سلام. من راشین 20 سالمه. میخوام داستان اولین سکسم رو واستون تعریف کنم. راستش من از بچگی علاقه ی زیادی به دیدن ناناز دوستام داشتم. و از همون دبستان گاهی میشد بریم توی دستشویی و نانازمونو به هم نشون بدیم. البته تو این زمینه دوستامم خیلی پایه بودن. گذشت و گذشت تا وارد دورهی راهنمایی شدم و واسه اولین بار فهمیدم که مرد و زن چجوری با هم سکس میکنند. در کل علاقهای به سکس نشون نمیدادم و همون لز رو ترجیح میدادم.( البته لز نه به معنای واقعی چون فقط با دیدن و گاهی مالیدن کس دختر ارضا میشدم.) از اونجایی که همه دوستام به سمت پسر و سکس کشیده شده بودند دیگه با دوستام هم لز نمیکردم. از یه طرف خودم هم آدمی نبودم که از هر دختری خوشم بیاد که بخوام باهاش لز داشته باشم و از طرف دیگه شهوتم نمیذاشت راحت باشم. مدام تو فکر ارضا کردن خودم و لز کردن بودم. تا اینکه تصمیم گرفتم برای اولین بار سکس کنم. و ببینم که این سکس چیه که همه دوستام رو به طرف خودش کشونده. وقتی به کلاس دوم دبیرستان رفتم با یک پسر به اسم کیا آشنا شدم. چون خیلی شبیه به کریستین رونالدو بود واقعا ازش خوشم اومد. از بد روزگار اونم ته کسکشای دنیا بود. تقریبا بعد از سه چهار روز که با هم حرف زدیم (از دوستیمون گذشته بود) بحث سکس رو کشید وسط و پرسید که آیا تا به حال سکس داشتم یا نه؟! وقتی که این سئوال رو پرسید نمیدونم چرا ولی ناخودآگاه به ذهنم خطور کرد که بگم آره خیلی داشتم. کیا وقتی که این جواب رو ازم شنید خیلی خوشحال شد. جوری که پرسید با چند نفر؟! کجا؟! کی؟!! پرده داری؟!.. منم که فیلم زیاد دیده بودم شروع به تعریف کردم و گفتم که با دوست پسر قبلیم سکس کردم اونم از پشت. ( درصورتی که قبل از اون هیچ دوست پسری نداشتم). و حتی یکبار هم از نزدیک کیر رو ندیده بودم ولی از اونجایی که میخواستم حتما باهاش سکس داشته باشم فکر میکردم اگه متوجه شه که قبلا سکس داشتم تمایل بیشتری برای سکس با من داره. بعد از ساعتها حرف تصمیم گرفتیم که فردا برای اولین بار با هم بریم بیرون. چون پدر و مادر کیا خونه نبودن قرار شد به خونهی اونا بریم. و منم که می دونستم فقط میخوایم سکس کنیم خودمو آماده کردم. روز بعدش دم کلاس زبان اومد دنبالم. واقعا صورت جذاب و هیکل خوبی داشت چون نشسته بود نتونستم به طور کامل هیکلشو برانداز کنم. ولی خوب به نظر میرسید. واقعا پسر سکسی و جذابی بود. خیلی دوست داشتم که برای ا ولین بار با اون سکس کنم درحالیکه حس خاصی مثل عشق یا علاقه بش نداشتم. نزدیکای خونشون که رسیدیم احساس کرد کسی داخل خونهس. چون چراغ خونه روشن بود. برای اطمینان روی تلفن خونه زنگ زد و متوجه شد که مامانش به دلیل نامعلوم به خونه برگشته بود. اون لحظه فکر کردم همهچی کنسله. و تصمیم گرفتم تاکسی بگیرم برم خونه. ولی کیا گفت فکری تو سرشه. کیا گفت که باغ دوستم نزدیکه میتونیم بریم اونجا. چون اونجا پر از درخته خیلی جای خفنیه! منم قبول کردم. بعد از 15 دقیقه به اونجا رسیدیم. اطراف جاده پر از درخت بود و منظره ی زیبا اما ترسناکی را به وجود آورده بود. از ماشین پیاده شدیم. خلوت و سکوت آنجا از یه طرف و تاریکی از طرف دیگه ترس و وحشت منو بیشتر میکرد. چون کلید در باغ رو نداشتیم کیا از روی در پرید و درو باز کرد و منو به داخل کشید. باغ قشنگی بود ولی هیچکس اونجا نبود. بدون اینکه حتی دو قدم بیشتر داخل باغ شویم کیا دست منو کشید و شروع به بوسیدن من کرد. اولین باری بود