سلام روزتون بخیر
من سامانم ۲۳ از تهران
خاطره ایی که میخوام تعریف کنم در مورد اینه که از کجا به کجا رسیدم
من تو سن بلوغ کیرم خیلی رشد کرد و تو ۱۸ سالگی ۱۶،۱۷ سانت شده بود و این بین بچه های مدرسه پیچیده بود که کیر سامان اینقدره.
یک دوست داشتم هم محله ایی ما بود وقتی فهمیده بود هی میومد در خونمون میگفت تورو خدا من کیرتو ببینم چندین ماه هی میومد التماس میکرد منم هی میگفتم نه.
من یک پسر سفید پوست و بی مو و تمیز و خجالتی هستم یکم صورتم خیلی بیبی فیس و نازه همه روم کراش میزدن.
۱۸ سالم بود و شب چهارشنبه سوری بود خانواده رفته بودن بیرون منم تنها بودم شهوتم زده بود داشتم پورن میدیدم و جق میزدم هم زمان انگشتمو تو کونم میکردم چون خیلی بهم حال میداد ولی هیچ وقت به این فکر نمیکردم که کون بدم.
مشغول بودم که در خونمون رو زدن،خونمون ویلایی و حیاط دار بودش،رفتم دم در دیدم ای بابا باز دوستمه،یکم حرف زدیم گفت بیام تو حیاط گفتم بیا،اومد باز گیر داد تورو خدا بزار ببینم،اگه نشون بدی برات میخورمش،منم قبول نمیکردم یهو دست انداخت شروع کرد تخمام رو مالوندن،یک حس عجیبی بهم دست داد گفتم اگه بخوری باشه،گفت قبوله،رفتیم تو خونه نشستم رو مبل اونم زانو زد کیرمو در اورد و شروع کرد به خوردن یکم خورد بعد گفت نوبت تویه منم حشرم زده بود بالا گفتم باشه منم خوردم یکم واسش یهو گفت میشه کونتو ببینم منم کونم تمیز و صاف و سفید بود کشیدم پایین دراز کشیدم رو زمین اومد روم شروع کرد مالوندن و جق زدن و آبش اومد ریخت تو دستمال واسه منم حق زد ابم اومد و رفتش.
رابطه ما شروع شد.
هر هفته یکی دوبار میومد ساک میزدیم و بهم لاپایی میزدیم ابمون میومد ولی اون سبزه بود من حال نمیکردم.
گفتم من آبت رو میارم تو برو من خودم جق میزنم اونم از خدا خواسته.
یک سال تمام من فقط براش ساک میزدم و لاپایی.
تبدیل شده بودم به یک ساکر حرفه ایی،تا ته براش‌میخوردم،تخماشو میخوردم،ابشو میخوردم،کلی حال میکرد.
یبار بهم گفت بعد یکسال بیا از کون بکنمت،منم چون دلم میخواست قبول کردم ولی هرکاری کرد نشد و رفت.
دفه بعدی که میخواست بیاد من از قبلش با خیار حسابی کونمو گشاد کردم و چربش کردم وقتی اومد هم کیرشو گذاشت رفت تو کونم یک حس عجیب و معرکه ایی داشت،۱۰ دقیقه ایی تلمبه زد و آبش اومد نزاشتم بریزه تو کونم ریخت روی کونم و رفت.
دیگه تو سال دوم همش از کون میکرد منو به پوزیشن های مختلف و جاهای مختلف خونه ولی آبش رو نمیزاشتم بریزه.
سال سوم که باهم بودیم هم من هم اون حسابی تغییر کردیم.
من تو تلگرام و سایت شهوانی همش در مورد بیغیرتی میخوندم و تو تلگرام به صورت مجازی بیغیرتی میکردم.
اونم حس سلطه گریش زیاد شده‌بود،تبدیل شده بود به یک ارباب وحشی و خشن،واسه اولین بار بود منو خشن میکرد،موهام رو می کشید،فحش میداد بهم،واسه خودم هم جالب بود.
بعد ی بار باهاش در میون گذاشتم که آره دلم میخواد واست بیغیرتی کنم،عکسای مامانم رو نشونش دادم کلی حشری شد و حسابی گاییدم.
از اون به بعد من شده بود یک کونی بیغیرت برده.
شورتای مامانم رو می‌پوشیدم واسش.
و شروع میکردم از کف پاهاش لیس میزدم تا بالا و بعد مثل سگ منو میکرد و ابشم میریخت تو کونم و در حین گاییدن حسابی فحش میداد بهم و تحقیرم میکرد.
بعد من به علت یک مریضی ۶۰ کیلو بودم شدم ۸۰ کیلو.
کونم حسابی گنده شده بود ولی شکم و پهلو هام نه اونقدر بیشتر پایین تنم تپل شده بود.
شده بودم عشق خودش.
یکی از بهترین سکس هام باهاش رو میخوام بگم.
یه بار اومد خونمون برام ساپورت نازک خریده بود پوشیدم روغن بچه هم آورده بود.
رفتیم تو پذیرایی تو تلوزیون کل عکس و فیلم هایی که از مامانم گرفته بودم رو میکس کرده بودم گذاشتم براش پخش بشه،اونم مثل یک ارباب نشسته بود رو مبل منم مثل سگش جلوش زانو زده بودم پاهاشو میخوردم اونم هی فحش میداد بهم بخور توله سگ،بخور حروم زاده،مامان جندت داره نگات میکنه بخور.
رفتم سراغ کیرش،حسابی خوردمش پر تف تا ته میکردم در می آوردم و تخماشو هی لیس میزدم.
اونم موهامو میکشید و تو گوشی بهم میزد و گاهی سرمو نگه میداشت تو دهنم تلمبه میزد.
منو برگردوند شروع کرد مالوندن کونم منم داشتم به عکسای مامانم نگاه میکردم که ساپورت رو از قسمت کونم جر داد و روغن ریخت روی کونم.و چربش کرد و کیرشو کرد تو کونم و داگی تلمبه میزد و هی میگفت
اوف مادرتو گاییدم مادر جنده،چه کونی داری،مامان جندت داره نگات میکنه،بچه کونیش رو می بینه،دوست داشتی الان مامانتو جلوت می گاییدم و وحشیانه تلمبه میزد و اسپک میزدم رو کونم،نیسم ساعت همین مدلی گایید منو و آبشو ریخت تو کونم و افتاد روم.
بعددر گوشم آروم میگفت،افرین جنده من آبمو آوردی کاش مامانتم بلد بود ابم رو بیاره،اون جنده رو هم میکنمش،جلو خودت پارش میکنم.
و هنوزم که هنوزه هر هفته ی بار سکس مشتی با هم داریم.
اگه بازخورد خوبی گرفتم
داستان لو رفتن مامانم رو هم میگم که تو گوشیش چیا دیدم و چه کارهایی کردش.
ممنونم.

ادامه...

نوشته: سامان