دکتر پدرام (۱)

1402/02/01

سلام من سینا هستم 30 سالمه و همسرم مینو 27 سالشه ما چهار ساله ازدواج کردیم هم دانشگاهی بودیم و من از همون وقتی که مینو را دیدمش عاشقش شدم و بلاخره تونستم باهاش ازدواج کنم . میخام داستان خاطره سکسیمون را براتون تعریف کنم امیدوارم از خوندنش لذت ببرید. خب اول از خودم بگم قدم 181 هست و اندامم خیلی معمولیه کلا از نظر قیافه هیکل معمولی هستم در عوض مینو یه دختر سفید و خوش چهره با اندامی بسیار سکسی و جذاب . تیپ بیرون رفتنش اکثرا با شلوارهای تنگ و جذب بدن و مانتوهائی کوتاه و این اواخر که دیگه خانمها تقریبا بی حجاب میگردن مینو هم بی حجاب میره بیرون . مینو قدش 178 هست و واقعا بدن سکسی داره کونش با اون شلوارهای تنگی که میپوشه هرکی ببینه میافته دنبالش رونهاش و ساق پاش هم خیلی خوش فرم و خوش تراش هست سینهه اش نه 75 هست نه هشتاد وقتی سوتین 75 میپوشه سینه هاش خیلی برجسته تر نشون میده و وقتی 80 میبنده یکمی آویزون نشون میده که توی مهمونیها همیشه 75 تنش میکنه تا سینه هاش خوشفرمتر نشون بده خلاصه که یه زن سکسی دارم و این سکسی بودنش که دیونه وار عاشقش هستم . خب باید بگم من هم آدم خیلی گیری نیستم و هر وقت بیرون میریم و میبینم مردها چطوری تو کف زنم هستن راستش لذت هم میبرم و به خودم افتخار میکنم با چنین زن سکسی ازدواج کردم که همه تو کفش هستند هر وفت موقع سکس هم بهش میگفتم وقتی بیرون بودیم مرده داشت کونتو با چشماش میخورد خیلی حال میکرد منم وقتی میدیدم مینو با این حرفها بیشتر تحریک میشه ناله هاش بلندتر میشه همیشه وقتی باهاش سکس میکردم از این حرفها دم گوشش زمزمه میکردم خودمم حال میکردم و گاهی اوقات توی ذهنم خودمو جای یه مرد غریبه ای جا میزدم که داره زنمو میکنه و باور کنید اون لحظات عالی ترین لذت را از کردن مینو دریافت میکردم زنم با شنیدن اینکه یکی تو کفشه و دوست داره بکندش لذت میبرد منم خودمو اونی میدیدم که داره زنمو میکنه شاید مستقیم به هم نمیگفتیم و همش وقتی اتفاق میافتاد که در حال سکس بودیم ولی من مطمئن بودم مینو دیگه اون مینوی اوایلی که باهاش ازدواج کرده بودم نیست . این فانتزیهای دهنی من و حرفهای دم گوشی که به مینو میگفتم زندگیمو خیلی هیجان انگیز کرده بود انگار بیشتر از قبل عاشقش شده بودم . خب بعد از ازدواج چون من از کارم درامد خوبی داشتم مجبور نبودیم هردومون کار کنیم و مینو یا باشگاه ایروبیک تا استخر میرفت یا خونه مادرش و خواهرش اینا میرفت و خلاصه وقتشو اینطوری پر میکرد . زندگیمون به خوبی خوشحالی ادامه داشت تا اینکه نمیدونم مینو چیز سنگینی بلند کرده بود چی بود که دو سه روزی هی میگفت کمرم درد میکنه اوایل کمر دردش زیاد نبود و ولی انگار طی دو سه روز دردش بیشتر شده بود و بردمش پیش یه دکتر توی محله ، پزشک عمومی بود . مینو هم یه ساپورت قرمز پاش کرده بود مثل همیشه تنگ و یه مانتوی جلو باز توی مطب که منتظر نوبتومون بودیم یکی دوتا از مردهائی که با زنشون اومده بودن و اونها هم منتظر بودن قشنگ معلوم بود دارن به مینو نگاه میکنند مینو هم چون کمرش درد میکرد نمیتونست زیاد بشینه هی بلند میشد و یکمی راه میرفت و دوباره مینشست همین راه رفتنش جلوی اونا بیشتر تحریکشون کرده بود و میدیدم