ننم میشی؟

1402/03/05

روز بعد باید با سارینا نگارش کار میکردم و ازش خواستم یه داستان بنویسه ولی از قول یه پسر. اونم واسه اینکه کم نیاره گفت باشه و این داستانو برام نوشت و راستش واقعا از تواناییش به وجد اومدم. هر قدر فیزیک و ریاضیش داغون بود نگارشش بیست بود و اصلا نیازی به تمرین بیشتر نداشت. داستانش رو کتابی نوشته بود ولی من سعی می کنم براتون خلاصه بنویسم به زبان عامیانه مینویسم که خوندنش راحت باشه.
ساله ۸۰ بعد از یک شکست عشقی شدید و بهم ریختن اوضاع روحیم دیگه عهد کردم دنبال عشق و عاشقی نباشم و بچسبم به درس و دانشگاه،اگر دختری خودش پا داد بکنم.
سال سوم دانشگاه با یک دختر توپر و واقعا زیبا چشم رنگی و سفید به نام دوریان آشنا شدم اون دانشجو نبود،تو کافی شاپی که میرفتم با چند تا دختر و پسر همیشه بودن،اگر شکست عشقی و دلزدگی از عشق نبود حتما عاشقش میشدم،خلاصه با دوریان دوست شدم و همون اول کار بهش گفتم من دنبال ازدواج نیستم و فقط برای سکس می خوامت اگر فکرت چیزی غیر از اینه خداحافظ،که یکم مکث کرد و گفت منم همینطور.
دوریان سفید سینه ۷۵ و کون طاقچه ای داشت و ۲۰سالش بود،من بعد از اون جوابی که به من داد با خودم گفتم این زیادی داده و چون من تو خوابگاه نبودم و خونه از خودم بود(مستاجر)راحت بعد از یک هفته اوردم که بکنمش.
پا کار فهمیدم تا حد مالیدن و انگشت شدن کونش بوده،بگذریم تا سال آخر دانشگاه مثله زن وشوهر بودیم و کونش حسابی باز شده بود و قبل از کردن کسش میخوردم تا ارضا بشه و عشق اینو داشت تا با کون بشینه رو کیرم منم با دست کسش بمالم تا با هم ارضا بشیم.من درسم تمام شد و فوق هم همون دانشگاه قبول شدم.رابطه ادامه داشت و تو جمع دوستان دوریان یه دختر بود اسمش آرزو به دوریان گفتم میتونی ردیفش کنی بکنمش،گفت این با هر کی دوست میشه به نیت ازدواجه در ضمن کونی هم نیست.
یروز که دوریان بعد سکس رفت حموم که یک شماره ناشناس مسیج داد جیگر خونه ردیف شد فردا بیا که یبار دیگه بکنمت،دوریان اومد شاکی گفتم چیه یکم فکر کرد گفت زید آرزو ظهر گوشیش خاموش شد با خط من زنگ زد.آرزو تو کتابفروشی روبرو کافه کار میکرد.القصه دیگه از من اصرار از دوریان انکار تا دیگه قاطی کردم گفتم یا آرزو ردیف میکنی یا تمام کنیم،قصد من ازدواج نیست که،دوریان قبول کرد و کم کم خونه میومد آرزو هم میاورد.
وقتی دوریان میکردم،حسابی کسش میخوردم ارزو هم تو حال بود،داد میزد بخور،زبونت بکن تو کسم از این حرف ها،دوری گفته بود که آرزو چقدر شهوتش بالاست،بخاطر اینکه به بدن آرزو برسم هر روز دوریان میومد خونه،تا روز موعود دوری ارضا کردم و به بهونه کار(تو یه استودیو دوبله آماتوری کار میکرد)از اتاق لخت اومد پیش آرزو گفت من برم۱ساعت دیگه میام،آرزو هم گفت منم میام،دوری گفت امیر آبش نیومده اگه ارضا نشه تخم درد میگیره ببین میتونی یه جق بزنی خالیش کنی سریع لباس پوشید رفت،بعد چند دقیقه به آرزو زنگ زد گفت رفتی گفت نه،منم چون هماهنگ بودم اومدم حال و عذرخواهی از آرزو که ببخشید من چون هر روز دوری میکنم اودم جق بزنم طول میکشه خالی شم،آرزو اومد(شلوار جین تیشرت،مانتو شالش در میاورد)کیرم گرفت گفتم بریم اتاق صدام بیرون نره خونم۶۰متر بود‌
