کاکولدی رضا
سلام دوستان خاطره ی که میخام تعریف کنم راجع به خودم و زنم لیلاست چند وقتی بود از بس داستان سکسی میخوندم حس کردم بدم نمیاد واسه زنم تعریف کنم و اینکه واقعا وقتی داستان کاکولدی میخوندم کیرم شق میشد ولی چطوری به زنم لیلا بگم چون زنم واقعا محجبه بود اهل این فانتزی ها نبود دل را به دریا زدم گفتم بهش که داستان سکسی میخوندم حس میکنم تو زیر یکی دیگه هستی اولش خیلی ناراحت شد و بد بیراه گفت ولی کم کم با قسم و اینکه واست جبران میکنم همه چی واست میخرم آخرش راضی شد که بهم پیام بدیم و فقط در پیام دوستم را حس کنه که داره میکندش ولی شرطش این بود که فقط در پیام و چت نه سکس حضوری خودمون و این شد که هر شب سکس چت میکردیم و می گفتم الان حس کن دوستم بغلت هست داره میکندت بدی میومد ولی واسش قسم خوردم که فقط فانتزی هست آقایون متاهل میفهمن فانتزی یعنی چی تا اینکه کم کم سکس چت میکردیم و می گفتم حس کن داره بوست میکنه و بغلت کرده و لختت میکنه و میگفت حسی ندارم و شاکی میشد تا اینکه به روانشناس مراجعه کردیم گفت که فانتزی به خودی خود چیز بدی نیست به شرطی که به عملی و واقعیت منجر نشه و این بود که خانمم راضی شد که حس کنه و کم کم کسش خیس شه یه شب تو چت سکس بهش گفتم حس کن دوستم پیشته داره باهات سکس میکنه کم کم خوشش اومد ولی قسمم داد که توی سکس خودمون جیزی نگم میگفت رصا بعدش خجالت میکشم دوستتو ببینم چطوری نگاهش کنم وقتی دیشب حسش کردم گفتم قربونت برم فانتزی هست نگران نباش تا اینکه کم کم خوشش اومد و هر شب کارمون شده بود سکس چت با هم یه شب بهش گفتم راستی اگه دوستم مجید پیشت بود بهش میدادی گفت دیوونه مگه فانتزی نیست واقهی که نیست گفتم فدای زنم لیلا بشم گفت رضا جون مجید توی حس کسم خیس کرده میگفت بهش بگم بیاد میگفت عجب خری هستی الکی میگم کم کم راضی اش کردم سکس جای باهام خوب باشه و وجدانا خوب شد ولی میگفت عذاب وجدان دارم می گفتم عزیزم نگران نباش فانتزی هست میگفت رضا خیلی خری گفتم فدای کس لیلا جونم بشم یه شب توی سکس چت گفت رضا کیر میخوام گفتم حسش کن گفت تو شروع کن گفتم عکس مجید را میفرستم نگهش کن گفت میترسم رضا جون فردا ببینمش بد نگهش کنم گفتم لیلا جون نگران نباش فانتزی هست میگفت قربون شوهر کس کشم برم لیلا داشت با کسش ور میرفت عکس مجید فرستادم گفت وای رضا بدنم سرد شد عکسش دیدم گفتم حسش کن گفت چشم دیوونه گفتم فدای زنم بشم گفت رضا مجید الان داره میکنه حسش میکنم لیلا میگفت واقعا رضا جون کم کم لذت میبرم فدای شوهر کس کشم بشم گفتم حسش کن گفت چشم عزیزم گفتم الان مجید چکار میکنه چشات ببند حسش کن گفت وای دیوونه کسم خیس شد فیلم داره از جا در میاد گفت تند تند حس کن گفت لعنتی چه به سر زنت آوردی که داره دوستت مجید حس میکنه بگفت مجید زن دوستت بکن بکن پیش خوش بکنش جرش بده داد میزد مجید بکن کس لیلا بکن داشت ارضا میشد آخرش گفت رضا وجدانا گناه نیست گفتم نگران نباش دیدی رفتیم پیش روانشناس گفت باشه دیگه پای خودت گفت آخه عکسش دیدم حسش کردم گفتم فدای سرت بهتر گفت رضا جون قول میدی همیشه خوب باشی گفتم چشم لیلا جون گفت رضا جون اگه قول بدی همیشه خوب باشی و همه چی واسم بخری بهتر میشم لیلا میگفت منم قول میدم خودم درخواست کنم سکس چت واقعی کنیم و اینگونه بود که زندگیمان بهتر شد دوستان ببخشید که طولانی شد ولی لیلا واقعا محشر شده بود واسم قسمتهای بعدی می نویسم
نوشته: کاکولد رضا
اصلا من که نفهمیدم کی گفت . آنقدر گفت گفت و حس کن حس نوشتی سرو ته حرفات معلوم نبود چی بود چه رسد به مفهوم داستان
خودت این جمله ایی که از متن برات میزارم را بخون ببین ی کسخل تا چه حد میتونه ی جمله را در حد اعلی ترین شکل ممکن به صورت کسشعر ناب بنویسه
" میگفت عذاب کس لیلا جونم بسم"
غلط املایی ی طرف ، جمله ی بی معنی ی طرف ، نامعهوم بودن جمله ی طرف …اصلا یعنی چی ؟؟؟
عااااااااااامو تو وقتی بلد نیستی ی جمله ساده بنویسی مجبوری مگه داستان بنویسی ؟؟؟!
