من و نوه ی عموم

1393/03/15

با سلام خدمت دوستان شهوانی گل…
من رامین هستم و 26 سالمه. این داستانی که براتون مینویسم برمیگرده به دوران دانشجویی من یعنی پارسال . قضیه از اونجا شروع شد که من با قبولی در کنکور وارد دانشگاه تو یه شهر دیگه شدم.و ورودی بهمن بودم.سال بعد نوه ی عموم هم که اسمش گلسا بود هم تو همون شهری که من قبول شده بودم قبول شد.ولی اون فنی بود و من نظری.دانشگاهامون حدود 45 دقیقه با هم فاصله داشت و رابطه ی ما و عموم اینا هم خیلی خوب بود.بعد این که من ترم 3 رو تموم کردم گلسا ترم 2رو تموم کردو دیگه بهش خوابگاه ندادن و مجبور شد که دنبال خونه بگرده.البته من از بچگی گلسا رو دوست داشتم و خیلی میخاستمش.اون موقع من و یکی از دوستام که فارق التحصیل شده بود خونه گرفته بودیم و من هم دنبال یه هم خونه ای میگشتم.وقتی قضیه گلسا رو فهمیدم به خوانوادش گفتم واسش یه خونه پیدا می کنم اونجا.اونا هم موافقت کردن.چند روز بعدش یکی از فامیلامون وقتی ماجرا رو فهمید توی یه جمعی بودیم که برگشت گفت که خب برین هر دوتاتون یه خونه بگیرین.منظورش من و گلسا بود.اولاش خوانواده گلسا مخالفت کردن.البته خیلی به من اعتماد داشتن. منم دلم میخواست گلسا بیاد پیش من ولی از طرفی هم میگفتم نه بابا بیخیال.خلاصه بماند که چه لتفاقاتی تو اون سه ماه تابستون افتاد خلاصه خوانواده ی من و گلسا گفتن برین یه خونه بگیرین.منم مجبور به قبول کردنش شدم.گلسا هم بدون هیچ مخالفتی قبول کرد یعنی از همون اولش هم موافق بود.البته کلی ماجرا پیش اومد تا این تصمیم گرفته شد.
ترم بعدی که شروع شد رفتیم و خلاصه تو درس و مشقمون بودیم.گلسا پیش من تقریبا راحت بود منم بهش علاقه داشتم ولی نه از روی هوس.یه روز قرار شد من شام درست کنم و بخوریم. دستپخت من هم هی بدک نیست.بعد از این که شام روخوردیم گلسا رفت ظرف هارو بشوره بهش گفتم دست پخت من چطوره؟ برگشت گفت خوب بود.مرسی. بعد بهم گفت تو از دست پخت من خوشت میاد؟ منم نمیدونم چی شد گفتم آره هم از دست پختت خوشم میاد هم از خودت.که یهو جا خورد. فهمیدم که ناراحت شده.خواستم پا شم برم معذرت خواهی کنم گفتم بیخیال بدترش میکنم.موند و فردا که ظهر از کلاس اومدم دیدم تو خونس.بهش گفتم چرا نرفتی کلاس گفت برگزار نشد. رفتم پیشش نشستم و گفتم به خاطر دیشب معذرت میخوام.نمیدونم چطوری شد یهو یه حسی بهم گفت حرف دلتو بهش بگو…منم بهش گفتم که راستش گلسا جون یه مسأله هست که از بچگی میخوام بهت بگم ولی نمیتونم ولی امشب میخوام بهت بگم گفت باشه بگو و نشستم قضیه رو کامل واسش توضیح دادم.و در آخرش ازش خواستم تا با من ازدواج کنه.من به پدر و مادرم گفتم که گلسا رو میخوام.روز ها گذشت و من علاقه ام به گلسا چندین برابر شد.دیگه خیلی با هم راحت تر بودیم.تا اینکه یه شب اومدم خونه دیدم داره آرایش میکنه تعجب کردم و گفتم این موقع شب میخوای کجا بری که گفت هیچ جا.گفتم برای چی پس داری آرایش میکنی؟گفت برای تو . اینو که گفت شوکه شدم و گفتم چی؟!!!اونم بهم گفت دوستت دارم .منم تو اون حال و هوا بودم که یهو اومد تو بغلم و لبشو گذاشت رو لبم.اومدم که به خودم بیام بهم گفت میخوام امشب مال تو باشم عشقم.منم دیگه کنترلمو از دست دادم و رفتم سراغش…و خوابوندمش رو زمین .داشتم ازش لب میگرفتم که یهو گوشیم زنگ خورد برداشتم و گوشی رو خاموش کردم…اولش کلی ازش لب گرفتم و گردنشو خوردم تجربه سکس هم دوسه بار داشتم…اونم با دستش روی کیرم دست میکشید.من پا شدم و پیرهنمو درآوردمو بعدش شلوارمو.اونم یه تاپ تنش بود کمکش کردم دربیاره.که یه سوتین صورتی که کلی بهش میومد داشت ولی بازش نکردم و رفتم شلوارشو در آوردم یه شلوار راحتی بود.خیلی راحت در اومد.