کیر خیس

1401/09/04

این داستان ، ارشیا . (داستان کوتاه)
سلام . اسم من ارشیاس ، داستان مال وقتیه که هفده سالم بود ، بدن سفید پر , کون نسبتا بزرگ و کیرم کوچیکه .
توی یه صافکاری کار می کردم ، از نظر مالی خیلی دوس داشتم کار کنم . تا ظهر اونجا بودم ، بعدش مامانم برام غذا میوورد ، و تا ساعت چهار و پنج اونجا بودم.
اونجا پیش حمید کار میکردم ، حمید بیست و شیش سالش بود ، یه کیر سر صورتی و دراز خیلی قشنگ داشت ‌.
بعضی وقتا از شوخی میگفت که این همه آب کمرو نمیدونم کجا خالی کنم ، کاش یکی بود توش خالیش می کردم .
میدونستم دلش میخواد منو دسمالی کنه ، بجز اونم پسرای دیگه ای بودن قبلا که میخواستن اینکارو بکنن .
من گی نبودم ولی دوس داشتم که یه روز یکی منو بدزده و چهار دست و پا ببندم ، و از کون بکنمتم .
مامانم بدن خوبی داره ، موهای بلوند ، ممه های قابل توجه ، و کون گنده ولی نه چندان بزرگ ، کونش بزرگ نیس ولی اونقدر برجسته هس که نگاش کنن .
بابام اون موقع رفته بود ماموریت و من و مامانم تنها بودیم . یادمه مامانم با سوتین زرشکیش توی آشپزخونه بود و من نگاش میکردم .
مامانم : امروز میخوام برات قرمه سبزی بیارم ، به آقا حمیدم بگو چیزی نخوره .
من : باشه مامان جان مرسی .
منم کفشای ال استارم و شلوار جین مشکی و تی شرت سفیدمو پوشیدمو رفتم سمت مغازه .
لباسامو عوض کردمو شروع کردیم به کار ، اون روز برای اولین معلوم بود حمید خیلی حشریه و کیرش پره .
من داشتم روی یه کاپوت ماشین کار میکردم که یواش از پشت اومد سمتم ، طوری که چندان ضایع نباشه خودشو بهم نزدیک کرد ولی از حد معمولی بیشتر بود و گفت اینجوری پولیش بزن و به حرکت دستش رو بهم نشون داد .
فهمیدم یه چیزایی توی سرش میگذره .
بعدا ام فهمیدم که توی سرچ هیزتوری گوشیمو نگا کرده و دیده که از پورنایی که استپ مامن خوشم میاد .
نمیدونم اون روز چی شد ، اگه یه روز عادی بود هیچوقت امکان نداشت اون اتفاق بیوفته .
شاید از فکر کرده شدن خوشم میومد ولی هیچوقت بهش بصورت جدی فکر نمیکردم فقط برام فانتزی بود .
ساعت یازده و نیم بود ، کرکره ی مغازه رو کشیده بودیم .
اون روز یکی از دوستای حمید اونجا اتفاقی رد شد و مشروب و یکم گل بهش داده بود .
و حمیدم گل و بار زد و توی پارک کشیدیمش و بعد برگشتیم و توی گاراژ .
حمید شروع کرد به مشروب ریختن ، و منم میخوردم باهاش .
مست مست شده بودیم ، من روی صندلی داشتم به گوشی نگا میکردم که حمید اومد پیشم ، یه ویدیو میخواست نشونم بده ، بعد آروم آروم شروع به نوازش دستم کرد ، من میدونستم که میخواست چکار کنه ، ولی چون حس خوبی داشت خودمو رها کردم ، همین کارو تا ده دقیقه ای ادامه داد ، بعد آروم دستشو برد سمت ممه هام ، منم چیزی نگفتم ، صدای نفساش بلند شده بود ‌.
گفت نمیدونی که چقدر دلم میخواست بهت بمالونمش .
به کیرش نگاه کردم ، از زیر شلوارش معلوم بود ، نوک ممه هامو با دستاش گرفته بود و می کشید ، دلم میخواست کیرشو بکنم توی دهنم .
حشری شده بودم ، یهو دستشو برد سمت کیرم ، با دستش کیرمو مالید و گفت آخ جون چه دودولی داری ارشیا .
کیرم خیلی حس خوبی داشت ، تا اینکه دکمه های شلوارشو باز کرد ، کیرشو در آورد ، سر کیرش خیس بود.
تا کیرشو دیدم سر کیرشو کردم توی دهنم ، اونم سرمو روی کیرش فشار داد و عوق زدم.

