رابطه یواشکی با آقای میم (۲)

1402/10/05

...قسمت قبل

۳ هفته بود از آقای میم بی خبر بودم‌. تا چند روز بعد سکس یهویی مون، یادش می افتادم و حسابی خیس میشدم. همش منتظر بودم و این اواخر دیگه کلافه شده بودم. چند بار نزدیک بود به چند نفری که تو خیابون بهم تیکه انداختن پا بدم. تو اتاقم داشتم کار میکردم خیلی هم عصبی بودم که منشی اومد و گفت که ساعت ۳ قرار آقای میم برای چندتا کار بیاد پیشم. از یه طرف عصبانی تر شدم چون بی خبر اومده بود و دلم نمیخواست از این زنای ماشینی باشم که بندازنم پشت ماشین یه سیخ بهم بزنن و برن از یه طرف امیدوار بودم که آقای میم تصمیم گرفته باشه یه قرار جدیتر باهام بذاره. به هر حال نزدیک ساعت قرارمون که شد رفتم سرویس خودم و شستم و خشک کردم. همیشه یه شورت تمیز همراهم دارم برای مواقع اضطراری. شورت تمیز پوشیدم و کمی اسپری خوش بو کننده روش زدم و رفتم تو اتاقم. ساعت ۳ که شد با کمال تعجب دیدم که آقای میم به جای خودش معاون کچلشو فرستاده. یه لبخند مرموزی زد بهم و شک کردم که نکنه رابطه مونو تعریف کرده و این بار نوبت کیر آقای معاونه. واسه همین قیافه جدی به خودم گرفتم و حالشو پرسیدم چون کرونا داشت و کارو شروع کردم فقط مدارکو ازش میگرفتم و در صورت لزوم باهاش صحبت میکردم بنده خدا کمی معذب شده بود. کارم که تموم شد و خواست بره یه پوشه قرمز از کیفش درآورد و داد بهم گفت راستی این یه سری مدارک هست که آقای میم فرستاده که برای یکی از اعضای خانواده شون هست گفتن که انگار به مشکل خوردن شما یه نگاهی بیندازید تا اومدم باز کنم ببینم گفت خودشون باهاتون تماس میگیرن و رفت. پوشه رو با بی حوصلگی انداختم رو میز رفتم کمی استراحت کردم و کم کم حاضر میشدم که برگردم خونه ولی یه حسی مورمورم میکرد که پوشه رو باز کنم. بازش کردم مدارکو باحرص ورق میزدم یهو وسط برگه ها چشمم خورد به یه برگه خالی دیدم پایینش خیلی ریز یه آدرس نوشته شده پشت برگه ش هم همونقدر ریز ساعت و روز نوشته شده بود. روز و ساعتی که نوشته شده بود روز کاری بود و باید مرخصی می گرفتم و برای این مرخصی نمیدونستم چه توضیحی بدم چون میترسیدم سینا هم با شرکت تماس بگیره و بفهمه نیستم برای همین زنگ زدم به دکترم و وقت گرفتم برای روز مورد نظر و چون طبق معمول پر بود گفتم که بین مریض میام. و رفتم که مرخصیو اوکی کنم و به سینا هم گفتم قرار بین مریض برم معلوم نیست کی نوبتم بشه. روز مقرر ۳ روز بعد بود ولی دو روز قبلش تصمیم گرفتم برم به لوکیشن موردنظر و چک کنم. یه کوچه بود پر از ساختمون مسکونی. زنگ واحد مورد نظرو زدم کسی جواب نداد. لبخند اون معاون کچل حسابی به همم ریخته بود. نکنه بیام و اون منتظرم باشه؟ نکنه دوتایی بهم حمله کنن؟ هزار تا نکنه تو سرم بود. برای همین به یکی از دوستام گفتم که یکی از آشناهای همکارام لباس از ترکیه اورده و دارم میرم به این ادرس اگه تا بعد از ظهر بهت خبری از خودم ندادم یا ازت کمک خواستم پیگیرم شو. روز مورد نظر رسید صبح بچه ها که رفتن مدرسه یه دوش گرفتم کمی موهامو حالت دادم و آرایش ناشیانه خیلی کمی کردم و به سر یکی از پستونام نیپل آویز زدم. دلم میخواست یه پیرسینگ مگنتی هم به چوچولم بزنم ولی نمیخواستم خیلی هول به نظر بیام فقط یکم سفید کننده و فیکساتور به لبه های چوچولم مالیدم اسپری واژن داشتم تو خونه اونم زدم. یه شورت و سوتین ست معمولی پوشیدم بایه