که لب میگرفتم و اولین باری بود که میخواستم کیر ببینم و اولین باری بود که میخواستم سکس کنم. خیلی منتظر بودم ببینم سکس چه حس و حالی داره. بعد از لب بیحس و حال کیرش رو درآورد و گفت بخور. من همینطوری نگاش کردم و سرم رو گرفت و محکم به پایین هول داد تا کیرش رو تو دهنم جا بده بعدش هم سرم رو با دو دستش بالا و پایین برد تا کیرشو ساک بزنم اما من از این کار خیلیییییییی بدم اومد. بعد خیلی بیاحساس شلوارم رو تا زانو به پایین کشیدو گفت خم شو منم عین آدمای احمق فقط کاری که میگفت میکردم. خم شدم گفت به دستت تف بزن منم تف زدم و تف رو به کونم مالیدم. بعد کیرشو دم کونم گذاشت و آروم آروم به داخل هل داد. شاید باورکردنی نباشه ولی من هیچ احساس دردی نداشتم در واقع اصلا هیچ احساسی نداشتم. وقتی که کیرشو در کونم بالا و پایین میکرد صدای آه آه کردن او رو میشنیدم ولی نمیدونستم واقعا داره حال میکنه یا تظاهر؟!! پس چرا من هیچ احساسی نداشتم. چقدر سکس مزخرفه. فرض کنید اولین سکس،اونم با لباس،اونم تو باغ لای درختا، بی هیچ احساسی!!!
بعد از سه چهار دقیقه آبش اومد و رویخت روی زمین منم فقط نگاه میکردم که چجوری آبش میآد چون تا به حال از نزدیک ندیده بودم. بعد اون شلوارشو بالا کشید. و من هم شلوارمو بالا کشیدم . در ابتدا راه رفتن برام سخت بود. با این وجود شروع به راه رفتن کردم و بعد از مدتی به خونه رفتم. اون شب رو فقط فکر کردم. بدترین روز عمر من، اولین و آخرین سکس من بود. الان نه سکس میکنم، نه لز میکنم، فقط فیلم میبینم و خودارضایی میکنم…
نوشته: راشین
خب عزیزم خودت خواستی اینجوری شه هر جا که یه تصمیم درست می گرفتی نتیجه این نمیشد
اگه با دوست پسرت صادق بودی یا اگه به باغ رفتن راضی نمیشدی به هر حال حالا دیگه اشتباه نکن اگه داستانت واقعیه خودارضایی اثرات بدی داره هم جسمی هم روانی ودنبال تجربه سکس نباش فعلا .موفق باشی
ممنون از داستان سکسی یا خاطره یا اعتراف یا درد دل یا هر چیزه دیگه ای که میشه اسمشو گذاشت
(خداییش جای یه بخش مشاوره تو سایت کمه)
دیدی سکس چیه ؟ جییییزه …
دیگه نکنیا
… آفرین
فعلا بشین درستو بخون برات بهتره
باحال نوشتی ولی نمیدونم چرا از سکس لذت نبردی؟!!!
من دخترایی رو دیدم که موقع کون دادن از لذت وحال نمیدونن چیکار کنن.
البته نمیگم خوبه تو هم که سکسو ترک کردی چه بهتره که خود ارضایی رو هم بذاری کنار.
واقعا برات متاسفم
سكس بدون علاقه اصلا لذت نداره
كلا بهترين لذت زندگيتو از دست دادي
راستی من نمیدونم چرا تو این سایت همه اسما(اسم ها) خفنه و کلاس بالا ؟؟؟
نه بابا تو این سایت عفت و اعظم و … اینا هم داشتیم
بستگی به سطح توهم نویسنده داره
با سلام
به نظر میاد سکس نداشتی یه سگ تو رو گاییده این با سکس فرق داره خواهشن ما مردا کاری نکنیم که زنها از سکس بدشون بیاد سکس واقعی اونه که هردو طرف نهایت لذتو داشته باشن
بابا من که از ته دل نگفتم!همش مزاح بود.دیگه تو که من رو خوب میشناسی!ته دلم هیچی نیست به خدا(بعضی دوستان اشاره میکنن که ته کلتم هیچی نیست!)راست میگن فریجاب؟
مرد جسور
به اين ميگن مدح شبيه به ذم!!! طرفو ميكشي پايين بعد با تموم قدرت ميفرستيش تو عرش :d
sara sweet دیر اومدی
تموم شده همه رفتن
من موندم دوروبرو جمع و جور کنم :دی
بابا من که از اول گفتم کارت درسته!بیخود نیست که این همه طرفدار داری،مخلصتیم داداش،حالا انشا… این امر خیر کی هستش که به اتفاق بچه های سایت خدمت برسیم؟!
