کاکولدی فرهاد (۱)

1401/02/21

سلام ، من فرهاد هستم و اومدم اینجا و میخوام قسمتی از زندگیمو براتون تعریف کنم . خب من الان 38 سالمه و هشت سال هم هست که ازدواج کردم قیافه و تیپم خوبه یعنی خوش فیس هستم قدم 180 هست و اندامم متناسبه . شاید الان پیش خودتون فکر میکنید که میخام بگم با چه دختر یا زنهائی سکس کردم ولی نه داستان یه چیز دیگه است . قبل از اینکه ازدواج کنم از خیلی سال پیش با سایتهای سکسی ایرانی اشنا شده بودم و بعد از خوندن داستانهای سکسی این سایتها گرایش به بیغیرتی یا همون کاکولد برام ایجاد شد و با خوندن این داستانها بینهایت لذت میبردم و جغ میزدم و خودمو جای شوهر زنی تصور میکردم که زنش در خفا یا جلوی خودش داره به دوستش یا با غریبه سکس میکنه و فیلمهای کاکولدی زیادی میدیدم و لذت میبردم و این موضوع شده بود دقدقه اصلی من برای ازدواج . همش دوست داشتم زنم پایه این فانتزی باشه و دنبال دختری بودم که بشه باهاش به این فانتزی برسم ولی خب نمیشد به دختری بگی من فانتزیم اینه . تا اینکه بلاخره با یه دختر خانمی که یکی از فامیلها معرفی کرده بود اشنا شدیم و خواستگاری و بعدشم ازدواج . شاید از همون اول شانسی که اروده بودم زیبائی و خوش اندامی زنم بود که واقعا بیظیر نگم ولی کم نظیر هست . زنم اسمش مهنازه و چهار سال ازم کوچیکتره اهل اذربایجان هست یعنی ترک هست و میدونید که زنهای ترک هم خیلی زیبا هستن و سفید و خوردنی . خب بعد از ازدواج من که دیونه وار عاشق زنم شده بودم هم خونه داریش عالی بود هم توی سکس واقعا بینهایت حال میکردم بعد از هفت هشت ماه که زیر یه سقف با هم زندگی کردیم و حسابی از کس زنم لذت میبردم کم کم همون فانتزی که داشتم اومد سراغم و هر بار که با مهناز سکس میکردم یاد فیلمها و داستانهائی که خونده بودم میافتادم و دوست داشتم یه مردی غیر از خودم زنمو حسابی میکرد و زنم زیرش بینهایت لذت میبرد منم شاهد گائیده شدن زنم میبودم ولی راستش اصلا جراتشو نداشتم با مهناز چنین فانتزی را مطرح کنم . همینطوری این فکر منو آزار میداد که یعنی میشه سکس زنمو با مرد دیگه ای ببینم ؟ همه فکر و ذهنم این شده بود و انگار یه جور جنون بود که داشت دیونم میکرد و حتما باید به این خواسته و این فانتزی میرسیدم . من تو خونه یه کامپیوتر داشتم که همه فیلمها و داستانهائی که دیده و خونده بودم را توی هادرش سیو کرده بودم و تقریبا همه اون فایلهای سکسی موضوعش چیزی جز کاکولدی نبود . یه روز مهناز بهم گفت میشه با کامپیوتر بازی کنم ؟ منم اصلا یادم رفته بود برای اون فولدری که توش فیلم و داستان بود پسورد بزارم گفتم باشه مهناز جون تو صاحب اخیاری عزیزم اینکه دیگه پرسیدن نداره مهنازم گفت مرسی عزیزم و زندگی بازم مثل قبل ادامه داشت . مهناز با کامپیوتر بازی میکرد و منم تو فکر خیال خودم سیر میکردم و آرزوم بود که یه روزی مهناز جلوم کس بده و منم از دیدن کس دادنش لذت ببرم و میرفتم فیلمها رو میدیدم و با خیال اینکه یه مردی مثل کیر کلفتهائی که توی فیلم بودن زنمو بکنه جغ میزدم و البته موقع سکس هم با همین خیال زنمو میکردم . نمیدونم دقیقا از کی شروع شد ولی تغیر رفتار مهناز رو توی سکس حس میکردم که انگار بیشتر حشری شده و هی موقع تلمبه زدن تو کسش دم گوشم میگفت وای فرهاد محکمتر محکمتر منم تا جائی که میتونستم محکم میکردمش و ارضا میشدم ولی انگار مهناز تازه موتورش روشن بشه بعد از اینکه من ابم میومد با اخم بهم میگفت من ارضا نشدم منم میگفتم خب عشقم دیگه کیرم خوابید چکار کنم برات؟ گفت من نمیدونم من بازم میخام خلاصه اوایل بعد از اینکه من ابم میومد و مهناز غر میزد که ارضا نشدم من کسشو میخوردم تا ارضا بشه . بازم یه مدتی اینطوری گذشت ولی مهناز هی وسط سکس میگفت کیر میخام کیر میخام منم میگفتم جون قربونت بشم من تو فکر فانتزیام بودم و یه بار جرات کردم وقتی مهناز میگفت کیر میخام دم گوشش گفتم کیر کیو میخاهی بگو ببینم کیر کیو میخاهی ؟مهنازم اه و ناله میکرد و میگفت کیر کلفت میخام کیر کلفت میخام کسمو جر بده وای منم دیگه داشتم کیف میکردم از اینکه مهناز داره بهم میگه کیر کلفت میخام اخه کیر من 14 سانته و معمولیه اندازشم که اصلا بزرگ نیست خلاصه یه کیر کاملا معمولی . دیگه دوزاریم افتاده بود که مهناز در نبود من رفته سراغ فایلهای کامپیوتر و گویا نشسته فیلمها و داستانهایی را که دانلود کرده بودم را دیده و این شهوت مضاعفش باید دلیلش همین باشه . دیگه زنم که یه زنه معمولی بود رفتارش خیلی عوض شده بود توی خونه که اگر هوا خوب بود اکثرا با یه شورت و یه تی شرت بدون سوتین میگشت منم بینهایت کیف میکردم از دیدن کون گرد قلمبه اش و رونهای سفید خوردنیش بیرون هم که میرفتیم دیگه مانتوهای جلو باز میپوشید و شلوارهای ساپورت رنگی مثلا لیموئی یا نارنجی یا سبز که خیلی تو چشم میومد کس پف دارش هم از زیر ساپورت اگر کسی خوب روش زوم میکرد میتونست کسشو هم تصور کنه خلاصه به یک سال هم نرسیده بودیم که این همه تغیرات توی زندگی منو مهناز رخ داده بود مهناز که اوایل حتی توی سکس خیلی اه و ناله نمیکرد دیگه بطور غیر رسمی داشت بهم میگفت کیر کلفت میخاد تا جرش بده و وقتی میدید منم از حرفهاش خوشم اومده بیشتر منو تحریک میکرد و همین لباس باز پوشیدنش هم به همین دلیل بود ولی هنوز زود بود که به آرزوم برسم ولی بازم خیلی لذت داشت که زنم این تیپی میگرده و چشم خیلی از مردهارو به خودش جلب میکنه . یادمه یه روز رفته بودیم براش کفش بخریم و رفتیم باغ سپهسالار مهنازم اون ساپورت لیموئی که نازکتر از همه بود و ده سانتی هم از مچ پاش کوتاهتر بود بدون جوراب پاش کرده بود ساپورت اینقدر نازک بود که اگر از نزدیک به پاهاش نگاه میکردی میشد پوست سفیدشو هم ببینی . خلاصه مهناز با تیپ سکسیش توی سپهسالار راه میرفت و مردی نبود که نگاهش نکنه رفتیم یه مغازه که مهناز یه کفش از پشت ویترینش انتخاب کرده بود تا وارد مغازه شدیم فروشنده و یکی دیگه که باهاش بود تا مهناز رو دیدن شروع کردن به زبون ریختن که خیلی خوش امدید و منت گذاشتین از مغازه ما خرید میکنید از این تعارفهای مسخره مغازه دار ها ولی خوب میدیدم که هر دوشون میخه مهناز شده بودن و چشم ازش برنمیداشتن هی میگفتن درخدمتیم خانم ، مهنازم گفت یه کفش تو ویترین گذاشتین اونو میخاستم امتحان کنم شاگرد مغازه گفت کدوم و مهناز رفتم بهش نشون داد و اونم گفت بفرمائید تا براتون بیارم حتما میپسندین کفش خیلی خوبیه منم فقط نگاهشون