زدن مخ بانو چوچولینا

1402/11/28

خب به نام تعالی:
اسمم اصغر کوس دزده با یه قیافه خیلی تخمی تخیلی ، اسم بابام خالده و اسم مادرم سکینه سه پستون خب عرض ام خدمتتون بگه که بنده در یک خانواده ۱۰ نفری بزرگ شدم و کلی برادر دارم و من پسر اول خانوادم خب از این بگم که بچه بودم میرفتیم توی روستاها نزدیک تهران که اسمش خلازیر بود با داداش کوچیکام میرفتم بچه های افغانی رو به عنوان اسباب بازی میرفتیم خرابه ترتیبشون رو میدادیم و باهاشون لواط می کردیم ولی یه یروز داداشم گرگعلی دیدم با موبایل چکشی های نوکیا داره با یه دختر دعوا میکنه و فهمیدم دوست دخترش بوده و داشتن به هم فحش و ناسزا می دادند و گرگعلی به دختره پشت گوشی گفت کیر عمر و عاص تو کون پدرت منم گفتم زشته خلاصه رفتم جستجو کردم چند ساعت بعد که حرص داداشم گرگعلی بخوابه گفت اسمش ملیکا و گفتم فامیلیش چیه
گفت:چوچولینا
گفتم:باهاش آشنا بشم
گفت؛ به تخم چپ اسب رستم برو باهاش دوست شو ولی بهت گوشزد میکنم این جنده خانوم خرابه
و خیلی عفریته و زنیکه خارکصده ایه
گفتم عیبی نداره شماره رو بده
داداشم گرگعلی گفت بیا
گفتم اوکی
زنگ زدم به دختره گفتم سلام عرض و ادب بانو ملیکا چوچولینا ؟
گفت بله خودم هستم
خلاصه گفتم میخوام بکنمت
و کیرم توپوله
و خایه هام اندازه توپ بسکتباله و پشمالوعه
اونم خوشش اومد
(ولی اینم بگم ۱۰ سالم بود ناظم مدرسه مون که زن بود رو کرده بودم به خاطر همین تجربه داشتم )
خلاصه آدرس داد چوچولینا منم رفتم
یه آبگوشت و پیاز خوردم موقعه ناهار یکم آبگوز دادم و چوسیدم بعد ناهار با دوچرخه راه افتادم سمت خونه بانو چوچولینا(اینم بگم وسط راه هم یه آدامس خرسی هم خوردم از دکه ای) خلاصه از قزوین تا تهران با دوچرخه ۲۰ دقیقه ای رسیدم
رفتم ویلاشون دیدم برج میلاده به خودم شک کردم زنگ زدم گفتم چوچولینا این برج میلاد خونه شماست مگه گفت حرف نباشه بیا رفتم سمت برج میلاد رسیدم به نگهبان ها ولی برام تعجب بود مگه برج میلاد مکان تفریحی و گردشگری بین المللی نیست؟ خلاصه نگهبان های برج میلاد گفتن بانو چوچولینا گفت برو داخل گفتم باشه
رفتم تو دیدم یه زن کون گلابی و خوشگل مثل جنیفر لوپز
اومد جلو گفتم خودتی چوچولینا گفت آره
خلاصه ازش لب گرفتم گفتم یام یام یام اوف اوفینا
به به چه چه میکردم ولی نمیدونم چرا کونش انگشت کردم گوزید کف دستم خلاصه منو برد به طبقه آخر برج میلاد
دیدم مثل جک و لوبیا سحر آمیز شده
رفتم اون بالا رسیدم باغ بانو چوچولینا رفت منو با خانواده اش آشنا کرد اسم مادرش اعظم دو گردنه بود اسم داداشم مجید دو مقعده و اسم خواهرشم پوپک دو مقنعه و اسم باباشم اکبر معامله گفتم خوشبختم رفتیم نشستیم رفتم دیدم آنگولایی و عرب های لخت با کیر های فندقی دارن برام چایی و شیرینی میارن و بعد چوچولینا صدام کرد و رفتیم زیر درخت هندونه و یه فصل کونش که مثل کپل گلابی رو گاییدم ولی یه دفعه رید روی کیر من و گفتم دیوث این چه کاری بود ولی تشکر کردم و رفتم حموم چون کیرم گوهی شده بود و بعد از اومدن حموم هم پستان های چوچولینا رو خوردم و گفتم جون مامانم اینا و رفتم راهی سمت خونه شدم با دوچرخه و دو دقیقه ای رسیدم قزوین و شب مادرم غذا کوس گاو با پلو گذاشت جلوم خوردم و رفتم روی لحاف خوابیدم

☆THE END☆

نوشته: اصغر کوس دزد


👍 1
👎 7
5501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

971551
2024-02-17 23:56:42 +0330 +0330

فقط میتونم بگم: خدا بهت شفا بده

2 ❤️

971636
2024-02-18 13:34:07 +0330 +0330

مردونه ادمین این سایت سواد هم داره؟

1 ❤️

971653
2024-02-18 16:52:58 +0330 +0330

مواد با ما چه کرد

1 ❤️

971663
2024-02-18 17:53:12 +0330 +0330

اصغر سکینه سه پستون گاییدم با این کسشعر

1 ❤️

971669
2024-02-18 18:36:24 +0330 +0330

کیرم تو مغزت

1 ❤️

971689
2024-02-18 23:08:46 +0330 +0330

بعضیا گفتن ادمین کجاست یا ادمین سواد داره و… سوال اصلی اینه، اصلا ادمینی وجود داره؟!😂💔

2 ❤️

975145
2024-03-15 05:38:27 +0330 +0330

میشه از ایران لفت بدی؟

0 ❤️

980411
2024-04-19 23:45:59 +0330 +0330

قشنگ بود !

0 ❤️