بچه خوشگل سوم دبیرستان

1395/02/01

سلام خاطره ای که میخوام بگم برای چند روزه پیشه .
اسمم حسینه 17 سالمه از یکی از منطقه های تهران .
امسال که سال سومم هر سه سالش تو چن تا مدرسه مختلف اطراف خونمون درس که نمیخوندم ولی بفکر کس کلک بازی بودم بگذریم !
تو هر مدرسه ای بالاخره یه بچه خوشگل پیدا میشه و کلیم خاطر خواه داره . منم خودم از اول راهنمایی فهمیدم سکس چیه و ازین داستانا و بالاخره ته تهش کیسی که کون به کون انگشتش کنمو داشتم اما سعادت کردن نسیبم نشده بود تا به امسال یعنی سوم دبیرستان !!
خلاصه اول مهر رفتیم سر کلاس چن تا از رفیقای قدیمم تو مدرسه ی جدید بودنو با هم ته کلاس یه اکیپ شرارت درست کردیم . هفته اول با کل گنده گوزای مدرسه دعوا کردیمو خلاصه چن وقتی اصن بفکر جق و گی و ازین کس شرا نبودیم . بعد از دعوا ها و جنجالایی که بپا کردیم دو تا ازین بچه خوشگلای عشق گوز دوروورمون میپلکیدن . ساندویچ تعارف میکردن داداش داداش میگفتن . خلاصه …
دو سه تا مونده بود تا امتحانای ترم یک تموم شه . طبق معمول من و مصطفی اول همه برگه هارو دادیم و دم در وایسادیم تا بقیه بیان …
یه دو دیقه ای از اومدنمون گذشت دیدم یدونه ازون بچه خوشگلا اومد بیرون . بهش نظرم نداشتم نمیدونم چرا !! بعد اومد دست داد و منم تحویلش گرفتم چون مصطفی باهمه کس گرم نمیگیره . اونم منتظر رفیقش وایساد منم زنگ زدم به بچه ها که زودتر بیان پایین . بعد از قطع تماسام دیدم این یه رژ لب براقا از جیبش دراورد و زد به لباش . منم ناخود اگاه گفتم جووووون !!
اینو که گفتم سرشو انداخت پایین چپ چپ نگاه کرد و لباشو قنچه کرد . منو بگی رفتم تو یه دنیای دیگه . دستمو گذاشتم پشت کمرشو گفتم بریم مصطفی که کپ کرده بود !! رو برو مدرسمون یه پارکه که تهش دستشوییه . تو راه دیدم خودشم تنش میخاره نگاش میکردم لباشو قنچه میکرد و نیش خند میزد .
بردمش دستشوییه و کشیدم پایین و گفتم بساک . زیر بار نمیرفت گفت من داشتم باهات شوخی میکردم . منم که حشری شده بودم کیری هیچی حالیم نبود گفتم ضر ضر نکن دستامو گذاشتم رو شونش و نشوندمش زمین . بعد کیرمو رو لپش میکشیدم . با اینکه نرم بود ولی اصلا بهم حال نداد . دهنش و بسته بود و ساک نمیزد . کیرمو روی لباش میمالیدم که سرش براق شد … موهاشو گرفتم و گردنشو روبه عقب کشیدم که بالا خره دهنش خود به خود باز شد اول تخمای اویزونمو انداختم تو دهنش خیلی مقاومت میکرد میترسید ابروش بره منم بهش میگفتم هواتو دارم . این هواتو دارم هواتو دارم و که گفتم از خره شیطون اومد پایین که یهو رفیقام اومدن تو دستشوییو گفتن کس کش تک خوری میکنی !! تو چشاش بدبخت نگاه کردم که کپ کرده بود!! خلاصه درو باز نکردم تا اینکه رفیقای حشری از بالای در اومدن تو و قناریمونو آوردن بیرون . دره اصلی دستشوییو بستن و مصطفی کشیک میداد . خلاصه من میدادم دهنش و یکی از بچه انگشتشو میکرد تو کونش این بدبختم هیچی نمیگفت . خلاصه هم ساک زد و هم کون داد و ابمونم ریختیم تو کاسه دستشویی . دیگه اونم شده جزوی از اکیپمون . حالا قراره رفیقشم بکنیم که چشم سبزه و از اینم بهتره که اونم تو داستان بعدی میگم
نوشته: حسین