شومیز سفید ساده و شلوار روش هم یه وست پوشیدم میخواستم ساده باشم. روسریمم مثل همیشه ساده بستم فقط یه مقدار کمی از موهام مشخص بود. اسنپ گرفتم تا لوکیشن. با هزار استرس زنگ زدم صدای آقای میم اومد که گفت بیا طبقه پنجم. رفتم بالا. از تو آسانسور میخواستم برگردم دستام یخ کرده بود. تا رسیدم طبقه پنجم یه واحد بیشتر نبود درشم نیمه باز بود. لای درو باز کردم چند بار گفتم ببخشید کسی جواب نداد. با کفش کمی رفتم داخل خونه تا بهتر ببینم یهو در پشت سرم بسته شد و آقای میمو دیدم که داره قفل های درو میندازه قلبم تالاپ تالاپ می کرد یهو بدون هیچ حرفی همونجا تو پذیرایی هولم دادم خمم کرد رو میز ناهار خوری کنار حال شلوارمو با شورتم کشید پایین و کیرشو فرو کرد تو کسم یه ۵ دقیقه تلمبه زد و تازه داشتم حال میکردم که یهو کل آبشو ریخت تو کسم. صورتمو تو آینه دیوار روبه رو دیدم چشام گرد شده بود. روسری و مانتومم هنوز تنم بود فقط شورت و شلوارمو تا وسط ران هام کشیده بود پایین. حتی کفشامم هنوز پام بود. خود آقای میمم انگار ماتش برده بود زل بود به کیر نیمه جونش که از کسم بیرون میومد هنوز میترسیدم معاون کچله بیاد و درم بذاره. ولی آقای میم که تازه به خودش اومده بود خودشو سریع جمع و جور کرد و دستمال آورد و تند تند پاکم کرد. با این که آدم خوش مشربی بود ولی اصلا باهام حرف نمیزد. خودش رفت به سمت حموم و به من گفت که دستشویی گوشه پذیرایی. رفتم دستشویی خودمو تمیز کردم. وست و روسریمو در اوردم تا از حموم بیاد چند دقیقه گذشت کسم مورمور میشد باز کیر میخواست نگاه کردم به ساعت دیدم یک ساعت گذشت نیومد دوباره دلم آشوب شد. رفتم در حموم در زدم جواب نداد دستگیره رو فشار دادم قفل بود. با خودم گفتم برم شاید پشیمون شده که یهو قفل در صدا داد و آقا اومد بیرون. کامل خودشو خشک کرده و لباس پوشیده بود رفتیم با هم داخل پذیرایی برام شربت و میوه آورد ولی همچنان سکوت محض. منم خجالتی بودم و احساساتشو درک میکردم شهوت به آدم غلبه میکنه ولی انقدر خجالت میکشه بعدش نمیتونه ارتباط برقرار کنه. هنوز میوه نخورده بودم که یه منو آورد و خواست غذا انتخاب کنم. داشتم نگاه میکردم که گفت من این غذارو پیشنهاد میدم قبول کردم سفارش داد و تا بیارن برام یه پرتقال پوست کند و داد دستم. خیلی با سلیقه و تمیز پوست گرفته شده بود. چند تکه که خوردم میخواستم سر صحبتو باهاش باز کنم نمیدونستم چی بگم. یهو به ذهنم رسید یه پر پرتقال بذارم بین لبامو ببرم سمت لباش. گذاشتم و رفتم سمت لباش کمی با پرتقال کشیدم رو لباش داشت لباشو باز میکرد که بخوره یهو زنگ زدن و هر دو پریدیم. رفت خواست که پیک غذارو بالا بیاره تا پیک بیاد بالا هردو باهم ترکیدیم از خنده. تا غذا برسه بالا به دوست یه تکست دادم که همه چی اکیه و ناهار خوردیم. تو مدتی که ناهار میخوردیم از کار صحبت کردیم و مدارکی که تو پوشه قرمزه بود که برای بچه خواهرش بود و پیگیری میکرد. ولی اصلا تو چشم هم نگاه نمیکردیم. بعد ناهار که داشتیم میزو جمع میکردیم یهو خیلی جدی پرسید تا حالا پورن دیدی؟ خندم گرفت و سرمو به نشونه تایید تکون دادم. گفت زنایی که میرن سر قرار معمولا چی میپوشن؟ داشتم من من میکردم گفت قطعا انقد پوشیده نمیرن یا حداقل به مکان که میرسن با شومیز آستین بلند و یقه بسته و شلوار نمیشینن. با خنده گفتم اخه تو که اصلا صبر نکردی من مانتومم در بیارم. گفت برو اون اتاق که حموم ببینم چی آماده کردی رفتم اون اتاق دیدم یه تخت بزرگ دو نفره هست رو به روی تختم روی سرتا سر دیوار آینه نصب شده بود. یه دراور و آباژور هم کنار تخت بود. آقای میم اومد و من هنوز لباسام تنم بود. چیزی نگفت پتو رو کنار زد و نشستم‌روی تخت. پتو انداخت روی پام و خودش رفت طرف دیگه تخت. پتو رو کنار داد و اومد وسط تخت. منم خودمو کشیدم وسط تخت. همو تو آینه رو به رو میدیدیم تو آینه بهم زل زده بود. گفت من ازت خوشم میاد و ازت لذت میبرم میخوام رابطه مو باهات ادامه بدم. واسه همین بهتره یه سری چیزا بینمون روشن باشه. ما هر دو بچه هامونو دوست داریم و به خاطر یه سری کمبودها اینجاییم تو رابطه مون اصلا نباید به بچه هامون ضربه بخوره واسه همین هیچ تماسی نباید خارج اینجا داشته باشیم. قرار هامونو فقط از طریق ایمیل فیکس میکنیم. و این که حتی تو اوج مستی به هم و خانواده هامون نباید هیچ توهینی بشه. و همیشه یادت باشه که ما فقط پارتنر جنسی هم هستیم و هر فانتزی که داریم میتونیم روی هم اجرا کنیم به شرطی که آسیب به هم نزنیم. تو مدتی که حرف میزد کم کم بغلم کرده بود و داشت دکمه های شومیز مو باز میکرد. منم دستمو گذاشته بودم روی رانشو ناخن میکشیدم یه خرده م به کنار کیرش میکشیدم و حس میکردم داره بزرگتر میشه. بعدش از من پرسید حرفی نداری گفتم فعلا چیزی یادم نیست الان. گفت کشو کنارتو باز کن. باز کردم دوباره قلبم ریخت. دست بند و چشم بند و شلاق و بات مقعدی بود. گفت نترس آسیبی بهت نمیزنم فقط اینم یکی از فانتزیای منه. شومیزمو از پشت گرفت درآورد و چسبید به ممه هام. از رو سوتین گاز میگرفت. منم دست انداختم و تیشرتشو دراوردم همین طور که پستونامو لیس میزد اومد روم و سوتینمو از پشت باز کرد و پستونای گندم پریدن بیرون آوردشون بالا که لیس بزن آویز نیپلمو که دید چشماش اکلیلی شد دور تا دور نیپلمو زبون کشید. انقد زبون کشید که اون پستونم مور مور شد و سرشو فشار دادم سمت اون یکی. نیپل اون یکیو گرفت لای لباشو کشید به سمت پایین یه دوتا بوس از پرسینگ نافم گرفت و رفت سمت شلوارم. دکمه شلوارم که تو اول داستان کشیده شده بود پاره شده بود با دندون زیپو کشید پایین کونمو دادم بالا با یه حرکت دو دستی شلوارمو تا زانو کشید پایین و شلوار خودشو باز کرد. تا شلوارشو در می آورد منم کلا شلوارمو در آوردم. حالا لخت لخت تو بغل هم بودیم و کیرش تا کمر لای لبای گنده چوچولم بود. دست انداخت از کشو تاخیری در آورد و ازم خواست که براش بزنم. منم که قبلا برای سینا زده بودم بلد بودم زدم چند دقیقه با لب بازی گذروندیم تا تاثیر بذاره بعد چشم بند شو اورد و چشمامو بست یه خرده ترسیدم. فوبیا داشتم وقتی چشمم بسته ست یکی دیگه یا معاون کچله بیاد. که دستامم گرفت و جلوم بست بعد حس کردم داره کشیده میشه فهمیدم به بالای تخت قلاب کرده. قسمش دادم باتو تو کونم نکنه. اکی داد. شلاقشو آورد و با نوک چرم هاش رو کس و شکمم میکشید. بعد گفت پاهاتو باز بذار میکشید لای رون هام و چوبشو لای کسم فشار میداد. دیگه از شهوت به خودم میپیچیدم و کیر میخواستم. که اومد پستونامو مالیدن و نیپلامو انقدر فشار داد که اویزش افتاد. بعد حس کردم به جفت نیپلام دوتا گیره زد و حالا شلاقشو محکم تر میزد مخصوصا به کسم. دیگه دردم گرفته بود که چرخوندم و به شکمم خوابوند و شروع کرد با شلاق کوبیدن به کون و کمرم. از سوزش به کمرم تاب