میکردم یارو کفش رو اورد و داد مهناز ، مهناز هم نشسته بود روی یه صندلی که کفشو پاش کنه نمیدونم یارو از عمد بود یا چیز دیگه انگار یه کفشی اورده بود براش یکمی تنگ بود مهناز هی سعی میکرد کفشو پاش کنه ولی خیلی راحت نمیرفت تو پاش یارو شاگر مغازه نشست جلوی پای زنم رو کرد بهش گفت اجازه بدید کمکتون کنم و مهناز تا میخواست چیزی بگه دست انداخته بود دور مچ پای زنم و داشت مثلا کفشو پاش میکرد و با این بهانه داشت با مچ پای زنم حال میکرد مهنازم واقعا پاهای جذابی داره همون ده سانت از ساق پاش هم کافی بود تا یه مردی را کاملا حشری کنه بعد از یکی دو دقیقه من گفتم مثل اینکه کوچیکه اگر میشه یه شماره بزرگتر بیارید یارو داشت با پای زنم ور میرفت و میگفت نه اندازه است مهنازم یه نگاه به من میکرد و یه نگاه به یارو که داشت رسما با پاهاش حال میکرد رو کرد به من گفت عزیزم بزار اقا کارشو انجام بده اندازه اورده منم دیگه هیچی نگفتم و شاهد لاس زدن یارو با پاهی زنم شدم اون یکی که پشت دخل بود انگار وقتی دید من دیگه اعتراضی نداشتم اونم اومد جلو به دوستش گفت تو برو یه شماره دیگه بیار تا ببینم مشکل این کفش با پاهای این خانم محترم چیه و نشست جلوی پای مهناز اینبار نوبت اون بود که پای مهنازو دستمالی کنه این یکی دیگه رسما داشت حتی با ساق پای زنمم بازی میکرد و مهنازم هیچی نمیگفت و فقط وقتی منو میدید لبخندی بهم میزد منم در جواب لبخندش بهش لبخند میزدم دیگه یکی دوتا کفش براش اوردن و تقریبا یه ده دقیقه یک ربعی جفتشون نوبتی پاهای زنمو میمالیدن من دیگه گفتم عزیزم انگار به پات نمیخوره بزار مغازه های دیگه رو سر بزنیم مهنازم دیگه از اون دوتا تشکر کرد و منم الکی عذر خواهی کردم که مثلا وقتشونو گرفتیم ولی اون دوتا همش سعی میکردن نزارن ما بریم بیرون هی زبون میریختند بلاخره اومدیم بیرون . یکمی که از مغازه دور شدیم به مهناز گفتم یارو چقدر پر رو بود ، گفت برای چی عزیزم؟گفتم نفهمیدی رسما داشتن با پات ور میرفتن ، مهنازم گفت نه عزیزم تو اینجوری برداشت کردی بیچاره کاری نمیکرد . توی دلم گفتم اره جون خودت تو هم داشتی انگار کیف میکردی ولی دیگه اینارو بهش نگفتم . یکی دوتا مغازه دیگه هم رفتیم و توی یکیشون بازم همین اتفاق برام رخ داد و مغازه داره داشت با پای مهناز حال میکرد تا اینکه بلاخره یه کفشی اورد و مهنازم خوشش اومد و خریدش و اومدیم سمت خونه توی راه همش به این سه نفری که داشتن با زنم حال میکردن فکر میکردم یکیشون از همه خوشتیپ تر بود همون مغازه دار اولیه که پشت دخل بود هم هیکلش درشت تر بود هم خوشتیپ بود همونی که داشت با ساق پای مهناز ور میرفت راستش خیلی از اون خوشم اومده بود اگر قرار بود کسی مهناز رو میکرد دوست داشتم اون میکردش سینه پهنی داشت و معلوم بود بدنش بیشتر از من پر مو هست چون یقه مرده کمی باز بود و موهای سینه اش مشخص بود خیلی خوب بود طرف ولی مهناز از اون خرید نکرده بود تا بهانه ای باشه دوباره زنمو ببرم ببینم دوباره چکار میکنه . دیگه خود مهنازم یه جورائی انگار متوجه شده بود که من در رابطه با مردای غریبه بهش آزادی عمل میدم چون توی چندتا خرید دیگه مثل مانتو و لباسهای دیگه یا حتی خریدهای معمولی میزاشتم