سلام
اسمم بردیاست این داستان برای وقتیه که اول دبیرستان بودم

من از وقتی که خیلی کوچیک تر بودم تو خونه یا حموم لباس زنونه میپوشیدم. مقنعه مدرسه آبجیم ، روسری ، جوراب زنونه دامن و …
این برای وقتیه که اصلا نمیدونستم سکس چیه یا فرق دختر و پسر تو چیه
الانم که فکر میکنم میبینم چقد خنگ بودم. یروز تو مترو موقع برگشتن از مدرسه یه آقایی اومد تو قطار و بهم لبخند زد. منم زدم. بعد شروع کرد به حرف زدن که مدرست کجاست خونت کجاست و اینا.منم تا اون روز نمیدونستم سکس چیه.
بعد حرفاش گفت یه میز دارم تو حیاط خونس وقت داری بیای کمک کنی ببریم تو. گفتم نه باید برم خونه. دیرم میشه. کلی اصرار کرد اخر قبول کردم. خونشون یه محل باهامون فاصله داشت. از در حیاط که رفتیم تو دستشو انداخت پشت کمرمو و گفت چقد خوشگلی تو، منم تشکر کردم. بعد گفتم میز کو پس؟ گفت مثل اینکه بردن. اومدم که برگردم گفت تا اینجا که اومدی بیا تو یه شربت بخور برو. بازم من اوسکول قبول کردم. رفتم تو نشستم اومد پیشم بغلم کرد بازم گفت چقد خوشگلی. بعد گفت تا حالا شیطونی کردی گفتم ینی چی؟
بعد تو گوشیش فیلم سوپر آورد من قرمز کردم . یه دختره داشت ساک میزد. گف ببین چه حالی میکنه. بعدش فیلم گی آورد که پسره داشت ساک میزد. بهش گفتم دوس ندارم ببینم خجالت بکش و اینا. میخواستم پاشم که با عصبانیت گف بشین. بعد همینجور که دستشو از پشت انداخته بود دورم فشارم داد و شروع کرد به بوسیدنم. منم بغض کرده بودم و گریه کردم. گف اگه بچه خوبی باشی زود ولت میکنم. دستمو گذاشت رو کیرش از رو شلوار ، بعد گفت تکونش بده . منم بدجور ترسیده بودم. گفتم نمیخوام اومدم داد بزنم دهنمو محکم گرفت و بهم فش داد گف کاری که میگمو بکن. منم بد جور عصبی و داغون شده بودم . نکردم . بلندم کرد همونجوری که دهنمو گرفته بود منو برد تو اتاق درو بست و چنتا محکم زد تو بازوم. گف کتک میخوری . بعد یه جوراب ساق بلند ورداشت دستمو بست. باورم نمیشد اصلا. کیرشو در اورد اومد جلوم. گفت بخورش منم دهنمو مححکم بسته بودم. دماغمو گرفتت بعد دهنمو که باز کردم کرد تو محکم سرمو گرفت. کیرش شور بود و مزه عرق میداد. حالم داشت بهم میخورد. چندیقه همینجوری بدون حرکت نگه داشت. بعدش شروع کرد عقب جلو کردن. تو اون حال هم میگفت تو دختری و خوشگلیو اینا منم حرصم میگرفت اونم بیشتر حال میکرد.یکم که گذشت طعم شوری و بوی عرق دیگه حس نکردم. بعدش پاشد رفت پای کمد و یه گلسر اورد زد بهم منم گریه میکردم. دوبار کیرشو اورد جلو صورتم منم نگاش نکردم چنتا ضربه باهاش به صورتم زد، بازم کرد تو دهنم. که یهو صدای عکس گرفتن با گوشیشو شنیدم . تا بالا رو نگاه کردم بازم گرفت. همینجور که کیرش دهنم بود عکسامو نشونم داد و بلند خندید گفت دختر خانوم منم بازم حرصم گرفته بود.
یکی دو دیقه دیگه گفت تو خونه نگرانت میشن دختر خانوم پاشو برو. گفتم دستمو باز کن کثافت اونم میخندید . دستمو باز کرد اومدم بزنمش حلم دادعقب گفت دختر خانوم عکستو که دوس نداری کسی ببینه. شمارتو بده وگرنه دردسر میشه. منم ترسیدمو حرفی نزدم. شمارمو دادم. و اومدم بیرون. رفتم خونه الکی گفتم کلوپ بودم یبار کتک خوردم بازم. بعد تا خود شب یاد عکس تو اون حالت بودم که نکنه کسی ببینه.
ادامه در داستان بعد …

نوشته: بردیا