کون دادنم به مرد متاهل

1401/07/27

سلام.
من اسمم ساراست و ۲۵ سالمه. قدم ۱۶۵ و وزنم ۴۹ کیلو. صورتم خوشگله اما بدنم لاغره. نه لاغری که خیلی زشت باشه. پوستم گندمی روشنه و سایز ممه هام ۶۵ و لگن پهنی دارم.

تجربه های سکس من زیاد چیز خاصی توشون نیست. چون خیلی خجالتی ام به دوست پسرم هم به زور پا دادم که در حد یه ساک زدن و لاپایی بوده با دوست پسرم. یه بار هم آنال سکس کردیم که اونم سی ثانیه نشد و حس خیلی خیلی بدی داشت. بعدش که بهم خیانت کرد و من چون به شدت دوستش داشتم، بعد از اون نتونستم وارد رابطه با کسی بشم.
راستشو بخواین برعکس خجالتی بودنم، خیلی هاتم و حشرم بالاست. برای همین همیشه خدا پای داستان های سکسی و فیلم های سکسی جق میزنم. بدبختیم اینجاست خیلی خجالتی ام و چون زود وابسته میشم نمی‌تونم با کسی وارد رابطه بشم باهاش سکس کنم. یه دلیل دیگش هم اینه که باکره بودن برام مهمه. چون جایی زندگی میکنیم که هنوز مردمش سنتی ان و به این چیزا اهمیت میدن…
بگذریم.
یه بار توی اینستاگرام یه استوری گذاشتم که توش یه سوال پرسیده بودم. خیلیا جواب دادن و یکیشون یه پسر تقریبا سی و چند ساله بود که درمورد عکس پروفایلم نظر داد. بعد با هم شروع به چت کردیم و فهمیدم آشناست و از دوستان، یکی از دوستای خودمه. یه چند وقت گذشت و بهم پیشنهاد داد ببینمش. من قبول نمیکردم چون شهرمون کوچیکه و حوصله دردسر نداشتم. تا اینکه بعد از کلی اصرار، یه شب بعد از خرید و برگشتن از بازار با ماشینش اومد و من سوار شدم. با همدیگه خوش و بش کردیم. بعد دستمو گرفت. من اون لحظه احساسی بهش نداشتم و برام مهم نبود. چشمم افتاد به عکس یه بچه که چسبونده بود روی آینه و گفتم: حمید این بچه کیه که عکسش اینجاس؟ تو اینستاگرامت هم استوریش میکنی؟
گفت: پسرمه دیگه!
یه لحظه جا خوردم. گفتم شوخی نکن!
گفت: نکنه نمیدونستی من متاهلم؟
گفتم: نه و اگه میدونستم متاهلی هیچوقت باهات بیرون نمیومدم…
خلاصه اون شب گذشت و من اومدم خونه. اما حمید هی بهم پیام میداد که من تو رو دوست دارم و … نمیتونم از فکرت دربیام و… گفتم: نمیخوام زندگی یه زن دیگه رو خراب کنم… اصلا خوشم نمیاد از رابطه با مرد متاهل.
راستشو بخواین شنیده و مطمئن بودم که مرد متاهل فقط برای بوس با کسی وارد رابطه نمیشه. چون مزه سکسو چشیده عمرا بخواد فقط برای بوس و نوازش با کسی وارد رابطه بشه…
حمید رو از همه جا بلاک کردم.

