جلاق الدین و چراغ سکسی (طنز)

1391/12/17

در روزگاران قدیم پسری به اسم جلاق الدین زندگی میکرد که پسر فقیری بود و همی کیر بزرگی داشت که به دلیل نبود کس میمون دست اموزش (جلقو)در امان نبود روزی از روز ها جلاق الدین و جلقو پیرمردی راملاقات کردند.پیرمرد که از فقیر بودن جلاق الدین باخبر بود به او وعده ی پول عظیمی داد که در مغز گوزیده اش هم به آن نمیرسید به شرطی که به غاری برود و چراغ کهنه ای را برای او بیاورد .جلاق الدین وقتی به غار رسید صدایی شبیه انجلینا جولی گفت “میتوانی وارد شوی ولی نباید به چیزی دست بزنی فقط میتوانی چراغ را برداری” .جلاق الدین و جلقو از پله های غار پایین آمدند همه جای غار پر از دختران نوجوان و جوانی بودکه لخت مادرزاد بودند و سینه های متوسط ٫پاهایی به صورت هفتی باز شده و کس آن ها صورتی روشن بود و با لبخند کس های خود را میمالیدند .جلاق الدین با قیافه ای شبیه بز و کیری به قد درخت که از دشداشه اش پیدا بود گفت:“خدای من این ها را ببین” چشمان جلقو (میمون)هم که به میمون مؤنثی که کنار دختران بود گرد شد و هوس کرد با آن میمون نزدیکی داشته باشد و با سرعت به طرف ان دوید که جلاق الدین نعره کشید :"دست نزن که اگه دست بزنی کونمون میزارن "میمون هم بلافاصله دستش را عقب کشید.بلاخره بعد از ساعت ها و گذر از دخترانی که هرچه جلوتر میرفتند به زیبایی آن ها اضافه میشد به چراغ رسیدند چون چراغ آن طرف پل بود جلاق الدین به میمون گفت:“همین جا بمان و به چیزی دست نزن” وقتی به چراغ رسید داشت به هفت جد پیرمرده فحش آبدار میداد و گفت “خواهرم گاییده شد تا این چراغ کیری را ببرم؟” آن طرف پل جلقو داشت به میمونی که با ناز و ادا کسش رو میمالوند توجه میکرد که با چشمک میمون پرید و شروع به زنائی داغ با میمون مؤنث شد جلاق الدین تا این لحظه را دید فریاد زد نه جلقو ولش کن که دیگر کار از کیر گذشته بود و دیوار ها شروع به لرزیدن کردند تمام دختران نوجوان به علاوه میمون مؤنث ناپدید شدند و زمین شروع به فرو رفتن کرد طوری که جلاق الدین و میمون عین گراز داشتند فرار میکردند که تو فرو رفتگی که داشت وسیع میشد نیفتند.به در ورودی رسیدند و با هزار فکر خیال داشتند به چراغ کهنه نگاه میکردند.جلاغ الدین تو راه برگشت داشت گرد و غبار چراغ رو میگرفت که یک دفعه با یه صدایی شبیه به گوز یک دختر بسیار زیبا ظاهر شد که تا آن موقع کسی مثل او را ندیده بود دختر تا جلاغ الدین را دید گفت :"ارباب آماده زنا با شما هستم فرمان دهید"جلاق الدین که کیرش خوابیده بود دوباره بلند شد و با همدیگر به خانه مجردی رفتند و آماده سکسی آتشین شدند هنگامی که لخت مادر زاد شدند جلاق الدین متوجه شد که ان دختر در اندامش هیچ گونه موی اضافه ندارد و کسی بسیار براق و درخشان دارد کیرش را در کس دختر سه چهار باری شلاقی میزد و در یک لحظه تمام آن درخت تنومند را در کس دختر نهاد و مانند گشنه ها یه نیم ساعتی تلمبه زد و در آخر تمام آبش را در کس دختر خالی کرد حالا او دیگر یک زن دارد و در حال حاضر سه تا بچه دارند و در خوشی زندگی میکنند