🔵🔴🔵🔴
درود بر ادمین با این داستانا…
😂😂😂😂
تا اینجا که فقط گفتی حسش کن زنتم گفته نه نمیشه حالا ببینیم بقیشو چکار میکنی فقط نوشتی غلطاشو بگیر بعدن بفرست
با همین فرمون بری جلو تا چند وقت دیگه لیلا کیر مجید رو می خواد که بزاره تو کوسش و تو به آرزوت برسی
ای کاش من جای مجید بودم
خرخودتی دیوس عوضی بی غیرت اینو بدون هیچ وفت یه زن محجبه معتقد تحت هیچ شرایطی نمیاد بخاطر التماس مفت تو شوهرهایی امثال شما تسلیم بشن و برن به غریبه دیگه کص بدن ک هم مرتکب خیانت روحی جسمی و هم گناه ووو هم یه عمر عذاب وجدان بشن در منطق اونا ایجورن بعدم یه زن محجبه ک واقعن هم بدش میاد از این چیزهای شوهر بی غیرت و دیوسی مثل تو نداره مرتیکه دروغگوی عقده ای متوهم
یعنی ریدم تو دهنت با این اراجیفی که گفتی . منم میرینم توی دهنت توهم حسش کن
اهان راستی یادم رفت بگم از کی زن و شوهر همش با هم چت میکنند مگه زن و شوهر زیر یه سقف نمیخوابند ؟ کدوم قبرستون دره ای بودی که مجبور بودی با زنت از راه دور سکس کنی بدبخت بی نوای بی سواد
افغان هستی
دست به قلم نشو یا همزمان داری مینویسی جق نزن
درود دوستان
رویِ کصی‌شعراتم با نویسنده نیست،با خواننده ها و ادمین هاست
من این داستانو نخوندم فقط اومدم نظرم رو راجب این روزای سایت بگم
وضعیتِ این روزای سایت بنظرتون چقد کیری و تخمی شده؟
قدیمِ شهوانی رو کسی یادشه؟
یادتونه چقدر داستانهای خوب زیاد بود که ارزشِ وقت گذاشتن رو داشت؟
یادتونه این داستانعا چه خاطره هایی تو ذهنِ ما از سایت ساخت؟
اونموقه ها هم بودن کصتانهای تخمی ولی از هر ۱۰۰ تا داستان شاید۲۰ تاش کصی‌شعر بود
الان چی؟
سایت همش شده کصتان
یا گیِ،یا کاکولدیِ،یا تجاوزِ،یا طرف رو خار مادرِ خودش نظر داره یا کرده یا داده بهشون
اسمشونم شده فانتزی!!!