چند وقت گذشت و من همچنان با حشر بالا جق میزدم. تا اینکه تو اینستاگرام یه پیج ناشناس بهم پیام داد که من نمیتونم تو رو فراموشت کنم. اولش فکر کردم دوست پسر سابقمه برگشته. پرسیدم: شما؟
گفت: حمیدم!
اینبار دیگه بلاکش نکردم. جوابشو ندادم و ولش کردم.
بعد شروع کرد به شب و روز پیام دادن که من عاشقت شدم به خدا. ازت خوشم میاد. زنمو دوست ندارم. قسم میخورم اونم منو دوست نداره و اگه به خاطر پسرم نبود، طلاقش داده بودم.
راستش من یه کم که نه، خیلی آدم احمقی ام. نمیدونم چرا انقد کمبود محبت دارم که راحت تا یکی بهم محبت میکنه خرش میشم. اینجوری شد و حمید هم هی بهم ابراز علاقه کرد و گفت قول میده هیچ اتفاقی بینمون نیفته که بد باشه. راستش منم وسوسه شدم و دلم خواست یه بار دیگه سکس کنم. بهش گفتم من باکره ام و عمرا بذارم از جلو سکس کنی. از پشت هم نه.
ولی حمید گفت: اینجوری که نمیشه… اگه میترسی قول میدم نه درد داشته باشه و نه آسیبی بهت بزنم.
منم خر شدم…
یه روز بهم پیام داد که: فردا خانومم طبق معمول از ظهر میره خونه باباش تا شب. بیا اینجا.
منم گفتم: باشه.
دوباره پیام داد: ممکنه نره… ولی تو بیا میریم انباری رو پشت بوم. قبلا اتاق نگهبان آپارتمان بوده.
من که واقعا فقط میخواستم برم و ارضا بشم، بهش فکر نکردم…و اوکی دادم. بعد حمید ازم عکس بدنم و انداممو خواست. براش به عکس فرستادم و پیام داد: حیفه تو رو ببرم تو انباری… باید ببرمت رو تخت!
خلاصه! ما فردا رفتیم خونش. همونجا تو پارکینگ اومد سراغم و تو آسانسور محکم بغلم کرد. رفتیم تو خونش، همین که رسیدم داخل، روسریمو دراورد و میخواست لباسمو دراره. یه لحظه جا خوردم این آدم چرا انقد حشریه! قبلا بهم گفته بود: تو اول لباسای منو دربیار بعد من تو رو لخت کنم. اما هنوز هیچی نشده بهم حمله کرد. منو برد تو اتاق و فوری لخت شد. یه دفعه گوشیش زنگ زد و رفت تو حال جوابشو بده. از پشت دیدمش که بدنش خیلی سفید بود و با اینکه متاهل بود و ورزش نمیکرد خیلی هم رو فرم بود… زد به سرم تا میاد، خودم لخت بشم و منو دید خوشش بیاد. اما ترسیدم فک کنه دارم نخ میدم و بخواد ناکارم کنه. همونجا نشستم تا اومد. بغلم کرد و شروع کرد به لب گرفتن ازم. خیلی هات شده بود و با عشق ازم لب می‌گرفت. منم که عاشق معاشقه بودم، همراهیش میکردم و‌ میذاشتم تا میتونه لبامو بخوره. تموم فانتزی هایی که قبلا بهم گفته بود تو ذهنم بودن که براش اجرا کنم. حین لب گرفتن ازش، دست بردم و لباسم رو درآوردم. بعد زبونمو بیرون آوردم و آب دهنش رو ریخت رو زبونم و قورتش دادم. از چشماش معلوم بود که چقد خوشش میاد از اینکه کارایی که میخوادو دارم میکنم. دست برد سوتینمو دراورد و درازم کرد روی تخت.شلوارمو خودم دراوردم. اومد خوابید روم و قبل اینکه بخواد ممه هامو بخوره، تو چشمام زل زد و بهم گفت: میدونی چندبار با خیال اینکه دارم میکنمت جق زدم؟
منم که خجالتی بودم، با اینکه دلم میخواست بهش بگم منم همین کارو کردم، چشمامو بستم. شروع کرد به خوردن ممه هام. همین کارش باعث میشد حشرم بیشتر بزنه بالا و یه کم از خجالتی بودنم کمتر بشه. باز شانس اوردم اونم کاربلد بود و خودش همون لحظه میگفت که چیکار کنم وگرنه هیچ لذتی نمیبردیم.
بعدش بهم گفت بلند شم و خودش اومد جام دراز کشید. پاهاشو باز کرد و گفت: براش ساک بزنم. جلوی کیرش دراز کشیدم و گذاشتم چتری هام بریزن رو صورتم که راحت تر باشم و خجالت نکشم. اما همین که کیرشو گرفتم و گذاشتم رو زبونم، دستاشو اورد و موهامو زد کنار. منم که چاره ای نداشتم، همون‌جوری که چشم‌ تو چشم بودم باهاش، براش ساک میزدم. اون لحظه فقط قربون صدقم میرفت و میگفت که خیلی دوسم داره. با تخماش که همزمان ور رفتم، صداش بلند تر شد و گفت: سارا عجب چیزی هستی…!!!
