من و دختر خاله الویه

1403/01/14

سلام من امیرم الان ۴۳ سالمه ۱۸۰ قد و توپر هستم بدن ورزشکاری دارم بد نیستم کلا. این خاطره برام بسیار تلخ و هیچوقت با خودم کنار نیومدم …دختر خاله ام الویه اول دانشگاه بود من ۲۴ ساله بودم الویه قبل دانشگاه یک ازدواج ناموفق داشت که مطمئنم طرفش ادم عوضی بود والا الویه هم از زیبایی و هم هیکل و روابط عمومی خوبی داشت اخلاقش هم خیلی خوب بود .بگذریم اون تو درسهای عربی و ادبیات مشکل داشت ولی من عالی بودم میومد هفته ای ۳ روز باهاش کار میکردم …من و اون حدودا ۳سال من بزرگتر بودم ازش حالا شاید یک سال بالاتر .ما با هم بسیار راحت و خوب بودیم حتی راجب دوست دخترام و جوک نیمه سکسیو اونم از کدوم پسر خوشش میادو تا این حد …من مشروب میخوردم گاهی یکبار هم با قاشق به الویه دادم خورد کلی بهش خندیدم .بماند یکی از همین روزها پدرم رفته بود شهریار برای قصابی و مادرمم یک جلسه دوره قرآن و این حرفا داشت .شب قبلش هم من با دوست دخترم که خیلی باهاش ردیف بودم دعوام شدو کات کردیم .عصبی بودم که الویه امد زنگ زد درو باز کردم با بی حوصلگی الویه آمد من رفتن تو اتاق داشتم فکر میکردم یه جوری ردش کنم بره .اونم تو حال لباسشو عوض کرد و هیکل زیباش رفت تو مخم …بخاطر اینکه یهو خرابکاری نکنم وقتی آمد با ناراحتی گفت میشه امروز تعطیل کنی من حالم خوب نیست میخوام مشروب بخورم .برو بعدا …دیدم گفت قیافه شو چرا انقدر داغونی گفتم با میترا حرفم شد کات کردم . کمی ناراحت شد و گفت خوب باشه تنهایی که نمیشه من نشستم حرفتو گوش میدم تا خالی شی ازگل …من دوباره گفتم عوضی میخوام مشروب بخورم گفت مگه بار اولمه نشستم پای مشروب خوریت دیگه …من رفتم اوردم که ای کاش هیچوقت نمی اوردم و اونم اصرار نمیکرد که بشینه …بماند اوردم خرت و پرت هم الویه از یخچال آورد. تمام این لحظات هیکل قشنگش از مخم و چشمم دور نمیشد .دوتا پیک درشت خوردم و کمی داغ شدم پیک سوم فکم باز شدو از میترا وخوبیهاش و علاقه ام گفتم پیک ۴ رو یه لیوان بود برا اونم ریختم .گفت همراهیت میکنم ولی زیاد نده بخورم حالم خراب بشه .و به سلامتی هم رفتیم بالا و کمی حرف پیک دوم گفت امیر گیج شدم نمیخورم گفتم رفیق نیمه راه نشو کم میریزم برات ته پیک ریختم .خورد حرف زدیم دیدم داغ شده گفت چقدر گرمه گفتم خوب بلوزتو در بیار پا شد دیدم تلو خورد من زود دستمو انداختم دور کمرش و این باعث شد یکی از سینه هاش چسبید به دستم . گفت امیر خیلی منگ شدم بلوزشو با همودراوردیم زیرش یه تاپ کوتاه پوشیده بود و سوتین هم نداشت که باعث شد تاپش بره بالا و سینه هاش مثل دوتا هلو بیرون آمد سریع تاپ کشید پایین و با مستی گفت شتر دیدی ندیدی .خندیدیم . من امدم پیک و بزنم گفت مال من کو ؟گفتم بسه تو نخور گفت یه کوچولو منم ریختم . نمیدونم بخدا با نقشه نبود کارم اما بدمم نمیومد . پیک و با هم زدیم و رفت یه آهنگ گذاشت و شروع به رقصیدن کرد و دست منو گرفت و بلندم کرد رقصیدیم میخندیدیم و رقصیدم یهو تلو خورد درحال افتادن من بغلش کردم و چسبید به بدن من من هم با زیر پیرهنی بودم دستم زیر سرش بود موهاش ریخته بود رو صورتش . تاپش تا لب سینه هاش بالا بود و شکمش و شلوارشم کمی پایین آمده بود با ورجه .