شرتشم با سوتینش ست بود و خیلی خوشگل نشونش میداد.شروع کردم بالای کسشو خوردم دور نافش و شکمش رو و پهلو هاشو.حدود ده دقیقه خوردمش فقط اونم داشت موهای منو دست میکشید .بهش گفتم حالا تو واسه منو بخور یعنی ساک بزن که گفت نه از ساک زدن بدم میاد منم هرچی اصرار کردم نخورد.بهم گفت نمیخوای منو بکنی که گفتم چرا پاشد رفت از تو کیفش یه کاندوم آورد.و کشید رو کیرم . تو این فاصله من یه قرص انداختم که دیر آبم بیاد.و کسشو آورد جلو بهم گفت بکن تو گفتم مگه پرده نداری که گفت مگه قرار نیست مال هم بشیم گفتم چرا ولی الآن نه.و رفتم سراغ کونش.بهم گفت یواش بکنی ها گفتم باشه گفتم اولش کمی درد داره.بعدش حال میده.یه کرم از روی اوپن برداشتم و مالیدم روی کیرم کمی هم دور کونش.سر کیرمو گذاشتم دم سوراخش و یه فشار کوچیک دادم و سرش رفت تو که دیدم از درد به خودش پیچید. همین که دیدم درد داره کیرمو درآوردم.که گفت بکن تو تا گشاد شه. منم دوباره سرشو کردم تو.دوباره دردش اومد منم باز خواستم درش بیارم که نذاشت.وایندفعه نصف کیرمو کردم تو کونش که یه جیغ نازنینی کشید که نگو.و بعدش به صورت نصفه نیمه تلمبه زدم یکم که کونش گشاد تر شد توی تلمبه زدنام کیرمو کامل میردم تو و در می آوردم.یه پنج شیش دقیقه ای تلمبه زدم که گفت من میخام جرم بدی و من باز گفتم نه که دیدم گفت پس دیگه بهت نمیدم.منم تو اون حس و حال قبول کردم که برم سراغ کسش.و اول رفتم و دوباره کلی کسشو لیسیدم.حالا نوبت به پاره کردن کس رسیده بود و گلسا هم داشت میگفت زود باش بکن تو…گفتم ولی کیروم خیس نکردی که به منم حال بده که باز گفت از خوردن کیر بدم میاد.گفتم پس یه تف بنداز روش که چرب شه منم نمیخوام کرم بزنم به کیرم که دیدم این کارو کرد.کمی که کیرمو خیس کردم و سرشو گذاشتم دم کسش باز بهش گفتم بیا بیخیال شو که گفت میکنی یا پاشم؟منم دیگه چشمامو بستم یه لحظه به خودم گفتم احمق بکن دیگه و یه فشار کوچیک دادم و دوباره واستادم باز به خودم گفتم باشه هرچه بهدا باد و کردم تو که دیدم دور کیرم پر از خون شد.البته نه این که سر یه گاو ببری ها یکم اومد که کیرمو خونی کرد.با یه فشار دیگه کیرم رو کامل کردم توی کسش.آخ که چه تنگ بود انگار دارن کیرمو پرس میکنن.چند تا تلمبه زدم و کیرمو در آوردم.کاندوم رو از رو کیرم در آوردم و یه دستمال پارچه ای پیدا کردم و دور کسشو تمیز تمیز پاک کردم.دستم هم کمی خونی شده بود که اونم پاک کردم.و دوباره شروع کردم به کردن کسش.ایندفعه کمی بهتر بود.همینطور که داشتم تلمبه میزدم دیدم که داره آه و ناله هاش شدید میشه گفتم حتما دردش گرفته.که یهو گفت دارم یه جوری میشم که فهمیدم داره ارضا میشه و زود کیرمو در آوردم و اونم ارضا شد.ولی من هنوز به خاطر قرصی که انداخته بودم ارضا نشده بودم.بهش گفتم باید منو هم ارضا کنی که دوباره گفت بکن تو حالداد.منم کردم تو و شروع به تلمبه زدن کردم.حدود ده دقیقه ای کردمش دیگه از خستگی داشتم میمردم.همین که داشتم تلمبه میزدم رفتم تو فکر که بعدن ها به چه مدل های یهو احساس کردم داره آبم میاد تا اومدم در بیارم آبم اومد و ریخت تو کسش.ترسیدم و گفتم که باید سریعا قرص تهیه کنی اونم گفت باشه.البته از لحن گفتنش معلوم بود از این باشه های سرسری گفت که منم گفتم نه یکی پیدا کن و جلوی چشمای خودم بنداز.اونم فرداش یه دونه از دوستاش گرفته بود و پیش من انداخت.البته بگم بعد ها راضیش کردم برام ساک بزنه که یه بار بدجور کیرمو گاز گرفت.یه بارم آبمو ریختم تو دهنش ول کامل قورت نداد.
ممنون از اینکه وقت گذاشتین و داستانمو خوندین…
و بهتون بگم که این فقط یه داستانه و نه چیز دیگه.و شخصیت های توش فقط یه اسمه.
منتظر نظراتتون هستم.
رامین


