تحقیر توسط عروسم

1402/08/06

سلام مهناز هستم و یه پسر و عروس دارم که با هم زندگی می کنیم. عروس خوشگلم اسمش آتناست و پسرمم علی. تازه با هم ازدواج کردن و بچه ندارن.
عروسم یه زن خیلی مغروره که هیچ کی رو آدم حساب نمیکنه. خیلی قرتی و به خودش میرسه. همیشه لاک زده و موهای سشوار زده شده و تیپ امروزی. از من خیلی بدش میاد و حس میکنه توی زندگیش اضافه هستم. یه بار پسرم غذا خریده بود آورده بود برای من و آتنا. آتنا غذا رو به من نداد و قایم کرد و بعدا دروغی به پسرم گفت همه رو مامانت خورده. منم چیزی نگفتم. اون موقع بود که حس کردم خوشم میاد کرم میریزه. یه بارم جلوی پسرم گفت این پیرزن خرفت سگ کی میمیره. پسرم خواست دعواش کنه نذاشتم چون توی دلم دوست داشتم فحش بده.
وقتی پسرم سر کار بود آتنا هیچ کاری نمی کرد و میگفت همه کارا رو من بکنم.‌ یه بار از لجش رفته بود توالت جیش کرده بود و تمیز نکرده بود تا من بیام بشورم. همیشه پاشنه بلند تو خونه راه میرفت که روی اعصاب من باشه. وقتی نماز میخوندم میومد کنارم بلند بلند با تلفن حرف میزد که حواسم پرت بشه.
یه بار یه ظرفی از دستم افتاد شکست اومد بهم گفت حواست کجاست پیر خرفت آشغال؟ اون ظرف بیشتر از توی گه می ارزید. دید من چیزی نمیگم پررو تر شد و یه سیلی زد تو گوشم و رفت. منی که پیر شدم خیس شدن واژنم رو خوب حس کردم.
یه بار منو برد تو اتاق خواب خودم و در رو بست و گفت: مهمون دارم نیای بیرون آبرومو با اون قیافت ببری کثافت پیر. بعدم درو قفل کرد رفت. چند دقیقه بعد صدای خودش و یه مرد رو شنیدم که میخندیدن و بعدشم سکوت شد. پسرم اون‌موقع سر کار بود و صدای مرد غریبه بود. تعجب کردم عروسم داره به پسرم خیانت می کنه. ولی ته دلم داشتم از حس بی غیرتی لذت میبردم. یه ساعت بعد در رو باز کرد و گفت حالا می تونی بیای بیرون و کارای خونه رو بکنی.
رفتم اتاقش رو تمیز کنم که دیدم کاندوم خیس اونجاست. با عجله اومد و انگار یادش افتاده باشه چه گندی زده جلوم واستاد. من چیزی به روی خودم نیاوردم و کاندوم رو انداختم تو پلاستیک و رفتم. تا چند وقت نگران بود به پسرم چیزی بگم و به خاطر همین زیاد اذیتم نمی کرد. وقتی دید چند روز گذشته و من دهنم قرصه خیالش راحت شد و دوباره شروع کرد اذیت کردن من.
وقتی مهمون میاورد بازم منو تو اتاق زندانی می کرد ولی دیگه نگرانی از بابت صداها نداشت و بلند با دوست پسرش سکس می کردن. وقتی کارشون تموم میشد میگفت بیا اتاق رو جمع کن مثلا شیشه مشروبا و کاندوم رو جمع کن. اعتمادش به من داشت بیشتر میشد. البته با پسرمم جلوم بدرفتاری می کرد و سرش داد میزد.
پسرم دیگه کلافه شده بود. کاری کرد زودتر بهش ماموریت بخوره بره چند روز شهر دیگه. همینطورم شد و رفت. من موندم و آتنا.
