عاشق هدیه تهرانی بودم شبیهش گیرم اومد

1402/04/19

۳۶ سالمه ،تا آخرش بخونین ، جالبه ، عاشق هنرم ، قدم ۱۸۶ ، چهره نسبتا مردونه ، سبزه ، ، نوازنده حرفه ای گیتار ، صدای نسبتا خوبی دارم ، تو سن ۱۷ سالگی اولین عشقم هدیه تهرانی بود ، دیوانه وار میپرستیدمش ، عکساشو همه جا چسبونده بودم :اتاقم ، حتی توی جای عینک دودیم ، این داستان برای همون ۱۷ سالگیمه .
یه روز گرم تابستون داشتم از تمرین موسیقی برمیگشتم ، داشتم از گرما نابود میشدم ، گیتارمم دستم بود بیشتر ذله شده بودم ، رفتم یه نوشیدنی بخرم یکم خنک شم ، که سکسی ترین و عاشقانه ترین اتفاقات زندگیم داشت با حرکت به سمت اون مغازه رقم میخورد
رسیدم آبمیوه فروشی : مات و مبهوت شده بودم ، ساعت ۲ بعدازظهر مرداد ، تقریبا همه کلافه از گرما ، با چند صدا که با هم داشتند به من اعتراض می کردند به خودم اومدم ، آقا کجاااییی ، بجنب نمیخوای سفارش بدی برو اونور ، من انگار زمان برام ایستاده بود ، چی میدیدم !!! هدیه تهرانی روی صندلی نشسته بود زیر سایه بون داشت آبمیوه میخورد
بی درنگ رفتم جلو ، مگه میشه اینقدر شباهت ، اینقدر با محبت نگاه میکردم ، (ژینوس> بسیار شبیه هدیه تهرانی ) با یه حالت بهت زده پرسید ، میشناسیم همو ؟ گفتم نه ، شبیه کسی هستین که من دیوانه وار عاشقشم ، یه لبخند ملیح زد ، با هم گفتیم هدیه تهرانی
خندیدیم هر دو ، گفت آره همه میگن (ژینوس »قد حدود ۱۸۰ ، کمر باریک ، سینه های خیلی جذاب ۸۵، موهای لخت مشکی ، یکمی سبزه ، سنشم ۲۷ سالش بود و از همسرش جدا شده بود)
پرسید گیتار میزنی گفتم آره از ۱۰ سالگی ، سریع برای اینکه تحت تاثیرش بزارم ، گیتارمو در آوردم ، ملت همیشه در غم و مظلوم ایران هم ، سریعا دور ما جمع شدن ، کلی همه داشتیم از آواز و موسیقی لذت میبردیم ، همه نگاهم به ژینوس بود ، تموم که شد وسط جیغ و دست و صوت مردم پاشدم به ژینوس گفتم میشه با من رل بزنی ؟ اونم معلوم بود از من بدش نیومده ، گفت با کمال میل ، سازمو جمع کردم ، سریع رفتم وسط خیابون دست تکون دادم گفتم تاکسی دربست !!
صداش کردم، اومد ، درب ماشینو باز کردم نشست تو ماشین منم کنارش نشستم ، رفتیم به سمت منزلش ، پیاده شد ، رفت ، ما هم راه افتادیم ، طول مسیر اینقدر شاد بودم ، که کل مسیر به راننده داشتم داستان عشق به هدیه تهرانی و شباهت این خانوم که پیاده شد رو تعریف میکردم رسیدیم در خونه ما که راننده پرسید یه سوال شمارشو گرفتی ؟ یه لحظه دنیا برام سیاه شد ، گرما یا عشق ؟ کدومش حالمو بد کرده بود ؟ افتادم زمین ،
راننده تاکسی پیاده شده بود و منو آورده بود تو ماشین و رسونده بود درمانگاه ، بالای سرم بود ، سرم زده بودم ، دیدم داره میخنده ، منم خندم گرفت ، گفتم هول شدم ، گفت الان میریم اونجا ، رسیدیم بی مهابا رفتم در خونشون شروع کردم زنگ زدن ،
واحد ۱ : کیه ؟ سلام خانوم ژینوس هستن ؟ گفت واحد چهار رو بزن
خدایا قلبم تند میزد ، زنگ زدم ، جواب نداد ، حالم چقدر بد شد ،
به راننده گفتم شما برو خیلی زحمت کشیدین ، اونم خداحافظی کرد و رفت . نشسته بودم جلوی در خونه ، سرمو تکیه داده بودم به درب ، خوابم برده بود ، یه لحظه یکی زد به شونم ، بیدار شدم ، ژینوس زیبا جلوم بود ، گفت شماره ندادیم به هم ، گفتم بله ، برای همین برگشتم ، اینقدر داغون بود حالم ، تعارف کرد بیا بالا یکم حالت جا بیاد ، با یکم تعارف قبول کردم
رفتیم بالا ، ژینوس گفت میری حمام ؟ خیلی هوا گرمه ، یه دوش میگرفتی ، منم واقعا کلافه بودم گفتم آخه لباس ندارم ، گفت لباسای برادرم اینجاست میدم بپوشی ،
اومدم بیرون دیدم چقدر لباسای سکسی پوشیده ، سرسنگین اومدم نشستم روی مبل،اونم رفت حموم سریع اومد ، اومد نشست کنارم ، ، گفت ببین من از شوهرم جدا شدم ، اون نامرد اینقدر منو از پشت کرده ریخته توم که من اوبی شدم ، اومده بودم بیرون که از فکره کیر در بیام که با تو آشنا شدم ، داشتم دیوونه میشدم ، هر دو سرمونو بردیم جلو ، چشمامو بستم ، لبهامو شروع کرد آروم بوسیدن ، شروع کردیم لب همو خوردن ،یه سکس آروم ، شروع کردم گردنشو خوردن ، کیرم تو بزرگترین سایز خودش بود ، یهو زد زیر گریه ، گفتم کار اشتباهی کردم ؟ گفت نه آخه من اولین روزه باهات آشنا شدم ، تو از من کوچیکتری ، عذاب وجدان گرفتم ، گفتم خوب اجازه بدین لباسامو میپوشم مزاحم نمیشم ، دوباره با سرعت بیشتری اومد بغلم شروع کردیم لب بازی ، دستمو بردم از زیر تاپش تو ، وااای سینه های گرد بزرگ سفت ، شروع کردم با نوک سینه هاش بازی کردن ، یه فشار سینه هاشو دادم آه بلند کشید گفت بریم تو اتاق خواب
وای دستمو گرفت ، جلو میرفت ، داشتم بدنشو نگاه میکردم ، عین یه اثر هنری زیبا ،
رفتیم رو تخت ، گفت سکس داشتی ؟ گفتم نه ، یه روغن بچه آورد ، داگی شد گفت اول روغن بریز روی کونم ، ریختم گفت ، آروم با سوراخم بازی کن ، بعد بکن توش ، گفتم دردت نمیاد گفت دردشو دوست دارم ، کیرمو یکم روغنی کردم ، گذاشتم دم سوراخش با دست کیرمو گرفتم ، سرشو کردم تو یه آه بلند کشید، منم تا نصفه کردم تو ، داشتم دیوونه میشدم ، تا تهش کردم تو ، فقط تخمام بیرون بود ، گفت تو تلمبه نزن ، آروم خودشو جلو عقب میکرد ، گفت بزن روی لپ کونم ، منم زدم ، سرعت تلمبه زدنام بیشتر شده بود ، گفت بکش بیرون ، چند لحظه بزار بمونه دوباره بکن توش ، با دستاش لپ کونشو باز کرد ، گفت بکن توش ، تا کردم توش ، یکی زد رو شونم گفت آقا ، آقا ، بیدار شدم دیدم ژینوسه جلوی درشون بودم ، گفت شماره همو نگرفته بودیم ، خندیدم گفتم آره برای همین برگشتم ، شمارشو گرفتم و خداحافظی کرد رفت تو ، الان من ۳۶ سالمه ، ژینوس ۴۶ سالشه ، یه دختر داریم که ۱۳ سالشه ، شاد و خوشحال و عاشقیم ، امیدوارم لذت برده باشین

