سلام دوستان این داستان رو که مینویسم یک اتفاقی که خودم باعثش شدم . اسم من امین هست 29 سالمه من تازه 8 ماهه نامزد کردم با کسی که دوست دخترم بود داستان از اینجا شروع میشه که من 5 سال قبل ازدواجم با همسرم دوست بودم و رابطه داشتم رابطمون خوب بود و سکس هم جزء رابطمون اشتباه کار از اونجا شروع شد که پرده بکارت رو زدم و این باعث شد که من نتونم ولش کنم چون یه جورایی حس میکردم نامردی که این.کارو بکنی و بعدش مثلا بدی بدوزن یا بری خیلی کلنجار رفتم دیدم نمیشه به هر حال تصمیم گرفتم باهاش ازدواج کنم ولی قبلش باهاش حرف زدم که من اینطوریم و باید تو خونه پدریم بمونیم البته راهش مجزاست و از این حرفا اونم قبول کرد ما نامزد شدیم بعد نامزدی کلا همه چیز فرق کرد اون حرفایی که با هم طی کرده بودیم رو زد زیرش مشکل و دعوا دعوا شد دوران مثلا شیرین نامزدیمون چون من خیلی نرمالی بودم خانوادشون هم منو خیلی قبول داشتن به خاطر همون چون میدونستن مشکل از دخترشونه اصلا نمیخواستن کار ما به طلاق بکشه چون نامزدم پرده نداشت رابطمون زیاد بود و همسرم میدونست که اینطوری که پیش میره من طلاقش میدم یه روز تو.رابطمون گفت پریودم تموم نشده و ابتو بریز توش منم ریختم بعد 2ماه گفت که پریود نمیشم رفتیم دکتر ازمایش نوشت بعدش خودش رفت بهم گفت که دکتر گفته حامله نیستم نگو که دروغ میگه گذشت ماه سوم شد بازم نشد رفتیم دوباره ازمایش فهمیدیم که بعله حامله هستش منم گفتم که باید بچه رو بندازی ما الان نامزدیم ابرومون میره مامانش گفت که نمیشه انداختش بعد دعوا دعوا کلا رفت خونشون گفت بچه رو نمیندازم گذشت بچه 5 ماهه شد ما دیدیم که دیگه چاره ای نیست بریم دنبالش یه جشن بگیریم بریم سر زندگیمون ولی در جواب گفت باید یه خونه بگیری تو شهر دیگه تعهد بدی تا عمر داری خانوادت نیان خونه ما و بچه رو نبینن و جهازیه نمیدم و منم چون توان مالیم اونقدر نبود و نمیتونستم خانوادمو ول کنم گفتم قبول نمیکنم . ایشون رفت تقاضای نفقه داد و مهریه رو گذاشت اجرا الان حکم جلب دارم چند بار از دست مامورا فرار کردم . الان تو یه شهر دیگه هستم .به خاطر یک اشتباه هم زندگی خودمو . هم همسرمو.و اون بچه بی گناه رو تباه کردم. خودم کردم که لعنت بر خودم باد.
نوشته: بدبخت فراری
اینجوری میشه که باید یاد بگیریم قبل خواستگاری یه جق دو اتیشه بزنیم
اسمي كه انتخاب كردي برازندس…
حتماً يه كرمي ريختي كه اينجوري با كاكتوس دنبال كونته
یه روز گفت پریودم تموم نشده بریز توش؟
با این معلوماتی که تو از سکس داری
قطعا زنت جنده بوده
پردشم تو نزدی
چون قطعا نمیدونی پرده چیه
اون گفته پردمو زدی
توهم فک کردی پردشو زدی
رابطتون زیاد بود و همسرت میدونست به خاطر همین رابطه ی زیاد طلاقش میدی؟
تو دوران نامزدی نرمالی بودی؟؟
تو نامزدی خیلی قبولت داشتن بعدش ریدن بهت؟
نامزد بودین بعد از ازمایش دعواتون شد و کلا رفت خونشون؟
تو یه خومه که نبودین کسکس از کجا رفت خونشون کلا؟
گفت خانوادت بچه رو تا اخر عمر نباید ببینن؟
دیدی گفتم جنده بوده
خواسته بچه که شبیه تو نیست رو کسی نبینه
چون ببینش میفهمن مال تو نیس
کسکش هر خطی از داستانتو میخونم بیشتر به عمق کسخلیت پی میبرم
هرچی کمتر بنویسی مردم کمتر میفهمن که کسخلی
اسمتم عوض کن بزار شلمغز فراری
مرد هرجا بتونه خونه میگیره و زن میره زندگی میکنه غیر این مرد عدم تمکین میده جز مواردی که تو عقد نامه قید شده باشه، یکم تحقیق خوبه قبل نوشتن
واقعا تو یا ی جقی بدبختی ویا اگر داستانت واقعی باشد. آدم کسخلی هستی. که بنظرم اولی دوست. ولی خوب من اینو بیشتر جهت اطلاع دوستان شهوانی میگم.
