سکس داداش کوچیکم با دوست دختر نازش

1393/03/06

سلام من شاهین هسم عضو سایت نیسم ولی دوس داشتم خاطرهامو بنویسم چون خیلی حال میکنم داستانهای سکسی بچها رو می خونم ولی اونا 90 درصدش دروغه ولی این داستان خدایی راسه…بقول بچها بریم سر اصل مطلب.من و داداشم دوقلو هسیم اون یه ذره خجالتی بود ولی من چندتا دوس دختر داشتم تا اینکه داداشم با یکی دوست شده و قرار شد بیاد خونه وای کلی از من سوال جواب میکرد ببینه چه جوریه باید راه سکس رو باز کنه.منم کلی بهش حال دادم و هرچی میدونسم از لبو از این حرفا بهش گفتم تا اینکه بعد از هزار بار سوال داداشم دختره اومد ما طبقه ی بالا بودیم مامانم اینا پایین کلا کس رو میشد بیاری بزنی زمین ولی نباید درهای طبقه بالا قلف باشه دختر ک اومد منم گفتم بزار ببینم بعد از این همه نصیحت چی میشه ک رفتم دم در اتاقشون دیدم دختره داره از زیر سکس در میره منم ک میدونسم داداشم فقط وپواسه گاییدن می خوادش رفتم توی اتاق یه جور رفتار کردم ک ادم بده هسمو می خوآم برم ب ماماان دختره بگم ک دیدم داره التماس.میکنه منم گفتم اگه می توای نرم بگم ب دوتامون یه حالی باید بدی گناه داشت گریه میکرد ک نمی تونه( منم خوشتیپ در حد ایزل) بازواشو گرفتم گفتم اجی طوری ک نمیشه یه حالی بده درضمن اونایی ک می خوان فوش بدن ب این موضوع دقت کنن واسه مخ زدنش دوسال داداشم کس لیسیشو میکرد و خدایی خیلی کس بود در حد فیل های کلاسیک دهه ی شصت امریکا اووووف خب بریم سر جریان همین جور ک داسشو گرفته بودم یه نگاهی تو چشمام کرد گفت شاهین با تو نمی تونم چون با داداشت دوسم منم گفتم باشه من نگاه میکنم اقا داداشم اومد جلو شروع کردن لب گرفتن اینام ک اولین بارشون بود نیم ساعت لبای همو می خوردن اووووف صدف( دختره)داشت ارضا میشد خدایی.داداشم همون جور ک گفته بودم چسبونده بودش ب دیوار از روی شلوار تلمه میزده لب میگرفت اتاقم تقریبا تاریک من ک خیلی حال کردم تا اینکه بعد از نیم ساعت صدف شروع کرد ب اه اه کردن و گذاشت داداشم پسونای 70 سانتیشو بماله همین جور ک تقه میزد لباسشو داد بالا شروع کرد ب مالیدن صدف روش ب من بود چشاش دیگه از خماری معلوم نبود یه ندایی دادم ب داداشم گفتم صدف عرق کردیا نمی خوای ب داداشم حال بدی گفت چرا قربونش برم شلوار داداشم ک کشید پایین انتم صاف شد رفتم کنارش گفتم بخورش دیگه سرشو کرد توی دهنش اوقش زد اخه کیر داداشم توی ختنه کردن کج بود کلی وحشتناک بود وقتی شق میشد تازه یه23 سانتی بود بهش گفتم بقلش کن ببرش روی تخت تا من برم از اتاقم کرم بیارم رفتم تا بیام دیدم بله اب داداشم اومده ولی صدف ارضا نشده منم گفتم کمکی نمی خوای دادایی گفت بیا یه حالی بهش بده من درس بلد نیسم دیگه صدف داشت از حال میرفت دس گرفتم ب شلوارش گفت شاهین من دراختیار خودت خواسی جرم بده گفت ب اونجاشم میرسیم سریع شلوارشو دراوردم پاهاشو دادم بلا ایجوری خیلی دوس دارم شروع کردم ب خوردن کسش اوووف از کس نگم ک اک بند پلمپ چوچلشو انقدر خوردم اه اه بلند شد هی میگفت شاهیییین گو خوردم بعد از 5 دقیقه!!!