بچگی با دختر عمو (۱)

1402/01/18

سلام من حسین هستم و الان ۲۱ سالمه
یه پسر نسبتا چاق با قد ۱۷۶ و وزن ۹۸ کیلو
خاطره من کاملا واقعی و امیدوارم که خوشتون بیاد
این خاطره بر میگرده به ده سال پیش
من یه بچه شیطون بودم که از درو دیوار بالا میرفتم
تو تعطیلات عید بودیم که عمو هام از تهران اومدن خونه پدربزرگم
من یه دختر عمو داشتم که خیلی باهم بازی میکردیم یه دختر سفید با موهای فر و طلایی
یه بار داشتیم باهم قایم باشک بازی میکردیم که خواهرش چشم گذاشت و من هر جا میرفتم اونم میومد دنبالم رفتم تو انبار پدر بزرگم که دیدم کوثر هم اومد
من با حالت عصبی گفتم چرا اومدی اینجاااا
گفت آخه جا های دیگه تنهایی میترسم و اومد محکم چسبید بهم که دستش خورد به دودولم
با حالت تعجب بهم نگاه کرد و گفت تو چرا نانازی اینجوریه
گفتم اسمش دودوله
گفت چرا با مال من فرق میکنه
گفتم مگه مال تو چجوری
گفت واسه من ساف و وسطش یه خط داره ، واسه تو چی
منم گفتم واسه من مثل یه لوله که روش یه سوراخ ریز داره
گفت بزار ببینمش
گفتم مامانم گفته زشته و نباید به کسی نشون بدم
گفت تورو خدااااا، ما که هنوز بچه ایم اشکال نداره
گفتم اگه بفهمن چی
گفت به هیچکس نمیگیم قول قول
گفتم باشه
من شلوارکم رو کشیدم پایین و کوثر کاملا دودول رو گرفته بود تو دستش و داشت بررسی می‌کرد که احساس کردم دودول داره سفت میشه
خیلی لذت بخش بود
چشمام رو بستم که بعد چند لحظه حس کردم دودول خیس شد
دیدم کوثر کرده تو دهنش و سریع آورد بیرون
خیلی لذت بردم
کوثر گفت میخواستم بوسش کنم که تو تکون خوردی و رفت تو دهنم و ناراحت شد
یکم که گذشت دیدیم صدای در انبار اومد و خواهرش مارو پیدا کرد
ما باهم قرار گذاشتیم که بازم خواهرش رو بپیچونیم و بریم برای ادامه کار…

دوباره نوبت خواهرش شد ما رفتیم تو همون انباری ولی این دفعه رفتیم بالا ،جایی که پدربزرگم کاه ها رو اونجا میزاشت
گفت بیارش بیرون
من دوباره شلوارم رو کشیدم پایین
دوباره نزدیک شد بهم و اومدم سرش رو بوس کنه که من یه تکون خوردم و دوباره رفت تو دهنش
ولی جالب بود که واکنشی نشون داد اومد عقب و دوباره خودش این کار رو کرد
من دیدم خیلی حال میده سرش رو نگه داشتم و هی دودول رو می‌آوردم بیرون و دوباره میکردم تو دهنش
بهش گفتم تو هم نشون بده
بی معطلی شلوار و شورتش رو کشید پایین
دیدم یه کص سفید و کوچولو در حدی که رگای زیر پوستش معلوم بود اومد بیرون
منم رفتم نزدیکش
یکم بو کردم
دیدم بوی بدی هم نمیده
آروم بالای خطش رو بوسیدم ،یه تکون ریزی خورد دوباره تکرارش کردم و بازهم همونجوری شد
سرعت بوسم رو بیشتر کردم وه همه جای اون خط رو بوسیدم و کوثر داشت جیغش درمیومد
کوثر یه جیغ زد و من ترسیدم و اومدم عقب دیدم که کوثر خیل آروم روی اون کاه ها دارز کشیده و نفس میزنه
دوباره اومد سمت دودولم که هنوز سفت بود
همونجوری کرد تو دهنش و آورد بیرون
نوکش رو بوسید
دید منم دارم تند تند نفس میزنم سریع تر این کار رو انجام داد
تا منم دادم در اومد و احساس کردم چشام سیاهی رفت ولی خیلی لذت داشت…

بعد پنج سال که دیگه من ۱۶ ساله بودم با کوثر تنها شدم و…

اگه از این داستان خوشتون اومد بهم بگین تا من داستان پنج سال پیش رو بنویسم براتون 🫠
بازم ببخشید اگه غلط املایی یا اشتباهی شده چون اولین بارمه

نوشته: Hb.kir


👍 10
👎 10
24301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

922444
2023-04-08 03:33:00 +0330 +0330

یه زری بزن که توکتمون بره اخه بچه کون زن سی چهل ساله هنوزبعضیهاشون نمیدونن کیرلامصبومیخورن یانه اصلاچجوریه اونوقت یه الف بچه بلدبود بعدتواون سن ارضاهم شدیدجفتتون گوه مفت نخورناموسالاشی ماروچی فرض کردی

1 ❤️

922459
2023-04-08 07:41:08 +0330 +0330

ننویس

0 ❤️

922568
2023-04-09 05:58:01 +0330 +0330

میتونست شبیه به واقعیت باشه ولی اگه دروغ های شاخ دار بهش اضافه نمیکردی
فقط زیر داستانای عالی نظر میدم ولی اینبار امدم بگم بدجور کسشعر تفت دادی بچه

0 ❤️

922688
2023-04-10 11:38:36 +0330 +0330

سرعته بوسه هامو رو ننت ببرم بالا شاید اثر کرد
ننه ک*یر دزد

0 ❤️