حمام با طعم لز

1402/10/01

باسلام و عرض خسته نباشید خدمت همه کاربران عزیز، این داستان خیلی پرماجرا و پر از حادثه است ولی برای اینکه حوصلتون سر نره خلاصش کردم و خیلی اتفاقات کمتر مهم رو حذف کردم. اگه خوشتون اومد بگید نسخه کاملشو بفرستم که خیلی مفصل تره.
دوباره سلام من اسمم ناهیده ۳۸ سالمه جوونم از هر جوونیم جوون تر مجردم و هنوز ازدواج نکردم و دوست ندارمم که ازدواج کنم چون از ازدواج کردن خوشم نمیاد اصلا دوست دارم که همیشه مجرد بمونم. بگذریم بریم سر اصل مطلب و سر اصل داستان: داستان از اونجا شروع میشه که من یه دوستی دارم که اسمش روشن هستش، این روشن خانوم ما خیلی خوشگل خیلی خوش برو رو خیلی دوست داشتنی و خیلی هم خوش اخلاقه هميشه هر وقت که روشن خانومو میبینی در حال خندیدن و قهقهه زدنه و هیچ وقت خنده از روی لباش نمیره و نمی‌افته فقط یه اشکال کوچیکی که داره یکم ناز نازییه و یکم ناز میکنه برای دوستانش و اطرافیانش، این روشن خانوم ما خیلی هم خوش اندام و خیلی هم خوش هیکله مخصوصا وقتی که قشنگ لخت لخت میشه و لباساشو از تنش در میاره از سینه های بزرگش که براتون نگم، سینه های بزرگ روشن خانوم معرکه است وقتی بند سوتینشو باز میکنه و سوتینشو از تنش در میاره نمیدونی این روشن خانوم چه جیگری میشه دلت میخواد درسته روشن خانومو بخوریش و درسته گازش بگیری. یه روز منو ۳تا دیگه از دوستای لزبینم باهم دیگه قرار گذاشتیم که یه بعدازظهر بریم خونه روشن خانوم، خلاصه زنگ زدیم به روشن، قشنگ باهاش هماهنگی‌های لازمو کردیم قشنگ باهاش قول و قرار گذاشتیم بعد که OK داد گفت بفرمایین و تشریف بیارین بعد من با بقیه دوستای لزبینم هماهنگ کردم و باهاشون قرار گذاشتم، قرار شد که منو با دوستای لزبینم چهارشنبه‌ ساعت شیش، شیش و نیم بریم خونه روشن، خلاصه گذشت و اون روز فرا رسید منم با دوستای لزبینم قرار گذاشته بودم که بریم خونه روشن، منم برای اینکه تمیز باشم و آماده شده باشم برای خونه روشن سریع رفتم حموم یه دوش فوری گرفتم سریع یکی دو دست سرمو با شامپو شستم یکی دو دستم تنمو لیف زدم قشنگ خودمو تو حموم شستم قشنگ آب و آبکشیمم کردم و از تو حموم اومدم بیرون قشنگ با حوله خودمو خشک کردم قشنگ با حوله سینه هامم خشک کردم شروع کردم به حاضر شدن، قشنگ حاضر شدم قشنگ لباسایی که میخواستم برای مهمونی خونه روشن بپوشمو پوشیدم، شروع کردم به آرایش کردن قشنگ خودمو آرایش کردم قشنگ روژ لب به لبام زدم قشنگ صورتمو آرایش کردم قشنگ یکم به صورتم ریمل زدم قشنگ سایه ابرو هامم کشیدم قشنگ سایه چشمم کشیدم قشنگ خط ابرو هامم درست کردم قشنگ خط چشمم درست کردم قشنگ حاضر شدم رفتم سوار ماشین شدم رفتم خونه روشن تا رسیدم جلویه خونه روشن قشنگ ماشینمو پارک کردم قشنگ ماشینمو قفل و زنجیر کردم بعد از ماشین پياده شدم. وقتی از ماشین پياده شدم رفتم زنگ خونه روشنو زدم روشن درو برام باز کرد گفت بفرمایین تو منم رفتم تو و درو پشت سرم بستم و پله ها رو گرفتم رفتم بالا، همین طور که داشتم از پله ها میرفتم بالا، تا رسیدم به در ورودی خونه روشن اینا و میخواستم وارد خونه روشن بشم يه دفعه دیدم در خونه باز شد خلاصه رفتم تو خونه رفتم تو اتاق که لباسامو از تنم در بیارم و لباسامو عوض کنم! همین طور که داشتم تو اتاق لباسامو عوض می کردم و داشتم لباسامو از تنم در میاوردم یه دفعه دیدم که بند سوتینم از پشت باز شده و داره در میاد از تنم و داره میافته پایین سریع منم سوتینمو درست کردم سریع بند سوتینمو از پشت بستم قشنگ لباسامم درست کردم اومدم بیرون، اون موقعی که من خونه روشن بودم هنوز هیچ کس نیومده بود من خودم تنها بودم روشنم که رفته بود حموم یه دوش بگیره و خودشو بشوره و خودشو خوشگل کنه برای مهمونیش، خلاصه منم یکم نشستم یکم خستگیمو گرفتم یکم اینور و اونورمو نگاه کردم همين طوركه داشتم اینور و اونور رو نگاه میکردم یه دفعه دیدم که زنگ در به صدا دراومد منم فکر