عشق ساشا به پسر عموش

1401/04/30

سلام

من ساشا هستم یک همجنسگرا و در ارومیه زندگی میکنم ۱۸ سالمه و علاقه ی زیادی به پسران سن بالا و ریشو دارم عاشق همین کیسام.

من و پسر عموم ک اسمش روزبه هس و ۳۱ سالشه ، همیشه با هم بودیم جوری ک بیشتر وقتامون رو با هم سپری میکردیم، اون تک فرزندی خونوادش بوده و منم هم همینطور خونمون دیوار به دیوار خونشونه، از همون دوران کودکیم یه حسی داشتم روش ک خودمم دقیقا نمیدونستم چی هس؟

به سن بلوغ ک رسیدم فهمیدم ک من یک همجنسگرم و این حس در ابتدای بدو تولدم با من بوده ؛ و جدا ناپذیر از آدمیزاد است ،
خیلی دلم میخواد زیر روزبه بخوابم ، ولی نمیدونستم چجوری بهش بگم ک من همجنسگرام و اون بیشتر وقتاش لخت تو خونشون میگرده فقط شورت پاش میمونه، با دیدن بدنش خیلی تحریک میشدم، کیرش نشون میداد کلفت باشه چون از روی شورت مشخص بود، دوس دارم بدنشو بخورم و تا جایی ک بتونم لیس بزنم ؛ اما گفتنش خیلی برام سخت بوده، همیشه جلوم از جق زدن صحبت میکرد و منم استرس میگرفتم،
تا روزی ک عموم و عمم بازار بودن و منو اون تنها بودیم تو اتاق پذیرایی شون بغل هم دراز کشیده بودیم ک یهو روزبه گفت ساشا؟ میتونم یه کاری کنم؟؟ تو مثه برادرم میمونی؟ گفتمش چیه؟ گفت میخوام کونتو ماساژ بدم، قلبم داشت از دهنم بیرون میزد منم فقط سکوت کردم ، گفت نترس بابا چته چرا استرس داری؟ اتفاقا خیلی برامون حال میده،دوباره هم سکوت کردم اونم انگار جوابمو فهمیده بود من شورت هفتی آبی رنگ و شلوار چسبان سیاه و تی شرت قرمز تنم بود و روزبه فقط شلوارک پوشیده بود ،

اول رفت سریع در اتاق پذیرایی رو قفل کرد ک کسی نیاد و بعد اومد کنارم دراز کشید من چرخیدم و پشتمو سمتش کردم و اون بلافاصله شلوارمو کامل کشید پایین و فقط شورت پام موند، ک یه دفعه شروع به ماساژ و بغل کردن کونم کرد یا از پشت شلوارک کیرشو به کونم میمالید و میگفت ساشا دوس داری؟ منم هیچی نمی گفتم یهو گفت با تونیستم مگه؟ با صدای آروم و لزون گفتم اره زیاد طول نکشید ک یک دفعه صدای زنگ خونشون به صدا دراومد و ماهم دستپاچه جودمونو جمع و جور کردیم و روزبه رفت در خونشون رو باز کنه ک عمو و عمم اومدن تو روزبه هم فقط به من نگا میکردن و چشمک میزد و منم انگار خجالتم از بین رفته و روم بیشتر باز شده بود تو این لحظه خیلی احساس خوشحالی میکردم ،

شبش ک خونمون بودم روزبه بهم پیام داد ساشا خوب بود؟ خوشت اومد؟ دیدی چقد حال میده؟ گفتمش اره راستش خیلی خوشم اومد و حال کردم ولی خواستم بگم ک این رابطه غیر از منو تو کسی ازش با خبر نشه، منم از خیلی وقته یه حسی روت داشتم ولی رو در رو نتونستم بهت بگم چون جرئت جلو رفتن و نداشتم و راستش خیال نمیکردم ک همچین برخوردی نسبت به این موضوع نشون بدی؟ جواب داد؛ خیالت راحت باشه بابا من و تو باهم بزرگ شدیم و قبلنا هم بهت گفتم مثه برادرمی، دل به دل راه داره عزیزم منم همینطور حست رو داشتم ولی منتظر یه موقعیتی بودم ک بهت ابراز کنم مثه امروز صبح ، حالا بزار یه وقت مناسب دیگه ایی پیش بیاد تا بیشتر نشونت بدم، این آخرین حرفیه ک بینمون رد و بدل شد