👍 0
👎 0
73220 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

420920
2014-06-05 10:52:24 +0430 +0430
NA

که کاندوم از تو کیفش در آورد که بهت گفت اوپنم کن چه دخنره خوبی به پای هم پیر شید میشه آدرشتون رو بدید با بکس شهوانی بیایم یه دست تو اون رو باهم و بدون کاندوم بزنیم؟ کیرم تو مغز ملجوقت بقیه رو چی فرض کردی کون گلابی

0 ❤️

420921
2014-06-05 10:53:36 +0430 +0430
NA

خوش اومدی دوسته عزیز

0 ❤️

420922
2014-06-05 12:09:23 +0430 +0430
NA

diablo خوش امد

0 ❤️

420923
2014-06-05 12:49:08 +0430 +0430
NA

کاندوم آماده-قرص هم آماده- مگه میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

420924
2014-06-05 13:44:42 +0430 +0430
NA

اره دیگه
ما هم که گوشامون درازه.
شانس اوردی .فعلا اصله کاریا نیومدن داستان مسخرتو بخونن.
وگرنه الان داغون بودی

0 ❤️

420925
2014-06-05 14:30:01 +0430 +0430
NA

(با اجازه اساتیده پیش کسوت)
آخه کسکشه خوار کسده میخوای بگی فک و فامیلت جنده پرور و بی غیرتن درست مثل آدم بگو ،بعدشم آدرسو شماره تلفنه فامیلاتو بده که با بکسه شهوانی بریم یه حالی ما هم ببریم.ننتو سگ اسراییلی گایید ،که خونوادش اجازه دادن تو و گلسا جنده برید توی یه خونه که درس بخونید!!!؟؟؟؟والا طرف عقد رسمی میکنه بابا ننه دختره شب نمیزارن با هم بخوابن که بچه بالا نیارن بعد تو با رضایته خونوادهاتون رفتی با اون توی یه خونه؟؟؟

0 ❤️

420926
2014-06-05 14:45:37 +0430 +0430
NA

خالی بند چجوری با کاندم ریختی تو کسش
بعد قرص خورد؟؟؟؟؟
دروغ هم مینویسی اول یه بار خود جغیت بخون

0 ❤️

420927
2014-06-05 16:02:04 +0430 +0430
NA

سی تا ببیل تو کونت دروغو کونی

1 ❤️

420928
2014-06-05 16:05:50 +0430 +0430
NA

درسته باهاتون موافقم!هیچ پدرومادری همچین اجازه ای نمیدن!!! sad

0 ❤️

420929
2014-06-05 16:09:38 +0430 +0430

“و بهتون بگم که این فقط یه داستانه و نه چیز دیگه.و شخصیت های توش فقط یه اسمه” این ینی اینکه خالی بندی بود!!! البته نمی گفتی هم مشخص بود داری گوه زیادی می خوری و مث سگ دروغ میگی.
کیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرم تو کس خواهرت با این افکار داغونت حروم زاده.