میدادم که یهو کونمو گرفت و باز کرد و خواست که توش کنه. سوراخ منم که تاحالا انگشتم توش نرفته بود. هیچ جوره راه نمیداد. تف انداخت روش کرم مالید آخر دوتا انگشت که میکرد نمیتونستم تحمل کنم و جیغ میزدم. بی خیال شد همون از پشت داگ استایلم کرد و گذاشت تو سوراخم. اسپنک میزد به کونم. دستام دیگه داشت ضعف میرفت. بهش گفتم گفت بذار قبل از باز کردن یه نگاه به خودت بندازی. چشم بندمو برداشت. برم گردوند به سمت آینه. وسط تنه م قرمز قرمز بود. دور پستونامم حالت خون مردگی شده بود و انگار گیره ها داشت نیپلامو جدا میکرد. نگاه کردن به خودم تو اون حالت یه حالی بهم میداد و شهوتیم میکرد. با این حال دستمو باز کرد و گیره های نیپلم خودم باز کردم و فوتشون کردم که سوزشش کمتر شه که خنده ش گرفت. ازم خواست برم پایین تخت جلو آینه بشینم. همونجا ایستاده کیرشو کرد تو دهنم کلی ساک زدم براش آخراش دیدم در نمیاره شروع کردم چوچولمو مالیدن تو اوج بودیم که گوشیم زنگ خورد. سینا بود میپرسید کی برمیگردم به زور صدامو درست میکردم که ناله نکنم اخه موقع حرف زدن کیرشو از دهنم دراورده بود و تو کسم گذاشته بود با یه دست پستونمو میمالید با یه دستم چوچولم خودمم با یه دست گوشیمو گرفته بودم با یه دست نیپل اون یکی پستونمو میمالیدم که دردش کمتر شه. به پهلو خوابیده بودم و یه پام تو هوا بود و دیدن تصویر کس باز شدم که یه کیر توش بالا پایین میشد و پستونای سرخم دیوونه م میکرد. ازش خواستم دستشو برداره تا خودم چوچولمو بمالم. دستشو که برداشت یه انگشت کرد تو کونم و از این حرکتش بیشتر شهوتی شدم تند تند چوچولمو میمالیدم و یهو لرزیدم و ارضا شدم. همیشه بعد ارضا شدن تا چند لحظه دوست نداشتم دیگه قسمتی از بدنمو لمس کنن بهش گفتم صبر کنه قبول کرد و وقتی خواستم ادامه بده که خودشم ارضا شه خواست دوباره دستامو ببنده قبول کردم رفتم رو تخت دوباره دستامو بست و از پشت کسم گذاشت. انقدر تلمبه زد حس کردم زخم شد واژنم دوباره برم گردوند از جلو گذاشت. ملیحه همسرش زنگ زد ببینه کی برمیگرده خونه همونطور که تلمبه میزد گفت ۵ دقیقه دیگه. فکر کردم ابش داره میاد. ولی نیم ساعت گذشت هنوز تلمبه میزد. دستامو باز کرد و لای پستونام گذاشت هر کار کرد کیر سنگش سیخ بدون هیچ تغییری ادامه میداد. شب شده بود گفت من دیگه نا ندارم ابمم انگار قفل شده یه خرده تخماشو خوردم و پستونامو به کیرش مالیدم که گفت این دواش فقط کونه. داگ استایل شدم شروع کرد رو سوراخ کونم فشار دادن از درد سرخ شده بودم انقدر فشار داد تا سرش پرید تو. لبای کونم کیرشو فشار میداد اولین تلمبه رو که خواست بزنه یهو نعره زد و آبش اومد. انقد ابش با فشار میومد که با هر بار انزال بدنش به شدت میلرزید کیرش که خوابید کشید بیرون. سریع خودمونو شستیم و لباس پوشیدیم برای من اسنپ گرفت و خودش موند که وسایلو جمع کنه. تو اسنپ حس میکردم سوراخ کونم داغ و نبض میزنه و خون میاد. دستمو اروم بردم تو شورتم دیدم ابه که داره خارج میشه. وقتی رسیدم ۱۰ شب بود و سینا حسابی سرطان شده بود. بهش گفتم که اسنپ قبول نمیکرد مجبور بودم پیاده برگردم خیلی خسته شدم. رفتم حموم آب سرد گرفتم رو بدنم که کوفتگی هاش از بین بره و آثار سکسم کمتر شه. بعدم سریع خوابیدم. و تا خوابم ببره همش فکر میکردم اون الان چه حالیه و قرار بعدیمون کیه. و فانتزی من چی باشه که باهاش اجرا کنم.
پایان قسمت دوم