نوشته: مجید


👍 10
👎 7
19201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

937081
2023-07-11 02:08:41 +0330 +0330

جقو با جل کشیدن میکس کردی

0 ❤️

937105
2023-07-11 06:48:49 +0330 +0330

وای خدا پاره شدم از بس کص گفت:)))))
میگه هدیه گفت شوهر قبلیم اینقد از کون کرد که ابنه ای شدم. سر ظهر اومده بودم بیرون که از فکر کیره در بیام🤣🤣🤣

1 ❤️

937126
2023-07-11 08:53:37 +0330 +0330

معلوم تو نوزده سالگی و گرما و خواب باهم بد رویایی واست ساخت .
اگه زندگی می‌کنی خوش باشی و بازم خیالبافی بود هم باز خوش باشی .

1 ❤️

937144
2023-07-11 12:59:23 +0330 +0330

اگه کسی خاست جق هم بزنه اینجور باید بزنه
یعنی بیناموس تمامی مرزهای توهم و آرزو رو با جق ترکیب کرد

1 ❤️

937163
2023-07-11 14:19:05 +0330 +0330

عالی بود😂🤣🤣
فقط اونجا که گفت شوهرم ابنه ایم کرده 😂😂🤣
واقعا مرز های رویایی جق رو جابه جا کردی
ولی بی شوخی به قول دوستمون Ahmad007ir اگه ازدواج کردین باهم انشالله خوشبخت اگه نه هم که جای خود
سلامت باشی و پایدار 😂😂

0 ❤️

937249
2023-07-12 01:05:40 +0330 +0330

ای مادرتوگ…ییدم ریدم به خودم از خنده😄😄😄

0 ❤️

937368
2023-07-12 18:29:14 +0330 +0330

دمت گرم خوب مینویسی 👍👍👍👍

0 ❤️