mimi joon چرا من ؟ من جلوی اساتید جسارت نمیکنم
ما هنوز شاگردیم :دی
داداش گفتى مجموعه ى طنز نخونده ذوق مرگم كردى ،حالا كى آماده ميشه ؟
mimi joon تشریف داشته باشین
از راه رسیدین یه شربت بیارم براتون :دی
میرسم خدمتتون
آره NAOH عزيز هنوز حضور دارم!!
شايد تا آخر هفته يا اواسط هفته آينده آماده بشه. بستگي به فرصتم داره
اما يه چيزي هم از اين داستان بگم. خيلي داستان غم انگيزيه چون خيلي واقعيه. حتي اگر اين دختر خانم به دوست پسرش ميگفت كه تجربه سكس نداره بعيد ميدونم در رفتار اون و در نتيجه تفاوتي ميكرد.
راستي من هيچوقت از كريستيانو رونالدو خوشم نميومد! حالا دليلشو ميفهمم!!!
کافی شاپ که نیست سفارش میدی :d
همین شربتو میخوریاااااا
دهههه
سلام فكر كنم داستانت يه خوردش راست بود چون 95درصد دخترها ازسكس اولشون لذت نمي برن اينايي هم كه مينويسن دروغه!دوما كير كلفت باعث دردي ميشه! كه براشون لذت بخشه!احتمالا كير اون بابا از انگشتش لاغرتر بوده.
من کی داد زدم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :O
ببین تو روز روشن حرف واسه آدم در میارن
عجبااااااااااااااا :دی
منم بافريجاب موافقم درهرصورت ترتيبشو ميداد ،داداش باهمه اشتياقم منتظرم ،زودبفرست ،فداى تو
خوب بريم توي انجمن. چرا داستانا رو خط خطي ميكنين؟!
اونجا وسايل پذيرايي هم هست! در ضمن مي مي جون رژيم داره شربت نميخوره!
اگه به دوست پسرش ميگفت كه تجربه سكس نداره شاید تاثیر داشت اگه دوست پسرش آدم بود
ديگه هم به ماتيكه نپرون ،دلم نازكتر ازاونيه كه فكرميكنى ،خواستم احترام بذارم گفتم حضور ،خرابتيم ديگه!
دوستاني كه مايلند به اين بحث مزخرف ادامه بدن تشريف بيارن داخل اين تالار:
از پنل تازه هاي انجمن(بالاي صفحه سمت چپ) هم ميتونين بياين
لينكش اينجا نمياد
اسم تالارش هست: بفرماييد كوفت
بالاي صفحه سمت چپ؛ تازه هاي انجمن
بياين چاييم آمادهست!
biya khodam yejuri bokonamet k kiram az dahanet bezane birun…oonmoghe mifahmi sex chie?:D
میگفتی بی تجربه هم هستی هیچ فرقی نمیکرد پسرا همشون یه هدف دارن اونم سکسه
بچه ها به خدایی که می پرستید یه سوال می کنم جواب می دید؟
جوووووووووووووووووووووووووووووووون مادراتون جواب می دید؟
چرا تا می بینید یه دختر یه داستانو نوشته از گل بهش کمتر نمی گید ولی وقتی پسر باشه بهرین حرفی که بهش می زنید مادرتو گائیدمه ؟
كيوان جان
اولا بايد به بچهها بگي دمتون گرم كه حرمت زنو نگه ميدارين و حاليتون هست كه حرف زدن با يه زن آدابش فرق ميكنه تا با يه مرد.مطمئنم خودتم اونطور كه با دوستات شوخي ميكني با دوستدخترات يا همكلاسياي دخترت شوخي نميكني
اما اگر منظورت انتقاده بچهها از دخترا هم انتقاد ميكنن. نمونهش داستان «سكس با سعيد». فحش ندادن اما انتقاد كردن.ميگي چرا انتقاد از دخترا كمتره؟دليلش شايد اين باشه كه پسرا توي داستاناشون خيلي فضايي فكر ميكنن!دخترا واقعگراتر هستن.پسرا فانتزياشونو مينويسن اما دخترا تجربياتشونو.نمونهش همين داستان كه نميتونه فانتزي كسي باشه.اگر داستان هم باشه خيلي واقعيه
فقط میتونم بگم تجربه بدی داشتید.