رفتیم اتاق،آب کس دوری روی کیرم خشک شده بود(همیشه لا کسش میزاشتم بعد میکردم کونش)و جق میزد کیرم اذیت میشد گفتم آرزو خیسش کن،دهنش اورد نزدیک تف انداخت رو کیرم زد،بعد چند دقیقه خیلی سیخ شدم و شهوتم بالا،اروم بغلش کردم دیدم چیزی نگفت،منم لباس خوردم،بازم سکوت و دیگه گفتم آرزو لخت شو،یکم نه و نوچ کرد که خودم لختش کردم،جالب این بود که دستش از کیرم جدا نمیشد.
وای چه بدنی،دوریان خیلی از آرزو سرتر بود ولی کیرم روی آرزو شدید حساس بود،نوک سینه صورتی،کس پف دار تنگ و خیس و برف،منم سینه هاشو کردم دهنم صداش در اومد گفتم کیرمه ول کن آب نیاد مگه نمیخوای حال کنی،گفت من پرده دارم،منم گفتم میزارم لا کست ابت بیاد بعد کونت میزارم،گفت نه،اولا من کونی نیستم دوما درد داره،گفتم اولا اگه ندادی از کجا میدونی دوما زنگ میزنم دوری اگه گفت درد نداره دوبار پشت سر هم میکنمت.از اونجایی که میدونستم کون داده ولی اندازشو نمیدونستم؟خیالم راحت بود،زنگ زدم دوری گوشی گذاشتم رو اسپیکر گفتم دوری من از کون میکنمت درد میگیره؟گفت بارای اول شدید ولی بعد عادی میشه،همزمان اگه کستم بمالن یا بخورن که دیگه نگو،دوری گفت برا چی میپرسی،که آرزو اشاره کرد نگو،منم گفتم تو نصفه ولم کردی آرزو لطف کرد میخواد کارتو تموم کنه.آرزو به حرف اومد گفت دوری ببخشید امیر اصرار کرد و…دوری پرید وسط حرفش گفت آرزو یطوری سیرش کن تا چند روز سمت من نیاد از کارم موندم(نقشه)خلاصه یه دور کسش خوردم به انواع روشها،بهترین هاش ۶۹ بود که به محضی که کیرم ساک زد فهمیدم حرفه ای،چون سریع متوجه آب کس دوری و حتی بو کون دوری شد و مدل دیگه با اون ارضا شد روی دهنم نشست و من براش خوردم.
یه دستشویی رفتم و شاشیدم تا کیرم یکم شل شه و شستم اومدم دوباره خوردن کسش تا دوباره چشاش بسته شد.منم ابم دم کیرم بود که چون ۶۹ بودیم یهو تو دهنش خالی شدم،گفتم مثله دفعات اول دوری الان قهر میکنه دیدم خیلی حرفه ای با کیرم رفتار کرد و ابم کامل با لب و زبونش کشید پا شد. رفت دستشویی،منم دنبالش.اب ریخت دهنش شست کیرم گرفت یکم شست گفت بریم اتاق،با کیرم ور رفت و از سکس من و دوریان پرسید و دوریان چطور ابت میاره و چی میکنه چی نمیکنه،که کیرم سیخ شدو. رفتم سراغ کونش،یکم ساک زد سیخ شد،لا کسش کشیدم لیز شد گفتم چطور راحتی،اینحا سوتی داد،اونایی که کون داده باشن و اونایی که کرده باشن میدونن چه حالتی واسه دختر راحتره ،به کمر خواب باشن پا بدن بالا،هم کیر تا بیخ نمیره هم راحت میره.آرزو گفت این مدلی منم با احتیاط انگار بار اولش باشه باهاش رفتار کردم و بعد از چند دقیقه تلاش و آخ و اوخ نصف کیرم دادم داخل،با شصت راستم چوچولشو مالیدم تا حسابی حشری شدو کیرم کامل دادم تو،دیگه راحت تر تلمبه میزدم،گه گاهی هم یه لب فرانسوی میگرفتم،مدتی از کون کردمش در اوردم و کسش دهن گذاشتم خیلی وحشی شده بودم،اینقد که بدون اینکه نفس تازه کنم کسش خوردم تا با جیغ آبش اومد،منم اونموقع بعد از یه ماراتون خیس نفس کشیدم،حساب ساعت از دستم در رفته بود،بعد از چند دقیقه گفتم آرزو بکنم کونت آبم بیاد که خیلی داغون شدی،با بیحال گفت دوریان همینطوری میکنی؟گفتم کم و بیش،گفت کسو به خاطر همینه به هیچ پسری. راه نمیده همیشه هم خوشحاله،گفتم ارزو خستم شد بیا بشین رو کیرم بزن تا بیاد،گفت کجا بیاد گفتم هر جا که تو بخوای اوند نشست روش و مشغول شد منم دستم گذاشتم رو کسش و مالیدم،چون هنوز حس داشت حشری شد و با عشق بیشتری میزد نزدیک ارضا جفتمون بود که صدا در اومد ولی جفتمون میدونستیم کسی جز دوریان نیست،در اتاق باز شد دوریان چشم تو چشم ما و آرزو دیگه نزد و ترسید من چند تا سریع زدم و کسش تو دستم اول آرزو شد و بعدش من،بیحال ولو کف اتاق.
