ساک زدن پسر فامیل برای من

1402/05/23

سلام. پسرم 19
کلاس دهم که بودم تو تلگرام شب با یکی از بچه های فامیل که حدودا چهار پنج سال از خودم بزرگتره چت میکردم.
این پسره میشه پسر پسر دایی مامانم. تهران زندگی میکنه و من اصفهان.
اون موقع شب بود باهاش چت میکردم راجب گیم و این کسشرا حرف میزدیم. یهو بحث رو کشوند به سکس و این چیزا.
گفت من میخوام بخورم برات و عکس پا بده و فلان.
من فکر کردم کسشر میگه ولی دیدم نه جدی داره راست میگه. منم باهاش همراهی کردم و عکس کیرم رو فرستادم و همون موقع جق زدم ولی وقتی ابم اومد بلاکش کردم.
زیاد نگم براتون فقط همین قدر بگم این رو بلاک کردم ولی تو این چند سال هعی چند بار همو دیدیم میگفت بیا بخورم برات ولی من اصلا خوشم نمیومد.
تا اینکه تا همین امسال یک ماه قبل عید بود. این اومده بود اصفهان. رفته بودیم عروسی یکی فامیلا بعدشم آخر هفته بود رفتیم روستا. اونم اونجا بود.
سوار موتورش کردم حرفای عادی میزدیم. اصلا بحث سکس و این چیزا دیگه خیلی وقت بود نمیزدیم.
خلاصه این گفت خیلی وقته سیگار نکشیدم. یه چند تا نخ گرفت و گفت بریم کوچه باغ بکشم.
اقا ساعت ده شب اینا بود. ما یه کوچه باغ خلوت پیدا کردیم ولی تاریک بود داخلش. تا اول کوچه باغ تیر چراغ برق بود. تو بین تاریکی و روشنایی وایسادیم. چوری که‌کسی نبینه.
این شروع کرد کشیدن.منم سیگاری نیستم نگاه میکردم. ولی این خیلی حشری بود. منم دروغ نگم. منم حشری بودم. گفت بکش پایین میخوام بخورم. منم یه پسر که تا حالا نه رل داشته نه سکس داشته نه هیچی. کشیدم پایین کیرم رو دید شروع کرد خوردن. واقعا اولش حس خوب داشت ولی بعدش برام حس خوب نداشت. این یکم خورد. اومد لب گرفت. اولین لب زندگیم.‌واقعا تجربه عجیبی بود.
اون موقع زیاد برام خورد ولی آبم نیومد. اصلا حس ساک زدن با اون چیزی که فکرش میکردم هزار درجه فرق داشت. قبلش میگفتم یکی برام بخوره همون ثانیه اول ابم میاد. ولی اون شب آبم نیومد. دوتایی خسته شدیم. منم شق بود کیرم ولی رفتیم خونه.
اون رفت تهران منم رفتم اصفهان. تا همین هفته که محرم بود رفتیم روستا.‌اونم اومده بود. دلم باز ساک میخواست.‌بهش گفتم باز شب رفتیم همون لوکیشن. این بار هم برام ساک زد ولی اصلا آبم نمیومد و اتفاقا حس لذت نداشت برام اصلا. دفعه قبلش حس لذت یکم داشت.
میدونم سکسی خفن نبود که بشینی پای داستانم و جق بزنی. ولی من‌تجربم گفتم. نمیدونم به خاطر جق هایی که زدمه یا به خاطر اینکه پسر بود. اصلا نمیدونم.
من خودم یه زمانی هر روز بعد از مدرسه میومدم تو این سایت کلی با فانتزی هایی که داشتم و مردم داستان کرده بودن جق میزدم.
حتی خودم شاید پنج شیش تا داستان نوشتم. داستان های الکی که میگفتم وای راسته و فلان.
ولی حالا که بزرگ شدم عقلم سر جاشه زندگی واقعی فهمیدم چیه اینا برام درس عبرت شده.

نوشته: تجربه


👍 2
👎 7
17001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

942344
2023-08-14 23:55:20 +0330 +0330

خدایا این ادمین چی میخواد از جون ما امشب
چپ‌و راست گی میزاره

0 ❤️

942391
2023-08-15 03:49:21 +0330 +0330

چون جلقی بود آبت نیومد شاید هم بخاطر آوبی بودنت آبت نیومد باید از کون میکردت که آبت بیاد

3 ❤️

942539
2023-08-16 02:24:44 +0330 +0330

بیا برا منم بخور

0 ❤️