تو خود میگی وضع مالی خوبی ندارم واصلا وضع مالیت متوسط خوب باشه. آخه کسخل توی این چند ماه باتوجه به وضعیتی که تو گفتی کدام داماد در ایران به علت اجرا گذاشتن مهریه ب زندان انداختن که تو دومیش باشی. برای چی اصلا فرار کردی و رفتی ی شهر دیگه. طبق نامه دادگاه روز تشکیل دادگاه برو دادگاه ومیزان درآمدت و مخارجت با مدارک ویا 4 تا شاهد به قاضی بگو. اونم با توجه ب درآمد و مخارجت چند ماه بعد مهریه قسط بندی برات میکنه. که اگر داستانت واقعی باشه که بعید میدونم بازم میتوانی کار بکنی که همسرت خسته بشه واصلا قید اون یک قرون ودوزار را هم بزن. مثلا 1ماه قسط بده 2ماه نده باز 1 قسط بده 3ماه یعد قسط نده فقط هواست باشه فاصله اقساط از 4ماه بیشتر نشه. بعد 6ماه بعد ی نامه برای قاضی بنویس ومشکلات مالی خودت وجامعه مطرح کن و تقاضای کم کردن مبلغ قسط را بکن . و همینطور ادامه بده. طرفت بعد از چند ماه بهت قول ميدم هرچیم گشنه باشه با این طرز پرداخت اقساط ومبلغ ناچیزش دویونه میشه.
خیلی ساده بودی هیچ وقت ابت داخل نریز حتی زنت
سخنی با نویسنده ندارم و صرفا به جهت اطلاع خوانندگان عزیز عرض می کنم . نویسنده یک شب خوابش نبرده و چندتا صفحه حوادث رو مطالعه کرده ! یهویی هوس داستان نویسی به سرش زده ! والسلام
اشتباهت از اونجا شروع شد که فک کری نامردیه اگه بعد زدن پردش ولش کنی، آدم عاقل به خاطر این چیزا تصمیم به زندگی مشترک نمی گیره، حالا باکره نباشه مگه ایرادی داره منم با چند تا دختر بودم بعدشم با ازدواج کردن یا به زندگیشون ادامه دادن، خوشبخت شدن که بدبخت نشدن
من نفهميدم اگه فرارييي پس چطور ٨ ماهه نامزد كردي؟!! يعني با ي نفر ديگه نامزد كردي!!
از دست مامورا فراری بعد اومدی داستان میگی کیر تو روحت
الان ٨ ماهه نامزد كردي يا فراررري خلاصه ؟؟!! احمق خودت فهميدي چي گفتي!!
گفت بزن زدی گفت بریز ریختی حالشو خودت بردی توصیه های حکیمانشو واسه ما اوردی!
نمیدونم درست نوشتی یا نه،ولی زنی که پیریود هست رو که خودت با چشم میبینی،معلومه که
ساده لوح بودی داداش این همه دختره چرا این رو انتخاب کردی ولش میکردی مهریه اش زیاده که فرار کردی دیگه
پولت رو جمع کن مهریه اش رو بده دوباره ازدواج کن اما دیگه اشتباه قبلی رو انجام نده این کامنت های یک عدده کونی و جقی رو ول کن این ها تربیت خانوادگی ندارن هم اش فحش میدن دیوث ها
کیر به قبرت بباره