مهناز راحت با فروشنده ها لاس بزنه و منم هیچی نمیگفتم و نگاهشون میکردم و این خیلی بهم لذت میداد که مردای غریبه با زنم لاس میزنند و میخان مخشو بزنند . دیگه مهناز اخلاقم دستش اومده بود و یه جورائی وقتی میرفتیم خرید اصلا منو ادم حساب نمیکرد و اونقدر با فروشنده ها لاس میزد که فروشنده ها بد جور بهم نگاه میکردن یه بار که مهناز با یکی از مردا حسابی بگو بخند میکرد و براش عشوه ناز و غمزه میومد وقتی اومدیم بیرون بهش گفتم عزیزم چرا با این مرتیکه اینقدر گرم گرفتی مهنازم نه گزاشت و نه برداشت رو کرد بهم و گفت توکه لذت میبردی من با مردا لاس میزدم چی شد حالا یدفعه بهت برخورد ؟ منم راستش جا خوردم از اینکه مهناز اینقدر راحت بهم گفت تو که بی غیرت بودی چرا یه دفعه غیرتی شدی . یکمی هیچی نگفتم و راه افتادیم مهناز گفت عزیزم ناراحت شدی از حرفم؟ گفتم نه عشقم ، گفت عشقم ببین من میدونم تو لذت میبری از اینکه مردا چشمشون دنبال منه ، چیزی نداشتم بهش بگم ، مهناز داشت دقیقا حسی رو که داشتم به روم میاورد و نمیتونستم کتمانش کنم . هیچی نگفتم بهش مهناز گفت عزیزم بگو که تو هم دوست داری ؟ من مطمئنم دوست داری شاید روت نمیشه بهم بگی ولی من خیلی خوب میدونم تو چی دوست داری ، گفتم چی دوست دارم عزیزم؟ اونم یکمی خودشو برام لوس کرد و گفت بگو ازم ناراحت نیستی تا بهت بگم ، خندیدم گفتم بگو عشقم . بعد مهناز برام تعریف کرد که اول از اون فیلمهائی که دانلود کردم یه چیزهائی فهمیده بعدم نشسته تمام داستانهای بی غیرتی کاکولدی رو خونده و بهم گفت راستش اولش اصلا باور نمیکردم این چیزا رو ولی کم کم هی بهش فکر میکردم و وقتی توی سکس منو میکردی یاد داستانها و فیلمها میافتادم و حس میکردم یکی دیگه داره منو میکنه ، خندیدم گفتم پس معلومه توهم از این فانتزیها خوشت اومده ؟ مهناز گفت راستش هنوز شک داشتم که واقعا تو دوست داری یا نه برای همین هر وقت میرفتیم خرید با مردای غریبه لاس میزدم یا میزاشتم اونا لمسم کنند تا عکس العمل تور ببینم و وقتی دیدم تو هیچی نمیگی بهشون دیگه فهمیدم از چی لذت میبری ، منم گفتم خب الان فهمیدی چی دوست دارم میخواهی چکار کنی؟مهنازم خندید و گفت تو چی میگی عشقم ؟ اگر واقعا تو دلت میخاد فانتزیت عملی بشه تو باید یه کاری بکنی ، گفتم چکار کنم مثلا برم بگم یکی بیاد زنمو بکنه ؟ مهناز با شدت بیشتری خندید و گفت نه دیونه گفتم خب پس چی ؟ مهناز گفت باید بزاری من خودم اونی که دوست دارم را انتخاب کنم گفتم همین ؟ گفت اره همین اگر موافقی البته؟ یکمی مکث کردم و داشتم همه روزهائیکه در ارزوی رسیدن به این حال و حول بودم را تو ذهنم مرور میکردم مهناز گفت داری به چی فکر میکنی عزیزم ؟ گفتم هیچی ، مهناز گفت خب جوابت چیه ؟گفتم باشه عشقم ولی باید بهم قول بدی که با هیچ کسی خیلی صمیمی نمیشی اونم لپمو بوسید گفت قربونت بشم عزیزم باشه ممنونم ازت عشقم . باورم نمیشد مهناز بیشتر از من انگار خوشحال بود ولی خب بلاخره خوبیش این بود داشتم به آرزوم میرسیدم . توی قسمت بعدی تعریف میکنم که چه ماجراهائی را تجربه کردم ببخشید که توی این قسمت صحنه سکسی نداشت چون داستانش مفصله و نمیشه همه را در یک قسمت نوشت . امیدوارم خوشتون اومده باشه.