ابش اومد گفتم صدف تو انقدر کمرت شله چرا نمی گفتی قبلا حال بهت بدم گفت شاهین خیلی حال کردم مرسی اجی گفتم اجی من چی داداشم گفت گو نخور بینم بصورت سگی صدفو خوابوند گفت می خوای چیکار کنی ارمان گفت عزیزم از پشت ک اشکال نداره منم ک خیلی از حرف داداشم ناراحت بودم گفتم صدف من برات خوردم تو هم بخور رفتم نشسم جلوش کیرمو گذاشتم دم دهنش شروع کرد ب لیس زدن کیرم گفتم اینجوری ک حال نمیده در همین لحظه کیر کرمی داداشم تا نصفه توی کون صدف بود یه جیغ زد منم همین طور ک جیغ زد تا ته کردم تو دهنش صداش در نیاد بدبخت بشیم گفتم خاک تو سرت این سری اولشه احمققق دیدم بدوم توجه داره اروم تلمبه میزنه صدفم داشت گریه میکرد که نشیتم یه لب ازش گرتم وای یه خوشمزه بوووود تاحالا همچین لبی نگرفته بودم سینهاشو مالیدم تا دوباره حال بیاد وای صدای ملچ ملوچ لبمون با صدای تلمبه های داداشم فضا رو سکسی و هات کرده بود ک گفتم صدف می خوری گفت باشه اجی منم موهاشو گرفتم تا ته کیرمو کردم توی دهنش سکس وحشی خیلی حال میده صدفم دیکه داشت حال میکرد ک داداشم داشت ارضا میشد همشو ریخت توی کون سبزی ولی گوووووشتی صدف راسی صدف 173 قد حدود 65 وزن اووووف روان هاش میشد بدون سس بخوری وای خدایی خیلی نازه بدنش من و صدف ارضا نشده بودیم گفتم صدف بیام پشت گفت ن خیلی داغ هسم دارممم میسوزم بزار واست ساک میزنم گفتم ساک ک فایده نداره دادشم رفته بود حموم توی همین حین…منم یه لب ازش گرفتم اوفتادم روش سر کیرمو مالیدم دم کسش خیس شده بود توی چشمام نگاه نمی کرد خجالت میکشید بهش گفتم منو داداشم ک خیلی شبیه هم هسیم چرا خجالت میکشی اومد یه لب ازم گرف گفت من تورو بیشتر دوس دارم بخاطر همین هس منم گفتم چرا زودتر نگفتی توی مامانو دادم دس این خربزه یه نیم ساعت لب گرفتیم گفتم صدف خیلی حشرم زده بالا اخه من نشده بودم گفت عزیزم بزار برات بخوووورمش داشت می خورد داشت ابم میومد گفتم صدف یه بریزم کجا از دهنش اومد بیرون ریختم لای پسونای هندونه ایش اوووم بخوابوندمش گذاشتم لای پسونای لیزش تلمبه زدم انقدر سریع ک قرمز شده بودن خوشکلای من…گفت شاهین دارم میسوزم سریع برعکسش کردم سوراخ کونشو لیسدم به صصورت سگی اولش خودشو کشید کنار ولی سفت گرفتم ولی هیچی نمیگفت انگار قرار بود تا جر دانش با خودم باشه یه جورایی خودشو داده بود دس من کلی اون سوراخشو خوردم البته دمش ک کرمی و منی بود پاک کردم دوتایی خیلی گرم شده بودیم گفتم تو خوشکل خودمی گفته شاهین بازاررررر توی کونم دیگه کونم داره میترکه از درد!!! گذاشتم توی کونش یه نیم ساعت تلمبه زدم داشت ابم میومد ک دیدم هنوز اون ارضا نشده برش گردوندم پاهاشو دادم بالا پاهای نازشو لیس زدمممم گفت خیلی پروووی گفتم.چیکار کنم می خواست پاهات انقدر ناز نباشه دوباره گذاشتم توش تلمبه میزدم کسشم شروع کردم بمالیدن با اون یکی دسم پسونای دخترونشو میمالیدم همین جور که پاهاش توی دهنم بود ارضا شد با یه اه دل برو منم دراوردم ریختم روی کسش بعد دوتایی بی حال از هم لب گرفتیم تا داداشم اومد گفت انگار من نبودم خلی حال کردین صدف گفت گمشید بیشعورا و یه لبخندی زد گفتم دیدی ک از صدمه ای بهت نرسید فقط کونت خوش فرم تر شدهههه قربونش برممم اونم گفت قربون کیر دوتادون بشم ولی سریع بد با یکی از دوسام.میام سریع بعد با یه دوس سفیددددد اومد منم چون خیلی سفیددد دوس نداشتمو با صدف خیلی حال کرده بودم صدف اومد پیش من اون یکی پیش داداشم تا الان 8 9 دف سکس باهاش داشتم ولی پردشو نزدم ولی شنیدم داداشم پرده ی اون بیچاره رو زده حالا قرار ازدواج کنن…عمرا…امید وارم خوشتون اومده باشه…البته قشنگ.ننوشتم سری بعد جبران میکنم …درضمن فوش ناموسی هرکی داد دیگه نمی نویسم