آتنا خیلی خوشحال بود پسرم نیست. یه روز بهم گفت حالم از خودت و پسرت به هم میخوره و به خاطر پولتون اینجام. الانم میخوام این چند روز دوست پسرمو بیارم. مثل همیشه دهنت قرص میمونه. بخوای چیزی بگی هم کسی حرفتو باور نمیکنی خرفت احمق. حالا هم خونه رو برق بنداز تا زیدم بیاد.
منم خونه رو تمیز کردم. بعد یه ساعت صدای زنگ اومد. آتنا بدون اینکه منو بفرسته تو اتاق از دوست پسرش خواست بیاد تو. زیدش که اسمش محمد بود منو دید تعجب کرد ولی آتنا گفت نگران نباش این کلفت ماست و چیزی به کسی نمیگه.
وقتی تو آشپزخونه داشتم غذا میپختم جلوی من روی کاناپه سکس کردن و آتنا گفت: آبتو بریز تو من. میخوام بچه تو رو داشته باشم نه شوهر آشغالمو. محمد هم آلتش رو کامل کرد توی آتنا و نگه داشت و بعد آهی کشید و آبشو ریخت توش و چند دقیقه همون طوری نگه داشت و از عروسم لب گرفت.
بعد اینکه یه کم استراحت کردن گفتن غذا بیارم براشون. میز رو چیدم و خواستم که کنارشون غذا بخورم عروسم هلم داد زمین و گفت کجا آشغال خانم؟ بشین رو زمین تا بهت غذا بدم. مرغ رو میخورد و استخوانهاشو میریخت جلوم و با محمد میخندیدن. محمد هم آشغالای غذاشو پرت می کرد بهم. بعد اینکه غذاشون تموم شد محمد گفت دستشویی میرم. آتنا دستشو گرفت و گفت کجا میری؟ رو این زنیکه بشاش که هیکلش توالته…محمد که دید من چیزی نمیگم زیپشو باز کرد و روم شاشید. تمام لباسم شاشی شد. عروسم هی داشت میخندید. اونم اومد جیش کرد روم و بعدش برگشت دست به موهای سفیدم کشید و گفت دوست داری حناییش کنم؟ کونشو گذاشت روی سرم و با یه فشار رید روی موهام و کونشو مالید به سرم تا موهام رنگی شه.
گفت حالا گمشو…
هر روز کارشون همین بود تا اینکه یه روز بهم گفت کاری کن پسرت خونه رو بزنه به نام من. گفتم اون وقت شاید ولش کنی. گفت خفه شو به تو ربط نداره. با پسرم که اومد صحبت کردم و فقط قبول کرد نصف خونه رو به نامش بزنه. عروسمون دوباره بهم گفت رمز گاوصندوق رو در بیار برام. منم یواشکی دیدم و بهش گفتم. ۲ میلیارد پول و چند تا شمش طلا توش بود همه رو برداشت و گفت بهش چیزی نمیگی و اگه فهمید میگیم دزد اومده بود.
وقتی پسرم نبود هر روز دوست پسراشو میاورد و عشق می کرد و منم کنارش بودم و کمک می کردم. یه روز بهم گفت حامله هست و نمیدونه از کدوم دوس پسرشه. گفتم در هر صورت مثل بچه خودم بزرگش می کنم. گفت کاری کن کل خونه رو به نامم بزنه و همه ثروتش رو بهم بده. خیلی با پسرم صحبت کردم و گفتم اون الان ازت بچه داره خونه رو بهش بده. پسرم که مدتها بود رابطش با آتنا بد بود به خاطر بچه کل خونه رو به نامش زد و کلی از دارایی و سهامشو بهش داد. همون فرداش عروسمون وسایل ما رو ریخت بیرون و گفت گمشید برید از خونم بیرون…پسرم داشت دیوانه میشد ولی کاری نمیشد کرد.
یه مدت آواره بودیم تا اینکه یه روز آتنا بهش زنگ زد گفت به عنوان کلفت میتونم برم خونش کار کنم و منم با خوشحالی قبول کردم و الان کلفت خونه آتنا هستم و به خودش و دوست پسرش و بچه ناخلفش کمک می کنم.