یعضیا زیر چشمی جوری که زنشون نفهمه دارن چشم چرونی میکنند بعضیا هم راحت مستقیم به زنم زول زده بودن داشتن با چشماشون زنمو میخوردن منم چون زنم درد داشت راستش خیلی به این چیزا دیگه فکر نمیکردم همین که میدیدم زنم مورد توجه قرار گرفته دلمو راضی میکرد . بلاخره نوبت به ما هم رسید و رفتیم اتاق دکتر . دکتر یه مرد جا افتاده ای بود تقریبا چهار شونه بهش میخورد 50 سال را راحت داره چون موهاش یکمی جو گندمی بودظاهرش خیلی تر تمیز و موادب و خیلی با گرمی سلام کرد و تعارف کرد بشینیم که مینو رفت روی صندلی که نزدیک دکتر بود نشست و دکتر که اسمشو میزارم پدارم یه لبخندی زد و گفت پس بیمارم شمائی ؟مینو هم یه لبخندی زد و گفت بله اقای دکتر . دکتر سریع یه نگاهی هم به من کرد و دوباره رو کرد به مینو و پرسید خب بگو ببینم مشکل چیه دخترم مینو هم گفت راستش دو سه روز میشه که کمرم درد میکنه و روز به روز هم داره دردش بیشتر میشه پدرام پرسید چیز سنگینی بلند کردی مینو گفت نه گفت کار سنگین یا ورزش سنگین انجام دادی؟مینو گفت نه پدرام گفت دخترم برو روی تخت دراز بکش معاینه ات کنم انشاالله که چیزی نیست نترس خوب میشی مینو هم کیفشو داد به من بلند شد همینطوری که جلوی دکتر ایستاده بود یهو پدرام گفت اگر میشه مانتوت را دربیار مینو هم مانتوشو دراورد از اینجا به بعدش هم برای من جالب شد و هم فکر میکنم از قصد پدرام به مینو گفته بود تا مانتوشو دربیاره چون از نگاههای پدرام راحت میخوندم که اینم تو کف مینو هست . مینو رفت و روی تختی که گوشه اتاق بود میخواست دراز بکشه که من بلند شدم کمکش کردم داشتم مینو را کمک میکردم از اون زیر پائی که جلوی تخت بود بره بالا تا بخوابه که دیدم پدرام هم اومده و خیلی راحت یه دست مینو گرفت توی دستش و اون یکی دستشو هم گذاشت وسط کمر مینو انگار یه جورائی بهم میگفت تو نمیخاد کمک کنی برو بشین منم وقتی دیدم پدرام تقریبا جای من داره کمک میکنه از مینو و پدارم یک قدم فاصله گرفتم و عقبتر رفتم ایستادم به تماشا . پدارم یه جوری به تخت نزدیک بود که انگار چسبیده به تخت ، تخت معاینه را هم که همه دیدی چقدر باریکه و یکی روش بخواب کل عرض تخت پر میشه مینو از یک سمت که به دیوار چسبیده بود از این سمت هم پدرام بهش چسبونده بود پدارم یکمی با دست روی رونهای مینو را فشار میداد تقریبا از زیر شکم و روی رونهاش قشنگ دور ناحیه کس مینو را داشت نوازش میکرد و از مینو سوال میکرد اینجا درد داری مینو میگفت نه . تقریبا همه جای شکم و پهلو و بیخ رونهای مینو تا سر زانوشو مثلا به عنوان معاینه رسما داشت دست مالی میکرد هی میپرسید اینجا درد داری ؟من فهمیده بودم این معاینه ها الکی و این دکتر کسکش هم داره به بهانه معاینه کردن با زنم حال میکنه چون این نوع معاینه چه ربطی به کمرش داشت . برای اینکه دکتر منو گاگول فرض نکنه ازش پرسیدم اقای دکتر زنم کمرش درد میکنه چه ربطی به شکمش داره پدرام هم پر رو برگشت بهم گفت دارم آپادنیسشو معاینه میکنم ( یعنی اینکه تو خفه شو بشین سر جات ) مینو هم گفت عزیزم بزار دکتر معاینه شو انجام بده پدرام هم دباره همینطوری الکی بازم هی زیر شکم و قشنگ بالای کس پف کرده زنمو میمالید . کس مینو توی اون ساپورت تنگ قرمز مثل یه بادکنک کوچیک