حس کاکولدی (۲)

1402/05/09

...قسمت قبل

دوستان نوید هستم مجدد سلام . خب میخوام ادامه داستان زندگیمو براتون تعریف کنم البته نه همه زندگیمو همون قسمت سکسی و کاکولدی را . خب همونطور که اگر قسمت قبلی را یادتون باشه من خیلی به سکس کاکولدی و بیغیرتی علاقه مند شده بودم و در یه سفر کاری که به جنوب داشتم با ندیم آشنا شدم و و اون اتفاق بین منو ندیم رخ داد که آقا ندیم با اون کیر سیاه و 25 سانتیش کونم گذاشت و برای اولین بار تو زندگیم کون دادم و اونم چه کون دادنی و با بدبختی و درد برگشتم تهران و تا یک ماه نمیتونستم نه درست بنشینم نه درست راه برم و از این اتفاق تلخ یه جورائی از اینکه دوست داشتم زنمو تقدیم ندیم کنم تا باهاش سکس کنه زده شده بودم و کلا برای مدت زیادی اصلا بهش فکر هم نمیکردم ولی خب انگار بازم کم کم با دیدن صحنه های گائیده شدن زنی مثل ندا دوباره اون حس کاکولدی اومده بود سراغم و ته دلمو قلقلک میداد و تحریکم میکرد . پیش خودم میگفتم این بار با یه مرده عادی تر باید وارد این رابطه بشم از یه طرف هم دروغ نگم بعد از چندین ماه که از گائیده شدنم میگذشت راستش کونم برای کیر میخارید و دوست داشتم دوباره یکی از کون بگادتم بدجور هوس کیر کلفت ندیم را کرده بودم واقعا وقتی به کیرش فکر میکردم از خود بیخود میشدم هنوز عکسای کیرشو توی گوشیم داشتم و وقتی نگاهش میکردم دلم برای اون زمانی که کیرشو میخوردم آب میشد شاید بگید خل و چلم ولی اونائی که کون دادن میفهمن من چی میگم . دسترسی به ندیم با اون هیکل و کیرش نمیگم محال بود ولی خب سخت بود چون باید میرفتم جنوب ولی اینکه برای کون دادن برم جنوب خب منطقی به نظر نمی رسید مدتی هم بود که از طرف ارگانهای اونجا درخواستی نداشتم . همینطوری به کار بار و زندگیم مشغول بودم . من یه دفتر کار دارم و یه منشی که اونم بدک نیست باهاش سکس نداشتم ولی خوب کسیه هم خوشگله هم سر زبون داره و برای مشتری جلب کردن عالیه اسمش نسترن هست 36 سالشه و متاهله ولی یه ارایش مرد افکنی میکنه که هرکی میاد دفترم بیشتر به خاطر نسترن هست و منم خب باهاشون قرارداد های خوبی میبندم . راستش مطمئن نیستم نسترن اهل حال دادن باشه یا نه چون هفت هشت سال که منشی منه یه جوری رفتار میکنه یکی به نعل میزنه یکی به میخ نه رک رو راست نشون میده که اهل عشق و حاله نه اینکه کلا مطلقا بهت پا نده خلاصه منو توی دوراهی گذاشته و بلاتکلیفم باهاش . یه روز یه مشتری اومد دفترم ولی من با یکی دیگه هم جلسه داشتم و نسترن با همون هیکل سکسیش و دامن تنگی که اکثرا همین مدلی میومد دفتر و اون رونها و پاها و کون خوشگلشو برای منو بقیه به نمایش میزاشت در اتاقم را زد و گفتم بله بیا داخل اونم اومد داخل تا نسترن اومد داخل قشنگ دیدم این مرده که داشتم باهاش حرف میزدم قشنگ روشو برگردوند سمت نسترن و داشت با چشماش میخوردتش ، نسترن هم اومده بود داخل و با همون عشوه های زنونه اش و ناز و ادائی که تو صداش داشت بهم گفت یه آقایی اومدن و میخوان با شما حرف بزنند من بهشون گفتم باید از قبل هماهنگی کنید ولی میگن که خیلی ضروریه چکار کنم جناب رئیسسسس ، وای لامصب من همیشه برای نسترن سیخ بودم چه برسه که ناز و اداشو هم بیشتر میکرد منم گفتم میبینید که خانم جلسه دارم بهشون بگید اگر میتونند بعدا با هم ملاقات میکنیم . نسترن بازم با همون عشوه خرکی که داشت گفت آخه میگن خیلی فوری و ضروریه منم گفتم پس بگید باید کمی منتظر بشن جلسه ام تموم بشه نسترن هم گفت مرسی رئیسسس چشم همینو بهشون میگم . این مرده هم که باهاش جلسه داشتم بدبخت تو هنگ بود و انگار کلا فراموش کرده بود کجاست و برای چی اینجاست خب حقم داشت یه زن جوان خوش قد و بالا و خوشگل و سکسی عشوه گر با ناز و ادا جلوش عشوه بریزه بایدم هنگ کنه . یکمی دیگه با مشتریم حرف زدم و اونم گفت پس