نوشته: مهناز


👍 5
👎 79
49901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

954995
2023-10-28 23:46:59 +0330 +0330

ننه جون تو با این سن الان کفن پوشیده باید منتظر عزرائیل باشی نشستی واسه ملت کسشعر تفت میدی؟؟
بابا دیگه توهماتتون به جایی رسیده که خودتون رو جای پیرزن جا میزنین؟؟آخه کسکشها جلوی دهن پیرزن جماعت رو با چی میشه گرفت ؟؟حالا هی میگم کمتر جق بزنید مغزتون میگوزه هی گوش ندین!!


955001
2023-10-29 00:00:15 +0330 +0330

کونیا جقیای سایت زدن تو کار مادرشدن

6 ❤️

955002
2023-10-29 00:01:45 +0330 +0330

یا خدا تو دیگه خیلی وضعت خرابه…واقعا دوستانه بهت پیشنهاد میکنم حتما خودتو به روانپزشک نشون بده

1 ❤️

955010
2023-10-29 00:16:28 +0330 +0330

کیرم تو مغزت پسر
زیاد جق زدی به خودت رحم. کن

1 ❤️

955013
2023-10-29 00:20:53 +0330 +0330

این داستان یه عروسی نوشته که مادر شوهرش مثل سگ بوده باهاش بعدم شوهرش یه لگد زده در کونش گفته هری هرزه کثیف .
آخه دیوث تو می‌دونی ۲ میلیارد چقدر پول ؟! الان بری بانک بگی ۲ م بده بهت می‌خنده ، بهت چک بین بانکی میده ابله .
تو دنیای بچه ها چی میگذره ، شهوانی شده کودکستان ، امشبم که باز ریدن اینا تو داستان نویسی.
رو سردر شهوانی نوشته ورود اطفال ممنوع ، لطفاً زیر ۱۸ آمدی به جهنم ولی جان مادرت داستان ننویسید .

6 ❤️

955023
2023-10-29 00:56:32 +0330 +0330

شیشه چه کارایی با مغز میکنه ما نمیدونستیما🤣

1 ❤️

955034
2023-10-29 01:58:27 +0330 +0330

تو دیگه چه کسخولی هستی

0 ❤️

955038
2023-10-29 02:14:27 +0330 +0330

اخه پسره حشری جقی
این چ کصشری بود ک نوشتی به اسم مهناز

0 ❤️

955047
2023-10-29 04:33:36 +0330 +0330

ادمین خواهشا هر داستان مزخرفی رو نگذار.داستان کم بزاری بهتر از داستان زیاد اما بی محتوا هست

2 ❤️

955056
2023-10-29 06:37:13 +0330 +0330

تبریک میگم. با فاصلهٔ زیاد عنوان مزخرف‌ترین داستان تاریخ از سه کاف تا شهوانی به شما میرسه.

0 ❤️

955057
2023-10-29 07:17:58 +0330 +0330

این به نظرم نوشته‌ی همونیه که میخواد همچین عروس لاشی‌ای بشه🤔

در هر صدرت نویسنده خیلی بی‌ناموس تشریف داره

0 ❤️

955069
2023-10-29 08:59:26 +0330 +0330

كير خر بره تو كونت با اين داستانت

0 ❤️

955072
2023-10-29 09:21:55 +0330 +0330

عمو جون فقط بگو ساغیت کیه؟؟؟؟
دمش گرم فقط میکس صنعتی و سنتی با ۴۷ درصد الکل میتونه همچین فازی بده ، فقط لطفا از موتوری جنس نگیر .
به قول احمد آقا !!!
اصلا بزار خودش بگه

0 ❤️

955092
2023-10-29 12:16:42 +0330 +0330

ببخشید مگه توی آسایشگاه گوشی مجازه؟؟؟ 😶

0 ❤️

955093
2023-10-29 12:17:48 +0330 +0330

به حضرت عباس تو دیوونه خونه انقدر دیوونه نیس که تو سایت هست

1 ❤️

955094
2023-10-29 12:19:13 +0330 +0330

مرسی از داستان
ولی نمیدونم چرا از مادر شوهر داستان یا نیست یا خیلی کمه و یه ندرت پیدا میشه در حالی که موضوع خوبیه و پیرامونش باید خیلی داستان باشه رابطه بین عروس و مادر شوهر
یا خواهر شوهر

0 ❤️

955101
2023-10-29 12:59:00 +0330 +0330

بینوایان

اثری از ژول ورن

🤣🤣🤣🤣

0 ❤️

955105
2023-10-29 13:32:16 +0330 +0330

حروم زاده دلقک اخه این کس شعرا چیه نوشتی

0 ❤️

955111
2023-10-29 13:58:56 +0330 +0330

یعنی فقط میتونم بگم ریدم تو دهن پدرت با این بچه تربیت کردنش

0 ❤️

955120
2023-10-29 14:12:45 +0330 +0330

این سبک از کسشر فقط از یه پسر یازده ساله که تازه فهمیده کیر چیه بر میاد

0 ❤️

955150
2023-10-29 16:14:54 +0330 +0330

خاک تو اون سرت کنن من بودم یه خر پیدا میکردم بیاد شبو روز بگادت!!