خود نمائی میکرد من که یه لحظه دیده بودم کسشو قشنگ خط کسش هم از زیر شلوارش مشخص بود و برای همین بود که پدارم دلش نمیومد از ماعینه دست بکشه بعد پدرام با یه دستش یکی از پاهی مینو را گرفت و صاف اورد بالا مینو یکمی دردش گرفت پدرام با دستش قشنگ داشت از پشت رونهای مینو میمالید و میومد سمت کونش بعد اون یکی پاشو هم بلند کرد همین کار را کرد بعد به مینو گفت برگرده و دمر بشخ مینو هم میخاست برگرده که خود پدارم کمکش کرد من هم نشسته بودم و تماشا میکردم و البته داشتم لذت هم میبردم و میدیدم یه مرد نسبتا مسن داره با زنم ور میره زنم هم بدون هیچ حرف و حدیثی باهاش همکاری میکنه . مینو با کمک پدارم دمر خوابید و بازم هیجان من بیشتر شد چون کون مینو که برجسته گرد و قلمبه هست توی ساپورت تنگش مثل دوتا بادکنک برجسته خود نمائی میکرد و فکر کنم پدارم با دیدن این کون زیبا و دل فریب حتما سیخ هم کرده باشه . پدارم خیلی با طمانینه با دستاش داشت بعضی قسمتهای کمر مینو را میمالید و از مینو سوال میکرد از وسط کمرش شروع کرد و رفت سمت باسنش و قسمت باسنشو بیشتر میمالید منم مثلا خودمو میزدم به اون راه پدرام گاهی به من نگاه میکرد و وقتی میدید من بی خیال نشستم دوباره مشغول مالیدن کون زنم میشد یکمی مالید به مینو گفت بهتر شدی خانم ؟مینو هم انگار دردش بهتر شده بود میگفت بله اقای دکتر بعد پدرام اول ناحیه بالای باسن مینو خوب ماساژ داد بعد کم کم میرفت سمت وسط کمرش و بالاتر و تا شونه های مینو را ماساژ میداد رسما داشت بدن زنمو ماساژ میداد و دوباره میرفت سمت باسنش و و دو سه بار قشنگ دوتا لپ کون زنمو چنگ میزد و از روی کونش میرفت روی رونهاش و تا زانوهشو ماساژ میداد مینو هم قشنگ معلوم بود داره لذت میبره و هیچ اعتراضی نداشت . نه دیگه من چیزی میگفتم نه مینو اعتراضی نمیکرد و همین باعث شده بود تا پدرام خیلی پر رو تر بشه بیشتر سمت کون مینو کار میکرد بلاخره فکر کنم تصمیم گرفت که از مالیدن زنم دست برداره و برگشت به مینو گفت عزیزم فکر کنم خیلی بهتر شدی درسته مینو هم گفت بله اقای دکتر اصلا الان انگار دردی ندارم پدرام دست مینو را گرفت و کمکش کرد از تخت بیاد پائین و منم مانتشو دادم تنش کنه ولی پدرام گفت اجازه بدین تا اینجا اومدین قلب و ریه خانم را معاینه کنم و به مینو گفت بشینه کنارش مینو هم با یه لبخندی به من نشست کنار پدارم پدرام هم گوشی را گذاشت روی گوشش و سمت دیگه را هی میزاشت روی سینه های مینو و با یک دستش هم از پشت به کمرش گذاشته بود و هی مثلا داشت معاینه میکرد ولی بیشرف معلوم بود فقط قصدش مالیدن مینو هست نه معاینه یکمی اینطرف اونطرف گوشی گذاشت بعد به رو کرد به من و گفت اینطوری نمیتونم درست صدای قلبشو بشنوم باید از زیر لباس گوشی را بزارم . مینو یه تیشرت تنش بود و قشنگ معلوم بود که داره زر مفت میزنه بارها خودم رفته بودم دکتر از روی لباس راحت معاینه میکردن مگر اینکه لباس کلفت تنم بوده ولی الان مینو فقط تیشرت تنش بود و قاعدتا باید راحت صدای قلبشو بشنوه ولی چون منم داشتم لذت میبردم به دکتر گفتم نمیدونم باید چکار کنیم که پدرام گفت دخترم اگر میشه تیشرت را بده بالا مینو بازم یه نگاهی به من کرد منم با تکون دادم سرم بهش تائید دادم مینو هم لبه