سلام داستانی که می نویسم واقعییه مربوط به ۶ سال پیشه سال ۹۰ اون موقع من ۲۳ سالم بود و تازه دانشگاه فارغ التحصیل شده بودم و بیکار بودم. اول توضیح بدم اسمم امیر هست و رشته نرم افزار خوندم. یه روز گوشیم زنگ خورد که داییم بود و گفت که اداره دارایی یا نیرو میخواد من سفارشتو کردم فردا برو برا مصاحبه ، میخوان یه سایت درست کنن نیاز به یه برنامه گویس دارن، فرداش من رفتم مصاحبل و خلاصه قبول شدم و مشغول به کار شدم، اونجا چند تا خانم همکار بودن که یکیش بعد چند روز هر روز به بهانه های مختلف میومد پیشم و می گفت کامپیوترم خرابه و الکی سوال میپرسید. تا اینکه ای دی یاهوی من و گرفت گفت اگه شب مشکل داشتم باهات تماس میگیرم و منم شماره موبایل و ایدی رو بهش دادم ، یه روز عصر یه اس ام اس اومد رو گوشیم دیدم همکارمه و یه حرف زشت نوشته بود بعد چند دقیقه اس داد و معذرت خواهی که اشتباهی فرستاده و من گفتم خواهش میکنم، اخر شب پیام داد میتونی بیای یاهو گفتم باش، دو سه شد پشت سر هم میرفتم یاهو و چت کردم باهاش فهمیدم که مجرده و ۵ سال از من بزرگتره و اسمش لیلا هست تو اداره به فامیل صداش میزدن اسمشو تا اون موقع نمیدونستم. و غیر بومی هست و تنها خونه داره، بعد چند بار چت کردن گفت فردا جمعه ناهار درس میکنم بیا پیشم دعوک من، و منم خدا خواسته گفتم باشه، شب رفتم حمام و با خودم رسیدم فرداش رفتم بسته شیرینی گرفتم و ادرس رو ازش گرفتم رفتم خونش.
خونش اپارتمانی بود و اومد دم در دیدم کلی همسایه جلو درن بهشون گفت پسر عممه و اینجا سربازه اومده ناهار پیشم. جلو در که اومده بود چادر سرش بود خلاصل رفتیم خونه و نشستیم و تعریف و شوخی . کم کم چادرش رو برداشت و دیدم یه پلیور تنشه با شلوار لی چسبون که زیپ پلیور یه کم پایین بود و خط سینش پیدا. منم راس کرده بودم و زیر چشمی نگاش میکردم ، دیدم تخمه اورد و هم حرف میزدیم و تخمه می خوردیم. من یه دونه تخمه مغز کردم گذاشتم دهنش و بعد یه دست به صورتش کشیدم و بعد بوس.
دیدم چیزی نگفت و خمار شد اروم رفتم پیشش نشستم و دستمو انداختم دور گردنش و یه بوس دیگه و لب و بعد اروم دستم و گذاشتم رو سینش رو لباس.
یهو شروع کرد به لب گرفتن و منم خدا خواسته خودمو انداختم روش و اروم اروم لختش کردم و شروع کردم به خوردنش. جه سینه های سفید و بزرگی داشت .
من میخوردم جوری که صداش بلند شدا بود و اروم رفتم پایین و شروع به خوردن کسش کردم ، کسش حسابی خیس شده بود. بعد بلند شدم و لباسم و دراوردم و یهو کیرمو گرفت شروع کرد به ساک زدن معلوم بود بار اولش نیست از خوردنش که حرفه ای بود. و بعد درازش کردم از پشت و حسابی چربش کردم و از کون کردمش. صدا جیغش بلند شده بود و التماس و خواهش که اروم و یواش، بسه دیگه. بعد با دست و زبون ارضاش کردم و دوباره از کون کردمش خواستم ارضا بشم گفت ابتو بریز رو شکمم . ابمو ریختم رو شکمش و بعد نیم ساعت رفتیم دوش گرفتیم و دوباره سکس کردیم.
ادامه داره از سکس های بعدی که هیجانش بیشتره دوباره میزارم. فعلا****
نوشته: امیر
رفتم شرکت همکارم اس م س داد گفت بیا خونم منو بکن کیر بلال حبشی تو کونت با این داستانت. دیگه ننویس
وجدانی تو بخش نرم افزار بودی بعد طرف میومده هی سوال میکرده میگفته کامپیترم خرابه؟
۱ یا تو کص میگی
۲ یا اون کص میده
تو هم به راحتیِ آب خوردن، تخمه رو تو دهن زنه کردی؟ چرا؟ چون زیپ پلیورش اومده بود پایین و خط سینه هاش معلوم بود؟
چرا خالی می بندی؟
از غلط املایی هات معلوم بود کلش رو با دست چپ نوشتی
یعنی دیگه حالم به هم خورد از این خزعبلات
کیر تمام زلزله زده تا کونت بی همه چیز
جقی دیوث ننویس
ینی نذاشت کار به درخواست تو برسه …اون دعوتت کرد…بگو همکارم تو نخشم هرچی چراغ میدم محل نمیده الانم جق زدم داستان سراییدم
واقعا که کس گفتی اخه مهندس چرا این قدر غلط املایی داری اون وقت تو سن 23سالگی شدی برنامه نویس اداره دارایی اخه کس خول اداره دارایی از سال 80برنامه حساب رسی داره چرا کس میگی تو
اقا دمت گرم اگاهمون کردی با یه مغز تخمه میشه خیلی راحت تقه زد پس فک کنم یه کیلو تخمه مساوی مازراتیه دیگه ???
بنظر راست بود چون برای من هم اتفاق افتاد فقط فرقش در این بود که طرف متاهل بود ولی مثل این دوستامون آن به من پیشنهاد داد
شاش داری مینویسی ، تند تند و پر از غلط اینجوری میخوای بنویسی الا نمی خواد بنویسی کییییری خاک تو سر ، بچه سوراخ احمق …ببخشید یه لحظه اعصابم بهم ریخت
حالا خوبه نرم افزار خوندی و برنامه نویس بودی ایقدغلط املایی داشتی. تو باید قصه نویسی میخوندی( البته از نوع تخمی و تخیلی) آخه دروغ تا چه حدی؟؟؟؟؟
برنامه های اداره دارایی و مالیات رو ده پونزده سال پیش یک شرکت دولتی نوشت برای تمام کشور هم فرستاد که تمامی ادارات کشور از برنامه یکسان استفاده کنن از همونجا که گفتی برنامه های اداره دارایی رو تو نوشتی فهمیدم چرند محضه بگو مامور دارایی اومده بود حساب کتاب بابات تورو بهش رشوه داد که مالیات کمتر براش بنویسه کسشعر چرا سر هم میکنی!!!