در حسرت کون پسر

1394/08/15

سلام…ابتدا بگم که این چیزی که میخوام بنویسم نه خاطره است ونه داستان دروغین …فقط یه حس درونیست که ممکنه بعضیا مث من این حس رو داشته باشن…پس لطفا بعد خوندن این متن فقط نظر بدید و راهنمایی کنید …ممنون اسم من سیاوشه که در حال حاضر۲۴سالمه پسری لاغر قد کوتاه و سبزه که از ویژگیهای ظاهری من هستند …و کم حرف بودن و خجالتی و سادگی از ویژگیهای باطنی من هستند… از وقتی خیلی کوچیک بودم و تازه به مدرسه میرفتم چیزی از سکس و … نمیدونستم …حتی فحش هم بلد نبودم بدم تا اینکه وارد عرصه مدرسه شدم و در اونجا انواع واقسام فحشها و حرکات ناشایست رو بجای تعلیم و تربیت یاد گرفتم…تو راهنمایی با پسری دوست شدم که بی نهایت بی ادب و شهوتی بود از من بزرگتر بود و چیزهایی به من آموخت که این آموخته ها و کارهایی که من همراه او کردم مسیر زندگی من رو تا به الان به کلی تغییر داد… اون پسر که اسمش محسن بود(نام ساختگی برای امنیت) عاشق کون پسرهای خوشگل بود و همیشه پسرهای خوشگل کلاس رو انگلک میکرد و لذت میبرد…تو سوم راهنمایی یه پسر بسیار خوشکل و سفید که اسمش میثم بود چشم محسن رو گرفته بود و هر روز به بهانه های مختلف اونو انگولک میکرد وبهش میچسبید و لذت میبرد …میثم هم یه بچه تهرانی ساده اما کونی بود که از حرکاتش بسیار مشخص بود و از کارهای محسن لذت میبرد…خلاصه به بهانه های مختلف محسن میثم رو میکشوند پشت مدرسه و تو باغهای اطراف ترتیبش رو میداد …که یه روز هم تو کار خودش شریک میکنه …سه نفری میریم تو باغ میثم با ناز وعشوه شلوار محسن رو میکشه پایین و کیر اون رو میماله تا شق بشه وقتی قشنگ با تف مالی و مالش شقش میکنه میاد طرف من که اینکار رو با من بکنه اول من خجالت میکشیدم و اجازه نمیدادم اما با فحشهای محسن رام شدم و اجازه دادم اولین باری بود که همچین حرکاتی رو میدیدم …میثم کمربند منو باز کرد و وشلوارمو با شرتم کشید پایین و شروع کرد به مالیدن کیر من وای که برای اولین بار چه لذت بخش بود یه تف انداخت تو دستش و کیر منو ماساژ داد تا قشنگ راست شد بعد وایساد ودستاش رو گذاشت رو کمرش محسن نشست وشلوار و شرتش رو کشید پایین واااای که چه سفید و خوشکل بود میثم که فقط از کون دادن لذت میبرد بدون مقدمه خوابید روی گونی که از فبل پهن بود وکونش رو قر کرد طرف محسن محسن هم به من گفت اول تو بکن …منم چون بار اول بود هیچ کار بلد نبود و به محسن گفتم تو اول بکن تا من یاد بگیرم محسن شروع کرد کردن یه تف زد به کون میثم و کیرش رو چسبوند در سوراخش و شروع کرد عقب وجلو شدن بعد یه پنج مین آبش اومد ویه آخ بلند کشید و بلند شد وبه من گفت منم دو زانو مقابل کون سفید و زیبای میثم نشستم و کیرم رو تو کونش کردم و آبم برای اولین با اومد…میثم هم خودش رو دست مالی کرد و آبش اومد …بلند شدیم و بدون هیچ مقدمه ای رفتیم…