همین باعث شد رو باز کنم و محکتر میک بزنم کیرشو. البته ناگفته نماند که برعکس دوست پسر سابقم، حمید کیرش شبیه کیر این پورن استارا بی نقص و به اصطلاح سر موشکی بود که از خدا خواسته براش هی ساک میزدم. بعد کیرشو از دهنم دراورد و چند بار به زبونم ضربه زد.
پا شد و رفت پایین از تخت. سر پا وایساد و گفت: داگ استایل وایسا روبروم. من همینکارو کردم و کیرشو گذاشت تو دهنم. اینبار من ساک نمیزدم. موهامو گرفته بود تو دستاش و خودش تو دهنم تلمبه میزد. همزمان خم شده بود و به باسنم اسپنک میزد. همش ناله میکرد و میگفت: تو چقد خوب ساک میزنی!
خبر نداشت قبلا چقد روی موز تمرین میکردم تا بتونم هم دوست پسر سابقمو و حالا هم خودشو راضی نگه دارم.
چند لحظه بعد تا حس کرد داره ارضا میشه، کیرشو بیرون کشید. دوباره آب دهنشو ریخت رو زبونم و منم زل زدم تو چشاش و قورتش دادم. چشاش خمار بود…لاشی خیلی کار بلد بود. دمر خوابوندم رو تخت و با سر کیرش آب کسمو میورد سمت سوراخ کونم که آمادش کنه. حیفم اومد با اون کیر موشکی ارضا نشم. بهش گفتم: لاپایی میخوام‌…
گفت: جوووون
و پاهامو چسبوند بهم. کیرشو برد لای کصم که هم خیس بود و هم ورم کرده بود و عقب جلو میکرد. سر کیرش به چوچولم میخورد و حالی به حالی میشدم. همینو فهمید که خم شد روم و حین عقب جلو کردن کیرش، یه سینمو چنگ زد و لباشو چسبوند به گوشم.‌ نفساش که میخورد بهم… بیشتر حالم بد میشد: عجب کسی هستی سارا… لاپایی دوست داری؟
ناله هام شروع شد. چون چوچولم داشت عشق میکرد. حمید هم که اینو فهمیده بود عقب جلو کردنشو‌ تند تر کرد و لبامو میخورد. همینجوری داشت پیش میرفت تا اینکه ارضا شدم و یه ناله بلند کردم. حمید یه بوسه زد به شونه هام و از روم بلند شد. همون جوری مونده بودم. حمید پاهامو باز کرد و دوباره با سر کیرش، آب کصمو میورد سمت سوراخ کونم تا حسابی آماده بشه. دیگه واقعا دلم میخواست شروع کنه تا بفهمم کون کردن حمید چه احساسی داره. ازم پرسید: آماده ای؟سرمو تکون دادم و حس کردم سر کیرش دم سوراخ کونمه. آروم فشار میداد تا بره تو. یه کم درد داشت و حس کردم نمیتونم. بعد که کم کم هل داد داخل، یه حس ناجوری داشت. شروع کرد به آروم تلمبه زدن. راستش اولش حس خوبی نداشت و یه کم درد هم داشت…( من نمیدونم چرا بعضیا میگن کون دادن لذت داره؟) یه کم تحمل کردم. حمید برای اینکه حس بدی نداشته باشم، روم خوابید و مث قبل، سینمو گرفت و دم گوشم حرف زد. همش میگفت: سارا چه کونی داری لعنتی… عجب کون تنگی…
یه کم بعد تلمبه زدناش تند تر شد و حرفاش رکیک تر. دیگه رسما داشت میگفت: مث سگ دارم میگامت!
چون ازم لب می‌گرفت، منم تحملم بهتر شده بود. گفت: دیدی درد نداشت و گفتم خوب میگامت؟
بهش یه لبخند زدم. ولی تو دلم گفتم: گه نخور…
چون داشتم میمردم… واقعا دوست داشتم زودتر تموم میشد و کاش اوپن بودم :(
یهو کیرشو بیرون کشید و گفت: به پشت بخواب!
میدونستم چی میخواد. به پشت دراز کشیدم و رفت پایین. سرمو کشید سمت لب تخت. سرم از لبه تخت افتاد پایین. جوری وایساد که سرم بین پاهاش بود. تخماشو گذاشت تو دهنم تا بمکم. سینه هامو با دستام چسبوندم به هم. بالا سرم جق زد تا آبش بیاد. یه ناله کرد. داغی آبشو که رو سینه هام حس کردم، تخماشو بوسیدم. بغلم کرد و تو گوشم گفت: دوستت دارم.
بعدش با هم خوابیدیم…