کردم که دوستایه لزبینم اومدن و به هوای دوستایه لزبینم رفتم پشت آيفون تصویری که درو باز کنم رفتم پشت آيفون تصویری که ببینم کیه و درو براش باز کنم یه دفعه چشمم افتاد به مصی، فهیمه، عشرت. خلاصه درو براشون باز کردم و اومدن تو، وقتی که اومدن تو و وارد خونه شدن چشممون افتاد بهم دیگه و تا چشممون افتاد بهم دیگه یه دفعه چشمامون گرد شد من به اونا گفتم شما اینجا چیکار میکنین اونا به من گفتن تو اینجا چیکار میکنی خلاصه بعد از چند وقت از دیدن هم خیلی خوشحال شدیم چون خیلی وقت بود که همدیگه رو ندیده بودیم، خلاصه یکم باهم دیگه صحبت کردیم یکم باهم دیگه شوخی کردیم یکم سربه سر هم گذاشتیم،همین طور که داشتیم باهم دیگه صحبت میکردیم، یه دفعه دیدیم که از تو حموم صدای غش غش خنده و صدای آه و ناله میاد که دوست روشن یعنی(طاهره خانوم) داشت سینه های روشن رو مشت و مال می داد و داشت سینه های روشن رو ماساژ میداد و فکر کنم داشت یکمم سینه های روشن رو می خورد و سینه های روشن رو گاز می‌گرفت. روشن هم داشت همین طور که دوستش سینه هاشو می خورد و گاز می‌گرفت به دوستش که طاهره خانوم باشه میگفت طاهره احمق چیکار میکنی برو گمشو از اینجا مگه تو نی نی کوچولویی که داری سینه های منو میخوری مگه تو نی نی کوچولویی که داری جی جی میخوری طاهره احمق ولم کن سینه هام درد گرفته (جی جی هام)درد گرفته دیگه چقدر جی جی میخوری چقدر سینه هامو میخوری احمق ولم کن دیگه طاهره خانوم دوست روشن هم تا جایی که می تونست و تا جایی که امکان داشت سینه های روشن رو می‌خورد و گاز می گرفت و روشن هم از روی ناچاری غش غش می خندید و به طاهره خانوم دوستش میگفت بسه دیگه هرچی جی جی خوردی بسه دیگه هرچی با سینه هام ور رفتی و با سینه هام بازی کردی من دیگه جون ندارم دارم از حال میرم، خلاصه بعد از چند دقيقه روشن از حموم درو اومد و رفت تو اتاق که لباساشو بپوشه و سوتینشو تنش کنه یکم تا اومدن روشن طول کشید روشن تو اتاق قشنگ لباساشو پوشید سوتینشو هم تنش کرد قشنگ بند سوتینشو هم بست و اومد پیش مهمونا و اومد پیش دوستا، تا اومد پیش مهمونا و پیش دوستا يه دفعه دوستاش شروع کردن براش دست زدن و براش شعر خوندن و این دوتا شعر رو برای روشن خوندن:اولیش بود سلام علیکم خوب هستین چرا سوتین نبستین سوتین به دست نشستین روشن هم در جواب به دوستا گفت سلام علیکم خوب هستم سوتین به دست نشستم خسته بودم نسبتم شسته بودم نبستم. دومیش بود گل درومد از حموم بلبل درومد از حموم دست به زلفاش نزنین مرواری بنده بله خلاصه همین طور که داشت احوالپرسی می‌کرد با دوستا و رفقا یه دفعه یکی از دوستا بهش گفت روشن لباساتو در بیار لخت لخت شو میخوایم سینه هاتو ببینیم میخوایم سینه هاتو مشت و مال بدیم میخوایم سینه هاتو ماساژ بدیم میخوایم سینه هاتو گاز بگیریم میخوایم سینه هاتو بخوریم میخوایم سینه هاتو لمس کنیم. یه دفه تا دوستا اینو به روشن گفتن روشن هم زود زود شروع کرد به لباساشو دراوردن و لخت لخت شدن روشن قشنگ لباساشو از تنش دراورد قشنگ لخت لخت شد بند سوتینشو هم باز کرد و سوتینشو هم از تنش دراورد و تا سوتینشو از تنش دراورد روشن به دوستا گفت سینه هامو دیدین دیگه خیالتون راحت شد برم لباسامو بپوشم دیگه؟! روشن تا اینو گفت يه دفه یکی از دوستا چسبید به روشن و رفت بغل روشن و به روشن گفت تو غلط می کنی بری لباساتو بپوشی مگه دست خودته بری لباساتو بپوشی! نخیر تازه میخوایم بچسبیم بهت سینه هاتو بخوریم و سینه هاتو گاز بگیریم و سینه هاتو مشت و مال و ماساژ بدیم مثل این بچه کوچیکایی که می‌چسبن به مامانشون و از مامانشون شیر میخوان و با سینه های مامانشون بازی میکنن. نخیر حق نداری لباساتو بپوشی همین طور باید لخت لخت باشی تا ما سینه هاتو قشنگ ببینیم و سینه هاتو بخوریم و سینه هاتو گاز بگیریم. اميدوارم که از این داستان خوشتون اومده باشه و لذت کافی برده باشین. ممنون از همگی شما دوستان عزیز.