👍 3
👎 12
34080 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

538024
2016-04-20 22:37:38 +0430 +0430
NA

لابد خودت بچه خوشگل سال اول همون دبیرستان بودی که اینجوری شدی!! در ضمن حیوون نفهم داستان که مینویسی اسما رو عوض کن یا اگر مستعاره غلط کردی اون اسمو برای خودت انتخاب کردی. داشتن اسم مردای واقعی لیاقت میخواد…

2 ❤️

538054
2016-04-21 05:18:54 +0430 +0430

یه داستان دروغی و تخمی تخیلی بود

1 ❤️

538062
2016-04-21 06:17:01 +0430 +0430

عجب کونی دادی خدایی. اقلا اینجا نگو کردم .یه مشت ارسن لوپن هستن خودشون بابا

0 ❤️

538070
2016-04-21 08:39:04 +0430 +0430

جوووون خودتو کی بکنیمم

2 ❤️

538073
2016-04-21 09:02:58 +0430 +0430

من گی نیستم ولی گی هارو حمایت میکنم
تو یه گی نیسی تو یه ادم کسکش حرومزاده حشری هسی که کیرتو تواگزوز ماشینم میکنی اگر بهت حال بده
گی یهنی کسی که پسره ولی احساسی به دختر نداره
ولی احساسی که به پسر داره بیش از اندازه اونم نه به هر پسری فقط به پسرایی که مثل خودشن

3 ❤️

538076
2016-04-21 09:23:22 +0430 +0430
NA

پسره چاخان.
بزار اول با اجازه اقا saeedeco کامتشونو حواله ات بدم .
حدودا دهسال پیش بود از سر کار برمیگشتم خونه که یدفعه یه پسر بچه 14/15 ساله ، کاپشان انداخته روی دوشش و دستهای خودشم از دو طرف باز کرده مثل بچه لات ها! از روبرو داره میاد…نرسیده بمن گفت
جون ابجی …خودم نوکرتم بد خواه مدخواه داشتی بسُرفی ایکی ثانیه اومدم .
قدمم رو اهسته کردم گفتم استغفر…
چی بگم به این بچه بولداگ (قیافه اش شبیه بولداگ بود) گفتم ولش کن بچه مزلف رو
ایندفعه با دو سه متر فاصله ایستاد و گفت جون تو بزن سازو منم برات میرقصم !
البته جون گفتنش با سریع ایستادن من همزمان شد …دست کردم تو کیفم (کیفهای بزرگ مخصوص کار ) دیدم یه نارنگی مونده …دراوردم …گفت حله ؟؟!!!
گفتم بله حله بیا شاباش ت رو هم جلو جلو بدم …محکم پرت کردم ، دست بر قضا درست خورد به پیشونی اش وسط دو ابروش!
چشمتون روز بد نبینه این اقای لاتچه …اولش یه اخ گفت …بعد دستش رو گذاشت جلو چشماش گفت اخه واسه چی میزنی …خیلی نامردی و زد زیر گریه!!
گفتم هنوز که ایستادی داری زر میزنی تا الکی دست کردم تو کیف به قصد چیزی برداشتن… بیشرف در حالی که فحش میداد فرار کرد از بس گیج بود به یه اقای مسنی برخورد کرد . دوتا چک و لگد انجا نصیبش شد
همین برای توبه کردنش کافی بود .
چون بعد ها دیدم مثل ادم لباس پوشیده مثل ادم هم راه میره ، اما از دور که منو میدید عین جن بو داده غیب میشد .
نویسنده داستان هم منو یاد این خاطره انداخت…بی گمان شبیه یکی از اینها هستی که تشبیهت کردم .

3 ❤️

538080
2016-04-21 11:27:32 +0430 +0430

از اول تا اخر فقط فشاشو فهمیدم:|

0 ❤️

538095
2016-04-21 13:11:25 +0430 +0430

کون میدم تهران حضوری

0 ❤️

554449
2016-08-31 21:28:47 +0430 +0430

قسم میخورم خودش بچه خوشگله

0 ❤️