وورجه هاش کیرم تحریک شد و راست شده بود یکی از پاهای الویه لای پای من بود و چسبیده بود به کیرم چشماش مستقیم تو چشمای من باز شد گفت چه حال خوبیه چقدر قشنگه مستی . گفتم الویه چقدر بدنت داغه . گفت تو داغش کردی پفیوز . موهاشو از صورتش زدم کنار یک آن نفهمیدم چرا و چی شد لبامو گذاشتم رو لباش بوسه قشنگی شد . دستمو کنار صورتش نگه داشتم باز نگاه کردیم بهم و این دفعه محکم و خیلی شهوانی لب همدیگه رو خوردیم .من کیرمو میمالیدم روی پاهاش اونم بغلم کرد .من خیلی آروم خوابوندمش رو تختم رفتم روش قبلی که حرف بزنه لب گرفتم ازش کمی بیحال شدو مستی نگذاشت حرف بزنه من زیر گلوشو لیسیدم و گوشش رو روی سینه هاش زوم کردم خوردمشون .شهوتی شده بود میخواست چیزی بگه ولی نمیتونست لیسیدم تا پایین شلوارش رو باز کردم و زیپشو کشیدم پایین کمی مقاومت کرد ولی من زورکی کشیدم باشورتش پایین .کوس خیلی قشنگی داشت .رفتم برای لیسیدن کمی سفت گرفته بود که نکنم ولی من دست خودم نبود زورکی لای پاشو باز کردم …دوست نداشت سکس کنم باهاش ولی اون حالت باعث ارضا شدنش شده بود ومن کوسشو لیسیدم و شهوت به اونم غلبه کرد . و به بعدش اونم همکاری کرد . دستشو گرفتم و گذاشتم رو کیرم . اونم اول سرد ولی بعدش قشنگ مالیدو آه نال میزد ومن میخوردمش و میمالیدمش حسابی قاطی بودیم وقتی شروع کردم کوسش و بخوردن فقط تونست بگه امیر جان نه…دیگه کل سکس کلمه ای نه از اون ونه از من گفته نشد ولی کمرشو چپ وراست میچرخوند بالا میگرفت و کمی لرزش داشت . من دیگه خیلی فشار آوردم به خودم ولی دیگه از دستم خارج شده بود رفتم روش و کیرمو گذاشتم دم کوسش حس کردم کمی جمع کرد که نره توش ولی دیر شده بود من کردم نیم کیرم رفت تو کوسش یه آخ بلند کشید و دستشو گذاشت روی شکمم بالای کیرم که فشار ندم بیشتر چون واقعا نمیتونست حرف بزنه من یواش کردم کشیدم بیرون و دوباره فشار دادم نفسش تند شد اه و ناله میکرد من به زور دستشو انداخت دورم که بغلم کنه و بغل کرد یه دستش دور کمر و یه دستش پشت سرم من با یه فشار شدید همشو کردم توش یه جیغ زد . همون جوری که توش بود یه لب گرفتم ازش موهاشو دوباره زدم کنار یه لحظه چشمش باز شد دید دارم نگاهش میکنم . روشو کرد اونور من تلمبه آروم میزدم تو همون حال تو گوشش گفتم مرسی الویه جون فقط بدون این اتفاقی بود دوست دارم و آبم اومد و ریختم روی شکمش و اونم ارضا شد …بی حال افتادم بغلش . تو همون مستی حس کردم گریه میکنه …روشو برگردوندم که دیدم بلند شد رفت دستشویی من بی حال خوابم برد دیگه یادم نمیاد چی شد کی رفت ولی بیدار شدم دیدم نامه ای نوشته و روی میز گذاشته .که تو رو خدا به کسی این ماجرا رو نگی . اگر با نقشه قبلی این کارو کردی اون دنیا ازت نمیگذرم ولی اگه اتفاقی بود یا تو منو تحریک کردی یا من تو رو همدیگه رو حلال کنیم … و خداحافظ برای همیشه …بعد از اون روز چندروز یه حالت بدی داشتم ناراضی بودم از خودم . جز تلخیش چیزی نموند برام خیلی خواستم با الویه حرف بزنم و رضایتش رو بگیرم …چون من خودمم نمیدونم واقعا از وقتی لباس عوض کرد تحریک شدم .یا موقع رقص ولی واقعا نقشه ای نکشیدم براش . چند سال بعد دانشگاهش تموم شد و با یکی از هم دانشگاهی هاش ازدواج کرد .و من نه عروسیش و نه مهمونی هاش نرفتم خجالت میکشیدیم هر دو . الان یه دختر خوشگل دارن به مادرش رفته و شنیدم خیلی هم شیرینه .

