فاطمه جونم (۲)

1401/03/10

قسمت قبل

سلام دوباره خدمت عزیزان.
اول بیام جواب نظراتی ک زیر داستان گذاشتینو بگم بعد ادامه داستان. خدمت اونایی ک میگن شکایت کن و بیغیرتی و این حرفا باید بگم هنوز داستان تموم نشده. و اونی هم ک میگه این چیزا خز شده و باج گرفتن با استفاده از عکس و فیلم طرف چیز مسخره ایه ک باید بگم تو شهر های کوچیک مردم حتی عکس خودشونو پروفایلشون نمیزارن مبادا دست کسی نیوفته. حالا بماند ک زن ما تو یه خانواده خیلی حساس به این قضایا بزرگ شده. پس تو دفعه اول فکر ادم میره به ابروریزی و رسوایی تا شکایت و شکایت کشی. دوما مدرسع دخترانه و پسرانه کنار هم یعنی بینشون دیوار کشیده و چن متر هم فاصله دارن. اونم دیوار بلند. چن تا مدرسه اینجوری هست تو شهرمون. ما تو شمال هستیم و باقی شهرای شمال و نمیدونم راستش. بعد درباره قد و وزنش بگم قدش دقیقا 160 نیست گفتم 160 و خرده ای شایدم بیشتر باشه کمتر نیست. تو شمال اگ اطلاعات داشته باشین میدونین ک دخترامون بعد ازدواح توپر تر میشن و به اصطلاح اب زیر پستشون میره. پس خیلی چیز عجیبی نیست. و وزنشم دقیق نیست اما تو همون حدوداست.
خب بریم سر ادامه داستان.اون شب کاملا تو شوک فرو رفتم. تمام تنم میلرزید. نمیدونستم چیکار کنم خواستم زنگ بزنم پلیس اما با خودم گفتم اون طرف میگیره پخش میکنه باز تا هفت نسلمون از خجالت سر نمیتونن بلند کنن. تو شهرای کوچیک معمولا خبرا زود میپیچه. تا یه ساعت داشتم همینطوری فکر میکردم ک خوابم برد. بیدار شدم صبح دیدم فاطمه هنوز خوابیده. یه بوس به پیشونیش کردم و بلند شدم تا برم سماور روشن کنم تا چایی درست کنم. مشغول کار بودیم ک یهو بیدار شد اومد سمت اشپزخونه. نمیتونستم نگاش کنم. خودمو زدم به مثلا دارم صبحانه اماده میکنم. اون اومد و صبح بخیر گفت. به چشمای مظلومش نگاه کردم. یه بوس از لپاش کردم.صبحانه و خوردیم و من داشتم میرفتم سرکار. تو راه گوشیو باز کردم خدا خدا کردم ک دیشب همش یه کابوس باشه. اما نه متاسفانع عین واقعیت بود. رفتم دوباره فیلمارو دیدم. با خودم گفتم تو هیچکدوم ک فاطمه معلوم نیست. بزار پخش کنه قیافش معلوم نیست ک. اما اون فیلم ساک زنیش ک دیگ قیافش کاملا مشخص بود. گفتم ای داد بیداد این چه داستانی بود. غروب از سرکار داشتم میومدم زنگ زدم به سعید بیشرف خواستم ببینم کجاعه شاید بتونم یه بلایی سرش بیارم. دیدم جواب داد و گفت دارم برمیگردم و مغازه نیستم. گفتم باسه. داشت قطع میکرد گفت امشب بیا تل. گفتم برای چی گفت بیا خودت میفهمی.گفتم باشه. شب شد. فاطمه دیروقت از ارایشگاه اومد یهو بعد یکی دوروز خوشخلفی دوباره بد خلق شد. گفتم حتما سعید باز کاریش کرده. داشتم از عصبانیت میترکیدم. به قیافه مظلومش نگاه کردم ک داشت کارای خونه رو میرسید. گفتم چه اشوبیه تو دلش. شب شد و فاطمه خوابید چون خسته بود. من بیدار موندم و منتظر پیام. خواستم بدونم داستان چیه و چی شد ک اینطوری شد. چن وقتی گذشت تا پیام داد سلام. گفتم سلام. گفت فقط یک چیز میتونه خستگی سفرو از ادم در کنه. اگ گفتی چیه؟ تو دلم گفتم ای حرومزاده. گفتم چی؟ گفت کس زنت. همینک اومدم رفتم سالنش یه دل سیر کردمش… اعصابم خراب شد شروع کردم به فحش دادنش و تهدید ک همین فردا تورو میکشم و این حرفا…گفت منو تهدید میکنی؟ گفتم اره ببین چیکارت میکنم. گفت باشه. بعد دیدم یه شات فرستاد از یه گروه ک داره فیلم فاطمه رو توش اپلود میکنه. یهو برق از سرم پرید گفتم چیکار داری میکنی. گفت زود بگو گوه خوردم تا این فیلم اپلود نشد. نمیدونستم اینقد جدیه. گفتم گوه خوردم تورخدا برش دار نمیخوام زندگیم خراب شه.اونم سریع برداشت و گفت دیگ بی ادبی نبینم. دوبارع با حالت التماس گفتم اخه بی وجدان اون زنمه تو خودت دوست داری یکی زنتو بکنه؟ گفت اولا گوه نخور من کار خاصی باهاش ندارم فقط یه روز درمیون میکنمش ک اونم برای رفع نیازمه. دوما وقتی زنی به این گوشتی و میگیری میبری فکر نکن فقط برای خودته. باهام کنار بیا کار خاصی نمیکنم شاید یه روز درمیون یه سکسی کنم باهاش. بالاخره من مجردم و یه سری نیاز دارم دیگ. تو دلم گفتم گوه نخور چه استدلال های مزخرفی. گفتم ناموسا ولش کن گفت تو مثل اینک خوب صحبت کردن سرت نمیشه. باز دیدم یه فیلم فرستاد ک مال امشب بود. دیدم تو حالت داگی داره فاطمه رو میکنه گوشی از بالا داره فیلم میگیره. فاطمه یع تیشرت تنشه فقط… صدای اه و ناله کل فیلمو پر کرده. خیلی سریع تلمبه میزد و موهای فاطمه رو تو دستش گرفته بود و همینجور فرو میکرد. با هر تلمبه قلبم وای میستاد. با خودم میگفتم زن من چرا باید زیر یه غریبه باشه. خیلی تند تند میزد یه موقع هایی فاطمه هم دردش میگرفت دستشو میاورد جلوی کونش و میگفت یواش تر. انگار تشنه کس بود. بعد ولش کرد کیرشو در اورد و فاطمه رو چرخوند و داد براش ساک بزنه. نامرد دست به فیلمش خوب بود. یکی دو دقیقه ای با بی میلی ساک زد ولی با اینک بی میل بود قشنگ ساک میزد. یهو دیدم ابش اومد و خالی کرد رو صورت فاطمه. فاطمه داد کشید و گفت این چه کاری بود ک همین موقع ها فیلم قطع شد. دیدم پیام داد خوشت اومد!؟ بعد این 2 دست دیگ هم کردمش. حدود یکساعت داشتم میکردمش و دوبارم ارضاش کردم. گفتم خیلی نامردی خیلی. اشک چشامو پر کرد نمیدونستم باید چیکار کنم. کوجیکترین کارمون برابر بود با بی ابرویی. حتی شکایت هم میکردم هم خبرش میپیچید… بهش پیام دادم گفتم چیشد ک تونستی بکنیش؟ گفت میخوای بدونی؟ گفتم اره گفت باشه. ادامه داد:چن وقت بعد اینک مغازمو باز کردم دیدم هی یه دختر خوش هیکل و تپل و کون گونده میره بالا و غروب میره خونش. (همش بهش گفتم لباسای خوب بپوش) بعد از چن وقت خودم خواستم برم ببینم کیه ک دیدم یه روز اومد تو مغازه و گفت سلام. ببخشید گوشیم سوکت شارژش خراب شده میتونین درستش کنین! گفتم اره چرانه. گفت من همسایتونم بالا طبقه اول سالن دارم. گفتم عه خوشبختم. گفت چون گوشیو دارم تعمیر میکنم گوشی ندارم زنگ بزنم. بیزحمت باشه پیشتون موقع برگشت میام میگیرم ازتون. گفتم باشه منتظرتونم و یه لبخند خاصی زدم دیدم جوابی نداد و با یه اخم رفت. غروب شد دیدم نیومد چون خواستم برم خونه دیر شده بود گفتم ببرم بالا بدم بهش دیگ. رفتم بالا دیدم یه زنع دارع میاد بیرون گفتم خانم ببخشید اینجا سالن فاطمه خانمه؟ گفت اره گفتم خودش هستن گفت ارع . درو باز گذاشت رفت یهو کیرم اومد بالا و گفتم ببینم میتونم این گوشتو امشب زمین بزنم. رفتم تو دیدم کسی نیست جز خودش و پشت به من دارع لباس عوض میکنه. یه شلوارک جذب کوتاه تنش بود و یه سوتین ک داشت لباس عوض میکرد. نمیدونم چجوری به عقلم رسید ک گوشیمو در بیارم عکس بگیرم. واای چه کونی داشت توی این شلوارک جذب خودنمایی میکرد. یهو برگشت و منو دید من سریع گوشیمو اوردم پایین ک ندید. یه جیغ کوتاهی کشید و گفت با اجازه کی اومدین تو! سریع رفت اون پشت و لباساشو پوشید و اومد. لامصب خیلی حجب و حیا داشت و خیلی مغرور. از اون پشت اومد گفت چرا اومدین اینجا نه دری چیزی. با حالت عصبانیت گفت. گفتم ببخشید گوشیتون و درست کردم اومدم ک بدم چون شما نیومدین منم میخواستم برم. گفت عه ببخشید دیر شد. گفتم خواهش میکنم. گفت چقد شد. گفتم فلان قدر و داشت پولو میشمرد ک حلقه تو دستشو دیدنم. یهو یه فکری زد به سرم. یا بگا میرم یا امشب میکنمش دیگ. پولو گرفت سمتم دلو زدم به دریا گفتم خانم از عقب خیلی نمای خوبی دارین.اون یهو حالتش به اخم در اومد و گفت خواهشا پولو بگیرین و برین.گفتم این عکسو شوهرتون ببینه فکر نمیکنه ک داشتین برای دادن اماده میشدین؟ گوشیو گرفتم سمتش ک عکسو ببینه. یهو دستش ک باهاش پولو دراز کرده بود  به لرزش افتاد. من من کنان گفت این چیه. و یواش یواش عصبانی شد و گفت غلط کردین من میرم شکایت میکنم و این حرفا ک حرفشو قطع کردم و گفتم وقتی کار از کار گذشت و عکستون پخش شد کجا میخواین شکایت کنین؟ مات و مبهوت موند. گفت اقای محترم خواهشا برین. گفتم عکسو مهم نیست شوهرتون ببینه!؟ ک دوباره من من کنان گفت ن توروخدا بگیر پاکش کن. گفتم شرط دارع. گفت شرط؟ گفتم اره. میدونست شرطم چیه قاطی کرد و دوباره شروع کرد به تهدید کردن. و من گفتم باشع وقتی پخش کردم و یکی دادم به شوهرتون میفهمی ک نباید منو تهدید کنی. داشتم میرفتم سمت در ک داد زد وایسا. وایستادم. برگشتم سمتش با حالت عصبانی گفت چی میخوای؟ گفتم چیز خاصی نمیخوام. فقط سینه هاتو ببینم.! گفت فقط همین. گفتم اره. گفت باشه ولی قول بده پاکش کنی. گفتم باشه قول. اون با بی میلی تیشرتشو در اورد و سوتینشو زد بالا ک دوتا توپ مرمری زد بیرون. سایز خیلی بزرگ نبود ولی درشت بود. گوشی ک رو حالت دوربین بود و اوردن بالا و مخفیانه جوری ک نبینه عکس گرفتم اونم جون خجالت میکشید روش اونور بود. ده ثانیه نشد سریع تیشرتشو پوشید گفتم عجب ممه های خوردنی داری چرا نزاشتی بیشتر فیض ببریم؟ گفت برو گمشو بچه پررو. داشت دامنشو میپوشید ک عکس سینشو گرفتم سمتش گفتم اگ اینو ببینن چی؟ قیافتم ک کاملا معلومه. یهو انگار استپ خورده باشه. مات موند. شروع کرد فحش دادن ک گمشو عوضی حرمزادع تو یه اشغالی و این حرفا. گفتم ایندفعه فحش بدی سریع میفرستم برای شوهرت و کل شهر و از هیچکسم نمیترسم. یهو حالتش عوص شد و گفت تو قول دادی پاک کنی. دوباره چرا عکس گرفتی. شروع کرد به خواهش و التماس ک ولکن من متاهلم و خانواده دارم و ابرودارم گفتم من ک چیز زیادی ازت نمیخوام. گفت چی میخوای مگ! زیپ شلوارم باز کردم همزمان ک داشتم باز میکردم میگفت نه توروخدا نه. گفتم یه ساک کوچیک بزن و بریم. با هزارالتماس ک ن من متاهلم و رحم کن و اصلا من خودم یکی برات جور میکنم. گفتم نه تو خودت یچیز دیگ هستی. دید راهی  ندارع شروع کرد گریه کردن. گفتم فقط یه ساکه… بزنو بریم. کیر شق شدمو دراوردم و وقتی دید یکم تعجب کرد. دوباره با چشمای پراشکش منو دید ک مثلا بیخیال شم. گفتم کنار بیا جبران میکنم. دیدم دستش یواش یواش رفت سمت کیرم و گرفت تو دستش اصلا نگاه نمیکرد. لامصب هنوز متعهد بود. یواش یواش گزاشت تو دهنش و شروع کرد ساک زدن ک همون فیلمه ک فرستادم بود. یهو به خودم اومدم دیدم کیرم شق شده و دارم همینطور جق میزنم. اونم با داستان زنم. بدم هم نیومد ولی دلم برای زنم میسوخت. میدونستم از قصد نمیداد. گفتم بعدش چی؟ گفت هیجی همین فیلمو دوباره بهش نشون دادم و گفتم حتما باید بکنمت. مگ راضی میشد. با هزارتا تهدید گرفتم کوصشو فتح کردم.خواستم کونشو بکنم ک اصلا نمیزاشت و التماس میکرد ک نکن ولی یه روزی میکنم. گفتم ن کونشو دست نزن من خودمم دست نزدم تا حالا. گقت تو کسخولی و همچین گوشتیو حیف میکنی. گفتم خب اون شب چی شد؟ گفت هیچی یه دل سیر کردمش اخر سرم تمام ابمو ریختم تو کوصش ک باز رفتم قرص خریدم دادم بهش. گفتم ای حرومزاده خیلی عوضی و لقمه حرومی کثافت. گفت خب کجا میریختم کثافت کاری میشد. یکم وایستادم. گفتم به همین راحتی کردیش؟ گفت اره البته خیلی راحتم نبود مگ راه میومد. خودمو پاره کردم تا بکنمش. سرم درد میگرفت داشتم میمردم. گفت بعد اون هرشب میکنمش. میرم بالا میبینم کسی نیست درو برام باز میکنه باز قفل میکنه ک کسی نیاد. یه دل سیر میکنمش. فقط یه شب ک تو بودی نکردمش. گفتم خیلی نامردی ولش کن توروخدا. گفت من ک روزی نیم ساعت شایدم یه روز درمیون میکنمش. کاری به من نداشته باش خواهشا. بزار سکسمو کنم.