آرزو سریع دوید دسشویی دوری پشت سرش منم سیگارم روشن کردم،دوری اومد گفت به آرزوت رسیدی گفتم خیلی حشری،۳بار ابش اومد نه نگفت اگه تا شب بمالیش نه نمیگه.خلاصه دیگه روزهایی که دوری نبود آرزو بود،دوری پریود بود آرزو بود،جلسه دوم سکسم با آرزو جریان مسیج زیدش بهش گفتم،و واردیش تو کارش،خیلی اصرار کردم که پردش بزنم قبول نکرد که بعد به دوری گفت دوری زوری میخواست با کس بشینه رو کیرم،گفتم امروز چته گفت تو میخوای پرده آرزو بزنی ماله منو نزنی،که این ماجرا منجر به این شد که هردوتاشون با هم بکنم.
این پیش درامد داستان اصلی بود.این رابطه۱سال ادامه داشت،آرزو از کارش در اومد،با دوریان تمام کردم البته با آرزو هم کات کردم به خاطر یک داستانی که دیگه داشت شر میشد برام و دیگه اینکه درسام توی ارشد خیلی سنگین بود،فکر نکنین همش تو سکس بودم،نه اول درس بعد کس کلک بازی سکس.ترم مهر بود اوایل کلاسها وقت خالی داشتم دلم هوا ارزو دوریان کرد،خطهای جفتشون خاموش رفتم کافه آمار دوری گرفتم گفتن خیلی کم میاد،اومدم بیرون کتابفروشی چک کردم دیدم خبری نیست رفتم داخل آمار بگیرم بچه ها اونجا میشناختن،یه دختر بشدت زیبا جدید بود گفتم این جای آرزو اومده،دیگه چیزی نگفتم اومدم بیرون.ولی همیشه طبق عادت بیرون مغازه زاغ میزدم تا اینکه عاشق این دختر تازه وارد شدم،وای،حس عشق اول دوباره اومد سراغم،خیلی حالم بد شد،سیگارم زیاد شد،خوردن مشروب بیرویه،درس نمیتونستم،ارائه بدم(من سال۷۹خدمتم خریدم چون بابام دوست نداشت سربازی برم،پولدار نیستیم ولی اندازه خودمون داریم)اوضاع مالیم داشت خراب میشد،گفتم میرم با دختر حرف میزنم ولی اشتباهات شکست اولم تکرار نمیکنم،تایم نهار رفتم سلام کردم گفتم ببخشید میتونم اسمتو بپرسم،گفت نه،به قیافه زیباش نمیخورد اینقدر سگ باشه،خودمو باختم،چون عشق وسط بود نمیتونستم نرمال باشم،اومدم خونه یه نصفه قوطی ودکا سرکشیدم یه سیگار کشیدم یکم آروم شدم برگشتم مغازه،این بار خوب و مسلط حرف زدم،الان یادم نمیاد چی گفتم چون کلم گرم ودکا بود ولی نتیجه مثبت بود چون کار به قرارهای بعدی و در نهایت به ازدواج کشید.مهشید عشق جدیدم ماه بود ،مهربون در عین حال خشن،بعد چند ماه آشنایی و امتحان مصمم شدم برم خواستگاریش،بیکار بودم خونه نداشتم درسم مونده بود،عید خونه رفتم به بابا و مامانم گفتم بابام بال درآورد مادرم مخالفت کرد،خلاصه راضی شدن روز خواستگاری با خانواده خونه مهشید رفتیم به محض ورود شوک شدم،بله آرزو خواهر دوم مهشید،آرزو کنار شوهرش اونم شوک،من سریع جمع کردم،ولی آرزو و شوهرش روبروم،من استرس خواستگاری دارم ولی کیرم برای بدن سکسی آرزو سیخ شده بود،باز به ودکایی که تو ماشین بود متوسل شدم،اون روز هم به خوبی گذشت و ازدواج کردم و بچه دارم ولی همیشه آرزو از من فرار میکرد،شوهرش رفیق صمیمی شدم،خیلی وقتها تنها بودیم حرفی نزدیم تا اینکه چند روز پیش،خونه پدر زنم بودیم،همه رفتن عیادت فامیلشون،من و آرزو نرفتیم،آرزو چایی آورد،خوردم میخواستم چرت بزنم گفت،امیر به مهشید گفتی با من بودی گفتم نه،اگه گفته بودم الان ما دوتا اینجا بودیم،باز پرسید مهشید اونطوری میکنی؟