این کار ما تا آخر سال تحصیلی دو سه بار اتفاق افتاداز اون موقع به بعد من هم مثل خودش میشم و دنبال پسرهای خوشگل میگردم…این حس تو وجود من رنگ میگیره وتمام وجودم رو از خودش پر میکنه…حس پسر دوستی اونم پسرهای سفید و خوشگل و خوش هیکل…به طوری که هیچ علاقه ای در وجودم برای دوست داشتن جنس مخالف نمیزاره…این حس زندگیمو دگرگون کرده … ومنو اسیر خودش کرده …بعد ۵سال که از شهرستان خودمون کوچ کردیم و به یه شهرستان بزرگتر اومدیم دیگه هیچ خبری از اون دوتا ندارم ونمیدونم زندگیشون رو چطوری میگذرونن…اما من با بدبختی زندگی میکنم…همش چشمم دنبال پسره …تو خیابون …اتوبوس خط…تو فروشگاه تو استخر شنا و … از مگانهای شلوغ لذت میبرم …مثلا جاهایی که تجمع کردند وازدحام جمعیت وجود داره اونجا فرست مناسبیه برای من که یه پسر دوازده سیزده ساله خوشکل و خوش تراش پیدا کنم و بهش بچسبم به بهونه ی اینکه جمعیت زیاده …وپسره هم چیزی نفهمه… یه امام زاده تو شهرمون هست که پنجشنبه و جمعه ها خیلی شلوغ میشه واز شهرهای اطراف هم میان برا زیارت من همیشه منتظر این روزهام آخه پسرهای خوشگل و زیبای بسیاری میان ومیرن… میدونم کارم درست نیست ونباید تو یه مکان مقدس این کار رو کرد اما دست خودم نبود… یادمه یه روز رفته بودم ودنبال میگشتم که یه دفعه چشمم به یه صحنه لذت بخش افتاد یه مرده که دوتا پسر که تقریبا یکشیون ده ویکی به سیزده ساله میخورد دو طرفش نشسته بودن اونی که کوچک تر بود خیلی حواس جمع ودقیق بود اما بزرگتره که چاقتر بود یه کم بی دست وپا وبی پروا بود یه شلوار لی تنگ بدون کمربند پاش بود ویه تیشرت قد کوتاه که زیر تیشرتش چیزی نبود اما زیر شلوارش یه شرت اسپورت پوشیده بود…معمولا وقتی چهار زانو میشنیم شلوار یه کم کشیده میشه به پایین میاد …این پسره چهار زانو نشسته بود و دوتای دستش رو گذاشته بود رو پاهاش و چونه اش رو گذاشته بود تو دستاش که یه کم خم شده بود …تیشرتش رفته بود بالا و پوست سفید بدنش داشت دیده میشد وشلوارش هم کشیده شده بود پایین و شرتش مشخص بود…به بهونه ی نماز و دعا خوندن پشت سر پسره نشستم…بعد یه مدت پدره بلند شد که بره قران بیاره وبخونه که قرآنها پشت سرمون بود پدره موقع برگشتن وضعیت پسرش رو میبینه و تو گوشش میگه بلند شو شلوارت رو درست کن …پسره که کمی بی دست وپا بود بلند شد و دستش رو کرد تو شلوارش وشرتش رو کمی کشید پایین و شلوارش رو داد بالا…وقتی نشست صحنه دیدنی ترشد …قبلا شرت پسره مانع دیده شدن لمبرهاش بود اما وقتی شرتش رو کشید پایین به محض نشستن دو تا لمبر هاش که مث بلور سفید بودن افتاد بیرون وااای که سفید و دیدنی بودن …من چندین ساعتی که اونا اونجا بودن از دیدن کونش لذت میبردم که با تکون تکون خوردنای زیاد این پسره لحظه لحظه شلوارش کشیده تر میشد وکونش نمایان تر ومن بیشتر وبیشتر لذت میبردم…