ادامه ...

نوشته: Lucasmora


👍 27
👎 8
73201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

876847
2022-05-31 01:46:38 +0430 +0430

خب…؟!

1 ❤️

876853
2022-05-31 01:59:44 +0430 +0430

اگه خودت خوشت نمیاد از دادن زنت خیلی نرم و روان سرشو گوش تا گوش ببر کیرشم قطع کن بذار دهنش برای اینکار یکی رو با شناسنامه ی خودت بفرست مسافرت سعی کن برنامه دقیق بچینی ک مو لای درزش نره

3 ❤️

876857
2022-05-31 02:17:13 +0430 +0430

بیغیرت بیشرف

اگه مرد بودی اول کونش میذاشتی و فیلمشو پخش میکردی بعدم میکشتیش. تف به روت بیاد مرد. آبروی هرچی مرده بردی

0 ❤️

876859
2022-05-31 02:19:54 +0430 +0430

بیغیرت بیشرف

اگه مرد بودی اول کونش میذاشتی و فیلمشو پخش میکردی بعدم میکشتیش. تف به روت بیاد مرد. آبروی هرچی مرده بردی

وقتی کار به اینجا رسید دیگه عواقب کار و آبرو و … مهم نی. باااید هر طور شده کار یارو رو ساخت

5 ❤️

876869
2022-05-31 03:33:11 +0430 +0430

حاجی من میخام نامزدمو ببرم آرایشگاه . میشه آدرس سالنشو بدی؟

3 ❤️

876879
2022-05-31 04:48:54 +0430 +0430

حرفش ناموسا منظقی بود که همش روزی نیم ساعت اونم برای رفع نیازجنسیش زنتو میکنه
خب تو ام بشین منطقی باهاش حرف بزن بگو حالا که با زن من نیازتو برطرف میکنی و میگی کار خاصی باهاش نداری و روزی نیم ساعت می کنیش فقط باید هر دفعه برای رفع کردن نیازت و خدمات زنم هزینه کنی و هر بار که میری بالا قبلش پولشو میریزی به حسابم تا منم کاری به کارت نداشته باشم اگرم گفت تو نمیتونی برام شرط بزاری چون فیلمتو پخش میکنم بگو اونوقت منم هر روز میام دنبال زنم که باهم برگردیم و هر بار استرس داری و کوفتت میشه و باید تو هم باهام کنار بیایی اگه میخوایش زنمو

0 ❤️

876911
2022-05-31 09:40:25 +0430 +0430

نوشته:میدونم از قصد نمی‌داد، پس از چی میدادم لوکاس مورا 😕

1 ❤️

876955
2022-05-31 13:49:28 +0430 +0430

ریدم تو فانتزیت و افکارت و عقایدت پلشت کونی، بیا پایین سرمون درد گرفت.

3 ❤️

877137
2022-06-01 13:49:40 +0430 +0430

واییی بلخره نوشت🤩 برم بخونم

1 ❤️

877173
2022-06-01 19:41:14 +0430 +0430

ای بدبخت اگه داستان نباشه معلوم که شما یه کاکولد تشریف داری بی عرضه و الا درست فیلم داره ولی راحت با هماهنگی زنت موقع آمدن آقا تو آرایشگاه ترتیبش میدی فیلمم میگیری گوشی و هر فیلمی که هست میتونی بدست بیاری با کمی زور ولی انگار خودت بیشتر خوشت میاد بهش کون تو بده کس زنت باهم دیگه حال کنید بی‌غیرت بدبخت بی‌غرضی پلشت خاک بر سر
مبارکت باشه با آبرو خانواده دوست فقط رو سوراخ کونش غیرتی میشی انگل

0 ❤️

877274
2022-06-02 05:03:10 +0430 +0430

این مزخرفات چیه واقعا خر به اون خریم باور نمیکنه

0 ❤️

877466
2022-06-03 11:26:17 +0430 +0430

این داستانت کنایه های خوبی داره به اکثریت خانوم ها که اون وجود درونی شون رو همیشه مخفی کردن…

0 ❤️

880037
2022-06-17 07:45:52 +0430 +0430

بازم رومان تخیل های شعر و ور
کم کوس شعر بنویس
خاک تو اون سرت
😂😂😂😂

0 ❤️

881065
2022-06-23 04:50:15 +0430 +0430

سلام. خیلی دوس دارم باهات بحرفم اگه امکان داره خصوصی بده🙏🙏🙏

0 ❤️

889713
2022-08-12 07:03:08 +0430 +0430

بقیه داستان چی شد پس بارگزاری کن دیگه منتظریم

1 ❤️

892500
2022-08-28 08:59:36 +0430 +0430

مدتها گذشته و ادامه داستان ؟

1 ❤️