نوشته: امیر


👍 6
👎 11
25601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

977980
2024-04-03 01:01:51 +0330 +0330

الویه نامی نو مجلوق کوس ندیده بدبخت

1 ❤️

977982
2024-04-03 01:05:12 +0330 +0330

با سالاد الویه ؟؟؟ اخه چطوری یا ابرفضل 😂 😂 😂

0 ❤️

977993
2024-04-03 01:27:16 +0330 +0330

خیالت راحت راضی بوده 😂😂

0 ❤️

978003
2024-04-03 01:50:55 +0330 +0330

احمد ۹۱۳هنوز نیومده.سلام احمد بگو جمله معروفت رو. احمد من فکر میکنم تو رباتی.

1 ❤️

978020
2024-04-03 03:11:25 +0330 +0330

این سایت یه ناظر نداره هرکی میاد یه کسشعری میگه اسمشو میزاره داستان سکسی

1 ❤️

978021
2024-04-03 03:13:33 +0330 +0330

اینکه کاری که کردی خوب بوده یا نبوده به ما مربوط نیست .
هر کسی هر تصمیمی میگیره، طبق موقعیت جسمی و روحی و جنسی خودش توی اون لحظه میگیره . فکر میکنه درست ترین تصمیم گرفته .
از نظر خاطره نویسی بد نبود.
سعی خودت رو کردی به خواننده القا کنی سکس کردن همیشه اونجور که فکر میکنیم توعم با لذت نیست . میتونه یه تراژدی غمنگیزی رقم بزنه .

توی اینجور مواقع اگر گیر کردید . مهمترین کار برای اینکه بعدش پشیمون نشید ، اینه که رضایت طرف مقابل رو با حرف زدن جلب کنید‌ .
از نظر روحی امادش کنید تا خودش بپذیره .
اگر دیدی بات همراهی کرد قدم به قدم پیشروی کن.
جوری پیش برو تا اون برای سکس و دخول کامل اقدام کنه.

لغزش های انی ذهن رو کنترل کنید .

1 ❤️

978041
2024-04-03 04:35:59 +0330 +0330

الویه ش با مرغ بود یا کالباس؟
بگو ، خیلی مهمه

2 ❤️

978073
2024-04-03 11:18:58 +0330 +0330

داداش خودت میگی مست بودی از کجا خوب یادته دوربین کار گذاشتی

0 ❤️

978079
2024-04-03 11:40:35 +0330 +0330

این جغی ها خستمون کردن از بس کسشعر گفتن

0 ❤️

978193
2024-04-04 09:48:56 +0330 +0330

بازم یه امیر دیگه ! من نمیدونم این “امیرو” ها کار و زندگی ندارن که دائم میان اینجا شعرناز تفت میدن ؟!
منتظر نوشتن داستان سکس با سالاد شیرازی ، فصل ، سراز و غیره هستیم .

0 ❤️

978227
2024-04-04 14:11:35 +0330 +0330

مطمئنی سیوسیس نبود؟الویه آخه؟

0 ❤️

979269
2024-04-11 01:47:02 +0330 +0330

دختر خاله‌ات سالادِ؟
هی هم اسمشو تکرار میکنه
حالا که داری سالادارو امتحان میکنی سری بعد با سزار امتحان کن،کمی گرونه ولی شاید خوشت بیاد

0 ❤️