اگر اجازه بدید برای یه روز دیگه جلسه بزاریم منم گفتم باشه حتما اونم بلند شد از اتاقم رفت بیرون و به نسترن زنگ زدم گفتم بگید بیاد. نسترن هم اومد در را براش باز کرد و گفت بفرمائید وای وقتی اون اقا اومد داخل یک لحظه دلم هوری ریخت باورم نمیشد یه آقای قد بلند حدودا 185 یا بیشتر چهار شونه و خیلی خیلی شبیه به ندیم بود فقط این مسنتر نشون میداد انگار که ندیم چند سال پیرتر شده باشه نه اینکه کپی ندیم باشه نه ولی خیلی به هم شبیه بودن همونطوری تیره و قد بلند تا دیدمش یاد همه اون اتفاقهای افتادم که با ندیم داشتم از جام بلند شدم و رفتم به سمتش خودمو دوباره براش معرفی کردم اونم خودشو معرفی کرد اسمش یاسر بود ماشاا… خیلی درشت هیکل بود وقتی جلوش وایساده بودم تا سر شونه هاش بودم تعارفش کردم بشینه اونم با یه لهجه ای حرف میزد معلوم بود ایرانیه ولی انگار خارج زندگی می کرده اصلا نمیتونستم درست تمرکز کنم همش ندیم میومد جلوی چشم و راستش کونمم شروع کرده بود به خارش انگار ازم تمنای یه کیر کلفت دیگه را داشت تا بهش یه حال اساسی بدم . با یاسر داشتیم حرف میزدیم که نسترن با دوتا فنجون قهوه اومد داخل و سینی را گذاشت رو میز و رو کرد بهم گفت امری ندارید ؟منم ازش تشکر کردم اونم با قر دادن کونش از اتاق رفت بیرون یهویی یاسر برگشت بهم گفت ببینم این خانم منشیته یا خانمته ؟منم فهمیدم نسترن براش دلبری کرده گفتم نه بابا منشیم هست کی زنشو میاره کنار دستش تو محیط کار؟ اونم برگشت گفت ناراحت نشی ها ولی این دختر خیلی تشنه است گفتم تشنه ؟ تشنه چی؟ یاسر هم گفت خودتو به اون راه نزن مرد تشنه کیره دیگه اگر نمیکنیش بدش من تا یه حالی بهش بدم به تو هم پورسانتشو میدم منم گفتم آقا یاسر فداتون بشم داریم راجب کار حرف میزنیم ها یاسر گفت نمیدونم خودتو به اون راه میزنی یا زرنگی ولی این دختره کس و کونش حسابی میخاره از من گفتن بود یا بکنش یا من میکنمش . از این همه رک بودن یاسر خیلی خوشم اومده بود گفتم باشه حالا یه کاریش میکنیم اون باشه برای بعد الان رو کارمون تمرکز کنیم . یاسر هم گفت چند دقیقه ای بیرون منتظر بودم بیام داخل همین منشیت نسترن خانم نمیدونی چه عشوه های برای من میومد راستش کم مونده بود دیگه بندازمش رو میزشو از کون بگامش و جیغشو برات در بیارم منم خندیدم گفتم آقا یاسر بسه دیگه توروخدا اونم خندید و گفت باشه بابا منکه خیلی تو کفشم یه روزی بالاخره میکنمش . دیگه بقیه وقتو در مورد کار حرف میزدیم ولی من دوباره دلم میخواست هم خودم بازم با مردی مثل یاسر که خیلی حشری و بکن بود سکس کنم هم بازم اون حس کاکولدیم بیدار شده بود این یارو خیلی مرد باشخصیت تری بود نسبت به ندیم . اخر جلسه یاسر یه کارت از جیبش دراورد و داد بهم گفت این شماره تلفن و ادرسمه دوست دارم بیشتر با هم وقت بگذرونیم مخصوصا اگر نسترن خانم هم باهامون باشه منم خودم تو کف نسترن بودم به یاسر گفتم راستشو بخواهی من بعید بدونم نسترن خانم اهل چیزی باشه چون هشت سال هست که منم نتونستم باهاش کاری کنم یاسر خندید و گفت تو اوکی بده کاریت نباشه یه کاری میکنه هروز بهت کس بده منم خندید و گفتم نمیدونم والا اگر مطمئنی باشه ببینم چکار میکنی فقط بهت بگم این متاهله ها یاسر هم گفت باشه این چیزی که من میبینم اون شوهر الدنگش نمیتونه راضیش کنه اگر راضیش میکرد اینقدر با مردای غریبه لاس نمیزد ، بعد بهم گفت اگر دیدی یه زنی داره باهات لاس میزنه شک نکن سوراخش میخاره اگر نخارونیش یکی دیگه میخارونش منم گفتم واقعا اینطوریه ؟ اونم خندید و گفت میدونم که میگم بعد گفت خب نوید جان خیلی خوشحال شدم با هم صحبت کردیم بعد گفت راستی من یه ویلا هم دارم که اگر دوست داشتی بریم خوش بگذرونیم ؟ منم گفتم تنها ؟ یاسر هم گفت نمیدونم هرجور دوست داری تنها یا با نسترن یا حتی با خانمت بیا من در خدمتتونم منم ازش تشکر کردم و یاسر رفت وای انگار دوباره شعله آتیش شهوت کون دادن و دیدن سکس زنم زیر یه کیر کلفت تو وجودم روشن و داغ شده بود گفتم این خوده خودشه هم بلده چطوری مخ خانمها رو بزنه هم من میتونم بهش کون بدم کیف کنم هم زنمو جلوم میگاد و … رفتم نشستم رو صندلیم و تکیه دادم عقب و رفتم تو فکر خیال سکس با یاسر که یه یلی بود گفتم شک ندارم کیرش بزرگتر از کیر ندیم نباشه کوچیکتر نیست معلوم بود از اون بکنهای درجه یک هست . نسترن را صداش کردم اومد داخل گفتم نسترن خانم بیا ( اینجا منظورم کنار دستم بود پشت میز کارم) اونم با اون کفشهای پاشنه بلندش تلق و تلق و قر دادن اومد پشت میزم منم الکی یه پرونده جلوش باز کردم هی الکی یه ایرادهای میگرفتم نسترن هم خم شده بود روی میزم و کونشو حسابی داده بود عقب و با همون عشوه میگفت آقا نوید اینا که مشکلی نداره کجاش مشکل داره ؟ خب بگید براتون درستش کنم منم یکمی صندلیمو کشیدم عقب تر کون نسترن قشنگ کنار صورتم بود هی الکی میگفتم خوب ببین الکی که بهت نمیگم اونم افتاده بود روی پوشه منم یکمی عقبتر رفتم دیدم به به اون پاهای ناز خوردنیش از لای چاک دامنش پیداست منم با حرفهای یاسر سیخ کرده بودم میدونستم یاسر هم قبل از اینکه بیاد تو اتاق رو مخ نسترن راه رفته پس حتما نسترن هم حشریه همینطوری که نسترن هم کونشو قمبل کرده بود داشت حرف میزد از روی صندلیم بلند شدم رفتم پشت سر نسترن وایسادم نسترن یک لحظه برگشت و بهم نگاه کرد ولی بهش گفتم تو ببین مشکلش چیه اونم برگشت رو پرونده منم نشستم پشت پاهاش و در یه آن دامنشو دادم بالا و شورتشو کشیدم پائین و دهنمو کردم لای کونش و زبونمو رسوندم به سوراخ کونش که نسترن دیگه نتونست چیزی بگه یکمی اولش کونشو میخاست سفت کنه ولی دهنم قشنگ لای کونش بود وداشتم سوراخ کونشو لیس میزدم اونم دیگه شل کرد و منم دیگه خیلی راحت داشتم براش سوراخشو لیس میزدم اونم شروع کرد آخ و اوخ کردن و خودش بیشتر پاهاشو برام باز کرد گفت نوید کسمو بلیس کسمو بلیس منم رفتم سراغ لیسیدن و خوردن کسش وای عجب کس نازی هم داشت لعنتی یه کس بی مو تمیز و باد کرده هنوز دو سه تا لیس نزده بودم که آب کسش جاری شده بود و نسترن هی با آه و ناله بهم میگفت محکمتر بلیسسسس محکمتر محکمتر آآآخخخخخ وووااااییی جوووووونننن بخورش بخورش کسسسممممووو ببخخوورر آآآآاییییی منم که خیلی وقت بود تو کفش بودم داشتم میمیردم برای کسش گاهی هم میرفتم سراغ سوراخ کون خوشگلش که دیگه راحت تونسته بودم لای کونشو باز کنم و سوراخشو ببینم . بیشرف از اون زنهای تاپ بود هم خودش ناز و خوشگل و پر از عشوه ادا اطفار و سکسی بود هم بدنش که ادمو روانی میکرد . خلاصه نمیدونم چقدر داشتم کس و کون نسترن را میخوردم که چند باری نسترن بد جور لرزید و به زور میتونست رو پاهاش بایسته البته منم همینطوری که پشتش نشسته بودم با دستام هم رونهاش بغلم گرفته بود و صورتم کامل لای کس و کونش بود و براش میخوردم و کیف میکردم بعد که انگار یکی دوبار ارضاش کرده بودم بغلش کردم نشوندمش رو میزم لپتاپ و همه چیز را زدم کنار نسترن با چشمای حشریش داشت نگاهم میکرد و یه لبخند نازی روی لباش نشسته بود نسترن را خوابندمش رو میزم نسترن سرشو بلند کرد با همون صدای پر از شهوتش بهم گفت اقا نوید میخواهی با هام چکار کنی ؟ وای هی با این ناز حرف زدنش منو بیشتر دیونه میکرد منم سریع شورتشو از پاهاش کشیدم بیرون و شورت نسترن را کشیدم تو سرم و اوردمش دور گردنم قسمتی که جلوی کسش قرار داشت و کردم توی دهنم داشتم همزمان که شورت نسترن را جلوی چشماش مک میزدم شروع کردم درواردن لباسهام اول پیرهن و زیر پیرهنمو دراوردم بعد هم شلوار و شورتمو دراوردم نسترن بلند شد یه نگاهی به کیرم کرد که سیخ شده بود بعد گفت وای عجب کیری هم داری شیطون منم شورتشو از دهنم دراوردم و خوابیدم روش و ازش لب میگرفتم هنوز بالا تنه اش لباس تنش بود نسترن یه پیرهن دکمه دار تنش کرده بود کم کم از روی لبش رفتم سمت گردن و سینه هاش و اون قسمتهارو میبوسیدم و لیس میزدم اونم هی اه و ناله میکرد دیگه دوست داشتم هرکاری دلم بخواد باهاش بکنم برای همین دو طرف پیرهنشو گرفتم و کشیدم دکمه هاش یکی یکی کنده میشدن و سینه هاش پیدا میشد سرمو کردم لای پستوناش و داشتم لیسشون میزدم نسترن میگفت چته نوید لباسمو پاره کردی منم گفتم میخام خودتم پاره کنم خوشگله این چند سال هم خر بودم که تا حالا نکردمت پس هیچی نگو که دیونه شدم دارم میمیرم برات لعنتی تو دیگه جنده منی فهمیدی ؟نسترن هم گفت من اینطوری چطوری برم خونه اخه منم خندیدم گفتم نترس بابا میبرمت برات یه لباس میخرم بعد میری خونه نسترن هم دیگه حرفی نزد منم سینه هاشو از سوتینش کشیدم بیرون وای که چه حالی میداد دوتا پستون گرد که قشنگ توی دستم جا میشد سفید و نوک صورتی و ترگل مرگل دیگه شروع کردم خوردن نوک پستوناش یکی رو میخوردم با نوک اون یکی بازی میکردم لای انگشتم نوکشو فشار میدادم نسترن هم مدام زیر گوشم آه و ناله میکرد چند دقیقه هم مشغول خوردن ممه هاش بودم که حسابی کیف کردم لباسشو بازم از هم بیشتر پاره کردم دیگه پیرهنی که تنش بود از هم باز شده بود سوتینشو هم گرفتم از بالا کشیدم بیرون دیگه لخته لختش کرده بودم منم که جلوش با کیر سیخ و شق وایساده بودم یکمی تو چشمای هم نگاه کردیم رفتم دوباره رو صورتش و لبمو گذاشتم رو لبش و یه لب حسابی از هم گرفتیم و گفتم حاضری عزیزم؟اونم گفت آخخخخ آآآآرررههه زود باش جرم بده تشنه کیرتم نوید جونم چرا این همه منو منتظر گذاشته بودی لعنتی بیا که دارم برای کیرت میمیرم عوضی منم لنگاهشو گرفتم از زیر زانو اوردم بالاتر و کیرمو بردم لای کسش گذاشتم یه لب دیگه ازش گرفتم و همزمان کیرمو فرستادم تو کسش و شروع کردم تلمبه زدن ، کسش خیس اب شده بود نسترن از شدت حشر لبمو رها کرد و فقط ناله میکرد منم محکم تو کسش تلمبه میزدم و پستوناشو گرفته بودم تو دستم و میمالیدمشون نسترن هم رو میز هی تکون تکون میخورد مثل یه مشک عقب و جلو میرفت بینهایت داشتم کیف میکردم نسترن هم معلوم بود داره خیلی لذت میبره اینو میشد از آه و ناله هاش فهمید کیرمو هی محکم میزدم تو کسش و صدای شالاپ شلوپ و صدای ناله های کش دار و آخ و وای گفتنهای نسترن اتاقمو پر کرده بود . دفتر کارم تو یه مجتمعی هست که تجاری هست و چندتا دفتر دیگه و چندتا مطب هم توشه دفتر من 50 متر هست یه اتاق بزرگ ازش دراوردم و یه پذیرائی که میز نسترن اونجاست و معمولا هم اگر مشتری نباشه در واحد بسته هست و کسی نمیاد داخل تو هر طبقه چهارتا واحد هست یه 50 متری و یه 80 متری که دو به دو به هم چسبیده هستن عین همین دوتا هم اونطرف اسانسور قرار داره دیوار مشترک بین واحدها انگار اونقدر عایق صدا نیست چون گاهی از واحد بغلی سر صدا شنیده میشه و در حالیکه داشتم نسترن را میگائیدمش یهوئی یاد این موضوع افتادم که سر صدامون را شاید بشنوند به نسترن گفتم یکمی آرومتر ناله کن دختر این واحد بغلی میشنون ولی نسترن خیلی حشریتر و داغتر از اینا بود که بخواد رعایت کنه منم دیگه گفتم به جهنم بزار بشنوند دیگه بازم بی توجه هی میکردم و حال میکردم عجب کسی هم داشت خیلی عالی و دلچسب نه تنگ بود نه گشاد انگار فیت کیرم بود منم که داشتم وحشیانه میگائیدمش و اونم اتاق رو گذاشته بود رو سرش یکمی که از روبرو کردمش منم کم کم داشتم ارضا میشدم دوست نداشتم آبم زود بیاد کشیدم بیرون گفتم دمر شو رو میز اونم سریع برگشت و دمر خوابید رو میز منم لای کونشو از هم یکمی بازتر کردم نسترن برگشت گفت میخواهی چکار کنی ؟ گفتم هیچی نترس عزیزم گفت تورو خدا به کونم کاری نداشته باش منم خندیدم گفتم نترس عشقم اذیتت نمیکنم بعد همینطوری که لای کونشو باز کرده بودم زبونمو گذاشتم رو سوراخ کونش و مشغول لیسیدن سوراخ کونش شدم از آب کسش هم لای کونش ریخته شده بود یه معجونی درست شده بود که لیسیدن داشت هی زبونمو فرو میکردم تو کونش البته خب میدونید که زبون اینقدر هم دراز نیست که بره داخل کون ولی خب هم من حال میکردم هم نسترن . نسترن قشنگ سوراخ کونشو رها کرده بود منم با زبونمو داشتم بهش حال میدادم هی حرفهای عاشقانه سکسی بهش میگفتم که چقدر میخامش و چقدر عاشقشم و دوستت دارم دیونتم میمیرم برات و فدات بشم و از این چیزا اونم که هی میگفت وای نوید عاشقتم توله سگ دیونتم کیرتو بکن تو کسم دارم میمیرم عوضی کیرتو بکن تو کسممممم دیگه دست از لیسیدن و خوردن سوراخ کونش برداشتم و فقط میخواستم زمان بخرم که تا دیرتر ابم بیاد و بیشتر بکنمش از عقب گذاشتم تو کسش و دوباره شروع کردم به تلمبه زدن ده پونزده تا محکم که تلمبه میزدم ابم میخواست بیاد میکشیدم بیرون سوراخشو مک میزدم کسشو میخوردم و دوباره میکردم تو کسش و محکم میگائیدمش هی دم گوشش میگفتم جنده دوست داری؟ حال میکنی ؟ دیگه خودم میکنمت اونم هی ناله میزد و رو میز تکون تکون میخورد از گائیده شدن کسش لذت میبرد بعد در حین گائیدنش یاد حرفهای یاسر افتادم که بهم گفته بود منشیتو بده بکنمش دم گوشش همینطوری که داشتم میکردمش بهش گفتم نسترن جون این یارو رو دیدی ؟ نسترن با همون آه و ناله کردناش گفت کدوم نوید جونم کدوم ؟ گفتم یاسر گفت یاسر ؟؟؟ گفتم آره عشقم یاسر گفت خب که چی ؟ گفتم اونم تو کفته میخاد بکندتت نسترن که داشت حال میکرد گفت وای نه نه نمیشه گفتم چرا نمیشه عزیزم ؟ ازم قول گرفته تورو بدم بهش تا بکندت نسترن هم ناله میکرد هم اعتراض میکرد و میگفت نه تورو خدا نوید جون منو ندی دست اون پاره ام میکنه مرتیکه مثل غول میمونه نه نمیتونم اصلا دیگه نمیزارم بیاد اینجا ردش میکنم منو ندی به اون نوید منم داشتم تلمبه میزدم گفتم اخه بهش قول دادم نمیتونم بزنم زیر قولم نسترن گفت برو زنتو بده جرش بده من میخام فقط مال خودت باشم عشقم چطور دلت میاد منو به این نازی و نازکی بدی دست یه نره خر من بهش نمیدم فقط به تو میدم برو یکی دیگه بد بهش بکنه . حرفهای نسترن برا م جالب بود که بهم گفت برو زنتو بده بهش جرش بده برای همین واقعا تصمیم گرفتم هرگز نسترن رو ندم به یاسر و زنمو بدم بهش تا حسابی بکندتش گفتم باشه تور نمیدم ولی شرط داره نسترن که خیالش راحت شده بود منم اروم داشتم میکردمش و باهاش حرف میزدم گفت چه شرطی نوید جونم گفتم قربونت بشم نسترن جونم فدای ناز اداهات بشم دختر تو واقعا منو دیونه خودت میکنی لعنتی یکمی محکمتر تو کسش تلمبه زدم دوباره صدای ناله هاشو برد بالا منم محکمتر میگائیدمش تا اینکه دیگه نتونستم خودمو نگه دارم و کیرمو تا بیخ کردم تو کسش و همه ابمو ریختم تو کسش و افتادم روش هردومون ناله میکردیم من داشتم تو کسش ارضا میشدم ابمو میریختم دیگه از اوج فرود اومدیم و سست و بی حال شده بودیم جفتمون کیرمو از کسش کشیدم بیرون ولی دوباره دهنمو چسبوندم به چاک کسش و داشتم میلیسیدمش که بازم نسترن خانم سر صداش بلند شد برگشت طاق باز خوابید و گفت جوووووووووووننننننننن عشقم بخور کسمو اب کیرتو از کسم بکش بیرون کسکشه من ، منم با نهایت لذت مشغول لیسیدن کس نازش شدم و هی مک میزدمش و لیسش میزدم اونم هی به کسش فشار میاورد و اب منی های خودمو به خوردم میاد دیگه کارمون را تموم کردیم من نشستم رو صندلیم نسترن را هم گرفتم توی بغلم نشوندمش رو پاهام از هم لب میگرفتیم بعد نسترن گفت نوید واقعا میخواستی منو بدی دست اون مرتیکه نره غول ؟ منم خندیدم گفتم راستش قبلا شاید میخواستم بدمت بهش ولی دیگه هرگز اجازه نمیدم بهت نزدیک بشه عشقم تو دیگه مال خودمی عزیزدلم ، نسترن هم گفت الکی گفتی بهش قول دادی درسته ؟ گفتم اره میخواستم ببینم نظر خودت چیه دوست داری بهش کس بدی یا نه ؟ دیدم حیفه اصلا تورو به این نازی با اون قسمت کنم تو مال منی مال خود خودمی خانمی ، نسترن هم گفت مرسی نوید جونم بخدا من تلف میشدم زیر اون نره خر منم محکم بغلش کردم بهش گفتم ولی من مدیون یاسر هستم ، نسترن پرسید چطور؟ گفتم خب وقتی اون خیلی راحت در مورد کردن تو باهام حرف زد بهم این جرات را داد که بهت نزدیک بشم واقعا این چند سال بینهایت تو کفت بودم و میترسیدم بهت نزدیک بشم ولی اون بهم گفت تو خیلی داغ و سکسی هستی و دلت سکس میخواد نسترن خندید وگفت اون مرتیکه خیلی زرنگه اره میخواست مخ منو بزنه همش دور برم میچرخید منم سرکارش گذاشته بودم منم خندیدم و گفتم افرین دختر خوب همه رو سرکار بزار جز من . نسترن هم لبمو بوسید گفت ای به چشم رئیس منم نوک پستونشو بوسیدم یکمی هم مک زدم گفتم اخ که نوید فدات بشه عسلم . بعد نسترن ازم پرسید گفتی یه شرطی داری شرطت چیه عشقم ؟ تازه یاده شرطم افتادم . یه پرانتز اینجا باز کنم و اینو بگم تا یکمی قضیه روشنتر بشه این واحد کناری واحد من مطب یه خانم دکتر هست متخصص داخلی هست و من خب گاهی باهاش چشم تو چشم میشدم و یه سلام علیکی هم با هم میکردیم گاهی هم توی جلسه ساختمون میدیدمش و یکی دوبار هم بهش مراجعه کرده بودم و منو معاینه هم کرده بود اسمش مریم هست یه خانم حدودا 40 ساله بهش میخوره از بس این خانمها به خودشون میرسن و انواع و اقسام آرایش ها و عمل های زیبائی را انجام میدن که نمیشه درست و حسابی سنشون را تشخیص داد ولی خب من در همین حدود ميتونستم حدس بزنم . اسمش مریم فامیلیش هم مثلا سعادتی ( الکیه ها نرید دنبال مریم سعادتی) این مریم خانم لعنتی از اون دافهاست اینم از اون کسهای درجه یکی هست که وقتی اون روزی که رفته بودم پیشش تا معاینه ام کنه گفت پیرهنتو بده بالا میخام صدای قلب و سینه تو بشنوم منم دادم بالاسینه و شکمم جلوش لخت بود اونم یه نیش خندی بهم زد و گوشی را گذاشت روی قفسه سینه ام با یه دستشم گذاشته بود رو کمرم هی گوشی را جابجاش میکرد اون روز خیلی به کارش دقت نکرده بودم ولی بعدا داشتم بهش فکر میکردم دیدم خیلی بیشتر از حالت عادی داره با گوشی روی سینه ام اینور اونور میره با دستشم که داشت از پشت بهم فشار میداد و اون خنده ی هم که روی لباش بود منظورش چی بوده از این کارها ؟ ولی به خودم گفتم حتما دارم اشتباه میکنم و دیگه بی خیالش شده بودم تا اینکه وقتی داشتم نسترن را میگائیدم و نسترن بهم گفت برو یکی دیگه را ببر بکندش یهوئی یاد همین مریم افتادم به نسترن گفتم عشقم یه چیزی ازت بخوام برام انجامش میدی ؟ گفت اگر بتونم حتما عزیزم گفتم تو بهم گفتی به جای تو یکی دیگه بدم یاسر ترتیبشو بده درسته ؟ گفت اره عشقم تورو خدا اره منو ندی بهش ها ؟ گفتم نه خانمی بهت که گفتم تو مال خودمی تورو نمیدم خیالت راحت گفت خب کسیو در نظر داری ؟ گفتم اره گفت کی ؟ گفتم این خانم دکتر سعادتی رو، نسترن خندید و گفت دیونه شدی نوید ؟ این دکتره امکان نداره بیاد به اون غولتشن کس بده اگر دلت میخاد برای خودت جورش میکنم ولی بخدا این به اون یارو کس نمیده امکان نداره اصلا فکرشو هم نکن ، گفتم پس چکار کنم ؟ این یارو خیلی مایع داره وضعش توپه توپه حالا خب خیلی درشته و پوستشم که سیاه ( منو نسترن با هم زدیم زیر خنده ) نسترن گفت بی خیالش شو نوید جون بره یکیو برای خودش پیدا کنه خب منم گفتم ولی نسترن این سیاه ها خوب میکننا مگه تو فیلمها ندیدی چطور زنهارو میکنند و خانمها هم زیرشون چطوری ارضا میشن ؟ نسترن خندید و با اون چشمای شیطونش و با اون صدای نازش با عشوه گفت خب اگر خوب میکنن چرا زنتو نمیدی دستش به زنت حال بده ؟ منم به تو حال میدم . نسترن همش حرف دل منو میزد . منم برای اینکه مثلا بگم نمیدونم و دو دل هستم یه آهی کشیدم و گفتم نمیدونم والا چکار کنم ؟ نسترن خندید و گفت رو من حساب نمی کنیا کس من فقط اندازه کیر تو توش جا میشه منم گفتم بابا خوب باشه دیگه چقدر میگی؟ بعد بلندش کردم بردمش دستشوئی گفتم تو عشق خودمی بعد کسشو براش شستم و کسشو بوسیدم لبشو بوسیدم منم خودم تمیز کردم نسترن گفت نوید واقعا عاشقت بودم لعنتی خوب شد با هم سکس کردیم دیگه کم کم داشتم ازت ناامید میشدم گفتم منم دیوونت بودم دیوونه ترم شدم برات خوشگلم . بعد وقتی داشتیم لباسمون را میپوشیدم نسترن گفت دیوونه حالا من با این پیرهن پاره چکار کنم ؟گفتم همینطوری تنت کن مانتو تو بکش روش با هم میریم پاساژ برات میگیرم عشقم گفت خیلی دیوونه ای نوید دیگه لباسهای منو پاره نمیکنی اگر میخواهی پاره کنی خودت برام میخری و تو تنم جرشون میدی من نمیتونم هر روز با لباس بیام سرکار با یه لباس دیگه برگردم خونه خب شوهرم شک میکنه دیگه گفتم باشه عشقم چشم خانمم . نسترن را بغلش کردم گفتم حالا ازم راضی هستی عشقم ؟ اونم گفت آررررههههه آآآآآرررهههه لب همدیگه رو بوسیدم و از هم حسابی لب گرفتیم . تو راه که بردمش پاساژ که براش لباس بخرم نسترن گفت نوید واقعا نظرت رو مریم سعادتی چیه ؟ میخواستی واقعا اونو بدی یاسر بکندتش؟ گفتم نمیدونم نسترن جونم بعد قضیه اون روز خودمو مریمو براش گفتم که مریم چطوری منو معاینه کرده بود . نسترن هم که اینو شنید زد زیر خنده ، گفتم چرا میخندی عشقم ؟ نسترن گفت وای نوید تو چقدر خوبی ؟ گفتم چرا عشقم چی شده مگه ؟ نسترن بعد تعریف کرد که وقتای که من نبودم و میرفتم مسافرت این مریم میومده و از نسترن سراغمو میگرفته و نسترن هم بهش میگفته رفته مسافرت مریم هم می گفته انشاا… به سلامت برگرده بعد نسترن گفت پس این خانم دکتر هم انگار گلوش پیشت گیر کرده گفتم واقعا نسترن ؟ گفت پس چرا باید هی سراغتو میگرفته حتما میخاره دیگه ، من گفتم تو چی میگی نسترن جونم ؟ گفت نمیدونم عشقم هرچی خودت تصمیم بگیری من گفتم من فقط تور دوست دارم نسترنم عسلم عشقم خانمم ، نسترن گفت نمیخاد زبون بریزی شما مردا ولتون کنند روزی صدتا کس میخواهید بکنید گفتم نسترن من دیونتم دختر منو با بقیه مقایسه نکن نسترن هم خندید و گفت ولش کن این حرفها رو بریم برام لباس بگیر و بردمش براش لباس خردیم و بردمش دم در خونه اش البته نزدیکای خونه اش پیداش کردم و از هم خداحافظی کردیم تو راه برگشت به مریم فکر میکردم و اینکه واقعا اونم گلوش پیشم گیر کرده یا نه و بعدشم موضوع سکس ندا با یاسر … کارت یاسر را از جیبم درش آوردم و خوب نگاهش کردم یاسر مینابی عجب اسمی!!؟؟؟ اسمش اصلا به اون چهره پر ابهت و پوست تقریبا سیاهش نمیخورد به هر حال اسم بود دیگه چه فرقی داشت . شمارشو گرفتم و بعد از اینکه چندتا زنگ خورد جواب داد و با اون صدا بم و لهجه ای کاشت گفت الووو بله بفرمائید منم خودمو معرفی کردم اونم گفت به به اقای مهندس در خدمتم مهندس چیزی شده ؟ منم بهش گفتم زنگ زدم هم ازت یه تشکر ویژه بکنم هم یه عذر خواهی اونم خندید و گفت تشکر برای چیه عذر خواهی برای چی؟منم جریان سکسمو با نسترن براش تعریف کردم که به کمک یاسر تونستم با نسترن جونم سکس کنم یاسر هم میخندید و میگفت منکه بهت گفتم این دختره خیلی کسه و کس و کونش میخاره و یکی رو میخاد براش بخارونه خب حالا عذر خواهیت برای چیه؟ بهش گفتم راستش من هرکار کردم تا نسترن را راضیش کنم تا باهات سکس کنه گفت منو بکشی هم به یاسر کس نمیدم ، یاسر هم خندید و گفت عیبی نداره نوش جونت عزیزم ولی یادت باشه ها یکی طلب من ، منم گفتم باشه یاسر جون چشم حتما از خجالتت در میام داداش اونم گفت ببینیم و تعریف کنیم بعد هم ازش خداحافظی کردم و گفتم ندا جون خودتو برای یه گایش حسابی آماده کن یه کیر کلفت و تشنه داره برای کس و کونت له له میزنه عزیزدلم . بعد حرکت کردمو رفتم خونه .