تیشرت را گرفت و کشید بالا قشنگ شکم سفیدش و سوتین کشی مشکی که تنش بود و سینه های خوش فرمش نمایان شد و پدرام گوشی را هی جاههای مختلف زیر سینه یا وسط سینه های مینو قرار میداد و زول زده بود به سینه های زنم هی سعی میکرد گوشی را ببره زیر سوتین مینو و برگشت گفت نه اینطوری نمیشه گفتم چی شده دکتر گفت ببخشیدا ولی سوتین خانمتون یکمی تنگه نمیزاره گوشی را مستقیم روی قلبش بزارم منم توی دلم گفتم خر خودتی کسکش میخواهی زنمو کامل لختش کنی ولی اینکه جلوی چشم و تو روم داشت بهم میگفت اجازه بده زنتو بمالم خیلی حال میداد منم روکردم به مینو گفتم عزیزم ببین دکتر چی میگه و باید چکار کنی تا بهتر بتونه معاینه کنه پدرام هم رو کرد به مینو گفت دخترم خجالت نکش دکتر محرمه و خودش پر رو پر رو داشت زنمو جلوم لخت میکرد اول کمک کرد تا تیشرتشو دربیاره بعدم بهش گفت اینو هم درش بیار منظورش سوتینش بود بازم مینو به من نگاهی کرد که یعنی جکار کنم و من بازم با یه لبخندی بهش فهموندم که درش بیاره مینو هم میخاست سوتینشو دربیاره که دوباره پدارم توی دراوردن سوتین هم کمکش کرد . بیشرف رسما منو به تخمشم حساب نمیکرد و که داره زنمو جلوی چشم لخت میکنه دیگه مینو با سینه هائی لخت جلوی پدارم نشسته بود وای دیدن این منظره برای من بینهایت شگفت انگیز بود زنمو میدیدم که توسط یه مرد غریبه لخت شده بود و نشسته بود جلوش سینه های مینو وقتی سوتین نمیبنده یکمی حالت آویزون داره بزرگتر از پرتغال تامسونی هست یعنی کامل توی یه دست جا نمیشه سفید با هاله ای قهوه ای کمرنگ و نوک نسبتا بزرگ یه چند ثانیه ای فکر کنم پدرام هنگ کرده بود و داشت به سینه های زنم خیره خیره نگاه میکرد بعد گوشی را گرفت دستش اینبار با دست راستش گذاشته بود روی شونه مینو و با دست چپش گوشی را جابجا میکرد روی سینه لخت زنم مینو هم گاهی وقتی برمیگشت و به من نگاه میکرد و من با یه لبخندی بهش میگفتم که راحت باشه اونم بهم لبخند میزد پدارم هی به مینو میگفت نفس عمیق بکشه مینو هم نفس عمیق میکشید و باعث میشد سر سینه اش بیاد بالا و سینههاش خیلی جذابتر نشون میداد . بیشرف پدرام داشت حسابی حال میکرد بعد گوشی را رها کرد و بازم رو کرد به من گفت اگر اجازه بدید سینه های خانمتون را معاینه کنم ؟منکه میدونستم بدجور شوهتی شده گفتم لازمه ؟احه ما برای کمر درد خانمم اومده بودیم که مینو سریع برگشت بهم گفت عزیزم حتما لازمه که اقای دکتر میگه ، دیدم انگار زنمم خوشش اومده که دستای مرد غریبه تنشو لمس کرده گفتم باشه بفرمائید معاینه کنید پدرام هم یه نیش خندی بهم زد و حتما توی دلش داشت بهم میخندید که زنم ضایعم کرده و با دو دست شروع کرد ور رفتن با سینه های زنم و راحت داشت سینه های زنمو جلوی چشم میمالید و مثل ابلمبو کردن انار داشت سینه های مینو میچلوند و فشارشون میداد و با نوکشون بازی بازی میکرد وقتی نوک سینه های مینو را بین دوتا انگشتش فشار میداد از مینو میپرسید درد داره مینو هم که معلوم خیلی حشری شده با یه صدای تقریبا شهوتی میگفت ننننههه و اون یکمی نوک سینه شو فشار میداد و میپرسید درد داری میگفت ننننههه یکمی نوک سینه ای زنمو فشار داد تا بلاخره مینو با یه ناله کوچیک و یه لرزه خفیف تنش گفت ای درد داره دکتر درد داره