نوشته: سارا


👍 20
👎 9
93501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

899437
2022-10-19 00:52:58 +0330 +0330

باحال بود .خوش به حال اون مرد

1 ❤️

899449
2022-10-19 01:53:15 +0330 +0330

داستانت قشنگ بود یعنی کاملا انگار از روی فیلمی نوشته شده باشه بی نقص بود ولی در مورد لذت کون دادن ، به نظرم دوحالت بیشتر نداره یا طرف اپن نیست و اجباره یا مردی که میخواد بکنه یه جورایی میخواد عقدشو سر کون طرف خالی کنه وگرنه کونی که کثیف باشه و طرف خبر نداشته باشه حال بهمزنترین چیز سکس هست

3 ❤️

899499
2022-10-19 09:37:21 +0330 +0330

سارا تو اهل استاد فارس نیستی؟

1 ❤️

899509
2022-10-19 13:34:30 +0330 +0330

اگه میشه با اکانتت بهم پیام بده باهات کار دارم

1 ❤️

899510
2022-10-19 13:57:15 +0330 +0330

آقایون یک سوال بسیار کلیدی و حساس دارم لطفا از اساتید اهل فن هر کدوم به درجه اجتهاد نائل شدین بفرمایید این واژه خود ارضایی در ستش جق هست یا جلق من تو این بخش احکام خود ارضایی مشکل دارم بهرحال فردا باید واسه آینده بچه تربیت کنیم ولی با بیش از ده سال سابقه حضور مستمر در این سایت تربیتی _ آموزشی هنوز هم این واژه ابتدایی رو بلد نیستم
لطفا درستش رو بهم بگین زشته یموقع تو جمع شاید ایجاب کرد از این واژه استفاده کنیم فردا میگن هنوز هم الفبای مسائل جنسی رو نیاموخته

لطفا راهنمایی کنید و نادانی رو از جهل و جهالت نجات بدین

3 ❤️

899519
2022-10-19 15:59:28 +0330 +0330

بنظرم شما همچنان با حشر بالا جق بزن ببینیم چی میشه

1 ❤️

899549
2022-10-20 00:49:29 +0330 +0330

جنده بودي

1 ❤️

899578
2022-10-20 05:45:46 +0330 +0330

سارا بیا‌ یه نیگاه کن ببین این دسته‌ بیل لاپامون سرموشکی هست یا سر نارنجکیه…
جنده خجالتی جون این سر موشکی رو دیگه از کدوم سوراخت در اوردی؟خدایش از سرموشکی به یعد انقدر خندیدم که گوزیدم…شانس اوردم تازه مستراح بودم وگرنه پوشک لازم میشدم…به سوراخ کلوزت قسم

1 ❤️

899835
2022-10-22 01:28:28 +0330 +0330

لذت داره اون نابلد بود

1 ❤️

910187
2023-01-11 00:06:20 +0330 +0330

بابا ولش کنید این بچه رو خوب کاری کردی عمو دادی آفرین ولی ی سوال همچنان میدی یا اوپن ماین شدی؟

1 ❤️

923578
2023-04-15 18:26:17 +0330 +0330

کمبود محبت و خوب گفتی واقعا زنی ک کمبود داره حتی با داشتن دوتا بچم میاد کوس میده بهت

0 ❤️