و روز بعدش هم دوباره رفتم خونشون اما متاسفانه فرصتی پیش نیومد ک بتونیم کاری کنیم روز بعدشم نرفتم خونشون ک شب شد و منم تره بار بودم تا رسیدم خونمون و داشتم لباس عوض میکردم دیدم روزبه داره زنگ میزنه گوشیمو برداشتم و جواب دادم ، گفت ساشا زود بیا پدر و مادرم رفتن خونه خاله م و منم تنهام الانم دارم میرم حموم زود بیا ک در و برات نیمه باز گذاشتم منه دیوونه رو بگو چقد خوشحال بودم و هیجان داشتم اول سریع رفتم خودمو تمیز کردم بدنمم مثه همیشه صاف و شیو شده و بی مو بوده،

بعد رفتم خونشون و در حیات رو پشت سرم بستم و اومدم تو دیدم روزبه تو حمومه و داره صدام میزنه ساشا ؟ تویی؟ گفتم اره در و باز کن گف اول لباساتو دربیار ک خیس نشن منم همین کاروکردم و رفتم تو حموم و برای اولین بار کیرشو دیدم یه حس و حال خاصی داشتم، کیرش خیلی کلفت و سبزه بود ، روزبه هم انگار خیلی حشری بود ک یهو شیر آب رو بست و اول یه لب اساسی ازم گرفت و بعد گفت بخور ساشا جونم تا یه حالی به کونت بدم ک از پریروز تا حالا حسرت کردنشو میکشیدم ،

منم افتادم به جونش ۴ یا ۳ دقیقه ایی براش ساکیدم و بعد نوک سینه هاشو میک زدم ، ک گفت بسه دیگه زیاد لفتش ندیم چون ممکنه هم مثه اونروز خونوادم بیان و همه چی رو به گند بکشونن، پا شدم و اول انگشتم کرد و یه تف انداخت رو سوراخم و کیرشو با یه فشاری فرو کرد تو ، تو این لحظه حس کردم پاهام بیهوش شدن و نفسم بریده شد ولی چاره ای جز تحمل نداشتم روزبه شروع به تلمبه زدن کرد و میگفت خوبه ساشا؟ حال میکنی؟ دیدی گشادت کردم؟؟ عشقمی، نفسمی، و گردنمو لیس میزد یا لاله گوشمو میخورد واای چه حالی داشتیم ، منم فقط آه آروم می کشیدم خیلی محکم تلمبه میزد جوری ک صدای شالاپ شلوپ همه ی فضای حموم رو پُر کرده بود ۱۰ دقیقه یا بیشتر گذشت ک حس کردم روزبه داره میلرزه و نفساش تند تند شده بود فهمیدم آبش داره میاد خواستم بگمش تو کونم بریز ولی نرسیدم بگمش ک یه لحظه کیرشو از کونم در آورد و همه ی آبشو رو کونم ریخت و با دو تا دستاش آبشو رو دو تا لپ کونم پخش میکرد
اولین و لذت بخش ترین رابطه ی جنسی من با عشقم بوده، بعدشم رفتیم دوتامون حموم کردیم و زود برگشتم خونمون، از اون لحظه به بعد هر موقعی ک فرصتی پیش میومد منو میکرد و منم خیلی خوشحالم از این بابت، بهترین حس دنیا اینه ک عشقت تنها بُکُنت باشه و فقط بودن با تورو ترجیح میده …

نوشته: ساشا


👍 12
👎 3
9701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

886334
2022-07-22 00:32:19 +0430 +0430

منم از ارومیه ام و همجنسگرا
خاستی پیام بده اشنا شیم

1 ❤️

886335
2022-07-22 00:38:41 +0430 +0430

منم ارومیه هستم و سن بالا
خواستی پیام بده اشنا شیم

0 ❤️

886406
2022-07-22 07:49:44 +0430 +0430

ساشا جون ۴۱ سالمه قد بلند ارومیه پیغام بده عزیزم

0 ❤️




آخرین بازدیدها