اینارو با یه حالت شهوتناکی میگفت دیگه پدارم سینه های زنمو رها کرد و بهش گفت میتونه لباسهاشو تنش کنه بیشرف در اوج شهوتش رهاش کرده بود مینو هم که یکمی حالتش مشخص بود خیلی تحریک شده بود و بهم ریخته هم بود مجبور بود سوتینشو تنش کنه و تیشرتشو هم تنش کرد بعد دکتر گفت ببخشید اگر اذیت شدی مینو هم گفت عیبی نداره حتما لازم بوده خب دکتر هم گفت بله لازم بوده و به منو گفت اگر میخواهی کمرت سریعتر خوب بشه باید ماساژ درمانی داشته باشی و باز میدونستم داره حرف مفت میزنه ولی با کاری که جلوم انجام داده بود و میدیدم مینو هم خیلی راحت خودشو در اختیارش قرار داده بود گفتم بببینم میخاد چی بگه مینو دیگه مانتوشو هم تنش کرده بود و داشت موهی یکمی بم ریخته شو مرتب میکرد اخه موقع مالیدن سینه هاش موهاش هم یکمی بهم ریخته شده بود و قشنگ حالتی که میخاد کس بده شده بود . من از پدارم پرسیدم ماساژ درمانی چیه و کجا باید بریم که پدارم هم یه خنده ای کرد و گفت خب تقریبا همین کاری که من انجام دادم و دیدید که درد کمر مینو خانم سریع برطرف شد و ادامه داد که لازم نیست جائی برید اگر مایل باشید خودم براتون انجام میدم منو مینو یکمی به هم نگاه کردیم هیچی نمیگفتیم ولی زودی مینو برگشت به دکتر گفت اخه من که نمتونم مدام بیام مطب تا ماساژ درمانی بشم و دکتر با همون خنده تمسخر آمیزش رو به من کرد و گفت خب من میتونم بیام منزلتون و براتون ماساژ درمانی انجام بدم اگر بخواهید دیگه میتونستم از چشماش بخونم که داره بهم میگه بیام خونه تون و زنتو بکنم ، در کسری از ثانیه همه فانتزیهای که داشتم از ذهنم رد شد ساکت نشسته بودم ولی مینو سکوت را شکست و بهم گفت عزیزم مشکلی نیست که دکتر بیاد خونه و ماساژ درمانیم بده ؟منم سریع گفتم نه عزیزم و رو کردم به دکتر پدرام پرسیدم ببخشید هزینه این ماساژ درمانی هر جلسه چقدر میشه که پدرام هم بازم خنده ای کرد و گفت حالا اجازه بدید شروع کنیم اگر راضی بودید بعد در مورد هزینه هم صحبت میکنیم ، من پرسیدم خب از کی قرار ماساژ درمانی شروع کنید ؟پدرام گفت هرچه زودتر بهتر میشه از همین فردا صبح شروع کنیم چون من عصرها مطب دارم و فقط صبح ها وقتم آزاد هست من گفتم خب اخه صبح که نمیشه من سر کار میرم نمیشه حالا عصری شبی باشه ؟گفت وقتم پره جناب دوباره مینو به حرف اومد و گفت عیبی نداره همون صبح تشریف بیارید من یه چشم غره ای به مینو کردم مینو هم با خنده ای آرومم کرد و گفت عزیزم چکار میشه کرد تازشم دکتر محرمه ایرادی نداره . زنمم رسما منو کسکشم کرد هههه منم گفتم خب باشه انگار چاره ای نیست بعد پدارم که انگار پیروزمندانه به هدفش رسیده بود بهم گفت پس ادرستون را بدید تا بیام خدمتتون منم ادرس خونه را بهش دادم هم مینو انگار خوشحال بود هم پدرام ولی من ته دلم یه تشویش خاصی داشتم . پدرام رو کرد به من و گفت شما نگران نباشید میتونید راحت برید و به کارهاتون برسید من میام و مساژ درمانی را برای خانمتون انجام میدم میرم و باز داشت به زبون بی زبونی بهم میگفت وقتی من میام زنتو بکنم تو نباید مزاحم باشی و تنهامون میزاری و مینو اینجا گفت بله اقای دکتر همسرم میره سرکار و ساعت قرارشو با دکتر پدارم تنظیم کردن که قرار بود ساعت ده صبح پدرام بیاد خونه ما .