تا چند دقیقه براش ساک میزدمو خیلی لذت می‌بردم ، کیرشو بوس میکردم ، زبونمو دور کیرش میچرخوندم ، سر کیرشو مک میزدم ، و سعی میکردم تا ته بکنم توی دهنم ، مثل یه بچه که تازه آب نبات دیده باشه .
یادمه حمید خیلی حشری شده بود ، بهم گفت که لباساتو در بیار ، خودشم لباساشو در آورد ، کیرم راست شده بود .
بهم گفت که پاشو بریم روی مبل دراز بکشیم ‌و بهم یه پارچه داد که باهاش چشامو ببندم .
روبه پهلو دراز کشیدم ، دست خیسشو مالید به کیرم و از پشت خودشو چسبوند بهم .
گرمای کیرشو دوس داشتم ، کیرشو آروم می مالید لای لپای کونم .
آروم فشارش میداد روی سوراخم ولی من نمیزاشتم بکنه تو .
دستش دور کیرم بود ، که یهو گفت مامانت غذا میاره؟
همین که اینو گفت یهو خیسی کیرم بیشتر شد و توی دستش حس میکرد که کیرم یه تکونی خورد .

گفتم آره قرمه سبزی میاره . کیرمو فشار دادم لای دستس .
گفت یه چیزی میخوام بکنم داخلت دردت نمیاد نترس ، و آروم کردش توی کونم ، یه چند دقیقه ای عقب جلوش میکرد بعدش درش اورد . حس خیلی خوبی میداد . نمیدونم چی بود ولی خیلی حسشو دوس داشتم ، حسابی حشری شده بودم .
دستشو محکم دور کیرم گرفت ، گفت مامانت ، وقتی کیرمو می‌مالید یبار دیگه گفت مامانت زحمت کشیده .
منم گفتم آخ ، آره .
سر کیرشو میمالید رو سوراخم ، کیرمو با دستش میمالید و از مامانم حرف میزد .
داشت دیوونم میکرد ، میگفت کونت مثل کون مامانت سفید و قشنگه .
منم گفتم جون ، بگو .
میگفت همینجوری که کیرمو میمالم بهت دوس دارم بمالم لای کس مامانت.
گفتم آخ .
حمید : بزنم داخل مامانت کیرمو .
من : آیییی ، بزن ، بزن تو مامانم .
سه تا از انگشتاشو کرد تو سوراخم ، گف بدجوری منو یاد مامانت میندازی .
انگشتاشو عقب جلو میکرد خیلی حس خوبی میداد .
گفت کم کم دارم گشادت میکنم.
توی اوج شهوت بودم ، گفت میدونی دوس دارم کیرمو بکنم لای کس خیس مامانت و همزمان که اینو میگفت سر کیرشو فشار داد توی کونم .
یه لحظه داد زدم ، آیییی . بکن ، بکن تو مامانم .
و کیرشو فشار داد داخلم ، آیییی ، خیلی درد داشت ‌.
گفت یکم تحمل کن دردش کمتر میشه.
کیرشو آروم عقب جلو میکرد داخلم و از مامانم میگفت .
همزمان کیرمو ام میمالید .
گفت از بدن لختش بگو ، گفتم که یه بدن سفید با ممه های بزرگ و کون خیلی خوش فرمی داره .
بنظرم اگه از کون بکننش خیلی حشری میشه.
گقت مامان بلوندت با یه دونه راضی نمیشه باید دوتا کیر بهش حال بدن .
گفتم یعنی چجوری
گفت مامانتو باید لخت کنن ، یکی بکنه تو سوراخش ، یکی هم تا تخم بزنه تو کسش.
داشت آبم میومد دیگه
و چشای مامانت خمار میشه
خودشو رها میکنه به کیرا میسپاره
دوتا کیر که عقب جلو میشن تو مامان بلوندت .
و منم آبم پاشید توی دستش
اونم تند تند میزد توی کونم و بعد چند دقیقه آبش اومد…
اون پارچه رو که جلوی چشام بود برداشتم .
نگاش میکردم و اونم منو نگا میکرد گفت بیا بغلم.
دستشو میکشید روی سرمو می‌گفت که خیلی دوست دارم .
گفت که میخوام اعتماد کامل بهم داشته باشی و نگران نباشی اگه هر حرفی پیش هم زدیم
نگاهش خیلی حس خوبی بهم میداد ، منم بهش گفتم که منم خیلی دوست دارم و ازت ممنونم که انقدر مهربونی .