نوشته: زن شهوتی

ادامه...


👍 32
👎 7
37301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

963969
2023-12-27 00:09:47 +0330 +0330

به نظر من که به دوتاشون بده ، بذار هر دو سوراخات پر بشه از کیر ، لذت دَبل سکس و گایده شدن رو بچش

0 ❤️

963994
2023-12-27 04:46:50 +0330 +0330

جایی برای زن های خیانت کار نیست
اخه با ۲ نفر :/

0 ❤️

964009
2023-12-27 09:03:29 +0330 +0330

خوبیش این بود قسمت دومو زود نوشتی ولی باورش یکم‌سخته

0 ❤️

964018
2023-12-27 11:38:06 +0330 +0330

زن خیانتکار حقش بیشتر از گوه نیست ، همیشه کارما در کار هست و از هر دست بدی از همونم پس میگیری ، وقتی زنی می‌ره سر قرار و وسط کار شوهرش زنگ‌ میزنه و جای جمع و جور کردن و رفتن به خونه چند ساعت کون میده بعد ده شب می‌ره خونه زن اصلا قابل اعتمادی نیست و هرزگیش مهم و از اون طرف واسه هیچ کدوم مهم نبود که چرا بدن زن باید کبود باشه و چه جوابی باید بعد داد و این هم بیشتر نشانه این که یه بچه جلقی داستان نویسی کرده که این مخفی کاری زن هرزه خبر نداره و نمیدونه که رمز مخفی موندن هرزگی این که آسه برو آسه بیا که کیر تو کونت نره ، مشنگ خان دوست داری بنویسی ، اول خیلی تخمی نوشتی ، دوم اصلا فکر نکرده می‌نویسی .
در کل خیانت هیچ توجیهی ندارد ، یا طلاق ، یا هماهنگی همسر ، یا با هزار ترفند و دوا و درمون و کیر مصنوعی و … خیانت شاید مدتی پنهان بشه ولی آخرش گند زده میشه به زندگی و حیثیت یک خانواده.

0 ❤️

964048
2023-12-27 18:23:40 +0330 +0330

چه بخوای چه نخوای از اون زنای پشت ماشینی هست مجلوق کیر ندیده بدبخت

0 ❤️

965879
2024-01-09 09:27:15 +0330 +0330

خیلی عالی نوشتی دستت درد نکنه.

0 ❤️