نوشته: شاهین


👍 0
👎 1
135725 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

419426
2014-05-27 10:05:25 +0430 +0430
NA

عجب داستان کسشری بود

0 ❤️

419428
2014-05-27 11:28:20 +0430 +0430

اخه بچه جرقی تو که هنوز نمیدونی سایز هفتاد با هفتاد سانت فرق داره برای چی ترشحات مغزیتو اینجا بالا میاری؟

0 ❤️

419429
2014-05-27 15:54:47 +0430 +0430
NA

آخه نفله پستون 70 سانیشو مگه داریم
خخخخخ بگو سایزیش نه سانتیش خخخخخ
نفله کس شعر نویش medium_P170514_2252.jpg

0 ❤️

419430
2014-05-27 16:07:52 +0430 +0430

گفتم صدف می خوری گفت باشه اجی
این یعنی چی؟
تو دختری؟پسری؟اوبی هستی؟جقی هستی؟چی هستی تو؟
پستون هندوانه ای نشنیده بودیم که از زبان یه مجلوق شنیدیم
شاش تو مخ پوکت

0 ❤️

419431
2014-05-27 16:34:26 +0430 +0430
NA

كس مشنك جلقي بنج دقه خوردي ارضا شد نيم ساعت ميكرديش از كون ارضا نشده بود خواب ديده بودي اين كسشعرا رو

0 ❤️

419432
2014-05-27 19:29:04 +0430 +0430
NA

واقعا جالبه
هرکی میاد داستان میزاره ادعا میکنه بقیه داستان ها دروغه ولی داستان من واقیعه

0 ❤️

419433
2014-05-27 20:47:11 +0430 +0430
NA

اخه كوني جقي توي اون هيري ويري سايز سينه هاشو جحوري فهميدي؟ اصلا سايز نزارين داستان واقعييت نداره خداييش.

0 ❤️

419434
2014-05-28 04:25:12 +0430 +0430

کسکش کسشعر ننویس

0 ❤️

419435
2014-05-28 05:31:24 +0430 +0430
NA

اسم داستانت سکس داداش کوچیکم با دوست دختر نازش هست - اونوقت تو داستان میگی دو قلو هستیم
حیف کیرم که نثار تو مجلوق کنم
کسکش ننه…

0 ❤️

419436
2014-05-28 05:35:22 +0430 +0430

مگه دنبالت کرده بودن که اینجوری نوشتی؟ به دکتر مراجعه کن

0 ❤️

419437
2014-05-28 08:27:50 +0430 +0430
NA

خیلی خاطره ات کیری بود

0 ❤️

419439
2014-05-28 15:18:35 +0430 +0430
NA

تخمی بود جق بزنی سنگین تری!!!

0 ❤️

419440
2014-05-28 18:21:51 +0430 +0430
NA

آخه آدم جقو خودت ببین چه ریدمان کاری کردی لااقل یکبار کتاب فارسی دوم دبستان را بخون …(((گذاشت داداشم پسونای 70 سانتیشو بماله همین جور ک تقه میزد لباسشو داد بالا شروع کرد ب مالیدن صدف روش ب من بود چشاش دیگه از خماری معلوم نبود یه ندایی دادم ب داداشم گفتم صدف عرق کردیا نمی خوای ب داداشم حال بدی گفت چرا قربونش برم شلوار داداشم ک کشید پایین انتم صاف شد رفتم کنارش گفتم بخورش دیگه سرشو کرد توی دهنش

0 ❤️

419441
2014-05-28 18:48:59 +0430 +0430
NA

کیره داداشت کج بود با اچار صاف میکردی دختر مردم از دست رفت.پستونای۷۰سانتی برو بچه تو هنوز فرق سایزو سانتو نمیدونی اومدی کسشر مینویسی.ودر دراخر لااااشی

0 ❤️

419442
2014-05-28 19:01:04 +0430 +0430
NA

فکر کنم شب ها یه ضبط میذاری بالا سرت، بعد فردا صبح هر چی تو خواب از ذهن جقیت تراوش کرده می نویسی. من که این طوری برداشت کردم.

0 ❤️

419443
2014-05-28 21:26:53 +0430 +0430
NA

کسشعرو میکونه تو کونش راه میره
کس نگو مومن

0 ❤️

419444
2014-05-29 00:23:28 +0430 +0430
NA

کونی بچه،برو دیگه این طرفا پیداب نشه که ریدی ابم قطعه…

0 ❤️

419445
2014-05-29 03:25:49 +0430 +0430
NA

اخه کیر توکس ننت توکه خودت میدونی کس شعر مینویسی هرکی وقتش و بذار پاش اخرش میگه کس ننت بچه کونی چرا مینویسی چرا میگی کسی فش ناموسی بهم ندد اخه ریده جقی تو که پا همین داستان کیرید
4تا نصفی جق زدی ؟کس ننه تو که نه ادم دروغگو که نیم ساعت تلمه زده
کونی بیا پیشم که بفهمی نیم ساعت تلمه زدن یعنی چی ؟میخای از پشم کیرم واسد کلاه ببافم
چخخخخخخخخخخ پخخخخخخخخ
حقققققققققق

0 ❤️

419446
2014-05-29 03:48:24 +0430 +0430
NA

داستان چیه که همه میان به این بدبخت بدوبیراه میگن؟ شماها که اگه حال نمیکردین نمینشستین تا آخر داستاتشو بخونین. من داستان رو کامل نخوندم. ولی فحش های شما واقعا جالب انگیز بود. کلی خندیدم.