و از اون موقع به بعد همیشه حس امنیت و صمیمیت خیلی خاصی نسبت به هم داشتیم ‌.
یه حس خیلی خوب ، خیلی قشنگ بینمون شکل گرفت .
یه صمیمیت و حس خوبی که اونقدر زیبا بود که فقط خودمون تجریش کرده بودیم .

دوستون دارم ، مرسی که وقت گذاشتید خوندین 💜

نوشته: پسر ماه و ستاره


👍 21
👎 7
176001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

904052
2022-11-25 01:27:06 +0330 +0330

قشنگ مث بقیه بسیجیا، تا دسته توشونه ولی میگن عوضش امنیت داریم


904067
2022-11-25 02:50:48 +0330 +0330

این دیگه چه کصشری بود من خوندم

0 ❤️

904110
2022-11-25 11:29:07 +0330 +0330

تو کونت به کیرش حس امنیت دادی ها!!

0 ❤️

904111
2022-11-25 11:33:45 +0330 +0330

کاش منم اوستاد بودم

0 ❤️

904112
2022-11-25 11:34:15 +0330 +0330

قرمه سبزی چی شد😐

2 ❤️

904114
2022-11-25 11:45:50 +0330 +0330

خیلی حس خوبی داره که فاعل ازمفعول خودش حمایت کنه و تعصب داشته باشه

0 ❤️

904162
2022-11-25 23:41:36 +0330 +0330

اگر بیایی پیش من خود امنیت رو داری نه فقط حسش

0 ❤️

904169
2022-11-26 00:52:09 +0330 +0330

من گی نبودم ولی دوس داشتم که یه روز یکی منو بدزده و چهار دست و پا ببندم ، و از کون بکنمتم .
کصخل

0 ❤️

904369
2022-11-27 04:26:55 +0330 +0330

کاش من جا مامانه ارشیا بودم میومدم و به حمید کس وکون میدادم اایی الان خیلی خیسم 😭

0 ❤️

904528
2022-11-28 09:56:40 +0330 +0330

شما یع کونیع بی غیرتی زیاد سخت نگیر کونتو بدع دسته مردم لذت ببرن👌🏾😂

0 ❤️

905135
2022-12-03 03:03:50 +0330 +0330

کیرم تو دوگانگی قرار گرفته الان نمیدونه شق کنه یا از اینهمه کسشر شنیدن قهر کنه

1 ❤️

909669
2023-01-06 20:03:17 +0330 +0330

یادش بخیر، از تهران امدیم مشهد ، بابام ماموریت داشت، مدرسه تیزهوشان ثبت نام کردم، بعد چهار پنج ماه فهمیدم بجز من و صادق که بکن های کلاس هستیم ، بقیه بچه های کلاس یا بوق بوق بودند و کللشون تو کتاب بود، یا یه جورایی کونی بودند. انگار امده بودم بهشت. تقریبا هر روز کون می کردم. تعداد انقدر زیاد بود که با هم رقابت داشتند. یکی عکسای بیکینی خواهر مادرشو تو ترکیه میاورد، یکی شورت خواهرشو می پوشید، یکی شورت مامانشو می پوشید، هنوز اسمارت فون نیامده بود، یکیشون قرص خواب به مامانش داده بود ، از کص و کون مامانش عکس گرفته بود ، ولی گاییده شد تا چاپش کنه

بعد مدرسه ، به هوای درس، هر روز خونه یکیشون بودم ، و مادر و خواهرشونو دید می زدم که بعد تلافیشو رو کون پسره در بیارم

داستان ها داشتیم خلاصه

0 ❤️