نوشته: نوید

ادامه...


👍 27
👎 2
43901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

940249
2023-08-01 01:36:54 +0330 +0330

معطل نکن بده زنتو جلوت بکنه… از لذت بیهوش میشی. مخصوصا که با دست خودت کیرشو تو کوس زنت بکنی

2 ❤️

940286
2023-08-01 07:43:53 +0330 +0330

ساام رمان نویس خوبی هستی باذهمین فرمون برو جلو

0 ❤️

940308
2023-08-01 10:59:27 +0330 +0330

ببین داستان نویس خوبی هستی ، تو داستان قبلی گفتی کلا دیگه بیخیال شدی رفت ، ولی قلمت کار افتاد و اصلاح کردی و منشیت و کردی و قرار دکتر رو هم بکنی و بهتر جای زنت همون دکتر عزیز و کون مبارک به باد بدی جای کص و کون ندا جون ، البته تو میتونی به باد بدی کون اونم ،
با ندا جون زنت بغل هم یا رو هم لب تو لب از کص زنت بکشه بیرون بکنه کون خودت ، تو هم حال کن ، حیف نیست کون زنت گشاد شه ، از اونجا که دیگه کص زنت گشاد شده رفته کیر اینم که ۲۵ سانتی هست دیگه کص زنت بهت حال نمی‌ده همون منشی جونت بکن، زنتم بده دست یاسر جون تا باهاش حال کنه و بفهمه کیر یعنی چی ، فقط مراقب باشید ظرفیت کص زن ۲۵ سانت نیست و فقط درد بگی تا ته نکنه زنت پس بیفته .

0 ❤️

940344
2023-08-01 17:34:59 +0330 +0330

عالی بود اگه لطف کنی باقیشم سریع بزاری ممنونت میشم

0 ❤️

940650
2023-08-03 15:00:17 +0330 +0330

چقدر کیرم کلفت کردی

0 ❤️

940835
2023-08-05 06:11:20 +0330 +0330

اقا من نفهمیدم با دامن سر کار اومدنشو مانتو پوشیدن اخرشو

0 ❤️

947773
2023-09-16 21:28:44 +0330 +0330

گاییدی مارو. بده زنتو بکنه دیگه اه

0 ❤️