مدتها کارم این بود که کم کم با سایتهای گی با کنجکاویهای بسیار تو اینترنت آشنا شدم که زیاد برام جالب نبودن چون من عاشق پسرهای بی مو وسفید و کم سن وسال بودم… اما هیچ وقت نشد که به یکیشون برسم …تازگی ها هم یه همسایه پیدا کردیم یه دوتا پسر خوشگل و زیبا داره که اسم یکیشون معینه و سیزده سالشه و بزرگی هم اسمش رو نمیدونم چیه ولی عاشق کوچیکه ام چون خیلی خوشکله …اما چون کم رویم وخجالتی هیچ وقت نمیتونم با کسی رابطه برقرار کنم…وهمیشه میشینم تو کوچه و فوتبالشون رو تماشام میکنم و به هیکل ها مخصوصامن کونشون ساعتها ذل میزنم…استخر شنا نمیرم مگر بخاطر دید زدن هیکل های سفید و بلور پسرهای خوشگل …عاشق بدنهای سفید و بی موی پسرهام لب استخر میشینم و به اینها نگاه میکنم ولذت میبرم …دلم میخواد اتوبوس خط واحد شلوغ باشه وپسرها ی خوشگل توش سوار باشن ومن به بهانه ی شلوغی برم به یکشون از پشت بچسبم ولذت ببرم …مخصوصا وقتی اتوبوس ترمز میکنه پسر ولشه تو بغل من و کیر من قشنگ به ما تهش بچسبه.!!!..یه پسر عمه داشت پر خالم که خوش هیکل و زیبا بود هر وقت میومد شهرستانمون من کلی لذت میبردم به بهانه های مختلف بهش میچسبیدم و لذت میبردم دستشو میپیچوندم اونم برای اینکه دردش نگیر میچرخید و کونش رو طرفم قر میکرد و خودش رو میچسبوند ومن لذت میبردم…یه روز بهم گفت بیا بریم موتور سواری گفتم میریم به شرط اینکه پسر خالم هم همراهمون باشه که بعدا حرف در نیارن خلاصه من نشستم راننده واون پشت سرم و پسر خامم هم پشت سرش …این پسره چون هیکلی بود کل جا رو گرفته بود به طوری که من رو باک نشسته بودم ورانندگی میکردم …تو راه اینقدر التماس کرد که موتور رو بهش بدم منم گفتم باشه اون پیاده شد و من همینطور که نشسته بودم رو موتور خودم رو کمی عقب کشیدم که اون سوارشه …وقتی سوار شد وخواست بشینه تمام کونش تو کوش من بود یه کون نررررم مثل پنبه یه شلوار راحتی هم پاش بود که راحت این شلواره حالت میگرفت یعنی جوری بود که وقتی خم میشد و دوبار وایمیساد شلوارش به خاطر کون بزرگش قشنگ میرفت لای قمبل هاش و نمای کونش از روی شلوار قشنگ مشخص بود …کیر من که انگار تمام دنیا رو بهش داده بودن هی راست وراست تر میشد به طوری که کیرم قشنگ بین دوتا لنبرهاش قرارگرفته بود …داشتم از شدت شهوت میمردم …انگار پسرعمهه فهمیده بود چه خبره و یا اینکه چون رو موتور بودیم این اتفاقات میوفتاد چراکه لحظه به لحظه کون پسر عمه بالا و پایین میشد و جلو وعقب نمیدونم این کار رو خودش عمدا میکرد -چون سابقه کون دادن داشته- یارو موتور تکون میخوردیم اینطوری میشد خلاصه اینقدر کونش چپ و راست وبالا و پایین شد منم که زود انزا ل بودم آبم اومد و رو موتور شل شدم …خلاصه تمام زندگی من رو این حس فرا گرفته وبه نابودی کشونده و از دیگر لذتهای دنیا محرومم کرده …شب روزم شده این …در حسرت کردن کون پسر خوشگل … اما هرگز این اتفاق نمیوفته و من تا آخرین لحظه ی عمرم با این حس و حسرت زدگی میکنم…با خودم گفتم برم یه روان پزشک اما رویم نمیشود …و الان که این متن رو نوشتم کمی راحتت تر شدم چون داشتم میترکیدم…از شما عذر خواهی میکنم که سرتون رو بدرد آوردم و وقتتون رو گرفتم…اما خواهش میکنم فحشم ندید چون اوضاعم رو بدتر میکنه …امیدوارم هیچکس تو زندگیش این حس سراقش نیاد …الان ازدواج هم کردم اما باز این حس تو وجودمه… اگه با حرفهای زیباتون راهنماییم کنید ممنونتون میشم …
دوست بیچاره ی شما سیاوش


👍 0
👎 0
45941 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

473409
2015-11-06 16:52:11 +0330 +0330
NA

رفتي امام زاده زيارت كون

زيارت قبول

2 ❤️

473410
2015-11-06 17:08:59 +0330 +0330

سلام
شما مبتلا به پدوفیلی هستید
مراجعه به روانپزشک شاید بهترین راه باشه
راه دیگه ای هم هست
بچه دار شو ، یه پسر خوشکل و ناز که میتونی بکنیش و به آرزوت برسی ^_^

3 ❤️

473411
2015-11-06 17:23:58 +0330 +0330

سیاوش جان مطلبت را کاملا خواندم، متاسفانه گاهی تصمیمی می‌گیریم که راه برگشت آن خیلی مشکله. این مشکل ناشی از دو موضوع است: علاقه و عادت
نظر بنده این است که عادت از علاقه نیز مهم تر است. پیشنهاد میکنم ابتدا ترک عادت کن و سپس به دنبال تغییر جهت علایق خود باش.
از دوستان خواهش می‌کنم درد دل‌ها و احساسات پاکی که بیان شده‌اند را به صخره نگیرند.سپاس