سریع نیم خیز شدم اومدم بگم اره،گفت خوش به حالش هم از کسش،هم کونش میگاییش،کیرم بلند شده بود ولی داشتم مقاومت میکردم،گفتم مگه با علی سکس نداری،گفت چرا زیاد هم داریم خوبم میکنه ولی مثله تو نمیکنه.ناگفته نماند تو ای چند سال که خواهرزنم شده هر وقت دیدمشه لخت تصورش کردم و بیشتر وقتها مهشید میکنم آرزو بجاش تصور کردم.متوجه شدم حالش بده،ده دوازده سال تحمل کرده،خودم زدم به خواب دیدم یکی یقهم گرفت کشید یه چک گذاشت گوشم،گفتم چته آرزو،با گریه گفت یادته چقدر التماس کردی پردمو بزنی،گفتم خوب گفت الان دیگه پرده نیست نمیخوای بزاری کسم،گفتم پرده خواهرتو زدم شبا هم میزارم کس خواهرت،از اونجایی که وزنش خیلی بیشتر از مجردیش شده بود پرتم کرد زمین،نشست شکمم،شروع کرد شلوار لی و تیشرت تنش کندن،منم کیرم سیخ اماده،گفتم پاشو لخت شم،پا نشد.
وای سینه۸۵،برف با همون نوک صورتی،نوک بزرگتر شده بود،کسش اندازه یه کف دست،بدن همشونم ژنتیکی بیمو،فقط کس،کون و زیر بغل،یهو دست انداخت دکمه های پیرهنم پاره کرد رکابی پاره کرد،کمربند باز کرد چرخید کسش گذاشت دهنم اروم شلوار و شرتم از پام کشید پایین تا کیر دید کرد دهنش،دو سه تا ساک زد،بیشتر خیسش کرد برگشت پاشد با سرعت نشست روش،خم شد صورتم کرد لای سینه هاش،بیشتر شکل تجاوز به من بود،من از دیدن بدنش،و ارزو ۱۲ساله به ۱دقیقه نکشید توش ارضا شدن که صداش در اومد،مهشید اینطوری میکنی،یه چک دیگه زد،منم از کوره در رفتم از رو کیرم پرتش کردن اونور تا جا داشت چک مالش کردم گریه کرد رفتم دستشوی اومدم دیدم داره گریه میکنه،کیرم بلند شد،گفتم حسرت چندین ساله جفتمون مثله دفعه اول روت پیاده می کنم،هلش دادم به پشت،درازکش شد کیرم کردم دهنش چه ساکی زد،سیخ سیخ شدم حس کردم پوست کیرم داره پاره میشه،به شکم خوابوندمش گذاشتم کسش چندتا زدم آبم قاطی ابش چسبید رو کیرم،در آوردم گذاشتم کونش،جیغ بلندی زد گفت به شوهرم از کون نمیدم،هر وقت طلا برام بخره از کون سرویس میدم،منم که زنم از کون اصلا و مطلقا،کونش گشادی قدیم نبود تنگم نبود،یکم کردم،گذاشتم جلو افتادم روش از زیرش به سختی دستم به کسش رسید مالیدم به دقیقه تکشید ابش اومد،من کردم کونش،حالش که جا اومد گفت بخواب اومد رو کیرم چند دقیقه زد ریختم کسش،سریع لباس پوشیدیم،اون شب مهشیدم گاییدم.الان هفته ای یکبار میاد خونه باباش منم مهشید و بچه میبرم اونجا،آرزو به بهانه خرید میاد ۱ساعت میده و میره،خیلی بهش میگم تمامش کن احتمال نابودی زندگیمون هست قبول نمیکنه شهوت کورش کرده،از سکسمون فیلم گرفته میگه اگه این رابطه تمام بشه فیلم به همه نشون میدم،جفتمون طلاق میگیریم منم زنت میشم،از اولین سکسمون هم پریود نشده چون بدون کاندوم هست،میترسم حامله باشه ولی میگه قرص میخورم.داستان چون طولانی و واقعی بود به جزییات سکس نپرداختم.