0 ❤️

420930
2014-06-05 16:39:22 +0430 +0430

چرت بود و دروغ محض.

0 ❤️

420931
2014-06-05 17:19:03 +0430 +0430
NA

تف من کندت با ای داستانت
ریقوووو

0 ❤️

420932
2014-06-05 17:26:25 +0430 +0430
NA

لطفا نظر ک.س.ش.ر ندىن بدبخت کفت که داستانه الاغا

0 ❤️

420933
2014-06-05 19:05:36 +0430 +0430
NA

Shoma koskesha faghat doos farine irad begirid aike madaretoono gaidam ke zatan irani hastin

0 ❤️

420934
2014-06-06 03:00:04 +0430 +0430
NA

پس تو که ایرانی نیستی به کس آبجی و ننه هرجاییت میخندی میای قاطی ایرانیا…
مادر کونی

0 ❤️

420935
2014-06-06 03:18:58 +0430 +0430
NA

پسر جون ندیدی تهش گفت فقط یه داستانه؟

0 ❤️

420936
2014-06-06 08:07:27 +0430 +0430
NA

آخه کسکش مادرجنده کدوم قرصه که ننداخته اثر میکنه؟

0 ❤️

420937
2014-06-06 08:11:30 +0430 +0430

diablo قرص جیم

0 ❤️

420938
2014-06-06 09:44:04 +0430 +0430
NA

همون کاندومی که تو کیفش بود تو کون ادم خالی بند.
دیوس هله هوله دیگه نیای اینجا از این گوها بخوری.
خانواده روشنفکر گوزو

لت وپار

0 ❤️

420939
2014-06-06 11:26:16 +0430 +0430
NA

اي ول خانواده روشن فكر
بد نبود

0 ❤️

420940
2014-06-06 11:39:49 +0430 +0430
NA

منو با پیره زن تنها نمیزارن اونوخت تو رو با ی دختر…

تو راست میگی ولی کیر خر تو ننه دروغگو

0 ❤️

420941
2014-06-06 12:31:09 +0430 +0430
NA

کیرم تو کوس مادرت کونده عوضی

0 ❤️

420942
2014-06-06 12:48:41 +0430 +0430
NA

كيرم تو لوزالمعدت جلقوز عوضي خر خودتي و 7 جد و آبادت

0 ❤️

420943
2014-06-06 15:57:16 +0430 +0430
NA

Velesh kon asan shoma ke midooni kos share gir nade dige

0 ❤️

420945
2014-06-07 04:17:47 +0430 +0430
NA

پس شربتت کو ؟ یعنی شربت نداده کردیش ؟ خاک بر سرت . تف گلسا خانوم چربه ؟ خوبه دیگه حتما غذات رو هم با تف اون درست کردی . نوش جونت . فقط دفعه بعد شربت یادت نره

0 ❤️

420946
2014-06-10 23:15:57 +0430 +0430
NA

خووووب بود.فقط دختره جنده بوده خودشو قالب کرده ترسیه بترشه.ولی نوش جونت من خودم چنین مدلی زدم ولی بدبخت طرف خودش رفت عمل والانم شوهر داره

0 ❤️

420947
2014-06-12 09:48:50 +0430 +0430
NA

تو خانواده شما اینقده راحت میذارن یه پسر و دختر دانشجو با هم خونه بگیرن…؟؟؟ یعنی خونه خالی و جنس جور اگه نمیکردی تعجب داشته؟ با نظر marde_jonubi کاملاً موافقم… دیگه همه چیو گفته لازم نمیدونم بیشتر بهت چیزی بگم… از لحاظ داستانی بدک نبود ولی تو واقعیت همچین چیزی … باورش سخته…
دوست عزیز adame_bajanbeh خوشومدی :)

0 ❤️

420948
2014-06-12 09:52:15 +0430 +0430
NA

راستی اینکه رفت از تو کیفش کاندوم آورد و تو با همون کاندوم کردی تو کون تنگش و کاندومم که پاره نشد و قرصم که آماده داریو همه هم بهتون اطمینان داشتن، چه بچه های خوبی بودید!!.. خیلی داستانت … بود. از این به بعد یه بار خودت داستانتو بخون بعد بذار رو سایت. ممنون میشم اگه اینکارو بکنی

0 ❤️

420949
2014-07-10 18:22:11 +0430 +0430
NA

چقدر به مغزت فشار آوردی تا این کس شعرو بنویسی؟

0 ❤️