0 ❤️

955151
2023-10-29 16:21:54 +0330 +0330

کیری‌تر از این تا الان نخوندم 🤮 🤮

1 ❤️

955152
2023-10-29 16:44:36 +0330 +0330

کیرم تو اون چشمات که باهاشون این داستان تخمی نوشتی

0 ❤️

955153
2023-10-29 17:32:57 +0330 +0330

همون چند خط اولش که خوندوم کافی بود بفهمم که حشریت ریده به بشریت
دارین با خودتون چیکار میکنید
تابلو این نوشته های مغز مریض یه پسر بچه جقی هست
احمق تو فکر میکنی این کصشعرایی که نوشتی کسی باور میکنه

0 ❤️

955170
2023-10-29 18:58:19 +0330 +0330

داستانش بیشتر خنده دار بود برام😂😂 همش توی فکر بودم چه موجودی میتونه فقط اینو نوشته باشه ؟!!!🤣

0 ❤️

955183
2023-10-29 21:17:33 +0330 +0330

میتونم بگم خاک تو سرت که هم خودت بدبخت کردی هم پسرتو

0 ❤️

955190
2023-10-29 22:07:52 +0330 +0330

این چه سمی بود من خوندم…
مگه داریم؟ مگه میشه؟

0 ❤️

955277
2023-10-30 06:27:29 +0330 +0330

احتمالا بسیجی نیستی؟

0 ❤️

955282
2023-10-30 07:39:52 +0330 +0330

😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂

0 ❤️

955368
2023-10-30 15:50:46 +0330 +0330

ابهت سایت چسبیده ب کون سگ
این کسشرا از کجاتون درمیاد

0 ❤️

955387
2023-10-30 20:23:11 +0330 +0330

موندم چیکارت کردن که باعث شده اینجوری توهم بزنی و تخیل بافی بکنی
کل داستانت به کنار که واقعا حال به هم زن بود، فقط نمیدونم این دو نفری که لایکت کردن فازشون چیه 😂😂😂

0 ❤️

955388
2023-10-30 20:28:24 +0330 +0330

تو گاو صندوق چندتا شمش طلا بود با 2 میلیارد پول نقد اونوقت با یه واحد بنامش زدن آواره شدین و رفتی کلفتی بکنی؟؟؟
خدا رو شکر که عقل درست حسابی داری نه طبیعتا مال و منالی داری وگرنه با عقل و شعور قطعا کارت به کلفتی میکشید
البته کارگرای زحمتکشی که خونه مردم دنبال نون حلال کار میکنن باید دستشون رو بوسید و شرف و غیرتشون الگو باشه واسه مردم، اینو گفتم که واسه بی عرضه نشون دادن خودت شغل و شرف این عزیزان رو لکه دار نکن کثافت

0 ❤️

955398
2023-10-30 22:58:58 +0330 +0330

جون تو کیرم خابید ننه جون با داستانت😂

0 ❤️

955500
2023-10-31 11:39:25 +0330 +0330

ای برپدرت لعنت که مردم کلاه برداری میکنن برا بچشون تو بی شرف کلاه بچه خودت برداشتی برا یه کونی ترازخودت
احتمالا بعد اینکه عروست میکردن توهم مبکردن که این قد هواشوداشتی

0 ❤️

955563
2023-10-31 19:01:50 +0330 +0330

این چه گوهی بود این خورد

0 ❤️

955827
2023-11-02 07:05:55 +0330 +0330

حاجی جنسش خعلی نابیه 🤣🍀

0 ❤️

955950
2023-11-03 00:33:24 +0330 +0330

ازتو عروس عقده ای تر و پسر بی عرضه تر نوبره .پسر باشی و با رویای اذیت کردن مادرت بجقی باید تو رو سگ بگاد .اگه دختری اینقدبه مادر شوهرت عقده داری از سگ هم کمتری

0 ❤️

957195
2023-11-09 07:27:59 +0330 +0330

مهناز جان، تو باید کون بدی نه نویسنده بشی

0 ❤️

979180
2024-04-10 11:57:30 +0330 +0330

وای حتی نمیشه بهت فحش داد انقد حقیری که از فحش دادن هم لذت میبری، فقط برو تو قبرت بخواب پیری لاشی😂😂😂😂😂😂🤡👎🏼👎🏼👎🏼👎🏼👎🏼

0 ❤️