👍 1
👎 33
32301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

930031
2023-05-27 00:29:15 +0330 +0330

نوشتن فن‌فیکشن از داستان‌های سایت هم ایده خوبیه ها!

0 ❤️

930040
2023-05-27 01:10:46 +0330 +0330

کیر هرچی ادمه تو کس نتت

0 ❤️

930041
2023-05-27 01:16:48 +0330 +0330

نویسنده چند روز اخیر یه نفره.کس کش گاییدی مارو با این مژگانی مژگانی گفتنت🤣🤣🤣

3 ❤️

930047
2023-05-27 01:37:23 +0330 +0330

اولا براچندمین بار تکراریه دوما احمق الدنگ لااقل میخوندی گافهاشو درست می کردی .یه نمونه از صدها که معلوم میکنه هنوزم به خاطرش می جقی.کرده بودم کونش و کوسشو میخورم .بعدش گفتم ارزو بکنم تو کونت زود ابم بیاد دست مرد همسایتون درد نکنه ننتو گاییده یه اینطور پسر خنگ و الدنگی پس انداخته باید زن چنین مردی رو گایید که تو رو تو مامی جونت کاشته

1 ❤️

930053
2023-05-27 02:44:07 +0330 +0330

وقتی نویسنده میگ با نصف قیمت شیوا میتویسم


930055
2023-05-27 02:54:52 +0330 +0330

وقتی بابام تو رستوران میگفت همین کبابو تو خونه درست میکردیم یک دهم در میومد
کبابی که تو خونه با یک دهم قیمت در اومد:


930064
2023-05-27 03:29:12 +0330 +0330

این دوریان همون دوریان مک گری نیست احتمالا؟ 😀

1 ❤️

930085
2023-05-27 08:39:34 +0330 +0330

سلام حتما خوانده شود…
فقط یسوال دارم جریان چیه که این داستان و به عناوین مختلف دارین هر روز نشر میدین و هم اینکه الان چند روز هست که همه داستانهارو با یک تغییر کوچک در نگارششون از کلمه ( مژگانی ) استفاده میکنید ممنون میشم جواب بدین مرسی

1 ❤️

930141
2023-05-27 23:34:27 +0330 +0330

دوست دارم براي اولين بار كه دوستان مينويسم
در مورد تو باشه، اما ن حوصله دارم ن تو ارزش داری بیام و بزرگت کنم و شاخ تحویل بدم ب شهوانی،
اما بزار عنوان داستان رو بگم چی هست.
آماده ای؟
ای کمک کمک الو الو الو اتشنشانی، بدادم برسید از حسادت ب شیوا سوخیدد اون اونم. (سوخیده ن سوخته)
امضاء:آتشنشانی که کون ترو عمدا خاموش نکرد بیشتر بسوزه 😂

3 ❤️

930142
2023-05-27 23:39:32 +0330 +0330

اون
اونم اشتباه تایپی بود
کونم اصل ماجرا بود
همون کون نویسنده که سوخته
ای داد بیداد عجب سوخیدنی سوخیده کون شما. 😂

0 ❤️

930152
2023-05-28 00:30:17 +0330 +0330

اینکه تکراری بود بانام دیگه ای 😔😔😔😔

0 ❤️

930154
2023-05-28 00:42:12 +0330 +0330

دوست محترم چون طولانی شد به جزئیات سکس نپرداختی؟مگه درددل میکردی احمق اینجا سایت داستان سکسی هست واتفاقا همه دنبال جزئیات سکسی ودقیق یک ماجراهستن.

0 ❤️

930178
2023-05-28 03:40:11 +0330 +0330

بیا فرض رو بر این بگیریم که هدفت از نوشتن این قسمت تخریب خودت بود ولا غیر

0 ❤️

930180
2023-05-28 03:48:30 +0330 +0330

مژگانی به این دلیل جایگزین زیبای شده که ادمین سایت زده همه زیبا ها رو بهمژگان نبدیل کرده یادش رفته زیبای رو اثتسنا کنه😄😄

0 ❤️

930228
2023-05-28 13:50:20 +0330 +0330

ساله ۸۰ ! بجای سال ِ ۸۰
تا همینجا خوندم
نگارش ، ادبیات ، قرائت ، …

1 ❤️

930324
2023-05-29 01:30:27 +0330 +0330

یبار دیگه توی داستانای این سایت کلمه مژگان بیاد ننه و خواهر ادمین برای همه حلاله

0 ❤️