1 ❤️

473412
2015-11-06 19:05:51 +0330 +0330

چشم به سخره نمیگیریم

1 ❤️

473413
2015-11-06 20:27:29 +0330 +0330

فکر کنم روانپزشک بهترین راهه. اگه روت نمی شه سایت هایی هستن که مشاوره روانشناسی می رن.
نگفتی الان تو زندگی زناشوییتم مشکل داری یا نه. اگه بتونی رابطه با همسرت رو بیشتر کنی شاید از سرت بیفته.

0 ❤️

473414
2015-11-06 22:43:27 +0330 +0330
NA

به نظر من تو از اول هم گی بودی و این یه احساس نیس بلکه یه شخصیته پس احتیاجی به درمان نداره .سعی کن یه پارتنر خوب از توی همین سایت پیدا کنی تا از دس افکارت راحت بشی

0 ❤️

473415
2015-11-06 23:16:22 +0330 +0330

داداش گلم بهترین راه اینه به روانشناس مراجعه کنید…
یا یه مشاوره

0 ❤️

473416
2015-11-06 23:47:36 +0330 +0330

دوست عزیز منم با بقیه موافقم ،به نظر من تو گی نیستی ، بلکه تو یک مرحله ای از زندگیت که دوس داشتی و با پسر های هم سن خودت بودی ضمیر ناخودآگاهت گیر کرده،حتما برو پیش یه مشاور وگرنه تو سنین بالاتر ممکنه کارت به تجاوز و قتل بکشه،،،اینو جدی گفتم،،،سرکوب این تمایل رو تا یه جایی میتونی ادامه بدی…

0 ❤️

473417
2015-11-07 00:27:50 +0330 +0330

یه دور کون بدی ، دیگه هوس کردن نمیکنی …

0 ❤️

473419
2015-11-07 01:14:46 +0330 +0330

پسر ممه داره؟
پسر کس داره؟
پسر بدنش بی موئه؟
همه اینا خلق شده ک تو بری بکنی
نه اینکه هم جنستو بکنی دی:
ما هم کوچیکی شیطنت هایی داشتیم
اما تو کوچیکی مونده چون اون زمان حسی نبود
اما ادم کم کم با بزرگ شدن ب جنس مخالف گرایش پیدا میکنه

0 ❤️

473420
2015-11-07 04:17:39 +0330 +0330
NA

من تورو درک میکنم دوست عزیز چاره ی کار اینه که یکی رو پیدا کنی هر روز بهت بده تا خسته بشی و از این فکر بیای بیرون

0 ❤️

473422
2015-11-07 10:13:49 +0330 +0330

با خودم گفتم برم یه روان پزشک اما رویم نمیشود biggrin

رویت بشود لطفاً i-m_so_happy
و پیش دکتر بروو حتماً

1 ❤️

473423
2015-11-07 10:43:09 +0330 +0330

دوست عزیز من هم به مشکلی مث مشکل شما دچار هستم ولی فقط روی یک نفر خاص.من شانزده سالمه و از وقتی وارد مدرسه جدیدم شدم تا الان که سه سال میگذره در حسرت یکی از همکلاسی هامم.اولاش پا میداد اما بعدش دیگه نه.خیلی پسر ناز و خوبی بود:نسبتا قد بلنو با رون های نه چندان درشت اما گوشتی با یه کون قلمبه سفت و ناز،لبهاش که ادمو دیوونه میکنه.کلا دست رو هر جاییش بزاری…
الان هم براش برنامه دوستی ریختم.تا اخر سال بلکا بهش نزدیک شمو…

0 ❤️

473426
2015-11-07 13:19:23 +0330 +0330
NA

نخوندم کیری…
نوشتم تا کیر شی…
کیرم تو خودت و ذهن تخمیت…
کمتر جلق بزن بچه کونی…
dash1

0 ❤️

473427
2015-11-07 18:34:00 +0330 +0330

badbad
badbad

0 ❤️

473428
2015-11-08 08:54:24 +0330 +0330

Manam mese toam ashghe pesaraye kam sen va segidam, age peyda kardi namardi nakon biya baham bokonim
Albate man faghat nemikham bokonam dpst besham aval bad, dost bashim