نوشته: روشن


👍 0
👎 54
39301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

963400
2023-12-23 00:04:25 +0330 +0330

داستان رو چند وقت پیش یکی دیگه نوشته بود و همینجا اپلودش کرد و کپی کردی دوباره گذاشتی احمق ؟؟

بچه ها همه دیس لایکش کنید که دیگه کپی برداری نکنه

1 ❤️

963409
2023-12-23 00:41:17 +0330 +0330

روشن خاموش شی انشالله

1 ❤️

963433
2023-12-23 02:44:36 +0330 +0330

منم قشنگ تو و دوستان لزبین تو را از کون گاییدم. ریدم تو نگارشت.

2 ❤️

963450
2023-12-23 07:24:21 +0330 +0330

ننوویس افتضاح بود

0 ❤️

963465
2023-12-23 08:37:17 +0330 +0330

روشن خانم روشن خانم عه گاییدی خودتو

0 ❤️

963469
2023-12-23 09:05:32 +0330 +0330

جقی جقتو بزن قشنگ

0 ❤️

963473
2023-12-23 11:03:22 +0330 +0330

حالا کار ندارم چی نوشتی ولی ناموسن انقد از “قشنگ” استفاده نمیکردی یکی میخونه هی اعصابش به هم میریزه

0 ❤️

963474
2023-12-23 11:04:54 +0330 +0330

کیر تو نگارش تخمیت ، ادمین سایت این داستان های کسشر چیه میزاری

0 ❤️

963486
2023-12-23 14:27:35 +0330 +0330

کیرم تو کون تو و روشن خانم تکراریه .روشن خانم روشن خانم این روشن خانم ما روشن و کیر خر

0 ❤️

963495
2023-12-23 15:23:26 +0330 +0330

اول قفلی زدی به کلمه روشن خانم بعد قفل کردی رو لزبین. قفل کردی رو قشنگ که دیگه نتونستم ادامه بدم ! بچه مگه کس خلی اینجوری مینویسی ؟!

1 ❤️

963499
2023-12-23 16:11:14 +0330 +0330

گوه زدي با اين انشاء آه

0 ❤️

963507
2023-12-23 18:10:33 +0330 +0330

قشنگ ریدن پس کلت با این داستان نوشتنت یعنی قشنگ ریدن

1 ❤️

963516
2023-12-23 19:37:05 +0330 +0330

بیا بکنمیت،ازدواج هم نمی‌کنیم.

0 ❤️

963549
2023-12-24 00:56:39 +0330 +0330

اول گفتی ناهید هستی، بعد از روشن خانم تعریف کردی و رفتی خونه‌شون، خیلی قشنگ قشنگ کردی که نتونستم ادامه بدم. آخرش هم امضا زدی که روشن هستی. قشنگ شاشیدم توی داستانت و اسمت.

2 ❤️

963553
2023-12-24 01:01:45 +0330 +0330

در ضمن یادم رفت بگم شاشیدم تو ادبیاتت و معلم ادبیاتت پسر بچه‌ی ابله.

1 ❤️

963577
2023-12-24 04:16:53 +0330 +0330

صدوسی و یکبار کفتی میخام برم خونه روش، پییییع، گاییدیمون، باشه عامو تو رفتی خونه روشن

0 ❤️

963583
2023-12-24 06:21:52 +0330 +0330

تعداد دیسلایک گواه همه چیز هست.

0 ❤️

963617
2023-12-24 15:02:29 +0330 +0330

گائیدی ما رو با دوستای لزبینت

0 ❤️

963637
2023-12-24 19:21:04 +0330 +0330

منم قشنگ دارم میرینم قشنگ بیا گوه خوری کن قشنگ قشنگ بخورش

1 ❤️

973730
2024-03-04 23:06:47 +0330 +0330

ریدم تو این داستانت

0 ❤️

973731
2024-03-04 23:12:14 +0330 +0330

قشنگ کیرم کردم تو دهن معلم ادبیات و نگارش قشنگ کیرمو خوردی بعدش قشنگ آبش اومد بعدش قشنگ آبمو خوردی بعدش قشنگ قورتش دادی و بعدش قشنگ با زبونت آبایی که رو لب و لوچت ریخته بودم رو هم خوردی و بعدش قشنگ گوه خوردی داستان نوشتی وقتی قشنگ بلد نیستی قوانین نگارش و داستان نویسی رو بیاری رو متن کصکش جاکش

0 ❤️

975169
2024-03-15 10:35:47 +0330 +0330

دوستای لزبینت و روشن… یعنی بالای 20 بار اینا رو گفتی. بابا فهمیدیم اسمش روشنه. دوستات هم لزبین هستن.

0 ❤️