سلام داستانی میخوام براتون بنویسم کاملا واقعای هست.من غلط املا هم زیاد دارم
من محسن 31 سالم خانومم هم 29 سالشه
من هم چنان عاشق همسرم هستم ولی خواهرش رو مخ دست پا زیاد میزنه،من قدم 180 وزنم 95 یکم شکم دارم. خواهر خانمم 27 سالشه قد 170 وزن هم 65 داره.من از نامزدیم تو کف خواهر خانومم بودم ولی چون بدرد زندگی نمیخورد من برا زندگی با اون هیچ تلاشی نکردم.
خوب بریم سر اصلا مطلب من 10سال از زندگیم میگذره ولی تو این ده سال تو کف این بودم فرصتی میشد میمالیدمش یادمه رفتیم خونه آشناها کف پای من خوابید بود دم صبح از بس با پا ،پاهاشو مالیدم ارضا شدم .یه روز گرم تابستانی برادر خانومم پیشنهاد کوه داد که شب اونجا بخوابیم من و خانمم و دختر و پسرم برادر خانومم و خواهرش شب خوابیدیم خانومم و کوچلو ها داخل چادر خواهرش هم بود اون دم چادر خوابید دم صبح از بس وسوس شدم سرد بود بلند شدم پتو رو بردم داخل چادر دادم روشون و یه دست به باسن خوش فرمش زدم از باسنش بگم بزرگ و کمر باریک سفید و بعد متوجه بیدار بودنش شدم خلاصه اون روش همش متلک و … تا چند ماه بد رفتاری میکرد. خلاصه بد از چند ماه بهتر شد،یه با برا کلاس سنتور داشتم میرشوندمش گفتم بابت اون رو معذرت میخوام و شروع به زبون ریزی کردم از اونجای که خانومم همیشه خونه پدرش هست بهش پیشنهاد کردم بریم خونه قلیون بکشیم و در حال دور زدن بودیم که یهو دست انداختم وسط پاش نمیدونم چی شد شل شد رفتیم به سمت خونه ما شروع کردم به لب گرفتن نفهمیدم کی لباس در اوردم و در آورد افتادم روش سینه هاش خوردم چنان خوردم آب از کوصش میومد آومد سراغ کوصش خوردم ارضا شد.بعد به شکم خابوندمش شروع به لاپای کردم چیزی نشد آبم آمد ریختم تو دستمال میدونم خیلی بد دلی بود اونم تو رابط اول اگر میریختم جایش شاید زده میشد و کیرم نخوابید دوباره شروع کردم که دیگه به دلم نبود گذاشتم کیرمو دم سوراخ کونش اول گفت نه بعد با اسرار گذاشت سر کیرم رو با وازلین چرب کردم گذاشتم دم سوراخ با کوچک ترین فشار رفت تو تعجب کردم ولی بیخیال تلمبه میزدم تا 20 دقیقه شد دیدم داره آبم میاد با اجازه آبم که حس کردم چند قطر بود ریختم تو کونش چند لحظه روش بودم بعد بلند شدم اونو بردم کلاس و خودمم رفتم خونه پدر خانمم از اون تاریخ هفته ای یک بار باهم رابط داریم من عاشق باسن خواهر زنم هستم
نوشته: محسن
اگه قراره فحش بدم …بتو نمیگم تا کونت بسوزه …به اون پدرزن گرامی تو جونوره که نمیدونم به چی چی تو بی سواد دختر داده که دست چپ و راستت هم بلد نیستی روهم بزاری چه برسه رو کون خواهر زنت هم بخوابی…کاشکی فقط غلط املایی داشتی پسره خاخول.
نمیدونم چرا تموم خواهر زنا تو داستانا اهل برنامه هستن
انقد با پات پاشو مالیدی ارضا شدی؟
دودولت به پات چسبیده یا پاتم مثه خودت کیریه عن آقای ۱۸۰ کیلوییه ۹۰ سانتیه کس بالا خار مار …
دمت گرم که کردیش ولی باید بیشتر جزییاتشو توضیح میدادی ولی وجدانا متوجه نشدی چون کون میداده کونش خوش فرم و بزرگ شده
داستان نویس های سایت همه باید واسه کلاس نگارش و متون فارسی ثبت نام کنن،فقط میکنن کونیا،ی کم درس بخونید.
پامو ب پاش مالیدم ارضا شدم.
تموم شد ؟!
خیلی تاثیرگذار بود !