نوشته:انگشت وسط


👍 0
👎 0
17830 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

366047
2013-03-07 02:09:47 +0330 +0330

جلاق الدین و جلقو.
جالب بود.
:-D
ولی جلقو چی شد؟ :S

0 ❤️

366048
2013-03-07 02:27:39 +0330 +0330
NA

یعنی اون قدیما هم مردم انقد جق میزدن فکرشون به حد ماورا رسیده بود!
کلی خندیدم مرسی

0 ❤️

366049
2013-03-07 03:03:35 +0330 +0330
NA

گر کس بکنی گشادی از حد بیش است
گر کون بکنی ز تنگیش دل ریش است
قربان سر جلق که هنگام عمل
تنگی و گشادیش به دست خویش است
داستانش قشنگ بود

0 ❤️

366051
2013-03-07 04:28:08 +0330 +0330
NA

خیلی هم خوب بود
در ضمن اگر هم بد باشه کسی حق تو هین نداره

0 ❤️

366053
2013-03-07 04:33:57 +0330 +0330
NA

عالی بود عالیییییییییییییییییییییییییی! :)) :*

0 ❤️

366055
2013-03-07 05:21:04 +0330 +0330
NA

والا اینجوری شما گفتی الان باید یک مهدکودک از بچه داشته باشه نه 4 تا. :D

جالب بود .

مرسی.

0 ❤️

366056
2013-03-07 05:34:17 +0330 +0330
NA

یادش به خیر قدیمیا بهتر طنز مینوشتن
مثل آخوند خطرناک و آموزش کس کردن درک میرزا و نحوه نوشتن داستان سکسی دکتر ارنست
به اینا که نمیرسه ولی بدم نبود .

0 ❤️

366057
2013-03-07 06:12:18 +0330 +0330
NA

به هر حال همین که می نویسی خوبه

0 ❤️

366058
2013-03-07 06:17:25 +0330 +0330
NA

همچین طنزم نبود خیلی مسخره بود واقعأ

0 ❤️

366059
2013-03-07 08:15:50 +0330 +0330
NA

خشنگ بود :D
ميگم آميرزا اين بساطتتونو ولو كنيد بازم
ا

0 ❤️

366060
2013-03-07 11:35:56 +0330 +0330

:)) :)) =))

0 ❤️

366061
2013-03-08 05:56:04 +0330 +0330
NA

اولش خيلي خوب بود، ولي آخرشو الكي جمع كرديد. قابل كش دادن بود. از اون يكي داستان بهتر بود.

ميرزا ما كه هستيم. شما فقط مكان رو اعلام كنيد، من رأسا فراخوان ميدم بچه ها رو با يه سوت جمع ميكنم!

0 ❤️

366062
2013-03-08 09:02:39 +0330 +0330
NA

=))
افرین خیلی عالی نوشتی

0 ❤️

366063
2013-03-08 12:20:06 +0330 +0330

بد نبود بازهم بنویس. . . . . . . . . . .
کمی تخماتیک بود و بی سر وته ولی قابل تحمل بود.

0 ❤️

366064
2013-03-08 12:37:23 +0330 +0330
NA

خیلی خوب بود
افرین ادامه بده من که کلی خندیدم

0 ❤️

366065
2013-03-08 15:23:39 +0330 +0330
NA

=D> very nice

0 ❤️

366066
2013-03-08 18:18:15 +0330 +0330
NA

خیلییی باحال بود…

0 ❤️

366067
2013-03-09 14:37:04 +0330 +0330
NA

تو حلقـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت

0 ❤️

556556
2016-09-16 07:50:18 +0430 +0430

باحال بود 🙄

0 ❤️

565100
2016-11-20 21:39:45 +0330 +0330
NA

از خنده کیرم ترکید

0 ❤️