فانتزی هم قواعد و قانون داره
من نمیگم چرا اصلا همچین فانتزی وجود داره
من چیکاره‌ام اصلا گه خوریش به من نیومده
اوکی هستن که دوس دارن کونی باشن،یا از تجاوز خوششون میاد میخوان به زور گاییده شن،یا خارمادرِ خودشونو سیخ بزنن یا به بابا و داداششون بِدن،اوکی حله
ولی
من کونم ازین میسوزه که بالای۷۰٪ داستانا الان این مضامین رو دارن
ادمین همینجوری یِلخی داره کصتان آپ میکنه
نویسنده های این داستانا اغلب بچه سالی که شاشش کف نکرده و یا یه افغانیِ که کونش گذاشتن اومده اینجا بگه کَردم و یا یه پشت کوهیِ که تازه با پی سی و گوشی آشنا شده میخواد خودشو به روز جلوه بده
ادمین جانِ عزیزت هر چیزیو آپ نکن،چیشد روزای خوبِ شهوانی
اونایی که کامنتم رو خوندین و باهاش موافقین،بیاین یه ری اکشنی نشون بدین،یه لایکی چیزی بعدشم نظرتونو بنویسین
که ادمینا ببینن و هرچیزی رو آپ نکنن
شاید شهوانی برگرده به روزای قشنگ قدیم که همه کونی نبودن و عقده‌ی به زور گاییده شدن نداشتن
مراقبت کنین
کیر تو بدخواهاتون
جووووون ادامه بده اینجور مکالمات کاکولدی زن و شوهر واقعا حشری کنندس. کیرم ترکید
اینکه میگی آقایون متاهل میدونن من چی میگم وفانتزی چیه،بعیدمیدونم شامل همه آقایون بشه
منم فانتزی دارم اما شباهتی به این فانتزی نویسنده نداره
به نظرم اسمی که به این کلمه معنامیده کاملا واضح وروشنه،
فانتزی ،فانتزیه وتازمانی بهش میگن فانتزی که عملی نشده باشه
شمام بگی فکری توی ذهنم داشتم امافکرشو نمیکردم شرایطی پیش بیادتاعملیش کنم بهتره تابگی فانتزی
آقا رضا چشماتو ببند و کیر تک تک اونایی که داستانتو خوندن رو توی کونت حسش کن تند تند حسش کن
یعنی اینکه دوست داری کوس دادن زنتو ببینی
و کسیکه میخواد و همسرشم کم کم میاره تو خط و بعد چند وقت
رفیقش میشه بکن زنش و تمام 👙💄👠
نظرات جدید داستان‌ها
- ههههه نوشته قطار وارد واگن شد ....😂😂😂...
- و جالبه که ادمین پاراگراف آخر رو به داستان من اضافه کرده. و...
- داستان زیبایی بود . دمت گرم . فقط اگه زحمت بکشی قبل از ارسا...
- عالی👌🏻
- سلام دوستان من نویسنده قسمت اول و دوم و چهارم این داستان هست...
- در جریانی کسشر نواختی؟
- کم کس لیسی کن. یه بخش مخصوص زنا هست. توی بخش مردها که بهش می...
- نویسنده کپی کن مریض این داستان برای ده سال پیش و یکم از عقده...
- ک س ننه خالی بندت زنت رو خودم گ اییدم ...
- آخه احمق جقی داستان خیالی ب چه درد ما میخوره از زندگی بگو ...
- چند سال پیش که شروع کردی نوشتن تو همون نطفه خفه کردی داستان ...
- یه لحظه فکر کردن الان داداشه میزنت زمین مثل سگ میکنتت آخه او...
- کیرم دهن شاه ایکس.این چه کسشعری بود که نوشتی؟...
- جوونای اهوازی نصفشون حرف عادی که میرنن همه ش لاف و خالی بندی...
- کص ننه تو و اون پنج نفری که لایک کردن ...
- خدایا ما را نبخش و نیامرز.
داستانهای تازه
- شاگرد زرگر (۲)
- هدیه زن شهرام (۱)
- فاطمه، مادر دوستم (۲)
- جنب شدن در خواب با فکر مادرم (۴)
- زندگی سخت
- مادرزن خوش اندام
- دوستی ساده ما
- حسام و مادر دوستش (4)
- نجیب زاده ای که به دست من خراب شد (۱)
- فرشته ناز من
- سکس مریم با آقا فرید
- مالیدن تو مترو
- پسر عمم جرم داد
- شورت مامان و خواهرم
- ضربدری اشکان
- ماجرای سکس من تو قطار کرج
- عاشق چادرم من
- پسرخوانده (۱)
- وقتی رفتن تو دستشویی دخترونه کار دستموم داد
- دکتر رینوپلاست و خواهرم سپیده (۱)
- اطلس سبز (۳)
نه تورو خدا دیگه ننویس دربه در شی