سلام این داستان من مربوط به سال ۹۷هست
من اون موقع12 سالم بود و یه بدن فوق سفید و نسبتا لاغری هم دارم و به اصطلاح سکسی و تقریباً از تمام جزییاتی که یه رابطه داره
از صفر تا صد شاید من یه چیزای خیلی جزئی بلد بودم شاید سی درصد بلد بودم و همین ناآگاهی کار دستم داد
یه روز از مدرسه می‌آمدیم که من و همکلاسیم (سام)دیدیم یه جا نذری میدم رفتیم تو صف همینکه وایستادیم تو صف من متوجه رفتار های غیر عادی سام شدم اما اولش چیزی نگفتم اما دیدم داره کونمو مالش میده
بعد خودشو چسبوند به من و سیخ شدن کیرشو حس کردم اما وقتی که بهش گفتم نکن گفت از پشت دارن هل میدن و تقصیر من نیست
خلاصه اون روز تمام شد و به همونجا ختم شد.
چند روز بعد قبل از زنگ ورزش من دل‌پیچه شدیدی گرفتم و سام نماینده ورزش کلاس بود وارد کلاس بیرون نرفت و من رو صدا کرد گفت برم پیشش من گفتم که دلم درد میاد و اون اومد پیش من و شروع کرد کمرمو مالیدن و کم کم تا پایین رفت بعد بهم گفت که بلند شم و بشینم روش من اولش گفتم نه اما چون من از این کارهاش خوشم اومده مخالفتی نداشتم نشستم روش اما هیچ وقت در تمام اون لحظه ها به این فکر نمی‌کردم که یه روز بخواد منو لخت کنه و به زور کامل بکنه توم خلاصه که نشستم روش و کامل کی‌روش احساس میکردم اما وقتی بهم گفت که لخت شو یهو ازش بدم اومد و همونجا تموم کردم رفتم به ناظم مدرسه گفتم که چه کار هایی میکرد و یه گوشمالی حسابی شد
چند ماه گذشت و طی اون چند ماه من می‌دیدم که رفته با یکی از بچه های کلاس که خیلی درشت هیکل بود دمخور شده بود و طرح دوستی ریخته بود من احساس میکردم که یه احساسی به من دارن اون دوتا اما به روی خودم نیاوردم تا اینکه یه روز بعد از ظهر تیم ملی ایران با یه کشور دیگه یه مسابقه حساس داشت یادم نمیاد چه مناسبتی بود اما به خاطر درخواست مکرر بچه های مدرسه مدرسه اون روز استثنائا یه زنگ زود تر تعطیل شد و من با چند تا از بچه هم مسیر بودیم و اتفاقا سام و جواد (همون گنده کلاس)با ما اومدن یه جا من خداحافظی کردم با بقیه و مسیرم به سمت خونه جدا شد ولی غافل از اینکه اون دو تا دنبال من دارن میان من نزدیک خونه بود رفتم داخل کوچه مون که دیدم دارن صدام میکنم برگشتم دیدم اون دوتان من اولش ترسیدم اما بعدش دیدم که میان سمتم خواستم فرار کنم اما نمیدونم چرا خشکم زده بود اومدن سمتم و جواد منو چسبوند به یه 206 و از پشت مالید به من و یه چاقو گذاشت زیر گردن من و گفت با هم یه جا بریم و من مثل سگ ترسیده بودم و قبول کردم منو بردن یه کوچه بن بست وقتی رسیدیم به من گفت زانو بزنم و مجبورم کرد که کیر سام رو بکنم تو حلقم خب اون موقع تو اون سن کیر سام اون قدر بزرگ نبود که اذیت بشم بعد من بلند کردم و لخت کرد و گفت که خم بشم و لایه چاک کونمو با دست باز کنم وقتی این کارو کردم به طرز خیلی وحشیانه ای کیرشو کرد تو کونم و با سرعت تلمبه میزد و من واقعا از داخل داشتم آتیش می‌گرفتم بعد از اینکه کارش تموم شد به من گفت برگرد برگشتم دیدم شلوارشو کشیده بالا من خوشحال شدم و فکر کردم که بالاخره تموم شد اما نمی‌دونستم که یکی دیگه منتظرمه و دیدم جواد داره لخت میشه باورم نمیشد تو اون سن لامصب خیلی کیر بزرگی داشت و من که نمیدونم شاید 16یا 17 سانت میشد و به زور تا ته کرد تو حلقم و من به شدت اوق میزدم وقتی در آورد بدون اینکه کونمو باز کنه بدون اینکه یه لحظه صبر کنه تا ته کرد تو کونم و من تو کوچه بن بست چنان داد کشیدم که منو به شدت بخاطر اون داد کنم زدن دو تایی و دوباره شروع کرد وحشیانه تلمبه زدن و به سام گفت کیرشو همزمان بکنه تو دهنم سام هم این کار رو کرد و من داشتم واقعا جر می‌خوردم که به پیشنهاد سام مادر جنده حرومزاده جواد قبول کرد که دوتایی منو بکنن و دو تا کیر رفت تو کونم من دیگه از شدت درد از حال رفتم و بیدار شدم دیدم کثافتا جق زدن ریختن رو صورت داخل دهنم و رفتن منم به زور رفتم خونه و خدا رو شکر میکنم که هیچ کس خونه نبود از شدت درد قرص استامینوفن خوردم و نفهمیدم کی خوابم برد و تا ساعت چهار پنج صبح خوابیدم وقتی شنبه دوباره رفتم مدرسه دیدم اون دوتا حرومزاده اومدن نیمکت پشت من نشستن و و شروع کردن به تهدید من که اگه به کسی بگم چه بلایی سرم میاد که منم تا همین الان که هست واقعا با این قضیه دارم عذاب میکشم و تمام این اتفاقاتی که پیش اومد بخاطر غفلت من بود شاید این داستان باعث بشه سرنوشت کسی دیگه ای مثل من نشه

نوشته: hsmnzri