ادامه...

نوشته: سینا


👍 35
👎 14
86601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

924358
2023-04-21 07:48:56 +0330 +0330

گوه رو تو بشقاب میخوری یا تو مسترا

2 ❤️

924359
2023-04-21 07:51:25 +0330 +0330

مثلاً تو داستان میگفتی دکتر منم کاکولد درمالی کن باز شم .

0 ❤️

924373
2023-04-21 12:06:02 +0330 +0330

عزیزن خودم شب میام اول خودت و ماسار میدم بعدش خانمت و جلو چشات ماساژ میدم ارضا شی

0 ❤️

924383
2023-04-21 13:21:22 +0330 +0330

جقی عن مغز.

0 ❤️

924392
2023-04-21 14:21:28 +0330 +0330

بدبخت سیب زمینی جای تو بود بهتر غیرت داشت

0 ❤️

924413
2023-04-21 19:26:52 +0330 +0330

اگه رو زنت غیرت نداری پس چرا وقتی بهت میگن زنتو گاییدم شاکی میشی؟ نمیشی؟ زنتو از پس و پیش گاییدم!

0 ❤️

924428
2023-04-21 23:00:46 +0330 +0330

همه چی به کنار، قسمتی که مرد ازتحقیرشدن توسط ۱مرددیگه لذت می‌بره خیلی خیلی مشمئزکننده است

پ.ن
فرض برواقعی بودن این داستان گرفته شده

1 ❤️

924576
2023-04-22 16:16:59 +0330 +0330

خیلی عالی بود. خیس شدم 😁

2 ❤️

924727
2023-04-23 13:02:17 +0330 +0330

عزیز خودتم به ماساژ درمانی نیاز داری
به دکتر بگو نیاز به ماساژ و انگشت کون داری
دیگه تا دکتر هست توام درمان بشی ایشالا

0 ❤️

924731
2023-04-23 13:40:47 +0330 +0330

چرت کس شعر بیش نیست

0 ❤️

924785
2023-04-24 00:22:03 +0330 +0330

یکی از بهترین فانتزیایی که من و زنم عملی کردیم مشابه همین بود که رفتیم دکتر و اونم یه دکتر هیز بود که کامل زنمو جلوم مالید حتی خودمم کمکش کردم سوتین زنمو در بیاره

1 ❤️

924882
2023-04-24 09:54:33 +0330 +0330

این کوسو شعرا چیه ، کارتون میبینی یکم از ذهنتون ببایید بیرون
و واقعی به زندگی نگاه کنید 👙👠💄

0 ❤️

925491
2023-04-28 17:18:01 +0330 +0330

یکی نیست بگه قلب و ریه چه ربطی به کمر داره

1 ❤️

925642
2023-04-29 20:23:55 +0330 +0330

ظاهراً اونجا مطب نبوده و جنده خونه بوده
تو هم کس کشش بودی و دکتر هم جاکش
بقیه بیمارا هم که برگ چغندر بودن تا اون جاکش به کس‌کشی تو جواب بده و …
مرتیکه مزخرف

0 ❤️

927771
2023-05-13 09:30:48 +0330 +0330

مشخصه که فانتزی این کار راداری و متاهل هم هستی…فانتزی جالبی هست…حالشو ببر …خوب بود

0 ❤️