بالاخره اونی که میخواستم شد 😈

1402/01/31

سلام دوستان پوریا هستم ۱۹ سالمه این ماجرا مال سال پیش هستش
که دومین رابطه‌ی گی من بود کاملا واقعی هستش ممنون میشم نظرتون رو بگین
خب ماجرا اینه که تابستون بودو توی ربات دوستیابی میچرخیدم و برام درخواست چت اومد با یکم طولش دادن باز کردم و شروع به چت کردیم نیما بود اسمش و به طور نامحسوس میخواست درخواست رابطه بده و منم که فهمیده بودم حوصله بازی نداشتم بهش گفتم راحت باشه و انقد کشش نده … خلاصه اومد پیوی و اشنا شدیم و بعد از اینکه کامل اعتماد کردیم به هم اماده شدیم برای رابطه حضوری
خب از خودمون بگم
من نه لاغرم نه چاق معمولی و قدم تقریبا بلنده و بی مو یعنی یدونه مو توی بدنم نیست و کونمم تپل و نرمه
نیما هم همسن خودمه و هیکلش رو فرمه بدنسازی کار میکرد اونم سفید و بی مو بود کیرشم بزرگ و کلفت بود
خب بالاخره روز موعود فرا رسید نیما اومد دنبالم که بریم خونشون توی راه من حشریتم گل کرد و بهش گفتم نظرت درمورد bdsm چیه اونم انگاری که دلش بخواد گفت دوست داره و اینا
منم گفتم: نیما با من انجامش بده
نیما گفت: همینجوریش قراره خشن باشه تو دیگه میخوای بدترش بکنی
گفتم: اره من الان حسش رو دارم توعم که بدت نمیاد
خلاصه قبول کرد که در حد مبتدی انجامش بدیم
رسیدیم به خونشون و بعد از پذیرای گفت بریم اتاقم رفتیم توی اتاقش و نیما دیگه نیما نبود یه پسر خشن که قرار بود اربابم بشه و جرم بده بود
منم که حشریت زده بود بالا و منتظر بودم
از پشت چسبید بهم و شروع کرد توی گردنم نفس کشیدن و حرفای شهوت امیز گفتن، لباسام رو در اورد کمر بندش رو مثل قلاده دور گردنم بست و دستام رو از پشت با بند کفش بست و جلوش زانو زدم تکیه داده بودم به تخت
درحال لخت شدن بود اون بدن جذابش منو حشری تر میکرد اومد رو به روم و کیرش رو انداخت روی صورتم شق شده بود و باهاش ضربه میزد به صورتم
گفت تخمام رو بخور شروع کردم با ولع لیس زدم تخماشو ناله میکرد بالاخره نوبت کیرش شد و گزاشت دهنم و اومد جلو طوری که چسبیده بودم به تخت خودش میخواست تلمبه بزنه شروع کرد به تلمبه زدن کیرش رو با بی رحمی تا ته حلقم میبرد وای عالی بود خسته ک شد خودم ساک زدم تند تند با صدا میخوردم براش که گفت پاشو رو حالت داگی با دست بسته خوابیدن رو تخت شروع کرد چرب کردن و انگشت کردن کونم بعد از اینکه اماده شد رفت سراغ اصل مطلب کیرش رو اروم اروم فرو کرد توی کونم اخ لذتی داشت منم خودمو رها کرده بودم براش مثل جنده‌ی واقعی خدمت میدادم
تلمبه های سنگین و تند تند😈
ناله های من که زیاد و زیاد تر میشد
اسپنک هاش😈
نیما با بیرحمی میکرد
عقب جلو شدن کیرش توی کونم رو هنوز ک هنوزه حس میکنم
نیما بکن پس چرا وایسادی
نیما: من ارضا شدم
من: چییییی من هنوز میخوام نیماا
نیما: صبر کن الان میام
بعد ده دقیقه اومد😐
کجا رفتی
همینجا منتطر بودم حسم برگرده و دوباره شق بشه (باگ ما پسرا همینه)
اما اینبار دست پر اومد
گفت برات دو نمونه شکنجه اوردم
منم گفتم چیکار میخوای بکنی
گفت میخوام قالب یخ بزارم توی کونت و شمع اب کنم رو بدنت
منم که بالا بودم قبول کردم
دستامو باز کردو بست به گوشه های تخت
پاهامو برد بالا حالت فرقونی
دهنم رو چسب زد
شمع رو روشن کرد گزاشت کنار
قالب های کوچیک یخ رو میکرد توی کونم شوک بهم وارد میشد عجیب کیرش رو برد توی کونم خودشم یخ کرد 😂
خودمو سفت کردم کیرشو با کونم گرفتم
شمع رو برداشت از روزی سینم شروع کرد وای که چقد میسوزهههه
سرخ شده بود صورتم از درد
رسید به شکم یه نگاه شیطانی کرد و کیرمو گرفت توی دستش شمع مینداخت روش من داد میزدممم
بالاخره بیخیال شمع شد شروع به کردن کرد
تلمبه میزد توی کونم منم ک ناله و گریه میکردم
بدون اهمیت به من میکرد خیلی خشن بود
نزدیک ارضا شدن بود ک کیرمو میمالید
منم خیلی زود شدم وقتی ک من شدم اونم تند تر کردو شد
وای که چقد گی خشن خوبه تجربش کنید

نوشته: پوری


👍 8
👎 8
40501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

924246
2023-04-20 05:38:45 +0330 +0330

کونی جلقی کیر ندیده

0 ❤️

924249
2023-04-20 07:39:28 +0330 +0330

از درد بی کصی همه کونی شدند. داستانها هم همه کون کونک بازی.
راستی نخوندم کصتان رو👆🏻

1 ❤️

926432
2023-05-04 22:49:11 +0330 +0330

سروران ریش سفید شما همی باور نمودندی

0 ❤️

941436
2023-08-09 12:27:06 +0330 +0330

اولین دیس‌لایکم ،
موضوعی که انتخاب کردی عالیه اما به‌شرط اینکه بهش بال و پر بدی و از قدرت تخیلاتت بهره ببری و به عنوان داستان منتشرش کنی نه خاطره

0 ❤️