ادامه...
نوشته: فرهاد


👍 57
👎 12
95601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

873342
2022-05-11 01:31:10 +0430 +0430

یکم درکش سخته . چون ادم عاقل نمیزاره اول زندگیش زنش رابطه بگیره چون احتمال داره بعدا هم بچه دار شد به بچش بد بین بشه . کم نیست اونایی که این فانتزیو دارن ولی موقعی انجام میدن که دیگه برای بچه دار شدن برنامه ندارن و زندگیشون رو قلتک افتاده 😎

3 ❤️

873374
2022-05-11 02:12:06 +0430 +0430

نگارشش عالی بود . داستانش هم خوب بود . ادامه بده لطفن

3 ❤️

873378
2022-05-11 02:29:53 +0430 +0430

میشه من نفرسوم بشم بااین کیرکلفتم باساپورت مالی

0 ❤️

873391
2022-05-11 05:19:06 +0430 +0430

اگه دوس داری من به آرزوت برسونمت کافیه پیام بدی😜

0 ❤️

873393
2022-05-11 05:24:18 +0430 +0430

فقط خاک بر سر بی غیرتت چی بگم به تو زنت ترک بود اونوقت تو این کار قصد داشتی خواب دیدی خیر باشه زن آذری غیرت منده من که باورم نمی شه که این اتفاق افتاده باشه تو گفتی و زنت با سیلی محکم زده تو دهنت حالا اومدی این کسنان رو از خوذت در آوردی

4 ❤️

873400
2022-05-11 06:10:18 +0430 +0430

ی تیکه از هرداستانی ک تو سایت خوندی برداشتی نوشتی شده یک کوستان

0 ❤️

873421
2022-05-11 09:13:59 +0430 +0430

ادامه بده

0 ❤️

873427
2022-05-11 10:00:54 +0430 +0430

کفش ها شماره دارن استاد

1 ❤️

873430
2022-05-11 10:28:41 +0430 +0430

خیلی قشنگ بود مرسی

1 ❤️

873434
2022-05-11 10:37:50 +0430 +0430

انشاالله که به آرزوت برسی، ما که بخیل نیستیم.

0 ❤️

873435
2022-05-11 10:41:28 +0430 +0430

بد نبود، در آینده بازیگر خوبی میشی، فقط کمتر جق بزن

0 ❤️

873445
2022-05-11 11:28:49 +0430 +0430

خاک تو سر بی غیرتت

3 ❤️

873446
2022-05-11 11:39:21 +0430 +0430

به خدا عین خودم هستی.منم دوست دارم کوس دادن زنمو ببینم.من تا جایی پیش رفتم که زنم حتی اسم دوستمو میاره و میگه دوست دارم بهش بدم.اما این دوستم تو فاز مرام هستش چند بار هم بهش گفتم اما تا حالا عملی نشده

1 ❤️

873451
2022-05-11 12:02:15 +0430 +0430

زنت بود بعد میخواست با کامپیوتر بازی کنه ازت اجازه گرفت کیرم تو این زن و شوهری که شما دارید ننویس بی غیرت کونی کاشکی اون شب پدر شماها و امثالهم خواب به خواب میرفت یا میریختش رو قالی که نتیجش نشه یه کونده حرم زاده مثل شما

2 ❤️

873454
2022-05-11 12:11:12 +0430 +0430

ادامه بده عزیزم دوس دارم ببینم مرد خوشبخت کیه با شما دو نا دوست میشه.جای من خالی.فدای جفتتون

2 ❤️

873481
2022-05-11 15:48:45 +0430 +0430

عالی بود

2 ❤️

873493
2022-05-11 17:12:03 +0430 +0430

عالی بود ولی لطفا ادامه بده عزیز

2 ❤️

873501
2022-05-11 18:50:04 +0430 +0430

دهنتو آب بکش ترک جماعت ریشه دارن بی حیا نیستن…بیغیرت عوضی حیف اون دختر ترک که دسته توعه …توخرابش کردی اونو…وگرنه اون جنده نیست…بفهم داری چی میگی احمق…امیدوارم خودت زیر کیرا بمیری

4 ❤️

873521
2022-05-11 21:42:47 +0430 +0430

کاکولد یک فانتزی هست یا واقعیت داره؟!

