشتنی بود و بچه ها سریع باهاش رفیق شدن.
بهش سیگار تعارف کردیم و‌گفت اصلا اهل دود نیست.گفتیم‌منتظر تو بودیم بیای مشروب بخوریم گفت اهل مشروب هم‌نیست ولی به احترام جمع دو‌پیک میخوره .
موزیک گذاشتیم و هر کی داشت از چیزی میگفت که من یهو‌گفتم رویا مربی رقصه.از حرفم جا خورد.گفت نه بابا .مربی نشدم هنوز .تک و توک هنرجو‌ خصوصی میگیرم ولی مدرک ندارم .
بچه ها همینو بهونه کردن و‌گیر دادن پاشو برامون برقص. همه تقریبا نیمه مست بودیم .رویا هم دوتا پیک کوچیک خورد ولی معلوم بود سرش گرمه. هی بهونه اورد که نه .مستم و روم نمیشه و اینا. یهو گفت آخه رقص عربی باید با لباس خاص خودش باشه. من میدونستم که کفشِ باشگاه و لباس رقصش توی کوله پشتیشه چون توی باشگاه میپوشه برای تمرین .قبلا هم دیده بودم. گفتم خب تو‌که لباست همراهته .برو عوض کن .
بچه ها هم پشت سر من تایید کردن و‌گفتن اره برو باید برامون برقصی. بالاخره کم اورد .رفت توی اتاق و یه ربع بعد با یه لباس مشکی طلایی عربی اومد .عجب بدنی داشت .لباسش یه سوتین مشکی بود که دور گردنش بسته شده بود و‌ کمرش لخت بود و موهاش کمرشو‌ پوشونده بود.زیر سوتین آویزهای طلایی داشت و دور کمر باریک و شکم صاف شو که فقط یه هاله کوچیک‌ و یه کم برآمدی دور ناف داشت میگرفت .پایینشم یه چیزی مثل دامن بود که چند سانت پایین تر از نافش و درست بالای تپلی کوسش کیپ‌تنش شده بود. رونای درشت و سفیدش خیلی توی اون لباس مشکی به چشم‌ میخورد .پسرا چشماشون شش تا شده بود. همه داشتن با چشم رویا رو‌ میکردن .دخترا هم حسودیشون شده بود.کاملا تابلو بود .
خودش با گوشیش وصل شد به اسپیکرا و یه اهنگ عربی از نانسی گذاشت و پشتشو کرد به ما و تا اهنگ شروع شد یه قوس خیلی خفن به کمر و کونش داد و چرخید سمتمون . سفیدی سینه هاش اینقدر سکسی بود که من همونجا شق کردم . یه کوسن از روی مبل برداشتم و مثلا گذاشتم زیر آرنجم ولی در واقع میخواستم کیرمو قایم کنم . وقتی میرقصید و بدنشو‌ پیچ‌و تاب میداد همه پسرا حشری شده بودن و‌ هر کی به سختی داشت خودشو‌ کنترل میکرد . وسطای آهنگ یه لحظه اومد جلوی تینا و با لوندی سینه هاشو برای تینا لرزوند. امیر کنار تینا بود و با چشماش انگار داشت ممه های رویا رو‌ میخورد . پاهاشو‌ جلو عقب میکرد و اون رونای سفید و گوشتی رو از چاک پارچه دامنش میداد بیرون . من داشتم میترکیدم . بچه ها همه کف کرده بودن .سرشو با ناز تکون میداد و موهای لختش اینور اونور میشد .دلم میخواست همون وسط بپرم روش و از گردنش شروع کنم بلیسم بیام تا کوس و‌کونش. اخ کونش … خیلی عالی بود .وقتی پشتشو میکرد به ما و‌ کونشو میلرزوند و شِیک میزد کیرم میخواست کوسن رو‌ جر بده . من حالم خیلی بد بود به محض اینکه آهنگ تموم شد و بچه ها براش دست زدن من رفتم توی دستشویی و دو دست پشت هم جق زدم .داشتم میمردم براش. بعد رقص رفت لباسشو‌ عوض کرد و‌ اومد کنارمون . سرشونه هاش توی اون نیم تنه مشکی با ترقه هایی که دل آدمو میبرد خیلی هوس انگیز بود برام . آتنا دوست دختر نوید گفت به منم یاد میدی؟ با روی خوش گفت اره عزیزم .برو‌ توی پیج اینستام و مدلهای رقصم رو‌ ببین هر سبکی دوست داشتی باهم هماهنگ‌میکنیم برای اموزشت.
اونجا فهمیدم بجز پیج خصوصیش که من داشتم یه پیج دیگه هم داره .داشت ادرس پیجشو میداد به آتنا منم سریع فالوش کردم.پیجش قفل بود و عمومی نبود. بعدا فهمیدم همه پسرا اون شب پیجشو فالو‌کردن .
خلاصه اون شب گذشت و‌ همه رفتیم خونه هامون.
ادامه دارد …

نوشته: سامان


👍 3
👎 8
6001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

980898
2024-04-23 23:20:58 +0330 +0330

اینجور که تو تعریف کردی منم شق کردم .
تصور میکنم یه کوس تپل و سفید داره با لابیا های خیلی خوشمزه و ریز

بگو بالاخره گاییدیش یا نه

0 ❤️

980942
2024-04-24 08:41:20 +0330 +0330

چرندیات واقعی یک کونی جلقی عقده ای کوس ندیده

0 ❤️