0 ❤️

419447
2014-05-29 06:55:11 +0430 +0430
NA

بازم دم ادمای جلقی گرم/// بهتر مینویسند

0 ❤️

419448
2014-05-29 07:50:26 +0430 +0430
NA

nanevissss kho mage ejbaret kardan haaan!!!

0 ❤️

419449
2014-05-29 08:11:40 +0430 +0430
NA

ﺍﻱ ﺧﺎﻙ ﺑﺮﺳﺮ بيﺑﺘﻪ ﺍﺕ ﺑﻜﻨﻦ.ﺣﺮﻭﻡ ﺯﺍﺩﻩ ﺍﻱ ﺩﻳﻜﻪ ﺟﻴﻜﺎﺭﻛﻨﻴﻢ.ﺷﻤﺎ ﺩﻭﺗﺎ ﺣﻴﺆﻥ ﺑﺎﺩﺧﺘﺮﻣﺮﺩﻡ ﺟﻴﻜﺎﺭ ﺩﺍﺭﻳﺪ.ﺑﻴﺠﺎﺭﻩ ﺩﺧﺘﺮﺍﺟﻲ ميكشن ازما ﺑﺴﺮﺍ.ﺍﻭﻧﺎ ﻭﺍﺳﻪ ﺳﻜﺲ ﺍﻓﺮﻳﺪﻩ ﻧﺸﻦ ﻛﻪ ﺷﻤﺎﺩﻭﺗﺎﺣﻴﺆﻭﻥ ﺑﻴﺎﻳﻦ ﺩﺧﺘﺮﻣﺮﺩﻣﻮ ﺑﻜﻴﺮﻳﻦ ﻭﺑﺄﻓﺘﺨﺎﺭﻡ ﺑﻴﺎﻳﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻣﻀﺤﻜﺘﻮﻥ ﺑﻨﻮﻳﺴﻴﻦ.ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﻴﻜﻢ ﺧﺎﻙ ﺗﻮﺳﺮﺑﻰ ﻣﻐﺰﺗﻮﻥ ﺑﻜﻨﻦ.ﻓﺶ هم ﺑﺪﻳﻢ ﺗﻮﻯ ﺷﻤﺎﺗﺎﺳﻴﺮﻧﺪﺍﺭﻩ ﻛﻪ.ﺣﻴﻮﻭﻧﺎ…

0 ❤️

419450
2014-05-29 13:33:12 +0430 +0430
NA

خوبه که داستانش شرو ور بود و همه تا آخرش خوندن.

0 ❤️

419451
2014-05-29 14:02:40 +0430 +0430
NA

من که نخونده فقط نظر میدم چون خودم عاشق سکس کردنم هر کی دوست داره بیا بکنمش

0 ❤️

419452
2014-05-29 15:12:46 +0430 +0430
NA

آره خوب.تو راستگو…ماهم کسخل

0 ❤️

419453
2014-05-29 18:58:50 +0430 +0430
NA

شاهین خیلی کوس شعر نوشتی از این چرتو پرتا به همون داداش کوچولوت بگو بشینه جلق بزنه به درد ما نمیخوره !!!<

0 ❤️

419454
2014-05-30 07:42:35 +0430 +0430
NA

اولش که گفتی داداشم میخواست دوست دخترشو بیاره خونه بعدشم که گفتی (میشه کس رو بیاری بالا بزنی زمین) یعنی دوست دختر=کس . ازاین ادبیاتت فهمیدم آدم نیستی و دختر رو فقط واسه سکس میخوای و ارزش یه انسان دیگه رو برای رفع نیاز حیوونی خودت میاری پایین و چند خط بعد هم که خودت وارد ماجرا شدی مطمئن شدم تو فقط یه حیوونی که داستانت هم مث خودت میمونه و ادامه ندادم. متاسفم برات

0 ❤️

763743
2019-04-25 20:29:51 +0430 +0430

خیلی مزخرف نوشتی
هم غلط املایی داشتی
هم غلط نگارشی داشتی
هم غلط زیادی میکنی که فانتزیای مغز جقیت رو به خورد ما بدی
فکر کنم مغزت تو خودش پی پی کرده

0 ❤️