0 ❤️

473429
2015-11-08 12:59:23 +0330 +0330

ببین آقا سیاوش چون صادقانه گفتی منم صادقانه بهت میگم به روانشناس و نه روانپزشک ! مراجعه کن و باهاش مشورت کن و کم رویی رو کنار بزار .ضمنا لازمه بهت بگم من و خیلی از پسرای دیگه تو سنین پایین ازین دست شیطنتا و کنجکاویا رو داشتیم که ببینیم کون یکی گذاشتن چجوریه یا حتی بعضا جلو بقیه سعی کردیم که کون یکی رو بزاریم اما با بزرگتر شدن حس واقعی و طبیعیه خودمون رو پیدا کردیم و به جنس مخالف تمایل پیدا کردیم ! این موضوع رو در مورد همه حیوانات هم که نگاه کنی میبینی هیچ حیوانی همجنس باز نیست و انسان هم ذاتا همجنسباز نیست مگر به دلایل نادرست یا تقلیدهای اشتباه این کار رو انجام بده اما در واقع چنین گرایشهایی ساختگی و اشتباه هستن و لذت واقعی ارتباط با جنس مخالف رو به ادم نمیدن ! پس علت چنین حسی در تو ممکنه تقویت یا تلقین یک حس ساختگی و غلط باشه و در کل هیچکدوم از ما بهتر از یه روانشناس نمیتونیم بهت کمک کنیم . پس با شهامت با یه روانشناس مشاوره کن و زندگیتو ازین پرتگاهی که لبش ایستادی نجات بده

0 ❤️

473430
2015-11-13 09:48:47 +0330 +0330
NA

ﺟﺎﻟﺒﻪ ﻧﻤﺎﺯ و ﻗﺮﺍﻥ ﻣﻴﺨﻮﻧﻲ ﺑﻪ ﻛﻮﻥ ﺑﺠﻪ ﻧﻜﺎﻩ ﻣﻴﻜﻨﻲ. . . ﻣﻴﺪﻭﻧﻲ هرزه ﻳﻌﻨﻲ ﺟﻲ. ﺍﻛﺮ ﻣﺮﺩﻱ ﻧﺘﻮﻧﻪ ﺟﻠﻮﻱ ﻫﻮﺍﻱ ﻧﻔﺲ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﺑﻜﻴﺮﻩ و ﺑﺮﺍﻱ ﻫﺮ ﺟﻴﺰﻱ ﺷﻠﻮﺍﺭﺷﻮ ﺑﻜﺸﻪ ﺑﺎﻳﻴﻦ ﺩﻳﻜﻪ ﻣﺮﺩ ﻧﻴﺴﺖ. . . ﺣﺎﻟﺎ ﻓﻜﺮ ﻛﻦ ﻫﺮﺑﺎﺭﻱ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺑﻪ ﻳﻚ ﺍﺩﻡ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻬﻮﺕ ﻧﻜﺎﻩ ﻣﻴﻜﻨﻲ ﻫﻤﺴﺮﺕ ﻫﻢ ﻫﻤﻴﻨﻂﻮﺭ ﺑﺎﺷﻪ. . . و ﺍﻛﺮ ﻃﺮﻑ ﻛﺴﻲ ﺑﺠﺰ ﻫﻤﺴﺮﺕ ﺑﺮﻱ ﻫﻤﺴﺮﺕ ﻫﻢ ﺍﻳﻨﻜﺎﺭﻭ ﻣﻴﻜﻨﻪ. ﻫﻤﻮﻧﻂﻮﺭ ﻛﻪ ﺍﻭﻥ ﻧﻤﻴﻔﻬﻤﻪ ﺗﻮ ﺟﻴﻜﺎﺭ ﻣﻴﻜﻨﻲ ﺗﻮ ﻫﻢ ﻧﻤﻴﻔﻬﻤﻲ ﻭﻗﺘﻲ ﺍﻭ ﺑﺎ ﻳﻚ ﻣﺮﺩ ﺩﻳﻜﻪ ﺑﺎﺷﻪ . . . ﺍﻳﻦ ﺑﺮﺍﺕ ﻣﻬﻤﻪ ﻳﺎ ﻧﻪ ﺑﺎﺯﻡ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻛﻮﻥ ﻣﻴﻜﺮﺩﻱ. ﺣﺘﻲ ﻭﻗﺘﻲ ﺑﺪﻭﻧﻲ ﻳﻜﻲ ﻫﻢ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻛﻮﻥ ﺯﻧﺘﻪ?

0 ❤️