یعنی مردی هست که دوست داشته باشه دیگران با زنش سکس کنن

نامزد من داره از دستم میره
استاد دانشگاهشون روی نامزدم زوم کرده
و من دارم از غصه دق میکنم، حالم بده
چه جوی بعضیا میتونن کاکولد باشن.

من دوست ندارم در اون حد بیغیرت باشم ولی راستش ایکاش میشد یه مقدار تعصبم روی عشقم کمتر بشه.
اگر یکی دو بار با استادشون رابطه داشته باشه و بعد همه چیز تموم بشه ناراحت نشم و غصه نخورم و اون بازم عشقم باشه

خیلی دوستش دارم، فوق العاده هست، زیبا مهربون سکسی اجتماعی

1 ❤️

873523
2022-05-11 21:48:00 +0430 +0430

مشکل من اینه که نامزدم هم به استادش علاقه داره
دیگه منو نمیبینه

1 ❤️

873557
2022-05-12 01:49:13 +0430 +0430

افرین ولی دیگ ننویس

1 ❤️

873601
2022-05-12 07:47:40 +0430 +0430

اسم داستانتو باید بزاری فرهاد دیوث یا فرهاد قرمساق به جای فرهاد کاکولد!

2 ❤️

873613
2022-05-12 10:20:27 +0430 +0430

ادامه بده عالی بود 😍

1 ❤️

873670
2022-05-12 17:13:19 +0430 +0430

من فانتزیم چیز دیگری است
کاکولد هم یه نوع فانتزیه
اون کسایی که کامنت میزارن بی غیرت فازشون چیه

0 ❤️

873752
2022-05-13 03:26:23 +0430 +0430

دلم واسه اونایی میسوزه که بخاطر ناموسشون ادم کشتن و اعدام شدن یا دعوا کردن و الان گوشه زندونن.اشنای خودمون بخاطر ناموس ادم کشت و اعدام شد. زیر یه پست کاکولدی دیکه هم همینو نوشتم.توروخدا کاکولدی رو عادی جلوه ندید.الان باز چندنفر میان میگن تو نخون و بتوچه و فلان. اما حرف منو کسی درک میکنه که فامیلش،اشناش یا همسایش بخاطر ناموسش الان گوشه زندونه یا زیر یه مشت خاک.مگه میشه ادم ناموسشو با دست خودش بذاره در اختیار یه نفر دیگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟کسی نگاه چپ به ناموستون کرد بزنین مادرشو بگایین.این کاکولد و اینام کس شعری بیش نیس.اصن توجه نکنین بهش. جان مادرتون بیخیال بشین.این همه فانتزی.این همه پوزیشن.این چه کوفتیه تو کله مردم کردین؟؟؟؟؟😔😔😔😔😔😔😔😔😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡

3 ❤️

873905
2022-05-13 23:31:52 +0430 +0430

منم عاشق اینم با خانمم لاس بزنن یا دید بزننش. خانمم هم می‌دونه من دوست دارم و شیطنت می‌کنه. با لباس باز میاد جلو دوستام .یا موقع خرید لباس کرم می‌ریزه. با لباس یقه باز میریم بیرون جوری که همه راست میکنن براش. عاشق اینم همه بخان بکننش

0 ❤️

876264
2022-05-27 03:18:15 +0430 +0430

سامعلیک
fatihashari@ ببینم تو آدمی یا خوک .خوک فقط اجازه میده نر بیگانه با جفتش جفت گیری کنه .پاشو کس وکون تو جمع کن چه با افتخار هم می گه به زنم گفتم فلان وفلان کن مرتیکه اون زن بابا وننه وداش نداره خشتک تورو بندازه دور گردنت و بعدش خودت کردی که لعنت بر خودت باد جمع کنین این تابو کثافت خوار ومادرو وزن و بسه دیگه ادمین اینا چیه هر چی بی ناموسی رو داری آپ می کنی .

1 ❤️